سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیاست

یک نفر خواب دیده ...

    نظر

این شبها خوابهای عجیبی می‌بینم، خوابهایی گاهی وحشتناک، گاهی خنده‌دار و گاهی غم‌انگیز.
دیشب خواب دیدم روز 23 خرداد ماه است. تلویزیون بعد از اعلام نتایج انتخابات، بیانیه آقای موسوی را خواند که در آن آقای موسوی از 40 هزار ناظرش در صندوقها و نیز همه هوادارانش خواست گزارش تخلفات انتخابات را با مدارک و اسناد مربوطه به ستادهای شهرستانی ایشان بدهند تا به ستادهای استانی و ستاد مرکزی ارسال شود و پس از دسته‌بندی، شکایت ایشان در مهلت قانونی به شورای نگهبان داده شود. بعد از بیانیه آقای موسوی تلویزیون بیانیه آقای احمدی‌نژاد را هم خواند که در آن ایشان از همه رای دهنده‌ها تشکر و اعلام کرد در دوره جدید سعی می‌کند به انتقادات کارشناسان و نخبه‌ها و رقبای انتخاباتی توجه کند تا در چهار سال آینده انتقادات کمتری متوجه دولت باشد.

بعد خواب دیدم از همان ظهر روز شنبه 23 خرداد تلویزیون از آقایان موسوی و کروبی دعوت کرد تا در برنامه های مختلف تلویزیونی حرفها و اعتراضاتشان را بگویند. آنها هم بدون اینکه شرطی بگذارند، پذیرفتند و از آن شب شبکه‌های مختلف از بس قیافه موسوی و کروبی را نشان می‌داد، مردم حرصشان در می‌آمد می‌رفتند سراغ ماهواره.

بعد خواب دیدم آقای موسوی از وزارت کشور رسما درخواست برگزاری تجمع کرد. وزارت کشور هم استادیوم آزادی را پیشنهاد داد و آقای موسوی پذیرفت.

عده زیادی در بعدازظهر 24 خرداد در استادیوم آزادی جمع شدند. در ورودی استادیوم به شرکت‌کننده‌ها مانتو یا تی‌شرت سبز و آبمیوه خنک می‌دادند اما کسی نمی‌گرفت چون همه می‌گفتند ممکن است اینها را از پول رشوه‌های توتال و استات اویل خریده باشند و پوشیدنی و خوردنی شبهه ناک نپوشیم و نخوریم بهتر است. بعد آقای احمدی‌نژاد با هماهنگی آقای موسوی در جمع حاضر شد و پشت تریبون قرار گرفت. اول همه سوت می‌زدند و هو می کردند اما احمدی‌نژاد جو را به دست گرفت و گفت من مخلص همه شما هستم. اگر آقای موسوی نتوانست تقلب گسترده در انتخابات را اثبات کند، به ایشان پیشنهاد می کنم یک حزب قوی مخالف دولت درست کنند همه شما هم در حزب ایشان فعال باشید ونقاط ضعف و اشتباهات احتمالی دولت را بمن بگویند. من قول می‌دهم به خواسته‌ها و انتقادهای شما اگر در چارچوب قانون باشد، فورا ترتیب اثر دهم. بعد هم جمعیت احمدی‌نژاد را تشویق کردند.

دیشب باز خواب دیدم آقای احمدی‌نژاد به آقای هاشمی نامه نوشته و بخاطر حرفهایش در مناظره با آقای موسوی حلالیت خواسته در آخر نامه هم تاکید کرده مدارکم درباره آقازاده‌های شما را می‌دهم دادگاه تا بررسی و حکم صادر کند. آقای هاشمی هم جواب داده اولا که خدا ببخشد ثانیا کار خوبی می‌کنید اتفاقا یکبار برای همیشه این حرفهایی که پشت سر مهدی و فائزه می‌زنند روشن شود، خیلی هم خوب است.

بعد خواب دیدم مجلس عروسی ندا آقاسلطان با کاسپین ماکان برقرار شده و سر یک میز چهار نامزد انتخابات نشسته اند مهمانها هم جمع‌ شده‌اند و با موبایل‌هایشان از این چهار نفر هی عکس می‌گیرند. من هم رفتم جلو تا عکس بگیرم. آقای احمدی‌نژاد موبایلش را در‌آورد و گفت: بگذارید چند تا جوک احمدی‌نژادی واسه‌تون بخونم بخندین. موسوی پرسید مگه اس ام اس‌ها وصل شده؟! رضایی گفت: بیاین از وقت استفاده کنیم مساله فدرالیسم اقتصادی رو براتون باز کنم. کروبی گفت: تو رو خدا ول کن. بعدا با کارشناسام جلسه می‌گذارم بیا براشون توضیح بده. ‌آقای احمدی‌نژاد گفت: راستی آقای کروبی بالاخره نگفتی اون 300 میلیون تومان رو برای چی از شهرام جزایری گرفتی؟ موسوی گفت: تو رو خدا بس کن تو که خرت از پل گذشت...

این شبها خوابهای عجیبی می‌بینم، خوابهایی گاهی وحشتناک، گاهی خنده‌دار و گاهی غم‌انگیز...