سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیاست

ساده زیست ترین رئیس جمهور جهان

    نظر

«فهمی هویدی» نویسنده برجسته مصری در مقاله ای با اشاره به دیدار خود با رئیس جمهور ایران به تمجید از شخصیت محمود احمدی نژاد پرداخت.
او گفت : ما سخنان زیادی درباره محمود احمدی نژاد از ابتدای روی کار آمدن وی شنیده ایم . ریاست جمهوری او در ایران باعث وحشت بسیاری در داخل این کشور و خشم بسیاری در خارج از ایران شد.
                                            

هویدی در این مقاله درباره جنبه های مختلف شخصیت محمود احمدی نژاد و نظرات سیاسی او سخن گفته است. وی در مقاله خود تاکید کرد احمدی نژاد از ابتدای حکومت خود به سه مساله توجه داشت. نخست اینکه ولخرجی و اسراف را از ریاست جمهوری دور کرد. دوم اینکه از همان ابتدا بر داشتن ارتباط با مردم و در بین مردم بودن اصرار داشت. سوم اینکه، احمدی نژاد دفتر ریاست جمهوری و کابینه را به کارگروهی تبدیل کرد که شب و روز آرام نمی شود. موضوع قابل توجه در این مقاله، توجه نویسنده به شخصیت ساده و سازده زیستی احمدی نژاد است. احمدی نژاد در بسیاری از مراسم عمومی با کاپشن ساده خود حضور پیدا می کند.

فهمی هویدی تاکید می کند که در پشت سادگی وی ، شخصیتی قوی و جدی پنهان است.

فهمی هویدی که پیش از سفر احمدی نژاد به ارومیه با وی دیدار کرده است، می افزاید.. این سفرها برای پیگیری طرحهای تصویب شده در سفر گذشته و اطلاع از اوضاع مردم انجام می شود.

احمدی نژاد همه وزرا را با خود می برد تا هر عضو دولت به مسئولیت خود در چارچوب تخصصی آن رسیدگی کند. وی با اشاره به بخشی از جزئیات و آمار سفرهای استانی رئیس جمهور ادامه می دهد.. نزدیکان احمدی نژاد می گویند که این مرد 55 ساله به علت 17تا20ساعت کار در روز اطرافیان خود را خسته می کند. احمدی نژاد در دفتر ریاست جمهوری قالی ها، پرده ها و آثار گران قیمت را برداشته است.

احمدی نژاد با سفرهای استانی خود کار رئیس جمهور پس از خود را دشوار خواهد کرد. احمدی نژاد با سفرهای استانی و زهد خود ، سنتی را به جا گذاشت که ادامه آن برای دیگران دشوار خواهد بود. او پس از انتخاب شدن به سازده زیستی خود ادامه داد و با همسر و سه فرزندش در خانه کوچکی در محله نارمک در منطقه تهرانپارس در شرق پایتخت ایران زندگی می کرد اما به علت فشار سازمانهای امنیتی مجبور شد در ویلای کوچکی در همین منطقه زندگی کند.

احمدی نژاد هر روز ناهاری را که همسرش برای وی آماده می کند، با خود به دفتر ریاست جمهوری می آورد. او همچنین همان خودرویی را که در سال دو هزار خریداری کرده، نگه داشته است.

احمدی نژاد گاهی خود رانندگی می کند و حتی یک شب ناپدید شد که تلاشها برای یافتن او فایده ای نداشت. پس از آن مشخص شد که برای تسلیت گفتن به خانواده یکی از دوستانش رفته بوده است. فهمی هویدی در ادامه این مقاله خود به تشریح مصاحبه با احمدی نژاد پرداخته است.


آقای خاتمی منصف باشید!

    نظر

آقای خاتمی در شیرازبا نخبگان استان فارس دیدار داشت .نخبگانی که فقط اسم نخبه را یدک میکشیدند و بجز معدودی بقیه انسان های عادی بودند که طبق ضوابط خاصی گلچین شده بودند تا مبادا در طول سخنرانی آقای خاتمی کسی از ایشان سوال بپرسد و وی نتواند پاسخ مناسب دهد. یادمه در سال 1376 همچین داستان هایی وجود نداشت و درب مجلس سخنرانی آقای خاتمی بر روی همه باز بود . ولی انگار خراب شدن وجهه و سخنرانی مبتنی بر تبلیغات صرف، باعث ترس حامیان شده بود  و این موضوع  وقتی نمود بیشتری پیدا کرد که چند نفر از نخبگان که با ضوابط خاص انتخاب شده بودند شدیدا به عملکرد آقای خاتمی در ارائه ((قرائت جدید از اسلام)) و بر مبنای مدرنیته اعتراض کردند و متاسفانه در مکانی که سخنران و حامیان او مدعی ((تحمل مخالف بودند)) صدای آنها خفه شد و حتی زمانی که دختری محجبه از آقای خاتمی سوال کرد آیا ((دست دادن با زنان در ایتالیا )) بر مبنای مدرنیته بوده است؟ ایشان جواب داد البته دست دادن با زنان بر مبنای مدرنیته است اما ... که  صدای جمعیت در اعتراض به سوال کننده مجلس را متشنچ کرد و حتی باعث خداحافظی سریع سخنران و خروج از مجلس شد . این سخنرانی بسته و در شرایط خفقان کجا و ادعای تحمل مخالف کجا!!!
                      ((متاسفانه آقای خاتمی در این مراسم از تکذیب دست دادن با زنان در ایتالیا خودداری نمود که بحث فراوان دارد.))
                                               سه کس را شنیدم که غیبت رواست . وز آن درگذشتی چهارم خطاست ...
همچنین آقای خاتمی  با خبرنگاران گفتگو کرد و نکاتی را بیان کرد که برای تنویر افکار عمومی بعضی از آنها را نقد می کنم :

خاتمی :  صندوق ذخیره ارزی یاری رسان بخش خصوصی است و در سه سال گذشته باید حدود 48 میلیارد دلار از بودجه نفت در دولت مصرف شود.196 میلیارد دلار درآمد نفتی در طی سالیان اخیر بود یعنی اگر قانون برنامه چهارم اجرا می‌شد، در حال حاضر می‌ بایست در حساب ذخیره ازی 150 میلیارد دلار باشد و در هنگام تحویل دولت اصلاحات به دولت نهم صندوق ذخیره ارزی را با 14 میلیارد دلار تحویل دادیم و در اول فروردین ماه گذشته بانک مرکزی اعلام کرد که در حساب ذخیره ارزی 14 میلیارد دلار است.

جواب : همانگونه که آقای خاتمی نیز اذعان نموده است صندوق ذخیره ارزی یاری رسان بخش خصوصی است . یکی از شعارهای دولت دکتر احمدی نژاد اختصاص وام های زود بازده به بخش خصوصی برای ایجاد اشتغال بود و هست و در همه ی سفرهای استانی نیز مصوبات اکثرا موید این موضوع بوده و هست . اگر صندوق ذخیره ارزی اکنون 25 میلیارد دلار ذخیره دارد دلیلش دادن وام به بخش های خصوصی است . دلیلش وارد کردن سوخت برای مصرف مردم این کشور است . دلیلش پرداخت حقوق بیشتر به بازنشستگان و کارمندان و کارگران این مملکت است . این یعنی همان شعار آوردن پول نفت بر سر سفره ی مردم . دلیلش ساخت ورزشگاه ، ساخت بیمارستان ، ساخت پل و درمانگاه و مدرسه ، دلیلش رسانیدن آب و برق و گاز و تلفن به همه ی روستا های کشور است . دلیلش ایجاد عدالت است . عدالتی که مستضعفان و محرومان را بیشتر در برمیگیرد و این چیزی است که صاحبان مکنت و قدرت نمیپسندد و در صدد خراب کردن این کار است .
پس اینکه افکار عمومی را گول بزنیم و بگویئم صندوق ذخیره خالی شده است و موجودی آن کم است اما نگوئیم کجا مصرف شده بدور از انصاف است و کسی که در سخنرانی خود از اخلاق سخن میگوید باید در عمل نیز به آن پایبند باشد .


خاتمی : مطمئن هستم که دولت حسن نیت دارد و می‌خواهد کار بکند، ولی به دلیل عدم کارشناسی دقیق و نیز غلبه سلیقه بر تفکر، مشکلاتی به وجود آمده است و امیدوارم هر دولتی که بر سر کار می‌آید به آرمان‌های انقلاب و امام، مصالح ملی و بهره‌گیری از کارشناسان علمی و نیروهای باتجربه انقلاب که در مقطع فعلی به انزوا رفته‌اند، توجه کافی داشته باشد.

جواب : هیچکس نمی تواند منکر حسن نیت دولت و کار و مجاهده ی  شبانه روزی آنان شود اما این کارها را زیر سوال بردن و انگ و تهمت عدم تفکر بر کارشناسان دولت زدن بی انصافی است و حتی مصداق بهتان را دارد .
آیا پروژه ی عظیمی همچون ماهواره امید با سلیقه ساخته شده است .
آیا راه اندازی نیروگاه هسته ای بوشهر با سوخت مجازی بدون فکر بوده است ؟
آیا کشف و اختراعات بی شمار در پژوهشکده رویان با سلیقه بوده است ؟
آیا استخدام نیروهای شرکتی و قراردادی  و امنیت شغلی برای انها ایجاد کردن از بی تفکری بوده است ؟
آیا تقویت قدرت خرید بازنشستگان و کارمندان دولت با افزایش حقوق و مزایا سلیقه ای است ؟
آیا صرفه جوئی و جلوگیری از بریز و بپاش در ادارات دولتی کاری از روی سلیقه و عدم تفکر است؟
آیا ایجاد بیمه روستائی ، ساخت مسکن روستائی از بی تفکری است ؟
آیا دعوت از متخصصان اقتصاد برای کمک به اقتصاد ایران به منزله ی عدم تفکر است ؟
آیا توسعه و بسط صنعت خودرو و ساخت آن در ونزوئلا ، اوکراین ، سوریه ، الجزایر و کشور های دیگر از بی تفکری است ؟
آیا سهمیه بندی بنزین و جلوگیری از به هدر رفتن میلیاردها دلار از بی تفکری است ؟
آیا جلوگیری از قاچاق سوخت به خارج کاری بدور از فکر و اندیشه است؟
آیا ساخت مسکن مهر و خانه دار کردن مردم بدون مسکن کاری عبث است ؟
آیا سرکشی به کوچکترین روستاها و پای درد دل مردم نشستن و حل کردن مشکلات آنها از عقلانیت بدور است؟
آیا ایجاد عدالت برای همه و هدفمند ساختن یارانه ها که از آرزوهای دولت های قبلی بوده کاری از روی سلیقه و عدم تفکر است؟
آیا اختصاص سهام عدالت به مردم و سهام دار کردن آنها از بیفکری دولت است ؟
آیا جلوگیری از اختصاص پاداش های کلان و بی رویه به بعضی از مدیران سلیقه است ؟
آیا .....
آیا از بین بردن انصاف و اخلاق را میدانیم ....
خدا وکیلی آیا اینکارها بدون تفکر و اندیشه انجام شده است ؟ آیا کسانی که چنین بی مهابا به دولت میتازند و تهمت میزند در برابر خدای خود چگونه باسخگو خواهند بود؟ گیرم که 8 سال دیگر در مسند قدرت تکیه زدند . جواب خداوند متعال چه میشود ؟
ایشان بصورت مطلق گفته است : آرمانهای امام و انقلاب ، مصالح ملی ، کارشناسان علمی و نیروهای با تجربه انقلاب در مقطع فعلی به انزوا رفته اند . اگر این حرف درست باشد پس حرف رهبر معظم انقلاب که فرمودند : ((خصوصیت و امتیاز دوم که در این دولت هست، شعار و گفتمان کلى این دولت است که منطبق بر شعار و گفتمان امام و منطبق بر شعارها و گفتمانهاى انقلاب است؛ این خیلى چیز باارزشى است. این را هیچکس نمى‏تواند ندیده بگیرد. هر دلبسته‏ى به انقلاب، این را قدر مى‏داند؛ هر کسى که پیشرفت کشور را با هدایت انقلاب و با کارگردانى انقلاب تصور مى‏کند، باید این را قدر بداند)) چیست؟ چه کسی اشتباه سخن گفته است ؟ چه کسی به انصاف سخن گفته است ؟ چه کسی برای رضای خدا صحبت نکرده است ؟


خاتمی : افتخار انرژی هسته‌ای متعلق به دولت اصلاحات است هر چند در دولت آقای هاشمی نیز فعالیت‌هایی در این خصوص انجام شده بود ولی در خصوص پرونده هسته‌ای در دولت اصلاحات پرونده به شورای امنیت نرفته بود و فقط تحریم آمریکا مطرح بود. ولی اکنون تحریم‌های دیگر هم صورت پذیرفته و پرونده به شورای امنیت رفته است. هدف ما این بود که ایران با صلابت صاحب تکنولوژی صلح‌آمیز هسته‌ای شود.

جواب : در مورد انرژی هسته ای اگر بخواهیم سخن بگوئیم باید بگوئیم : شروع اینکار از قبل از انقلاب بوده است . در دولتهای مختلف برای آن کار شده است . اما انصافا و خدا وکیلی در کدام دولت سرعت رشد آن چشمگیر تر بود ؟ کدام دولت تمام هم و غمش را گذاشت و با تمام تحریم ها و سختی ها این فن آوری را از مرحله پایلوت و آزمایشگاهی به مرحله ی صنعتی رسانید ؟ و یک نکته ناگفته که در ذهن مردم باقی مانده است لو رفتن فعالیت های هسته ای ایران بود که از توسط یکی از سردمداران اصلاحات انجام گرفت و هنگامی که در امریکا با ((باری روزن)) پالوده میخورد فعالیت های هسته ای ایران را لو داد ( دادگاه حکم داد نفروخته است بلکه به رایگان در اختیارشان قرار داد! )
و آیا کدام دولت اقدام به عقب نشینی در این مورد کرد و تعلیق را پذیرفت ؟ آیا غیر از دولت اصلاحات بود ؟
بله آقای خاتمی ما در دوران شما از طرف دشمنان و شورای امنیت تحریم نشدیم اما شما با دست خودتان ما را تحریم کردید و ذلت تعلیق فعالیت های هسته ای متعلق به دولت شما بود .

خاتمی :
وقتی فقیرپروری در جامعه حاکم باشد، حرمت انسان‌ها از بین می‌رود. کرامت انسان‌ها بسیار بالاتر از آن است که به آن‌ها صدقه داده شود، صدقه‌ای که از جیب مردم برداشته می‌شود.صادرات غیر نفتی ما در حال حاضر از دولت گذشته کمتر شده است. اگر برنامه چهارم ادامه پیدا می‌کرد بخش عمده‌ای از مشکلات در اقتصاد و شهرستان‌ها کاهش پیدا می‌کرد و امیدوارم هر کسی که رئیس‌جمهور آینده می‌شود با یک برنامه دقیق و توجه به عدالت اجتماعی به معنای واقعی کلمه در عرصه حاضر شود و عدالت اجتماعی به معنای منت گذاشتن بر سر محرومان و پول توجیبی اندکی به محرومان دادن و صدقه بگیر را اضافه کردن نیست بلکه به معنای سرمایه‌گذاری در جهت بی نیاز کردن محرومان است.
جواب : چه کسی در دولت نهم قصد گداپروری داشته یا دارد؟ کدام گداپروری؟ آیا اختصاص سهام عدالت را مصداق گداپروری میدانید ؟ آن که مثل یک وام در اختیار مردم قرار گرفته است و اصلا هدفش این بوده که به مردم ماهی ندهد بلکه  ماهیگیری را آموزش دهد.
آیا پرداخت نقدی یارانه ها را گداپروری میدانید ؟ ایم که در برنامه 20 ساله خودنوشت شما آمده و از اهدافی بوده که شما در پایان
عمر دولت خود آن را آرزو کردید . نقدی کردن یارانه ها و عدم تخصص یارانه به اقشار پردرآمد و اختصاص بیشتر آن به اقشار ضعیف و کم درآمد که مصداق بارز عدالت است .
آقای خاتمی آیا میدانید :
درآمدهای مالیاتی طی سال های 1380 تا 1383 در دولت هشتم 3/23 درصد بوده که این رقم در دولت نهم و طی سال های 1384 تا 1386 به 6/26 درصد افزایش یافته است.
نسبت درآمدهای نفتی به کل درآمدهای بودجه طی سال های 1380 تا 1383 حدود 2/61 درصد بوده که این رقم طی سال های 1384 تا 1386 به 1/50 درصد کاهش یافته که نشان دهنده کاهش 1/11 درصدی اتکای دولت نهم به درآمدهای نفتی است.
شاخص اعتبارات تملک دارایی که نشان دهنده سهم بودجه عمرانی است، از 9/29 درصد طی سال های 1380 تا 1383 به 9/39 درصد طی سال های 1384 تا 1386 افزایش یافته که این رقم مبین رشد 10 درصدی منابع مالی طرح های عمرانی در بودجه، طی فعالیت دولت نهم است.
نسبت منابع عمرانی به کل منابع بودجه نیز در این مدت از 5/19 به 8/26 درصد افزایش پیدا کرده که این رقم نشان دهنده رشد 37 درصدی نسبت منابع عمرانی به کل منابع بودجه طی دولت نهم نسبت به دولت هشتم است.

                               آقای خاتمی قرار بود در مسجد قبا(اتشیها) شیراز سخنرانی کند اما این سخنرانی برگزار نشد . چرا؟
                               آقای خاتمی قرار بود در حوزه ی علمیه شاه قیس سخنرانی کند اما سخنرانی نکرد . چرا؟
                     بنظر میرسد عملکرد ضعیف آقای خاتمی باعث شد آقایان دستغیب با سخنرانی ایشان در این مکانها مخالفت کنند . والله اعلم
                
                  در انتها توصیه میکنم سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای دولت نهم را بصورت کامل در
اینجا
بخوانید . والعاقبه للمتقین


پاسخ آیت الله سبحانی به شبستری

    نظر

هرچند طرح شبهاتی مانند استناد به طلب مغفرت اهلبیت در مناجات‌های خود و یا آیه دوم سوره فتح برای نفی عصمت حضرات معصومین، بارها در مباحث کلامی شیعه پاسخ داده شده و طرح این شبهات در یک محفل دانشجویی، اعتبار چندانی از حیث علمی ندارد اما به‌منظور شبهه‌زدایی، بخش‌هایی از پاسخ‌های قبلی آیت‌الله سبحانی درخصوص عصمت پیامبر(ص) را منتشر می‌کنیم:
هدف از طلب مغفرت‏ها چیست؟

قرآن در مواردى به پیامبر دستور مى‏دهد که از خدا طلب مغفرت نماید، و در برخى از موارد کلمه «ذنب» را نیز بر آن اضافه مى‏کند مثلاً در سوره نساء آیه 106 مى‏فرماید:

«و استغفر الله ان الله کان غفوراً رحیماً: از خدا مغفرت بخواه، خدا بخشاینده و رحیم است».

و در سوره غافر آیه 55 مى‏فرماید: «استغفر لذنبک و سبح بحمد ربک بالعشى والابکار: براى گناهت طلب مغفرت نما، و خدا را عصر گاهان و صبح گاهان باثناى او، تنزیه کن».

و در سوره محمد (ص) فرمان مى‏دهد که هم بر خود و هم افراد با ایمان طلب آمرزش کند آنجا که مى‏فرماید:
«فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنات والله یعلم متقلبکم و مثویکم».

«بدان خدایى جز او نیست و بر گناهت و افراد با ایمان از مرد و زن طلب مغفرت بنما خدا از کارها و حرکات و سکنات شما آگاه است».

اکنون سؤال مى‏شود چگونه دستور طلب مغفرت با عصمت پیامبر اکرم وفق مى‏دهد؟

پاسخ: آگاهى از مفاد این آیات با شناخت مسؤولیتهاى پیامبران و این که شخصیتهاى بزرگ، مسؤؤلیتهاى خطیرترى دارند، و از این جهت چه بسا ممکن است عملى از نظر خرد، در محیطى جرم و گناه شمرده شود، در حالى که همان عمل نسبت به محیط دیگر داراى چنین حالتى نباشد، کاملا امکان‏پذیر است - و براى توضیح یادآور مى‏شویم:

دستورهاى الهى در واجبات و محرمات منحصر نمى‏شود، بلکه در کنار واجبات، مستحبات و در کنار محرمات،مکروهات نیز وجود دارد، واجب شرعى چیزى است که باید انجام شود و ترک آن موجب مؤاخذه و استحقاق عقاب دارد و حرام شرعى چیزى است که باید ترک شود وانجام آن موجب عذاب است.

اما مستحبات و مکروهات در عین اینکه ترک، انجام آن، کیفر و موأخذه‏اى همراه ندارد، ولى گاهى شرایط به گونه‏اى مى‏شود که عقل و خرد آن را فرض و لازم مى‏شمارد. البته این سخن نه به این معنى است که مستحب، واجب و یا مکروه، حرام شرعى مى‏گردند - زیرا حدود و احکام الهى هیچ گاه تغییر نمى‏پذیرند - بلکه هدف این است که عقل و خرد، با توجه به آن شرائط، انجام مندوب و ترک مکروه را لازم و ضرورى تلقى مى‏کند، و آن را در نزد خود یک نوع واجب قلمداد مى‏نماید و اگر شخصى در آن شرائط به نداى خرد گوش ندهد، در اصطلاح شرع«تارک اولى» و در نزد خرد، مذنب و گنهکار شمرده مى‏شود؛ درست است که انجام مستحبات و ترک مکروهات، مایه جمال و آرایش رفتار و کردار است، و مخالفت با آنها پى آمدى دربر ندارد، ولى گاهى خرد با توجه به یک رشته شرایط از قبیل علم و آگاهى بیشتر به مقام آمر و فرمانده، و داشتن مسؤلیتهاى خطیرتر، عمل به آنها را بسان عمل به فرائض و ترک محرمات، لازم مى‏شمارد و در صورت مخالفت، خود را ملزم به اظهار پوزش و طلب غفران مى‏داند.

براى روشن شدن این حقیقت (که چه بسا رفتارى در محیط و شرائطى خاص، کار خوب و یا لااقل بى عیب تلقى مى‏گردد ولى همان کار در شرائط دیگرى عیب و مذموم شمرده مى‏شود) دو مثال مى‏آوریم:

1- زندگى یک انسان بیابانى را در نظر بگیرید که از آداب معاشرت فقط یک سرى آداب بسیط و ضرورى را مى‏داند، چنین افرادى به حکم دور بودن از تمدن و سواد اعظم، از آداب و رسوم انسانى دور مى‏باشند و به خاطر همین دورى از تمدن نمى‏توان انتظار داشت که آداب و رسوم انسانى را کاملاً رعایت کند در حالى که از یک انسان شهرنشین، و بزرگ شده در سواد اعظم انتظار دیگرى است اگر او در رفتار و کردار خود، ظرافت‏هاى اخلاقى را رعایت نکند، کاملاً توبیخ مى‏شود و مورد نکوهش قرار مى‏گیرد.

در میان شهرنشینان، انتظار از یک فرد درس خوانده و تحصیل کرده، غیر از انتظار از افرادى عادى و معمولى است همچنانکه انتظار از ساکنان بخشها و شهرها غیر از انتظار از ساکنان مراکز استانها است. بنابراین کارهایى که افراد عادى انجام مى‏دهند، اگر یک فرد فوق العاده آن را انجام داد، قبیح و زشت شمرده مى‏شود - ولذا - در محیطهاى نظامى، یک لحظه تأخیر، یک سخن خشن، یک حرکت نابجا، یک نگاه نامحسوس به چپ و راست، ذنب و گناه شمرده مى‏شود و انضباط نظامى ایجاب مى‏کند که فرد با تمام این ظرائف و دقائق آشنا گردد و به آنها عمل کند.

بنابراین هر چه مقام بزرگتر، و مسؤولیتها بیشتر باشد، تکالیف افزایش یافته و الزامات بیشتر مى‏شود.

2- حال عاشق دل بسته‏اى را در نظر بگیرید که با تمام ذرات وجود خود وابسته به معشوق است ولى غفلت او در مورد علاقه هر چه هم کم باشد - حتى اگر در آن لحظه به کارهاى ضرورى خود برسد - جرم و گناه شمرده مى‏شود، زیرا ارزش عشق، به استمرار توجه، بسستگى دارد و غفلت از او و توجه به غیر، از ارزش آن مى‏کاهد و اگر چنین کرد، براى جبران، باید راه توبه را در پیش گیرد.

بنابراین اشتغال به کارهاى ضرورى از خوردن و آشامیدن، هر چند، ذاتاً مطلوب و بدون اشکال است، ولى آنگاه که موجب انقطاع از معشوق و اشتغال به غیر او مى‏شود، در قاموس عشق ذنب و گناه است! و لذا افراد عاشق و یا مصیبت زده از اکل و شرب، اعراض نموده و به مقدار بس ضرورى که حافظ رمق آنان است اکتفا مى‏کنند.

با توجه به این مثالها مى‏توان هدف از «استغفارها» را به دست آورد، و مصداق «ذنب» را که به معناى گناه است، تحدید کرد.

پیامبر گرامى به حکم آیات عصمت، از هر نوع مخالفت با قوانین الهى مصون و محفوظ مى‏باشد، و هرگز واجبى را ترک نمى‏کند و یا حرامى را مرتکب نمى‏شود ولى وظائف عرفانى و اخلاقى او در دو مطلب (عمل به واجبات و ترک محرمات) خلاصه نمى‏گردد و مقتضاى عرفان و معرفت او نسبت به مقام ربوبى ایجاب مى‏کند که در وجود او لحظه‏اى انقطاع رخ ندهد و شایسته‏تر را بر شایسته مقدم بدارد، و آداب و شؤون مقام ربوبى را به نحو اکمل رعایت کند، هرگاه او به مقتضاى عنصر بشرى در موردى موفق به رعایت این وظایف عرفانى نشد و شایسته را بر شایسته‏تر، مقدم داشت و لحظه‏اى به غیر مقام ربوبى پرداخت و در او نوعى انقطاع رخ داد، یک چنین اعمالى در این شرائط در منطق عرفان جرم و گناهى محسوب مى‏شود که استغفار و انابه لازم دارد، هر چند در منطق شرع و با توجه به موازین کتاب و سنت، جرم و گناه نیست.

هرگاه شأن نزول برخى از این آیات و یا قرائنى که در اطراف آنها وجود دارد، مورد دقت قرار گیرد، روشن مى‏گردد که استغفار به خاطر یکى از این امور بوده که عرفان و معرفت فوق‏العاده نبوى ایجاب مى‏کرد که او کار را به صورت دیگرى انجام دهد. این همان است که در اصطلاح مفسران به آن «ترک اولى»مى‏گویند.

اگر پیامبر گرامى در این آیات، به طلب مغفرت مأمور گردید، و یا پیامبران دیگر شخصا به طلب مغفرت برخاسته و نوح و ابراهیم و موسى همگى گویندگان کلمه «اغفر» شدند همگى به همین معنى هستند مثلاً:

حضرت نوح مى‏گوید: «رب اغفرلى ولوالدى و لمن دخل بیتى مؤمنا» (نوح /28): پرورگارا من و والدینم و آن کسى را که وارد خانه‏ام مى‏شود بیامرز».

حضرت ابراهیم مى‏گوید: «ربنا اغفرلی ولوالدى و للمؤمنین یوم یقوم الحساب» (ابراهیم /41):

بارالها! من و والدینم و مومنان را، روزى که حساب برپا مى‏شود، بیامرز».

حضرت موسى مى‏گوید: «خدایا من و برادرم را ببخش و ما را در رحمت خود وارد ساز».

پیامبر گرامى مى‏فرماید: «سمعنا و اطعنا غفرا نک ربنا و الیک المصیر: شنیدم و اطاعت نمودم، خدایا خواهان مغفرت تو هستیم و به سوى توست بازگشت».

تمام این مغفرت‏ها، ناظر به جهتى است که بیان گردید، و هر انسانى هر چه هم از نظر کار و کوشش و سعى و تلاش براى کسب رضایت خدا در درجه استوار و بس ستوده‏اى باشد وقتى عمل و کار خود را با آن مقام مى‏سنجد، کار خود را شایسته مقام ربوبى ندنسته و به قصور خود اعتراف مى‏نماید و پیوسته مى‏گوید: «ما عبدناک حق معرفتک».

مسلم در صحیح خود از فردى به نام مزنى نقل مى‏کند که پیامبر (ص) فرمود: «انه لیغان على قلبى و انى لاستغفرالله فى الیوم ماة مرة 2 پرده‏هایى بر قلب من هجوم مى‏آورد، و من هر روز صد مرتبه استغفار مى‏کنم».

مفسران حدیث در توضیح آن لطائفى را یاد کرده‏اند که به حق ظریف و زیبا است.

باز پیامبر طبق نقل مسلم در صحیح خود فرمود: «یا ایها الناس توبوا الى الله فانى اتوب الى الله ماة مرة» اى مردم به سوى خدا باز گردید، و من هر روز صد مرتبه توبه مى‏کنم».

ما در گذشته در کتاب پرسشها و پاسخها این مطلب را به نوعى مطرح کرده و از آن پاسخ داده‏ایم براى تکمیل مطلب آن را به گونه‏اى در این جا مى‏آوریم.

آیا استغفار با معصوم بودن منافات دارد؟ با اینکه مى‏دانیم پیامبر و امامان (ع) معصوم از گناه هستند و هیچ گاه از آنها گناه صادر نمى‏شود، در عین حال در برخى از دعاهایى که از آن بزرگواران رسیده است، دیده مى‏شود که آنان در ظاهر اقرار به گناه خود کرده و از پیشگاه پروردگار، خواستار آمرزش گناهان خویش شده‏اند.

مثلاً در دعاى معروف «کمیل» على (ع) به پیشگاه خدا عرض مى‏کند:

«اللهم اغفرلى الذنوب التى تهتک العصم.... اللهم اغفرلى الذنوب التى تحبس الدعاء... اللهم اغفرلى کل ذنب ادنبته و کل خطیئة اخطاتها».

«بار خدایا آن گناهان مرا که رابطه‏ام را از تو قطع مى‏کند ببخش بارالها هرگناه و خطائى که از من سر زده همه را بیامرز!...»ادامه مطلب...

نفی عصمت پیامبر(ص) توسط مجتهد شبستری

    نظر
محمد مجتهد شبستری که به‌عنوان یکی از تئوریسین‌های اصلی جریان تجدیدنظرطلب شناخته می‌شود، به‌بهانه سخنرانی در مراسم ارتحال پیامبر اکرم(ص) در دانشگاه صنعتی اصفهان، عصمت نبوی و اهلبیت علیهم‌السلام را نفی کرد.
شبستری در این سخنرانی و در پاسخ به سؤالی درخصوص عصمت پیامبر(ص) گفت: پیامبر وظیفه‌اشان فقط دعوت مردم به سمت خدا بوده و در همین وظیفه خود عصمت داشته‌اند و هیچگاه از این وظیفه غافل نشده اند. اما از نظر انجام گناهان باتوجه به روایات معتبر و سخنانشان نمی توان عصمت برایشان در نظر گرفت.

وی بدون اشاره به آیات محکماتی که تصریح بر عصمت اهلبیت علیهم‌السلام دارد، به بیان جملاتی از پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) پیرامون استغفار ادامه داد: در توصیف پیامبر و ائمه (ع) آمده که شبانه مناجات های طولانی و نمازهای بسیار داشته اند موید آن است که در خود نقص و نیازی احساس می کردند و در پی رفع آن به نماز و مناجات می ایستادند و گرنه چگونه ممکن است کسی نقص و گناهی نداشته باشد و از شدت طالب بودن و مشتاق بودن به خود بپیچد.

شبستری در ادامه اهانت به مقدسات دینی ادعا کرد: البته حالت دیگری را می توان فرض کرد که این عبادات، دروغین و برای متمایل کردن افکار عمومی به خود بوده است.

وی با بیان اینکه "نقص پیامبران و قرآن و اسلام جنبه های دیگری هم دارد"، اضافه کرد: عده ای یک سری خصوصیات برای پیامبران تعریف می کنند مثل علم جامع و عصمت و... و بعد اگر کسی چند نشانه پیامبری را داشت، سپس می گویند همه این خصوصیات را باید داشته باشد، در صورتی که خصوصیات پیامبر باید از اعمال او گرفته شود.

نفی عصمت پیامبر(ص) از سوی فردی که خود را روشنفکر دینی می‌داند، در حالی است که آیه مبارکه تطهیر "انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیراً" و بسیاری از محکمات و دلایل عقلی و نقلی صراحت بر عصمت اهلبیت(ع) و انبیاء عظام دارد.

استغاثه اهلبیت(ع) در مقابل ذات واجب‌الوجود و نامتناهی بودن سیر تکاملی که باعث می‌شود ترفیع معصوم در هر مرحله‌ای نسبت به مرحله قبل نوعی نقص نسبی محسوب شود، یکی از مسائل اعتقادی نه‌چندان پیچیده‌ای است که مشخص نیست چگونه فردی با ادعای روشنفکری دینی از درک آن عاجز است؟

اهانت و تشکیک در مقدسات از سوی تئوریسین‌های جریان موسوم به تجدید نظرطلب، سابقه‌دار است و متاسفانه طی سال‌های حاکمیت اصلاح طلبان بر قوه اجرایی بارها این موارد تکرار شد  که با شیوه ی تساهل و تسامح با آن برخورد گردید.
عبدالکریم سروش هم چندی قبل ادعا کرده بود وحی محصول خیالات و ادراکات پیامبر(ص) بوده است. که چندی قبل در همین وبلاگ در رابطه با سخنان وی صحبت و گفتگو شد و نظرات بزرگان در رد آن بیان گردید.
و همچنین چندی قبل آقاجری در اظهاراتی موهن تقلید از مرجع تقلید ( تاسی جاهل به عالم ) را به تقلید میمون تشبیه نمود و اخیرا نیز  در سخنانی که سریعا هم توسط خودش تصحیح شد به نظرات امام خمینی (ره) درباره ی ((ما مامور به تکلیف هستیم نه نتیجه)) تاخت و ... و آرمین نیز به دفاع از سخنان آقاجری  پرداخت ، باعث تاسف است که سخنان آقاجری توسط سلمان رشدی مرتد هم مورد تائید و تمجید قرار گرفته است .

دریافت فایل سخنرانی شبستری


به کجا میرویم 2

    نظر

چندی پیش وقتی وقتی ماجرای دست دادن آقای خاتمی در ایتالیا با زنان ایتالیایی آشکار شد و فیلم و عکس آن در اینترنت پخش گردید خیلی ها آن را باور نکردند و فیلم را ساختگی خواندند.( این فیلم هنوز در یوتیوپ موجود است و هرکس بخواهد میتواند آن را ببیند). مدتی بعد نیز فیلمها و عکس هایی از جناب خاتمی دیدیم که با دست بازوی دختران جوان ایرانی مسلمان فشرده میشود !!  اما به تازگی خبری جالب را دیدم :

دبیرکل حزب مردم‌سالاری و از چهره های اصلاح طلب حامی خاتمی ،  در واکنش به دست دادن خاتمی با یک زن خارجی گفت: اگر پای منافع کشور در میان باشد، دست دادن با زنان اجنبی هم ضروری است و برخی فقها این کار را قبیح نمی‌شمارند!!!
البته ایشان بیان نکردند که کدام علما این کار را جایز میشمارند و چرا آن علما خودشان با زنان اجنبی دست نداده اند!

مصطفی کواکبیان چهارشنبه شب در حاشیه نشستی با مردم سمنان در مجمع ابوالفضل (ع) سمنان، در پاسخ به شماری از جوانان سمنانی که از وی راجع به اقدام سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران برای دست دادن با یک زن خارجی و ضرورت حمایت از چنین شخصیتی در انتخابات آینده ریاست جمهوری سئوال می‌کردند، افزود: برخی از فقها نیز عقیده دارند که اگر حتی به طور مثال دست دادن با «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان در صورتی که منافع جمهوری اسلامی ایران مطرح باشد و حمایت از منافع کشور لازم به نظر برسد، ضروری است.
وی تصریح کرده: اگر در نشستی، مرکل دست خود را به سمت رئیس جمهوری ایران دراز کند و منافع کشورمان با این حرکت حفظ شود، نباید دست پس کشید و باید با وی دست داد.
دبیرکل حزب مردم‌سالاری افزود: اقدام خاتمی نیز حتماً بنا به صلاحدید وی بوده و نباید زیاد روی آن جنجال کرد.
باید دید بعد از دست دادن با زنان اجنبی کدام عمل دیگر میتواند برای حفظ منافع کشور با زنان اجنبی مورد استفاده قرار گیرد و یا در دوران اصلاحات و سفرهای خارجی آنان مورد استفاده قرار گرفته است. و بنظر میرسد این دیدگاه که برای حفظ منافع میتوان اعمال خلاف شرع را انجام داد بسیار خطرناک باشد . چرا که امکان دارد بعضی نیز بر طبق همین فتوا اقدام به اعمال خلاف شرع دیگر کنند و دلیل را حفظ منافع عنوان نمایند . و نکته دیگر اینکه بر طبق همین احتجاج آیا بعد از زنان اجنبی آیا برای حفظ منافع میتوان دست یا بازو یا نقاط دیگر بدن دختران و زنان مسلمان را هم لمس کرد یا خیر؟
واقعا به کجا میرویم ؟ آیا صرف رسیدن به هدف ((وسیله)) را توجیه می کند؟
و اما به کوری چشم دشمنان ایران اسلامی ، مردم غیور یزد در استقبال از رئیس محترم جمهور سنگ تمام گذاشتند و خیلی چیزها را اثبات کردند. ببینید :

                     

                

                     

                

                 

                     

به کجا میرویم (1)

    نظر

محرم الحرام 1430 سالی بود که آغازگر قرن رحمت بود ...
امام جعفر صادق علیه السلام در روایتی میفرمایند : 14 قرن ، قرن جور است و قرن پانزدهم قرن رحمت است و آغاز قرن پانزدهم میدانید چه سالی بود؟
سال 1357 هجری شمسی !!!
آری انقلاب اسلامی ایران سرآغاز قرن رحمت بود . 22 بهمن 57 طلیعه ی قرن رحمت بود و اینک سی سال از آن تاریخ میگذرد و جهان بصورت اعم و ایران بصورت اخص بسمت عزت پیش میرود . این راه که سی سال از آن گذشته است راهی سخت است اما در دل آن حلاوتی نهفته است . تحریم سخت است اما از دل آن ماهواره ی امید خارج می شود و  این هنوز از نتایج سحر است ...
انسان تا در نعمت است قدر آن را نمیداند . این روزها کفران نعمت زیاد است چرا که در نعمتیم اما خبر نداریم و بجای شکر نعمت دائم کفران نعمت میکنیم و مینالیم . بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران میدانید چیست؟  ((استقلال)) اینک در جهان تنها کشوری که میتواند ادعا کند مستقل است ((ایران)) است و ایرانی باید بر این نعمت شکرگذار باشد.
چه کسی حاضر است در نعمت های بسیار غرق باشد اما نوکر و وابسته باشد ؟ آیا هیچ انسان آزاده و با شخصیتی حاضر است ((نوکر)) باشد اما در رفاه ، آرامش و تجملات غوطه ور شود؟ این نعمت را قدر بدانیم . اگر انقلاب ما بجز این نعمت ، نعمت دیگری هم نداشته باشد (که دارد و باید چشم بینا داشته باشم) همین دستاورد ما را بس ...
از دستاوردهای دیگر این انقلاب این بود که اکنون در کشور ما فقط ((خدا)) حاکم است . ما بنده ی خلق نیستیم که بنده ی خالقیم . بندگی خلق خفت می آورد و بندگی خدا عزت . و ما اینک در عزتیم اما یادمان رفته که چنین هستیم و شکر آنرا بجای نمی آوریم . چرا؟
از دستاوردهای دیگر اینست که در کشور ما هرکس (حتی یک نفر آهنگر زاده ی) میتواند بدون اینکه وابستگی خاصی داشته باشد یا از خاندان بزرگی بشمار آید رئیس جمهور این مملکت شود . و در عین قدرت و ریاست خود را خادم و نوکر مردم بداند و در شبانه روز 18 ساعت مشغول کار باشد و برای مردم کار کند. تازه از روز اول که انتخاب شود در  نهایت مظلومیت واقع شود و انواع و اقسام هجمه های مسجی و متلکی و لطیفه های گوناگون علیه او آغاز شود . چرا؟ چون چهره اش زیبا نیست ؟ چون قدش رشید نیست؟ چون چشمش شهلا نیست ؟ مگر چهره و قد و چشم و ابرو دست شخص است ؟ آیا غیر از این بود که ((عیب نقاش)) کردند ؟ به کجا میرویم ؟ مگر معنای ((غیبت)) را نمیدانستیم ؟ مگر خوردن گوشت برادر مومن را فراموش کرده بودیم ؟ گناه این خادم مردم چه بود ؟ هر عمل سختی که دولتهای پیشین آرزوی آن را داشتند و جراتش را نداشتند این دولت انجام داد اما دریغ از انصاف ! ...

ادامه دارد انشاءاله


اتحاد

    نظر

"شیخ علی جمعه" مفتی اعظم مصر طی اظهاراتی عبادت بر اساس فقه امام جعفر صادق(ع) را جایز دانسته و گفت: باید اعتراف کنیم که شیعیان از ما پیشی گرفتند.
"شیخ علی جمعه" در ادامه گفته است : برای اطراف تلاش می‌کنند که روابط میان شیعه و سنی را تیره کنند و به وحدت میان مسلمانان ضربه بزنند تا از این طریق به اهداف خود دست یابند از همین رو بنده با صدور فتوایی عبادت بر اساس فقه شیعی را جایز اعلام می‌کنم.

وی در ادامه گفت: باید اعتراف کنیم که شیعیان در حال حاضر از ما پیشی گرفته‌اند از همین رو ما می‌توانیم با آنان همکاری کنیم زیرا تا وقتی شیعه و سنی یک قبله دارند، تفاوتی میان آنان نیست. شیعیان همواره در طول تاریخ بخشی جدایی ناپذیر از امت اسلامی بوده‌ند.

شیخ جمعه همچنین افزود:‌ پیروان مذهب تشیع در اصل طایفه‌ای پیشرفته هستند اما برخی افراد وجود دارند که برای ایجاد اختلاف، کتب شیعی بسیار قدیمی را می‌گردند تا برخی مطالب اختلاف برانگیز را استخراج کنند.

مفتی اعظم مصر در ادامه گفت: برخی نظام های سیاسی که از سوی وهابییون حمایت و پشتیبانی می‌شوند، تمام تلاش خود را به خرج می‌دهند تا روابط میان دو مذهب شیعه و سنی را تیره کنند.

گفتنی است این اقدام جسورانه و دلاورانه مفتی اعظم مصر ما را به یاد فتوایی مشابه از "شیخ محمود شلتوت" شیخ الأزهر می اندازد که پس از حدود 3 سال مناظره با "سید شرف الدین عاملی" از علمای شیعیان جنوب لبنان، به مذهب جعفری به عنوان یکی از مذاهب اسلامی اعتراف کرد. بعد از فتوای شیخ شلتوت ، امام خمینی (ره) نیز در فتوایی خواندن نماز جماعت در ایام حج ، به امام جماعتی اهل تسنن را صحیح دانسته و شخص را بری ذمه دانستند. و میرفت که جهان اسلام بعد از این فتواها بسمت اتحاد و همبستگی پیش روند اما دشمنان باز هم دست بکار شدند و با تحریک صدام و راه انداختن جنگ از این اتحاد جلوگیری کردند و در واقع  با جنگ اختلاف عرب و عجم یا شیعه و سنی را تشدید کردند و نگذاشتند جهان اسلام بسمت اتحاد برود و این بعد از سالها امت اسلام و علمای اسلام تا حدودی هوشیارتر شده اند و انشاءاله با اتحاد خود ، دشمنان را منکوب خواهند کرد .

عدالت اجتماعی

    نظر

یکی از محوری ترین اصول در حیات بشر عدالت است که سرچشمه نیکی ها و ارزش ها و مایه تحقق اهداف انسانی می گردد و جامعه به حیات مطلوب خود نمی رسد مگر به اقامه عدالت و از این رو در راستای تحقق حیات طیبه، خداوند تبارک و تعالی ازجمله فلسفه بعثت انبیا را زمینه سازی برای تحقق عدالت اجتماعی برمی شمارد.
امام خمینى در موضوع عدالت و برابرى در اسلام چنین مى‏گوید:

«ما عدالت اسلامى را مى‏خواهیم در این مملکت‏برقرار کنیم. اسلامى که راضى نمى‏شود حتى به یک زن یهودى که در پناه اسلام است، تعدى بشود. اسلامى که حضرت امیر سلام‏الله علیه مى‏فرماید: براى ما اگر چنانچه بمیریم ملامتى نیست و لشکر مخالف آمده است و با فلان زن یهودیه‏اى که ملحد بوده است‏خلخال را از پایش درآورده است. یک همچو اسلامى که عدالت‏باشد در آن، اسلامى که در آن هیچ ظلمى نباشد، اسلامى که در آن شخص اولش با آن فرد آخر، على السویه در مقابل قانون باشند. در اسلام چیزى که حکومت مى‏کند، یک چیزى است و آن قانون الهى... قانون حکومت مى‏کند. شخص هیچ حکومتى ندارد آن شخص ولو رسول خدا باشد ولو خلیفه رسول خدا باشد، شخص مطرح نیست، در اسلام قانون است، همه تابع قانونند و قانون هم قانون خداست. قانونى است که از روى عدالت الهى پیدا شده است. قانونى است که قرآن است. قرآن کریم است و سنت رسول اکرم است‏» 1

 «جمهورى اسلامى عدل اسلامى را مستقر مى‏کند و با عدل اسلامى همه و همه در آزادى و استقلال و رفاه خواهند بود.» 2

امام قدس سره در این سخن به روشنى بیان کرده است که آزادى از عدالت‏سرچشمه مى‏گیرد و اگر در جامعه عدالت اجرا شود، آزادى و استقلال و رفاه به دنبال آن خواهد آمد و پیوند عدالت و آزادى پیوند علت و معلول است واین پیوند نزدیکترین و شدیدترین پیوندهاست که در سخن امام به آن اشاره شده است.

«ملت ایران مسلمان است و اسلام را مى‏خواهد ; آن اسلامى که در پناه آن، آزادى و استقلال است، رفع ایادى اجانب است، عدم پایگاه ظلم و فساد است، قطع کردن دستهاى خیانتکار و جنایتکاران است.» 3

«اگر احکام اسلام پیاده شود، مستضعفین به حقوق خودشان مى‏رسند. تمام اقشار ملت‏به حقوق حقه خودشان مى‏رسند، ظلم و جور و ستم ریشه کن مى‏شود... در جمهورى اسلامى، آزادى است، استقلال است. همه اقشار ملت در جمهورى اسلامى باید در رفاه باشند.... در جمهورى اسلامى عدل اسلامى جریان پیدا مى‏کند.» 4

زمانى که نابرابریهاى اجتماعى در زمینه اقتصاد، آزادى و دیگر حقوق ثابت تمام افراد جامعه پیدا شده، نیاز به برابرى و اجراى عدالت‏بیشتر مى‏گردد و ارزش والاى این دو مفهوم بیشتر احساس مى‏شود. و روشن است که مفهوم آزادى در اجتماع تا زمانى ارزش دارد و براى انسانها کرامت‏به حساب مى‏آید که محکوم به عدالت و برابرى باشد و یا به عبارت دیگر از مفهوم عدالت‏برابرى سرچشمه گرفته باشد و اگر به فرض آزادى‏اى در جامعه باشدکه با عدالت و برابرى سازگارى نداشته باشد، آن آزادى ارزش خود را از دست مى‏دهد و از کرامت انسانى خارج مى‏شود.

در فلسفه وجودى حقوق اجتماعى که هدف حکومت و قانون تامین برابرى اقتصادى و اجتماعى است، آزادى تا جایى محترم است که با این هدف سازگار باشد و به آن لطمه نزند و تاثیر همین فلسفه‏ها سبب شده است که در اجتماع آزاد بشرى نیز قانون از آزادیها بکاهد و انسان را در نیازهاى شخص خود رها و یله قرار ندهد تا بهره‏گیرى برابر تمام افراد از حقوق خود، در جامعه حکمفرما باشد و در حقیقت مرکزیت‏با عدالت است. آزادى باید در محدوده عدالت‏باشد و برابرى نیز از آن سرچشمه بگیرد. نیاز واقعى انسانها به عدالت است ; چرا که تساوى و تعادل در ذات و جوهر عدالت است; بلکه عدالت عین تساوى و تعادل است که در کتابهاى لغت‏به همین معنا آمده است و ما در بخش مفهوم عدالت‏به آن اشاره کردیم. و روشن است که مقصود از برابرى، تساوى تمام افراد جامعه در تمام ارزشها نیست ; بلکه تساوى در حقوق همگانى و عمومى و ارج نهادن به سعى و کوشش و تلاش هر کس به فراخور حال خود است که پیش از این ; به آن اشاره رفت.

پس، ارزشهاى انسانى و والاترین آنها که آزادى و برابرى است، در عدالت‏خلاصه مى‏شود و عدالت را باید به عنوان نخستین ارزش برگزید و آن را معیار و میزان تمام ارزشها و حقوقها قرار داد.

و بر همین اساس است که خداى تبارک و تعالى، فرمان به عدالت مى‏دهد و آن را معیار ارزش و کرامت انسانى که تقوا و پرهیزگارى است، قرار مى‏دهد: «اعدلوا هو اقرب للتقوى‏» 5  «عدالت را اجرا کنید که به تقوى و پرهیزگارى نزدیکتر است‏» و در آیه دیگر، کرامت انسانى را تقوا دانسته و مى‏فرماید: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم‏» 6  «همانا گرامى‏ترین شما در نزد خدا، باتقواترین شماست‏» و در آیه دیگر، ملاک و میزان در حکمرانى میان مردم را عدالت قرار داده است ; «و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل‏» 7  «و هرگاه میان مردم حکم مى‏کنید از روى عدالت‏حکم کنید» و بالاخره به عنوان یک فرمان و یک دستور ویژه، از فرمان به عدالت‏یاد مى‏کند و مى‏گوید: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان‏» 8  «همانا خداوند فرمان به اجراى عدالت و نیکى کردن مى‏دهد.»

امام خمینى در این باره، چنین مى‏گوید:

«اسلام خدایش عادل است ; پیغمبرش هم عادل است و معصوم ; امامش هم عادل است و معصوم است ; قاضى‏اش هم معتبر است که عادل باشد; فقیهش هم معتبر است که عادل باشد; شاهد طلاقش هم معتبر است که عادل باشد ; امام جماعتش هم معتبر است که عادل باشد; امام جمعه‏اش هم باید عادل باشد. از ذات مقدس کبریا گرفته تا آن آخر زمامدار باید عادل باشد. ولات آن هم باید عادل باشد.» 9

در اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای عدالت اجتماعی از جایگاه والا و ارزشمندی برخوردار است از این رو در طرح رابطه انقلاب اسلامی و عدالت اجتماعی می فرمایند:
«در این مرحله از انقلاب هدف عمده عبارت است از ساختن کشور نمونه که در آن رفاه مادی همراه با عدالت اجتماعی و توأم با روحیه و آرمان های انقلابی با برخورداری از ارزش های اخلاقی اسلام تأمین شود. هریک از این چهار رکن اصلی تضعیف یا مورد غفلت قرار گیرد بقای انقلاب و عبور آن از مرحله گوناگون ممکن نخواهد بود.»10

و درباره اهمیت اصل عدالت اجتماعی می فرمایند:
در محیط سیاست داخلی یکی از چیزهایی که لازم است عدالت اجتماعی است بدون عدالت اجتماعی جامعه اسلامی نخواهد بود.
بنابراین حیات تداوم و پویایی انقلاب اسلامی که ثمره خود را در نظام جمهوری اسلامی تجلی بخشیده است وابسته به اصل عدالت اجتماعی است این اصل را ایشان این چنین تعریف می نماید:
«عدالت اجتماعی بدین معنی است که فاصله ژرف میان طبقات و برخورداری های نابه حق و محرومیت ها از میان برود و مستضعفان و پابرهنگان که همواره مطمئن ترین و وفادارترین مدافعان انقلابند احساس و مشاهده کنند که به سمت حذف محرومیت حرکتی جدی و صادقانه انجام می گیرد با قوانین لازم و تأمین امنیت قضایی در کشور تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان و دست اندازی به حیطه مشروع زندگی مردم جمع شود. همه کس احساس کند که در برابر ظلم و تعدی می تواند به ملجاء مطمئن پناه ببرد و همه بدانند که با کار و تلاش خود خواهند توانست زندگی مطلوبی داشته باشند»11
و در تعریفی دیگر از اصل عدالت اجتماعی گفته اند:
«عدالت اجتماعی به مفهوم آن است که نظر ونگاه دستگاه قدرت و حکومت باید نسبت به آحاد مردم در برابر قانون امتیازات و برخوردها و رفتارها یکسان باشد و آحاد مردم از امتیازات و خیرات اسلامی به صورت عادلانه بهره مند شوندو هیچ کس بدون دلیل امتیاز ویژه ای نداشته باشد.»12

براساس این دیدگاه است که مقام معظم رهبری زنگ خطر را در مقوله سازندگی و رشد اقتصادی در کشور به صدا درمی آورند و هشدار می دهند که نباید عدالت اجتماعی در تمامی ابعاد آن به خصوص در بعد اقتصادی فراموش شود ایشان می فرمایند:
«درنظام جمهوری اسلامی ایران اساس همه فعالیت ها باید مبتنی برعدالت باشد زیرا قسط و عدل از همه آرمان ها و اهداف نظام اسلامی والاتر و بارزتر است و براین اساس رونق و شکوفایی اقتصادی هنگامی خوب و ارزشمند است که جهت آن مبتنی بر ادامه قسط و عدل در جامعه باشد رشد اقتصادی در جامعه ما هدف اصلی نیست بلکه رشد اقتصادی جزئی از هدف ماست و جزء دیگر عبارت از عدالت است هر برنامه اقتصادی آن وقتی معتبر است که با خودش به تنهایی یا در مجموعه برنامه ها ما را به هدف عدالت نزدیک کند والا اگر ما را از عدالت اجتماعی دور کند به فرض براین که رشد اقتصادی منتهی شود کافی نیست»13
بابراین از دیدگاه مقام معظم رهبری از جمله تهدیدات انقلاب اسلامی ایران آفتی به نام بی عدالتی است که از این رو باید با تمام توان در تمام ابعاد فرهنگی اقتصادی امنیتی و قضایی و درساختار جامعه روح عدالت دمیده شود وگرنه فلسفه انقلاب اسلامی زیرسؤال میرود بر همین اساس به همه سفارش و هشدار دادند که:
«مسئولان اجرایی، قضایی، قانون گذاری، روحانیون، گویندگان، روزنامه نگاران و روشنفکران باید بدانند که اگر جهت گیری عدالت اجتماعی در کشور ضعیف شود هر کاری در کشور انجام بگیرد به زیان طبقات ضعیف و به سود عده ای معدود زرنگ ها و قانوندانهای قانون شکن تمام خواهد شد و عامه مردم بی نصیب خواهند شد».14
از نظر مقام معظم رهبری عمده ترین نیاز امروز کشور به عدالت است ایشان در این زمینه گفته اند:
«برادران و خواهران عزیز نیاز عمده امروز کشور ما عدالت است مردم از تبعیض رنج می برند مسئولان کشور که بحمدالله مسئولان ارشد کشور مؤمن و پاکیزه اند اگر آنچه را که نیاز حقیقی مردم است می خواهند باید به عدالت بیندیشند اگر فکر و اندیشه عدالت در دلها زنده باشد آنگاه فرصت کار و توفیق برای بازکردن گره ها یکی یکی بوجود خواهد آمد بیکاری و تنبلی اقتصادی و مشکلات مردم که در زمینه های فرهنگی وجود دارد حل شود و رشد علم در دستگاه ها ممکن خواهد شد ملت عزیز ایران باایمان ناب و پاکی که دارد و با اعتمادی که به نظام اسلامی در سراسر وجود او بحمدالله وجود دارد خواهد توانست در مقابل تهدیدهای جهانی همچنان با استقامت و سرافرازی و با قدرت و شهامت بایستد و متجاوزان سلطه طلب و سیطره طلب جهانی را از نزدیک شدن به مرزها و حریم این ملت برحذر دارد».
«دشمنان اسلام نمی خواهند استقرار عدالت که بزرگترین هدف جمهوری اسلامی است تحقق یابد پرچم عدالت به وسیله اسلام برافراشته شده است اما دشمنان نمی خواهند بگذارند که واقعیت عدالت در جامعه مستقل و نظام جمهوری اسلامی پدید بیاید ایجاد عدالت اجتماعی به معنای آن است که کشور بتواند از ثروتهای طبیعی و استعدادهای انسانی خود استفاده کند و بهره های این پیشرفت و ترقی را میان همه مردم تقسیم و توزیع کند ایجاد عدالت اجتماعی بدون تلاش برای پیشرفت کشور در این منطقه و مناطق دیگر برای این مقصود صورت گرفته که راهکارهایی در جهت ایجاد ثروت برای کشور و آنگاه بهره مندی عموم از آن به وجود آید»
15
از نظر آیه الله خامنه ای استقرار عدالت اجتماعی راه اصولی علاج فقر است ایشان در این زمینه اظهار داشته اند:
«البته علاج فقر به شکل اصولی در هر جامعه ای از راه استقرار عدالت و نظام عادلانه در محیط جامعه است تا کسانی که اهل دست اندازی به حقوق دیگرانند نتوانند ثروتی را که حق همگان است به سود خود مصادره کنند این یک وظیفه دولتی و حکومتی است، اما مردم هم به نوبه خود وظیفه سنگین بردوش دارند اجرای عدالت اجتماعی در برنامه های بلندمدت و میان مدت و بتدریج امکان پذیر است اما نمی شود منتظر ماند تا برنامه های اجتماعی به ثمر برسد و شاهد محرومیت محرومان و فقر گرسنگان در جامعه بود این وظیفه خود مردم و همه کسانی که می توانند در این راه تلاش کنند است.» 16

1- صحیفه نور، ج‏9، ص 42.

2-  همان، ج‏6، ص‏77.

3- همان، ج 1،ص 250.

4- همان، ج 5، ص‏279.

5- سوره مائده، آیه 8.

6- سوره حجرات، آیه 12.

7 - سوره نساء، آیه 58.

8 - سوره نحل، آیه 90.

9 - صحیفه نور، ج 2، ص‏6.
10 - راهبرهای ولایت جلد 6 ص178
11 و 12 و 13 همان ص 179-181و 182
14 - راهبردهای ولایت جلد 6 ص 178 بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت 81.6.4
15 - همان بیانات در دیدار دانشجویان طرح ولایت 81.5.17
16 - همان بیانات در خطبه نماز عید فطر 81.9.15


لیسانس سید محمد خاتمی

    نظر

یک منبع آگاه به ایرنا گفته: مدرک لیسانس سید محمد خاتمی در سال 80 همزمان با ریاست جمهوری وی صادر شده است.
به گزارش ایرنا، پیرو درج گزارشی در یک سایت اینترنتی در خصوص احتمال جعلی بودن مدرک لیسانس سید محمد خاتمی رییس جمهور سابق کشورمان که بر مبنای احتمال مخدوش بودن تاریخ و سربرگ مدرک وی اعلام شده بود، یک منبع آگاه در دانشگاه اصفهان به خبرنگار ایرنا گفت: آقای سید محمد خاتمی در سال 1344 در رشته فلسفه دانشگاه اصفهان ثبت نام نموده و تحصیلات خود را با موفقیت پایان برده است.
وی در عین حال افزود: البته دانشنامه لیسانس آقای خاتمی 36 سال بعد و همزمان با آغاز دوره دوم ریاست جمهوری وی در تاریخ 17 شهریور 1380 توسط رییس وقت دانشگاه اصفهان صادر شده و در اختیار وی که آن زمان در منصب ریاست جمهوری بود قرار گرفته است. 


 



گفتنی است روز دوشنبه سایت خبری فیلتر شده «البرز»  ضمن بررسی تصویر منتشر شده از مدرک لیسانس سید محمد خاتمی، درباره اصالت آن پرسش‌هایی را مطرح کرده بود.
در گزارش این سایت آمده بود: "آنچنان که تصویر این مدرک نشان میدهد آقای سیدمحمد خاتمی فرزند سید روح الله دارای شناسنامه شماره 153 صادره از یزد متولد 1322 در تیرماه 1348 تحصیل در رشته فلسفه را در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان با موفقیت به پایان برده و دانشنامه لیسانس دریافت کرده است."
البرز در ادامه افزوده بود: "اما آنچه کمی شک‌برانگیز است سربرگ این دانشنامه است که متعلق به دولت جمهوری اسلامی ایران در سال 1348 است! البته شاید عنوان شود به دلیل تحصیلات حوزوی مدرک معادل لیسانس به آقای خاتمی اعطا شده اما تاکید بر اتمام تحصیل در رشته فلسفه در دانشگاه اصفهان این فرضیه را رد میکند. ضمن آنکه با تصور صدور این مدرک در دوره حکومت جمهوری اسلامی ایران تاریخ مهر و امضای سمت راست پایین صفحه روز 29 اسفند سال 1349 را نشان میدهد . روزی که معمولا" برای آغاز سال نو تعطیل است!"

                                                 والله اعلم


مداحان و سیاست

    نظر

حاج سعید حدادیان از مداحان معروف کشور  در پاسخ به اظهارات عطریانفر سخنانی را در شبکه ایران بیان کرده که مناسب دیدم در این پست آنرا بیاورم :
حاج سعید گفته : کدام انتخابات دیدید که نظرات ورزشکارها و یا بازیگران را نپرسند؟ همیشه از آقای پروین پرسیده شده شما به چه کسی رأی می‌دهی؟ اما به سعید حدادیان و مداحان که می‌رسد همه صدایشان درمی‌آید، تازه من سیاسی‌تر باید باشم یا آقای پروین؟ من در عرصه سیاسی کشور صاحب نظر هستم یا آقای پروین و قلعه‌نویی؟

سعید حدادیان از همه مداحان خواسته است تا به عرصه سیاست و انتخابات وارد شوند.

وی در پاسخ به این سوال که اصلا معتقدید مداحان باید وارد عرصه سیاست شوند یا خیر اظهار داشته :اول باید بگویم که حتماً باید مداحان به عرصه سیاست هم وارد شوند، ثانیاً درکدام انتخابات دیدید که نظرات ورزشکارها و یا بازیگران را نپرسند؟ با همه قشرهای مختلف مصاحبه می‌کنند و نظرشان را می‌گیرند، همیشه از آقای پروین پرسیده شده شما به چه کسی رأی می‌دهی؟ اما به سعید حدادیان و مداحان که می‌رسد همه صدایشان درمی‌آید، تازه من سیاسی‌تر باید باشم یا آقای پروین؟ من در عرصه سیاسی کشور صاحب نظر هستم یا آقای پروین و قلعه‌نویی؟
حدادیان در ادامه می‌افزاید:من به نمایندگی از مداحان می‌گویم که ما در تمام جاهایی که خطر جدی،کلیت جامعه را تهدید کند وارد عمل می‌شویم و این را هم امام راحل دستور داده‌اند که انجام دهیم، مثلاً بنده به عنوان یک مداح طبق فرموده مقام معظم رهبری باید از دولت حمایت کنم و می‌کنم اما آنهایی که با دولت مخالفت می‌کنند و دلیل مخالفتشان هم مشخص است به ما می‌گویند چرا وارد عرصه سیاست می‌شوید و از دولت حمایت می‌کنید؟
 
 

                                                                 

وی همچنین در واکنش به سخنان عطریانفر که گفته بود جامعه مداحان در جریانات سیاسی کشور جهت‌گیری‌های خاص دارند و خط‌دهی می‌کنند،گفته است :من یک نصیحت به آقای عطریانفر دارم، ایشان باید در افکارشان تجدیدنظر کنند، من این را برادرانه می‌گویم و سؤالم از آقای عطریانفر این است که چرا هیچ وقت نوکرهای امام حسین‌(ع) به امثال ایشان نگرش مثبتی نداشته و ندارند؟ زندگی تمام مداحان معلوم است، من، حاج منصور، آقای طاهری و دیگران در نظام جمهوری اسلامی ایران هیچ‌وقت نشده که مورد حمایت مالی دولت قرار بگیریم. بنده تا الآن یکبار هم از بسیج وام نگرفته‌ام. البته صاحب خانه و زندگی هستم ولی از دولت کمک نگرفته‌ام، از دوستان قرض کرده‌ام ولی از نظام قرض نگرفته‌ام، از نظام خرج خودم نکرده‌ام، پس ما آدم‌هایی که دنبال مسائل مادی باشیم نبوده‌ایم.
حالا من چند سؤال از آقای عطریانفر دارم. یکی اینکه ارتباطشان با نهضت آزادی را برای مردم روشن کنند، دوم نظرشان واقعاً در مورد ولایت فقیه چیست و آیا واقعاً امام را قبول دارند و نظرات مقام معظم رهبری را 100درصد می‌پذیرند؟  بعد هم می‌خواهم به این آقایان بگویم  اگر از امام حسین (ع) حیا ندارید و اینگونه به جامعه مداحی توهین می‌کنید خودتان را چگونه صاحبنظری می‌دانید که بدون ادله و پیروی از اصول نظریه‌پردازی به راحتی می‌گویید ما یک جریان سیاسی هستیم.
وی می‌افزاید:این را حتماً بنویسید که الحمدلله رب‌العالمین رئیس جمهور عزیزمان هم روزی که آمد اهل هیچ گروهی نبود و اتفاقاً همان کاندیداهایی که امثال عطریانفرها از آنها حمایت می‌کردند هر کدام منصوب به یک جایی بودند ولی مقام معظم رهبری همان ابتدا فرمودند که دکتر احمدی‌نژاد عضو هیچ حزبی نیست، اما اگر آقای عطریانفر منظورشان از جریان، اصولگرایی است باید بگویم «تا کور شود هر آنکه نتواند دید» اگر امام یک زمانی می‌گفت من باید خودم دنبال فتواهایم بدوم ما امروز  می‌گوییم کافی است رهبری حرفی بزنند تا ما دنبال آن برویم، ما به ایشان نگاه می‌کنیم و آن مسیری که ایشان تبیین می‌کنند را می‌رویم و در آخرت هم خیال‌مان راحت است که دنباله‌رو ولی فقیه بوده‌ایم اما آقای عطریانفر چه جوابی دارد بدهد؟
 

                                                                

مسئول دفتر ادبیات و هنر نهاد رهبری دانشگاه تهران همچنین در زمینه تمایز میان عزا و شادی و نمادهای آن در جامعه امروز بیان داشته است :یکی از مسئولان می‌گفت شادی اگر برای همه کشورها خوب باشد برای کشور ما بحران است، واقعاً هم بحران است. شما ببینید وقتی در فوتبال استقلال و پرسپولیس خدای نکرده یک تیم پیروز می‌شود چه فاجعه‌ای پیش می‌آید، باید فاتحه چند تا اتوبوس را خواند؟ حالا این وسط ما شادی اهل بیت را هم می‌خواهیم داشته باشیم، عزا را هم می‌خواهیم داشته باشیم. این مرزی که آقا فرموده‌اند باید این وسط قرار بگیرد نیاز به کار تخصصی دارد که در حد امکان بچه‌های ما دارند انجام می‌دهند.

این مداح همچنین در ادامه این مصاحبه که از سوی "شبکه ایران" منتشر شده است درباره این که مداحی یک شغل است یا اشتغال و آیا ارتزاق از مداحی صحیح است یا خیر توضیح داده: اول از همه باید بگویم که مداحی اشتغال است اگرچه می‌‌تواند شغل هم باشد. چرا؟ ببینید من به شخصه نه پول و نه هیچ هدیه‌ای را قبول نمی‌کنم اما گرفتن آن را هم نقد نمی‌کنم چون اگر قرار باشد مداحی در تمام یکصد مناسبتی که ما در طول سال داریم یعنی ثلث یک سال که 365 روز است از صبح تا شب برای این هیأت یا برای آن مسجد حنجره پاره کند دیگر رمقی و کششی برای کار کردن پیدا نمی‌کند مگر این که طرف خیلی زرنگ باشد و خیلی هم در محیط کارش و اداره‌اش تحویلش بگیرند و بتواند پاره وقت یک جایی استخدام شود وگرنه اصلاً نمی‌تواند زندگی‌اش را بچرخاند.