سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیاست

نامه کروبی به آیت الله منتظری

    نظر

نگاهی به سوابق شیخ مهدی کروبی که طی روزهای اخیر با اتخاذ مواضع عجیب و غریب درصدد بهره برداری سیاسی از درگذشت آیت الله منتظری است ، نشان می دهد که وی بر خلاف مواضع امروزی اش ، در گذشته مواضع بسیار تندی علیه مرحوم منتظری داشته است.شاید به همین دلیل است که روز گذشته وقتی کروبی به منزل مرحوم منتظری رفت ، دختر آیت الله تازه درگذشته ، به حضور کروبی واکنش نشان داد و به او پرخاش کرد که چرا حالا آمده است! اکنون که شیخ مهدی کروبی با فرصت طلبی هرچه تمام تر و در قامت یک اپورتونیست حرفه ای قصد سنجاق کردن خود به آیت الله تازه در گذشته را دارد ، شاید جالب باشد مروری داشته باشیم بر نامه ای که مهدی کروبی در سال 67( آن زمان که مدعی پیروی از خط امام بود ) به همراه حجج اسلام سید حمید روحانی و امام جمارانی خطاب به آقای منتظری نگاشته بودند. تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد!

محضرمبارک حضرت مستطاب آیت‌ الله ‌العظمی جناب آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری دامت افاضاته

با سلام و تحیت، پیش از پرداختن به موضوعات اصلی لازم می‌داند نکاتی را یادآور شود :

الف: از آنجاکه یکی از ویژگیهای حضرتعالی صراحت لهجه است، انتظار داریم که از برخورد صریح و دور از مجاملة ما نرنجید و آنرا حمل بر جسارت و اسائه ادب نکنید.

ب: این نامه را افرادی به محضر عالی می‌نویسند که در درازای نهضت امام تا پیروزی انقلاب اسلامی و تا به امروز از علاقمندان و وفاداران به شما بوده و اخلاص آنان نسبت به حضرتعالی به ثبوت رسیده است و علاوه بر اعتراف به مقام علمی شما از نظر مقاومت و از خود گذشتگی و تحمل رنج‌ها و فشارها شما را اسوه و الگوی کم نظیر دوران خفقان رژیم ستم شاهی می‌دانند و در این نگارش جز خیر خواهی و صلاح اندیشی و تذکرات مشفقانه و پیشگیری از ضربه و لطمة ناهنجار به مقام والای آنجناب نظر و اندیشه ای ندارند.


ج: این نامه، پس از دیر زمانی بردباری و خویشتن داری در برابر یک سلسله برخوردها و موضع‌گیریهای سئوال برانگیز جنابعالی که برای ما در خور توجیه نبوده است، به حضور عالی نگارش شده است. امید است که آنرا بر پایه احساسات آنی، جوانی و حساب نشده نانگارید و توجه داشته باشید که در پی دیر زمانی اندیشه و بررسی همه جانبه ، به تقدیم آن ناگزیر شدیم . با وجود این اگر شیوه نگارش دون شأن آن مقام معظم است ، پوزش می خواهیم چون ما را از آن گریزی نبوده است . والعذر عند کرام الناس مقبول .


د : شما توصیه می فرمایید که : « لازم است مردم و کسانی که انتقاد سازنده دارند آزادانه حرفهای خود را بزنند » امید است که به ما به عنوان سربازانی که در راه اسلام و انقلاب اسلامی- انشاء الله- فداکاری و خدمتگذاری کرده و می کنند ، این رخصت را بدهید که دور از هر گونه سانسور ، انتقاد و نظریه خود را لااقل در نامه ای در بسته ، به حضور عالی بنگارند .

اما مسائلی را که لازم می دانیم با آنجناب در میان بگذاریم و دربار? آن با کمال ادب و احترام توضیح بخواهیم بدین شرح است :

1- برخورد و موضع گیری حضرتعالی در ماجرای مهدی هاشمی برای بیشتر دوستان مخلص و ارادتمندان روحانی شما که از نزدیک و دور شاهد موضع گیریهای شما بودند ، شگفت انگیز و حیرت آور بود و هنوز نیز این شگفتی و حیرت ادامه دارد. شما خود می دانید که نامبرده و باند او عالم روحانی مرحوم شمس آبادی و نیز روحانی دیگری را به جرم ساده اندیشی و بنا به گفته خود او « عدم اعتقاد به مبارزه » ربودند و به وضع فجیعی به قتل رسانیدند و آنگاه که دستگیر شدند نیز- بنابر پرونده موجود - نامبرده در خدمت ساواک قرار گرفت و به همکاری با آنان پرداخت . در پی پیروزی انقلاب اسلامی که از زندان آزاد گردید ، نیز به شرارت ادامه داد و حشمت و دو فرزند بی گناه او را به وسیله باند خود ربود و به قتل رسانید و آنگاه که از سوی حضرتعالی علی رغم هشدارها و تذکرات خیرخواهانه حضرت امام و برخی از مسئولان و دوستان ، به مسئولیت نهضتها گماشته شد ، می دانید که چگونه در افغانستان میان برادران مسلمان کشت و کشتار و برادر کشی راه انداخت و فتنه ها برپا کرد . و سرانجام خونهای ناحق ریخته گریبان او و باند اورا گرفت و از سوی مسئولان نظام جمهوری اسلامی دستگیر و تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و به جنایات خود اعتراف کرد و به جزای اعمال خود رسید در این میان انتظار می‌رفت که حضرت عالی در پی آگاهی از جنایت ها و آدم ربائیها و خون ریزیها و ده ها جنایت و خیانت دیگر او که در پرونده های او منعکس است و خود به خوبی از آن آگاهید ، نه تنها از او و باند او اظهار تبری و انزجار کنید و از مسئولان امرکیفر هر چه سریعتر آنانرا بخواهید بلکه از وجود چنین جنایتکاران خونخوار و خداشناسی در میان بیت خود به شدت نگران شوید و به خود آیید ودر راه پاک سازی بیت خود از عناصر منحرف و وابسته به باند مهدی بکوشید و از مقامات و مسئولانی که در راه ریشه کن کردن این ماد? فساد تلاش کرده اند ، سپاسگزاری کنید و خود را مرهون آنان بدانید ، لیکن متأسفانه حضرتعالی نه تنها چنین نکردید بلکه تا واپسین روز زندگی او می کوشیدید که او را از کیفر قانونی برهانید ؟! آیا این موضع حضرتعالی را می توان با موازین قانونی ، مطابق دانست ؟


2- شما در سخنرانیها و موضع گیریهای خود از پایبندی به قانون ، عدم تجاوز به قانون و حرکت بر پایه قانون ، فراوان سخن می گوئید. پرسشی که برای ما مطرح است این است که آیا پیروی از قانون برای دیگران است ؟! یعنی این مسئولان نظام جمهوری اسلامی و امت قهرمان پرور ایران هستند که باید قانون را رعایت کنند ؟ لیکن اطرافیهای شما از هفت دولت آزادند ؟! اگر چنین نیست پس چگونه :
ادامه مطلب...

علی مطهری از حوادث بعد از انتخابات میگوید ...

    نظر

ماجراهای اخیر نتیجه هواهای نفسانی، توهمها، بی تدبیریها و بی انصافی ها بود
علی مطهری با اشاره به حوادث بعد از انتخابات در تعریف فتنه گفت: فتنه در جایی گفته می‌شود که حق و باطل با هم مخلوط شود و تشخیص حق از باطل کار مشکلی باشد. ما باید طبق فرمایش حضرت علی (ع) در فتنه‌ها همچون بچه شتری باشیم که نه پستانی دارد برای دوشیدن و نه پشتی برای سواری دادن، خلاصه، دشمن نتواند از ما سوء استفاده کند . به هر حال فتنه در وقایع اجتماعی رخ می‌دهد. حوادث مربوط به انتخابات نیز چنین حالتی داشت.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس ابراز داشت: زمانی که من مناظره آقایان احمدی‌نژاد و موسوی را از تلویزیون دیدم احساس خطر کردم. احساس کردم که مسئله‌ای در کشور به وجود آمد که جمع کردن آن کار آسانی نیست. بعد هم آقای موسوی به تعبیر رهبر انقلاب ظلم بزرگتر را که ادعای تقلب باشد مرتکب شد و نگرانیها دو چندان شد.
مطهری در ادامه ضمن انتقاد از رفتار احمدی‌نژاد در مناظره با موسوی، تاکید کرد: آقای احمدی‌نژاد در این مناظره خانواده آقایان هاشمی و ناطق نوری را متهم به اختلاس کرد و گذشته انقلاب را زیر سوال برد، وی در این مناظره دوره‌ قبل از خود را به دوره پیوند قدرت و ثروت تعبیر کرد و خود را منجی انقلاب معرفی کرد. بعد هم به افرادی که مورد اتهام واقع شدند اجازه دفاع از خود در تلویزیون داده نشد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اعتقادی به نقش بیگانگان در حوادث بعد از انتخابات ‌ندارم، افزود: البته طبیعی است که آنها همیشه از این گونه حوادث استفاده می کنند و خوشحال می‌شوند. زمانی که کشور به هم بریزد طبیعی است که دشمن خرسند شود، ولی این را که بگوییم برنامه‌ریزی اساسا کار بیگانگان بوده، را قبول ندارم. کل ماجرا در نتیجه هواهای نفسانی ، توهمها ، بی تدبیریها و بی انصافی های خودمان پدید آمد .

* موسوی دچار توهم شد

مطهری تصریح کرد: فکر می کنم آقای موسوی با دیدن انبوه هواداران خود در راهپیمایی 25 خرداد دچار توهم شد و احساس کرد که یک نیروی اجتماعی بزرگی پیدا کرده است، غافل از آنکه جمعیتی بسیار بیشتر از آن در خانه ها بودند و به هر حال در آنجا حضور نداشتند.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس ابراز داشت: نظام باید با مردم بیشتر گفتگو می کرد و به آنها اجازه تجمع می‌داد تا هیجانها فروکش کند. قبل از انتخابات ما شاهد فضای دوستی میان طرفداران کاندیدا ها بودیم اما این خیلی روشن بود که ما باید برنامه‌ای برای مدیریت فضای بعد از انتخابات می داشتیم .
وی با بیان اینکه به علت حضور گسترده حامیان کاندیدا ها در خیابان‌ها نگران فضای بعد از انتخابات در صورت هر نتیجه‌ای بودم، اضافه کرد: اگر موسوی در انتخابات پیروز می‌شد، شاید برخی از حامیان احمدی‌نژاد نیز به خیابان‌ها می ریختند، اما قطعا به این شکلی که حامیان موسوی به خیابان‌ها ریختند، نمی‌توانست باشد، چون آنها معمولاً ملتزم به ولایت فقیه اند و فرمان رهبری را گوش می کنند.
مطهری با بیان اینکه برای بهبود فضا بهتر بود بلافاصله بعد از انتخابات از کاندیدای معترض دعوت می‌شد تا در صداو سیما حاضر و با مردم سخن بگویند، گفت: در 10 روز اول صدا و سیما هیچ اقدامی مبنی بر دعوت از آنها انجام نداد اما زمانی که آشوب را احساس کرد، به این فکر افتاد که از آقای موسوی برای حضور در صدا و سیما دعوت به عمل آورد، که آقای موسوی در پاسخ به در خواست صداوسیما گفته بود که حاضر است یک طرفه در صدا و سیما حاضر شود.

*بهتر بود موسوی با مسئولان اجرایی انتخابات مناظره می‌کرد

نماینده مردم تهران گفت: البته بهتر این بود که آقایان موسوی و کروبی با حضور در صدا و سیما با مسئولان اجرایی انتخابات مثلاً آقایان محصولی و دانشجو مناظره می‌کردند تا فضا برای مردم شفاف‌تر و بسیاری از ابهام ها رفع شود. من خودم با آقای ضرغامی در این خصوص گفتگو کردم و این پیشنهاد را به ایشان ارائه دادم.
وی در خصوص عدم پذیرش پیشنهاد خود از سوی رئیس سازمان صداوسیما گفت: ایشان تلاش خود را انجام داد ولی آقای ضرغامی تنها فرد تصمیم‌گیر در صدا و سیما نیست و در این موارد باید زیر نظر شورای عالی امنیت ملی کار کند.
مطهری در ادامه گفتگوی خود با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس بیان داشت: به نظر من ما باید به گونه ای بحران را مدیریت می کردیم که نیازی به ورود رهبری نباشد.
وی در پاسخ به این سؤال که منظور شما از کلمه "ما " چه کسانی هستند گفت: منظور من از "ما " همان شورای عالی امنیت ملی است که در این خصوص تصمیم‌گیر بود. این شورا ابتدا مدیریت بحران را به عهده نیروی انتظامی گذاشت، سپس بسیج را وارد میدان کرد و در نهایت، برخورد با معترضان را به عهده قرارگاه ثارالله قرار داد.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: متاسفانه ما خیلی زود فضا را امنیتی کرده و شروع به برخورد خشن و بازداشت معترضان کردیم، در حالی که باید فقط با کسانی که دست به تخریب و آسیب رساندن به اموال عمومی زدند برخورد می کردیم و صرف شعار دادن نباید موجب ضرب و شتم و بازداشت باشد.
مطهری در ادامه اضافه کرد: متاسفانه در حوادث اخیر، هدف نیروهای امنیتی و انتظامی پراکنده کردن معترضان نبود بلکه در برخی شرایط ، هدف ، تنها بازداشت معترضان و ضرب و شتم آنها بود.

* موسوی را روشنفکری می‌دانم که اعتقاد چندانی به روحانیت ندارد

مطهری در خصوص شخصیت موسوی نیز بیان داشت: آقای موسوی انسان خوش ذات و خوش طینتی است. به‌طور کلی از نظر شخصیتی و روحی، موسوی را انسان معتدلی می‌دانم اما به لحاظ فکری معتقدم که ایشان فردی روشنفکر است. روی آوردن وی به سمت انقلاب و اسلام از طریق دکتر شریعتی و دکتر پیمان بوده است. همسر ایشان نیز جزء شاگردان دکتر پیمان بود.
نماینده مردم تهران گفت: معمولاً این گونه افراد روحانیونی مانند امام را استثنا دانسته و اعتقاد چندانی به روحانیت ندارند.
وی اضافه کرد: عملکرد موسوی در دوره امام (ره) در مجموع خوب بود اما عملکرد در دوره امام نمی تواند تنها ملاک باشد زیرا در آن دوره برخی افراد عقاید واقعی خود را ابراز نمی کردند.
وی در این خصوص اضافه کرد: به عنوان مثال، آقای سروش تا زمانی که امام بود صحبت از آرمان‌های امام و انقلاب می‌کرد و به تعریف و تمجید از شهید مطهری می‌پرداخت اما بعد از رحلت امام برخلاف آن عمل کرد و عقاید واقعی خود را ابراز داشت . آنها می‌دانستند که اگر امام یک کلمه علیه آنها بگوید ، از صحنه اجتماع حذف خواهند شد. لذا معتقدم نوع عملکردها در دوران امام نمی‌تواند به عنوان تنها معیار و ملاک مورد نظر قرار بگیرد.


لعنت به ریشی که بی موقع سبز شود!

    نظر

خانم «مجید توکلی» به جرم داشتن حجاب اسلامی دستگیر شد.
خانم «شیرین عبادی» به این نقض آشکار حقوق بشر در ایران معترض شده و خاطرنشان کرد که همه ملت در نوع پوشش، آزادی انتخاب دارند.
«بنی صدر» ضمن اینکه از خنده ریسه رفته و روده هایش به هم پیچیده بود یادآور شد: "تاریخ تکرار می شود".
خانم مجید توکلی در اولین اعترافاتش گفت: «چادر چیز خوبی است و ستارالعیوب است، اما لعنت به ریش و سبیلی که بی موقع «سبز» شود.
تا اینجاش رو که خوندید طنز بود و البته این طنز از یک مطلب جدی نشات گرفته :
مجید توکلی لیدر افراطی  طیف علامه  با لباس زنانه و در هنگام فرار دستگیر شد.او که همانند زنان محجبه، مانتو به تن کرده و مقنعه و چادر به سر داشت و حتی یک کیف زنانه را نیز برای محکم کاری به دوش انداخته بود، در رسیدن به هدف خود ناکام ماند و توسط مامورین امنیتی دستگیر شد.

در میان اخبار مربوط به رویدادهای 16 آذر در دانشگاه‌های تهران، خبر "فرار " یکی از اعضای انجمن اسلامی منحله دانشگاه امیرکبیر با "لباس زنانه " افکار عمومی را به تعجب واداشت. 

                        http://www.jahannews.com/images/docs/files/000081/nf00081428-1.jpg

مجید توکلی روز گذشته پس از آنکه نتوانست با سخنرانی ساختار شکنانه و اهانت آمیز خود بر تعداد تجمع کنندگان حامی میر حسین موسوی بیفزاید، با مشاهده حضور پررنگ دانشجویان حامی انقلاب اسلامی احساس خطر کرد و با آرایش و لباس زنانه آماده فرار از دانشگاه شد.
او که همانند زنان محجبه، مانتو به تن کرده و مقنعه و چادر به سر داشت و حتی یک کیف زنانه را نیز برای محکم کاری به دوش انداخته بود، در رسیدن به هدف خود ناکام ماند و توسط مامورین امنیتی دستگیر شد.
این در حالی است که عکس وی در بسیاری از تجمعات دانشجویان افراطی به عنوان نماد "مقاومت جنبش دانشجویی " در میان تجمع کنندگان توزیع می‌شد.

                                               http://www.jahannews.com/images/docs/files/000081/nf00081428-2.jpg

"فرار با لباس زنانه " البته پیش از این هم، اتفاق افتاده است. بنی صدر نیز در اوایل انقلاب و پس از آنکه خیانت هایش به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مشخص شد، با لباس زنانه از کشور گریخت و به فرانسه پناهنده شد.
مجید توکلی پیش از این نیز سابقه توهین به مسئولان نظام و حتی زندان را در کارنامه خود دارد. وی که متولد سال 1365 در شیراز است، در سال 83 و در رشته کشتیرانی وارد دانشگاه امیرکبیر شد اما به دلیل آنکه در چهار ترم پیاپی معدل درسی او زیر 10 بود، از این دانشگاه اخراج شد.
شبکه ایران نوشت او پس از اخراج از دانشگاه و در جریان حضور احمدی نژاد در دانشگاه امیرکبیر هم، از دانشجویانی بود که نقش مهمی در پروژه اهانت به رئیس جمهور ایفا کرد.
وی همچنین به همراه دو دانشجوی دیگر به خاطر انتشار نشریات موهن علیه ائمه اطهار(ع) در دانشگاه امیر کبیر، مدت 15 ماه را در حبس بود. اما گویا 15 ماه زندان برای توکلی کافی نبود، چراکه وی در روز 17 بهمن ماه سال گذشته نیز در جریان ممانعت نیروهای امنیتی از برگزاری مراسم سالگرد بازرگان، همراه با سه دانشجوی دیگر دستگیر شد و 115 روز دیگر را در زندان گذراند.
                                              http://www.jahannews.com/images/docs/files/000081/nf00081428-3.jpg


گفتنی است توکلی از جمله سردسته های اهانت کنندگان به مقدسات در نشریات دانشجویی بود. بانیان این نشریات حتی دیگر دانشجویان را دعوت به همراهی و ایجاد آشوب کرده بودند: "دموکراسی و آزادی بدون هزینه به دست نمی‌‌آید و البته در هر فرصتی هم محقق نمی‌شود(!) زمان آن اکنون است و فردا بسیار دیر است باید برخاست و قداست‌های تصنعی(!) و مقدسات مردم‌فریب را ساقط کرد. "
این جملات در قالب مقاله‌ای با عنوان "هیچ کس مقدس نیست! " برای فراهم کردن یک فضای اعتراض عمومی منتشر شده بودند.
حمله به اهل بیت نیز دستمایه‌ای بود برای حمله به رهبریت نظام. در لا به لای مقالات جملاتی دیده می‌شد که هر انسان آزاده‌ای از بیان آن شرم می‌کرد. علی(ع) و محمد(ص) هم گناه کبیره می‌کردند: "علی نه نور بود و نه آسمانی و نه معصوم... علی یک انسان خطاپذیر و غیر معصوم بود. فراتر از آن محمد نیز چنین بود، حال تکلیف ولی فقیه بسیار روشن است. " رئیس جمهور منتخب مردم فاشیست لقب گرفته بود و رهبر انقلاب دیکتاتور!



خالی بندی مجله هانتینگتون و پیدا شدن مغز متفکر برای جنبش سبز!

    نظر

مجله تاسیس شده توسط ساموئل هانتینگتون ضمن یک شوخی سیاسی، زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی را جزو 100 متفکر تاثیرگذار جهان و در رده سوم معرفی کرد.

فارین پالیسی مجله آمریکایی وابسته به موسسه واشنگتن پست در این رده بندی، رهنورد را پس از بن برنانکی رئیس بانک مرکزی آمریکا و باراک اوباما قرار داده است. در فهرست البته نام های جالب دیگری هم دیده می شود از جمله ژنرال دیوید پترائوس جنگ سالار آمریکایی(رتبه8)، دیک چنی معاون جنگ طلب بوش(رتبه13)، واسلاو هاول رئیس جمهور مخملی و سابق چک، سلام فیاض نخست وزیر تشکیلات خودگردان، آنگ سان سوچی رئیس مخالفان برمه و تحت الحمایه آمریکا، گوردون براون نخست وزیر انگلیس، جورج سوروس سرمایه گذار صهیونیست کودتای مخملین(رتبه38)، بیل کلینتون (رتبه6) ، ایان هیرسی علی(نویسنده سومالیایی الاصل ضداسلام که بعدها تابعیت هلندی اختیار کرد)، عبدالکریم سروش و...

مجله مذکور در معرفی رهنورد، وی را مغز متفکر!! انقلاب سبز در ایران که نقش برجسته ای در هدایت مبارزات انتخاباتی موسوی داشته است نامیده اما توضیح نداده که چرا موسوی مغز متفکر محسوب نشده است!

در متن معرفی رهنورد همچنین آمده است «او یکی از تندروترین اسلامگرایان پس از انقلاب که بر بدنام کردن فمنیست های سکولار فعالیت می کرد اما چند سال بعد خط سیر خود را عوض کرد و به یکی از نیروهای محرک فمینیسم در ایران تبدیل شد. او همچنین از شیرین عبادی برای سخنرانی در دانشگاه الزهرا پس از برنده شدن جایزه نوبل دعوت کرد.

او کمپین شوهرش را پیش راند و همراه شوهرش حامیانشان را از طریق تجمعات، فیس بوک، تویتر و پیامک ها سازماندهی می کرد. پوسترهای وی و همسرش زیرکانه به تغییرات لیبرالی اشاره داشت.

مجله آمریکایی، سروش را نیز به عنوان کسی که تفسیر سنتی از اسلام را به چالش کشیده، در رتبه 45 قرار داد.

سایت کلمه وابسته به موسوی ذیل خبر مجله فارین پالیسی تصریح کرده است: « با نگاهی به نام های دیگر این فهرست به نظر می رسد که تدوین آن بیشتر جنبه نمادین داشته است».
سایت رادیو زمانه هم ذیل خبر و از قول مخاطبان نوشت: «پیاز داغش را زیادی زیاد کردن، من تردید دارم اصلاً خانم رهنورد رو بتوان متفکر نامید، چه رسد به سومین متفکر جهان!!!»

این سایت اضافه کرد: شرم آوره! سیاست بازی ابلهانه تا کی سر جایزه و اسم و لقب دادن؟؟ من میفهمم که میخواهیم و اینها هم میخواهند که این جمهوری زورکی بره. اما باباجان با این غلوها و دروغها به مردم لطمه میخوریم چرا که بتهای الکی ساخته میشن. زهرا رهنورد و تاثیر در سیاست خارجی؟ چطور؟ تاثیرگذار در سیاست های جهانی!...

گفتنی است بلافاصله پس از اعلام نتایج انتخابات و معلوم شدن ناکامی بزرگ موسوی و جبهه پشت پرده حامی وی، زهرا رهنورد (مغز متفکر جنبش سبز!!) به مصاحبه با شبکه بی بی سی پرداخت و مدعی شد چون من لرستانی و همسرم آذربایجانی است پس معنی ندارد موسوی حتی در این دو استان رأی نیاورده باشد. این مغز متفکر!! در توضیح اظهارات عالمانه!! خود گفت: مگر می شود مردم لرستان به داماد خود!! رأی ندهند؟! و توضیح نداد که وقتی مردم غیور لر به کروبی که فرزند لرستان است بی محلی می کنند، شوهر زهرا رهنورد و به قول وی «داماد» آنها که جای خود دارد!


اوباما بودجه 55 میلیون دلاری جنگ نرم علیه ایران را امضاء کرد

    نظر
باراک اوباما که مدعی برداشتن گام‌های بلند برای بهبود روابط با ایران است، بودجه 55 میلیون دلاری پنتاگون برای جنگ نرم علیه ایران را امضا کرد.


رئیس‌جمهوری آمریکا طی مراسمی در کاخ سفید، لایحه اختصاص بودجه 55 میلیون دلاری کمیته دفاعی و نظامی کنگره آمریکا برای جنگ نرم و همراهی با مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران را امضا کرد.
با امضای اوباما لایحه اختیارات دفاعی کنگره آمریکا مستقیماً به قانون تبدیل شد.
از بودجه 550 میلیارد دلاری وزارت دفاع (DOD) آمریکا، 55 میلیون دلار برای نفوذ در ایران، مقابله با فیلترینگ سایت‌های ضد ایرانی، تحریک قربانیان سانسور در ایران، آموزش الکترونیکی ایرانیان مخالف نظام برای براندازی نرم و شبکه سازی اینترنتی برای اغتشاشگران بعد از انتخابات ریاست جمهوری، ارائه آموزش‌های لازم رسانه‌ای و کامپیوتری برای راه اندازی سایت‌ها جهت اطلاع رسانی اختصاص یافته است.
"ایکه اسکلتون "، رئیس کمیته نیروهای مسلح در مجلس نمایندگان آمریکا (D-MO)، در بیانیه‌ای اعلام کرد که "من از رئیس‌جمهور اوباما به خاطر امضای لایحه اختیارات دفاعی برای تبدیل شدن به قانون تشکر می‌کنم. این یک لایحه فوق‌العاده است که از نظامیان ما در میدان‌ (جنگ) و خانواده‌های آنها در خانه حمایت می‌کند و تعادل درستی میان مبارزات کنونی در افغانستان، پاکستان و عراق و همچنین نیازهای طولانی‌مدت ارتش ما ایجاد می‌کند." ظاهرا امریکایی ها با سیاست دست چدنی ودستکش مخملی میخواهند ایران را مجبور به پذیرفتن خواسته های خود کنند. سیاستی که سالهاست شکست خورده و آزموده را آزمودن خطاست ! و اینک بر دولتمردان ماست که با اتخاذ مواضع مناسب یک تودهنی دیگر به استکبار جهانی بزنند ...


55 میلیون دلار برای جنگ نرم در ایران

    نظر

کمیته‌ نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا (HASK) در لایحه بودجه سال 2010 پنتاگون برای نفوذ در ایران، مقابله با فیلترینگ سایت‌های ضد ایرانی، تحریک قربانیان سانسور در ایران، آموزش الکترونیکی ایرانیان مخالف نظام برای براندازی نرم و شبکه سازی اینترنتی برای اغتشاشگران بعد از انتخابات ریاست جمهوری، ارائه آموزش‌های لازم رسانه‌ای و کامپیوتری برای راه اندازی سایت‌ها جهت اطلاع رسانی، بودجه 55 ملیون دلاری تصویب کرد.

این لایحه که «قانون قربانیان سانسور در ایران» نام دارد، از بند 1261 تا 1266 بودجه دفاعی پنتاگون را شامل می‌شود.
در این قانون درکل مبلغ 55 میلیون دلار بودجه به وزارت خارجه اختصاص یافته که بصورت جزئی در بخش اول 30 میلیون دلار به شورای مدیران پخش، برای انعکاس فعالیت‌های آن لاین و بهبود سرمایه که بطورکلی ایران را نشانه می روند، اختصاص می‌یابد، در بخش دوم مبلغ 20 میلیون دلار به "یک بودجه جدید برای رسانه، تعامل و آموزش الکترونیکی ایرانیان " برای "مقابله با تلاش‌های دولت ایران در انسداد، سانسور، و کنترل اینترنت در ایران " و در بخش سوم نیز مبلغ 5 میلیون به وزارت خارجه برای " مستند ساختن و جمع آوری، و پخش اطلاعات درباره حقوق بشر بویژه حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران " در نظر گرفته شده است.

در بند 1262 این قانون در 3 بخش تصویب شده که به منظور گسترش ارتباط ایرانیان با شبکه‌های فارسی زبان خارج از کشور مبلغ 15 میلیون دلار برای پخش اطلاعات از طریق رادیو، تلویزیون، اینترنت، موبایل، خدمات پیام کوتاه، و سایر وسایل ارتباط جمعی اختصاص یافته است.

همچنین کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا علاوه بر بودجه‌هایی که در این زمینه اختصاص داده، در بخش دوم این بند تصویب کرده است که مبلغ 15 میلیون دلار برای ایجاد ظرفیت بیشتر برای ارسال رادیو فردا و شبکه خبر فارسی(VOA)به منظور مقابله با پارازیتها، و از طریق ارسال امواج کوتاه و متوسط اضافی، ماهواره و مکانیسمهای اینترنتی، ایجاد ظرفیت بیشتر برای سرور پروکسی (فیلترشکن) و نرم افزار ضد سانسور به منظور مقابله با مسدود ساختن وب سایت رادیو فردا و شبکه خبر فارسی و ایجاد ظرفیت‌های لازم به منظور مقابله با تلاش برای قطع سیستم ارسال پیام کوتاه از طریق موبایل اختصاص یافته است.

استخدام کارکنان دائم یا قراردادی برای رادیو فردا و شبکه خبر فارسی(VOA) و ایجاد برنامه‌های تلویزیونی فارسی زبان اینترنت-محور از جمله یک کانال خبری فارسی زبان اینترنت-محور از دیگر برنامه‌های در نظر گرفته شده در این بند است.

در بند 1263 این قانون نیز در 3 بخش تأسیس، اجرا و هدف، نحوه استفاده از بودجه 30 میلیون دلاری برای رسانه، تعامل، و آموزش الکترونیک ایرانیان با هدف حمایت از گسترش فناوریهایی چون وب سایت های اینترنتی، تمرین آزادی بیان، آزادی کلام و آزادی مجمع از طریق اینترنت و سایر رسانه های الکترونیک و شرکت در برنامه های آموزشی اینترنت-محور و سایر تعاملات میان مردم آمریکا و ایران بیان شده است.
همچنین در این بند برای اولین در طول تاریخ آمریکا کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا برای وزارت خارجه بودجه مشخص برای براندازی نرم در ایران پس از انتخابات تعیین کرده است.

در بند 1264 که با عنوان گزارش سالانه منتشر شده، رئیس جمهور آمریکا موظف است که ظرف مدت 90 روز پس از تصویب این قانون و پس از آن سالانه به مدت 5 سال، گزارشی از تلاشهای آمریکا برای پخش برنامه های بین المللی در نظر گرفته شده، تلاش‌های دولت ایران برای مسدود ساختن پخش برنامه های مورد حمایت آمریکا و سایر نهادهای غیر ایرانی، تلاش‌های دولت ایران برای کنترل یا مسدود ساختن دسترسی به اینترنت، و جمع آوری اطلاعات در مورد افراد و برنامه های شورای مدیران، برنامه های لازم برای استفاده از بودجه مربوط به رسانه، تعامل و آموزش الکترونیک ایرانیان و همچنین تفکیکی جامع میان مبالغ اختصاص یافته و هزینه شده برای رسانه های الکترونیک، و ارزیابی تاثیر این مبالغ ارائه دهد.

در بند 1265 این لایحه نیز تعیین شده که ظرف مدت 180 روز پس از تصویب این قانون، رئیس جمهور آمریکا موظف است گزارشی از افراد غیرایرانی از جمله شرکت‌هایی که از آمریکا کمک هزینه دریافت می کنند، ارائه کند که پس از تاریخ تصویب این قانون، به دولت ایران آگاهانه یا ناآگاهانه کمک‌های نرم افزاری و سخت افزاری و سایر انواع کمک را ارائه کردند.
"مستندات حقوق بشر " این قانون نیز در بند 1266 ارائه شده و تصویب شده است که مبلغ 5 میلیون دلار در اختیار وزیر خارجه قرار گیرد تا اطلاعات مربوط به موارد نقض حقوق بشر در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری 12 ژوئن 2009 را جمع آوری، مستند و منتشر کند.

"مت آرمسترانگ "، کارشناس دیپلماسی عمومی، ارتباطات راهبردی و تعاملات جهانی در آمریکا، تصویب مستقیم بودجه از سوی یک کمیته نظامی برای انجام فعالیتی خاص در وزارت خارجه را بدعتی جدید دانست.
به زعم آرمسترانگ تصویب این چنینی بودجه از سوی سنا تعجب بسیاری را برانگیخته است زیرا باعث تردید در میزان پاسخگویی بودجه و همچنین اختلال در مدیریت آن می شود، درست مانند آن‌که چندین آشپز را که به ندرت با یکدیگر مشورت می‌کنند و دارای سلایق متفاوتی هستند در یک آشپزخانه بگذاریم.
البته سابقه تصویب این بودجه به ماه جولای باز می‌گردد که مجلس سنا قانون اعطای حق دفاع ملی (NDAA) را با قانون قربانیان سانسور در ایران (VOICE) اصلاح کرد.
قانون VOICE را اولین بار سناتورهایی مانند جان مک کین، جوزف لیبرمن، تد کافمن، لیندسی گراهام و رابرت کاسی مطرح کردند.
این قانون در مرحله اول 30 میلیون دلار به شورای مدیران پخش، برای انعکاس و پخش فعالیت‌های آن لاین و بهبود سرمایه که بطورکلی ایران را نشانه می روند، اختصاص داد، در مرحله دوم 20 میلیون دلار به "یک بودجه جدید برای رسانه، تعامل و آموزش الکترونیکی ایرانیان " برای "مقابله با تلاش‌های دولت ایران در انسداد، سانسور، و کنترل اینترنت در ایران " و در مرحله سوم نیز 5 میلیون به وزارت خارجه برای " مستند ساختن و جمع آوری، و پخش اطلاعات درباره حقوق بشر در ایران " در نظر گرفت.
در آن برهه دیگر این قانون دنبال نشد تا اینکه گزارش اخیر کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان (HASK) و کمیته نیروهای مسلح مجلس سنا ((SASK نشان داد که قانون VOICE همچنان به قوت خویش باقی است .

* به دلیل اهمیت این موضوع متن کامل این قانون در ذیل می‌آید:

**«قانون قربانیان سانسور در ایران»

عنوان فرعی D : قانون نفوذ(voice act)
بند 1261. عنوان کوتاه
این عنوان کوتاه را می توان "قانون قربانیان سانسور ایران " یا "قانون نفوذ " نیز نام نهاد

بند 1262. تصویب بودجه های خاص
این بند در 3 بخش مجزا با عناوین «بهره برداری از پخش برنامه‌های بین‌المللی»، «بهبود سرمایه پخش»، «موارد استفاده از این مبالغ» جزئیات مبالغ 30 میلیون دلار را مشخص کرده است که به شرح ذیل آمده است:

(a) بهره برداری از پخش برنامه‌های بین‌المللی
بودجه: علاوه بر سایر بودجه هایی که در این زمینه اخصاص یافته است تصویب می شود مبلغ 15 میلیون دلار جهت گسترش برنامه های فارسی زبان و پخش اطلاعات درست و مستقل برای ایرانیان از طریق رادیو، تلویزیون، اینترنت، موبایل، خدمات پیام کوتاه، و سایر وسایل ارتباط جمعی اختصاص یابد.

(b) بهبود سرمایه پخش
بودجه: علاوه بر بودجه‌هایی که در این زمینه اختصاص یافته است تصویب می شود مبلغ 15 میلیون دلار برای گسترش ارسال برنامه های فارسی زبان به ایران اختصاص یابد.

(c) موارد استفاده از این مبالغ
به منظور تحقق اهداف مذکور در زیربخش‌های (a) و b)) بودجه های مربوط به بهره برداری از پخش برنامه های بین المللی، و بهبود سرمایه پخش می تواند این گونه مورد استفاده قرار گیرد:

(1) ایجاد ظرفیت بیشتر برای ارسال رادیو فردا و شبکه خبر فارسی به منظور مقابله با پارازیتها، و از طریق ارسال امواج کوتاه و متوسط اضافی، ماهواره و مکانیسمهای اینترنتی.

(2) ایجاد ظرفیت بیشتر برای سرور پراکسی و نرم افزار ضد سانسور به منظور مقابله با مسدود ساختن وب سایت رادیو ایران و شبکه خبر فارسی

(3) ایجاد ظرفیتهای لازم به منظور مقابله با تلاش برای قطع سیستم ارسال پیام کوتاه از طریق موبایل

(4) گسترش گزارشها و تحلیلهای رادیو فردا و شبکه خبر فارسی از جمله پخش برنامه ها و خطی مشی ها از طریق رادیو، تلویزیون و اینترنت برای افزایش تعامل با ایرانیان و در میان آنان

(5) استخدام کارکنان دائم یا قراردادی برای رادیو فردا و شبکه خبر فارسی

(6) ایجاد برنامه های تلویزیونی فارسی زبان اینترنت-محور از جمله یک کانال خبری فارسی زبان اینترنت-محور

بند 1263. بودجه مربوط به رسانه، تعامل، و آموزش الکترونیک ایرانیان
در این بند نیز در 3 بخش نحوه اجرای مبالغ فوق الذکر مشخص و برای اولین بار در تاریخ آمریکا از طرف کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا به وزارت امور خارجه این کشور این چنین بودجه‌ای تزریق می‌شود که جزئیات آن به شرخ ذیل است.

a)) تأسیس: بودجه مربوط به رسانه، تعامل، و آموزش الکترونیک ایرانیان (که در اینجا به عنوان بودجه به آن اشاره می شود) از جمله مبالغ تخصیص یافته به بودجه های مذکور در زیربخش f))

(b) اجرا: این بودجه توسط وزیر خارجه اجرا خواهد شد.

c) هدف: هدف این بودجه، حمایت از گسترش فناوریهایی چون وب سایت های اینترنتی برای کمک به ایرانیان در موارد ذیل اختصاص یافته است.
(1) دسترسی به اطلاعات و تسهیم آن

(2) تمرین آزادی بیان، آزادی کلام و آزادی مجمع از طریق اینترنت و سایر رسانه های الکترونیک

(3) شرکت در برنامه های آموزشی اینترنت-محور و سایر تعاملات میان مردم آمریکا و ایران

(4) مقابله با تلاش برای
A) بستن، سانسور و کنترل بر اینترنت؛ و
B) قطع و کنترل شبکه موبایل یا سیستم ارسال پیام کوتاه
C)استفاده از این بودجه ها: برای تحقق هدف مذکور در زیربخش (c )، مبالغ اختصاص یافته به این بودجه صرف بورسهای تحصیلی در آمریکا یا دانشگاههای خارجی، سازمانها یا شرکتهای غیرانتفاعی با پروژه های هدفمندی می شود که اهداف بودجه را برآورده می کند؛ پروژه هایی که:
- نسخه های فارسی وب سایتهای شبکه های اجتماعی موجود را ایجاد می کند
- فناوری های لازم از جمله کاربردهای اینترنتی برای مقابله با مواردی چون «انسداد، سانسور و کنترل اینترنت» و « قطع یا کنترل شبکه موبایل و تبادل پیام کوتاه » ایجاد می‌کند.
- ایجاد برنامه های آموزشی از راه دور و اینترنتی برای دانشجویان ایرانی در دانشگاههای آمریکا و؛
- ترویج گفت و گوها و تعاملات فرهنگی، دینی، کاری، آموزشی، مردم با مردم و اینترنتی میان شهروندان آمریکا و ایرانیان.

D) واگذاری‌ها: مبالغ بودجه ممکن است به آژانس آمریکا برای توسعه بین المللی، شورای مدیران پخش یا هر آژانس دیگر دولت فدرال که بتواند از این مبالغ برای انجام فعالیت‌هایی که باعث پیشبرد اهداف مذکور در زیربخش (c) می شود استفاده کند واگذار شود.

E)) تصویب تخصیصات: تصویب می شود مبلغ 20 میلیون دلار به این امر تخصیص یابد.

بند 1264. گزارش سالانه

a) گزارش کلی: ظرف مدت 90 روز پس از تصویب این قانون و پس از آن سالانه به مدت 5 سال، رئیس جمهور موظف است گزارشی از جزئیات زیر به کنگره ارائه دهد:

(1) تلاشهای آمریکا برای پخش برنامه های بین المللی که به آنها بودجه تخصیص یافته در ایران

(2) تلاشهای دولت ایران برای مسدود ساختن پخش برنامه های مورد حمایت آمریکا و سایر نهادهای غیر ایرانی

(3) تلاش‌های دولت ایران برای کنترل یا مسدود ساختن دسترسی به اینترنت، و جمع آوری اطلاعات در مورد افراد

(4) برنامه های شورای مدیران پخش برای استفاده از مبلغ تخصیص یافته به بند 1244 از جمله:
- شناسایی برنامه ها و خط مشی هایی که باید گسترش یابد یا ایجاد شود و؛
- گسترش یا ایجاد ظرفیت ارسالهای ماهواره ای، رادیویی، یا اینترنتی

(5) برنامه های لازم برای استفاده از بودجه مربوط به رسانه، تعامل و آموزش الکترونیک ایرانیان

(6) تفکیکی جامع میان مبالغ اختصاص یافته و هزینه شده برای رسانه های الکترونیک، و ارزیابی تاثیر این مبالغ

(7) درصد جمعیت ایران و خاک ایران که به برنامه های رادیویی با موج کوتاه و متوسط رادیو فردا و صدای آمریکا دسترسی دارند و سایر اطلاعات جمعیت شناختی مربوط که می توان در مورد مخاطبین چنین برنامه هایی مشخص کرد

(8) تردد اینترنتی از ایران به وب سایت رادیو فردا و صدای آمریکا

(9) تردد اینترنتی به سرور پراکسی که از حمایت مالی شورای مدیران پخش برخوردار است و پیش بینی ظرفیتهای لازم

((bضمیمه طبقه بندی شده: گزارش پیشنهاد شده در زیربخش a) ) بهتر است دارای یک ضمیمه طبقه بندی شده باشد.

\H2647CONFRPT.XML HOLCPC

بند 1265. گزارش اقدامات شرکت‌های غیرایرانی

a)) گزارش: ظرف مدت 180 روز پس از تصویب این قانون، رئیس جمهور موظف است گزارشی از افراد غیرایرانی- از جمله شرکتهایی که از آمریکا کمک هزینه دریافت می دارند- ارائه کند که پس از تاریخ تصویب این قانون، به دولت ایران آگاهانه یا ناآگاهانه کمکهای نرم افزاری و سخت افزاری و سایر انواع کمک را کردند تا ایران بتواند:

(1) مضامین سیاسی آن لاین را فیلتر کند

(2) ارتباطات اینترنتی و موبایلی را قطع کند

(3) فعالیتهای آن لاین شهروندان ایرانی را کنترل کند

b)) شکل: گزارش مورد نظر در زیر بخش a)) باید به شکل غیر طبقه بندی شده ارائه گردد و در صورت لزوم ضمیمه ای طبقه بندی شده به آن الحاق گردد.


بند 1266. مستندات حقوق بشر
تصویب می شود مبلغ 5 میلیون دلار در اختیار وزیر خارجه قرار گیرد تا اطلاعات مربوط به موارد نقض حقوق بشر در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری 12 ژوئن 2009 را جمع آوری، مستند و منتشر کند.


ولایت فقیه از منظر هاشمی رفسنجانی

    نظر

آیت الله هاشمی رفسنجانی در ملاقات جمعی از اعضای مجلس خبرگان در محل مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت است: برخی فکر می کنند من گفته ام مشروعیت نظام به رای مردم است. در حالی که من مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را به ولایت فقیه می دانم.

وی اظهار داشت: مصداق اتم واکمل ولی فقیه در حال حاضر حضرت آیت الله خامنه ای است و ما کسی را بهتر و توانمندتر از ایشان در اداره کشور نداریم.

هاشمی یادآور شد: هر وقت من می خواهم بیشتر به رهبری نزدیک شوم، جریان مرموزی نمی گذارد.

وی در پاسخ به انتقاداتی درباره انفعالش در حوادث و آشوب ها و اختیار کردن سکوت افزود: شما از اقدامات من برای تنش زدایی خبر ندارید که چقدر در این زمینه وقت گذاشتم و با افراد مختلف جلساتی برگزار کردم.

رئیس مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به انتقاد دیگر اعضای مجلس خبرگان درباره حمایت از فرزندانش که اتهام های زیادی متوجه آنها شده است، گفت: کی خواسته اند که با اتهامات اعضای خانواده من برخورد کنند که من مانع بوده ام. من حتی نمی توانم از انجام برخی کارها از سوی آنها ممانعت کنم. برخی کارهایی که اعضای خانوده ام انجام می دهند به من ربطی ندارد.

وی درباره حمایت از میر حسین موسوی در انتخابات گفت: من احمدی نژاد را قبول نداشتم ولی از موسوی و خاتمی و کروبی هم حمایت نکردم. من و ناطق نوری به دنبال این بودیم که روی کاندیدایی غیر از احمدی نژاد توافق شود.

هاشمی یادآور شد: در زمان ریاست جمهوری بنده هم می‌گفتند که من و رهبری با هم اختلاف داریم،در حالی که من با آقا رفاقت 50 ساله دارم، در آن زمان من پیش آقا بودم که یک نفر از اعضای جامعه مدرسین زنگ زد، آن موقع مطرح شده بود که بین من و آقا اختلاف پیش آمده است، این فرد زنگ زده بود و آقا گوشی را برداشتند و آن فرد آقا را نشناخت و آقا گوشی را به من داد و آن فرد هم می‌گفت ما از اختلاف شما و آقا ناراحتیم و می‌خواهیم هیئتی از قم بفرستیم و بین شما صلح و سازش برقرار کنیم، آقا هم این صحبت‌ها را می‌شنید و بعد از اینکه من گوشی را گذاشتم، دونفری خندیدیم، می‌خواهم بگویم که ما چقدر به هم نزدیک هستیم و این افراد چه برداشتی از ما دارند و چه طور برای ما حرف درمی‌آورند.

وی افزود: قضایای امروز نیز مثل همان موقع است و روابط من و رهبری بسیار گرم و نزدیک است و جلسات منظم داریم.


هاشمی اظهار داشت: برخی از دوستان که می‌خواهند آقا را ببینند، هر چقدر هم که مسئولیت بالایی داشته باشند مدت‌ها باید در نوبت باشند تا آقا را ببینند. رابطه من و آقا آنقدر نزدیک است که من هر وقت کار فوری داشته باشم و بخواهم با آقا دیدار کنم یا تلفنی صحبت کنم. بلافاصله با آقا دیدار یا تلفنی صبحت می کنم.

وی تاکید کرد: کسانی که تصور می‌کنند بین من و آقا اختلافی وجود دارد، جایگاه ولایت را نمی شناسند، در صورتی که من واقعاً به ولایت فقیه معتقد هستم و در بسیاری از موارد در برخی مسائل مفصل بحث کردیم و به نتیجه هم نرسیدیم اما من گفتم این جور مواقع مسئولیت ولایت و رهبری به عهده شما است، چون من فهم و مسئولیت شما را از خودم بیشتر می‌دانم وهمچنین شما را حجت می‌دانم و باید به حرف شما گوش بدهم.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در جامعه بشری امروز هیچ بدیلی برای ولایت فقیه نداریم. اگر ولایت فقیه در ایران نباشد کشور یا تجزیه می‌شود یا متلاشی، تنها راه اداره کشور ولایت فقیه است و هیچ کس بهتر از ایشان توانایی اداره کشور را ندارد. ولایت فقیه تنها راه اصلی اداره کشور است. تئوری ولایت فقیه راه نجات کشور است والا شکست قطعی است. حضرت آیت الله خامنه ای در رهبری بدیلی ندارد و بهترین فرد برای ولایت فقیه ایشان هستند.

هاشمی اظهار داشت: من، نظام بدون ولایت فقیه را مشروع نمی‌دانم. مشروعیت نظام از ولایت فقیه است نه از رای مردم. زیر سقف انقلاب کسی با صلاحیت‌تر از آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری نیست.

وی گفت: در دنیای امروز و در ایران کدام فرد را مثل ایشان پیدا می کنید. آقا تدبیر دارد، مدیر است، به اوضاع کشور و اوضاع بین‌المللی مسلط است، خوش‌فهم، خوش‌بیان و زاهد هم هست.

هاشمی تاکید کرد: ما هیچ اختلافی با هم نداریم. برخی دوست دارند بگویند بین ما اختلاف است و نمی‌خواهند وحدت حاکم باشد. برخی دوست ندارند ببینند که بین ما وحدت است و می‌گویند اختلاف است.

وی در این جلسه گزارشی از انتخابات ارائه داد که احمدی‌نژاد چه کار کرده، موسوی چه کار کرده و نامه‌ای را که به رهبری نوشته بود، توضیح می‌دهد و می‌گوید من در این ماجراها سکوت کردم، هیچ نگفتم و علیرغم اینکه خانواده‌ام و بچه‌هایم به من فشار می‌آوردند، من به خاطر انقلاب سکوت کردم.

حضار در این جلسه سئوالاتی از این قبیل و به این مضمون مطرح کردند که چرا این مطالب را هاشمی پشت درهای بسته و غیر علنی مطرح می‌کند و یا اینکه چرا نامه‌ای با مضمون فراگرفتن دود و آتش در خیابان های تهران را چند روز قبل انتخابات منتشر کردید و یا چرا خانواده شما رفتارهای ناپسندی در انتخابات دارند و شما از این رفتارها ابراز برائت نکرده‌اید؟ پاسخ‌هایی ارایه کرد ولی از عکس‌العمل و اظهارات اعضا مشخص بود که این پاسخ‌ها برای اعضای مجلس خبرگان قانع کننده نبود.

در آغاز این دیدار آیات و حجج اسلام موحدی کرمانی، شفیعی، طباطبایی، بوشهری، ایمانی، دری نجف آبادی، فلاحیان و ‌میرمحمدی به بیان دیدگاههای خویش درباره مسائل مختلف پرداختند .

یکی از این افراد خطاب به آقای هاشمی گفت: انتظار ما از شما این است که برای وحدت کمک کنید و صریح و شفاف مواضع خود را اعلام کنید تا سوء تعبیرهایی که هم اکنون درباره شما وجود دارد، از بین برود.


نامه ی یک مادر به میرحسین

    نظر

خانم "طیبه میرزا اسکندری" یکی از مادران ایران، در نامه ای تاسف بار با گلایه از وضعیت موجود کشور خطاب به میرحسین موسوی نوشته است:

جناب آقای میرحسین موسوی
آنچه پیش رو دارید، مشتی از خروار حرف های مادری است که در این چند ماه تمام محیط زندگی اش از اضطراب و دلواپسی پرشده است . هر جا که قدم می گذاریم تفرقه و دعوا ست و آرامش و دوستی جایش را به جنگ اعصاب و دشمنی داده است ، در خانه ها، در جمع های فامیلی ، در میان دوستان نزدیک، همکاران، همسایه ها، جلسات مذهبی و ... بین زن و شوهرها، بین بچه ها و پدر و مادرها، بین دوستان و همکاران و ... و من عامل اصلی خیلی از این مشکلات را شما می بینم و کارهایی که کرده اید و حرف هایی که زده اید و همچنان هر روز یک برگ تازه را هم رو می کنید تا مبادا این آتش که روشن کرده اید خاموش شود.

من به عنوان یک مادر که نه فقط برای بچه های جوان خودش نگران است ، بلکه به سرنوشت همه بچه های این کشور بها می دهد، نتوانستم بیشتر از این سکوت کنم ، مخصوصا وقتی دیدم که در شروع سال تحصیلی دارید کاری می کندید که این آتش مخصوصا در محیط دانشگاه ها شعله ور شود. 

آقای موسوی
روزی که فهمیدیم شما کاندیدای ریاست جمهوری شده اید، خوشحال شدیم . فکر کردیم شما که یک چهره تازه سیاسی برای جوان ها هستید و وجهه روشنفکری و هنرمندی هم دارید، وقتی در انتخابات شرکت می کنید، بچه های جوان را و خیلی افراد دیگر را تشویق به شرکت در انتخابات می کنید. فکر کردیم که شما حلقه اتصال نظام با این گروه ها می شوید، اما هر چه جلوتر رفتید، ما از شما نامید تر شدیم . در اولین قدم وقتی تبلیغات تان شروع شد من خودم یک روز دیدم که دخترم از دانشگاه برگشت (دختری که فقط یک ترم بود که به دانشگاه وارد شده بود) با یک خروار مجله و بولتن و اعلامیه های شما و یک پارچه سبز که به مچش بسته بود. من از پارچه سبز خاطره قشنگی داشتم که به دوران کودکی ام مربوط می شد. یادم بود که هر سال ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) که می رسید، همراه مادر و مادر بزرگم به یکی از حسینیه های قدیمی محله بازار می رفتیم و اقای سیدی که متولی مراسم عزاداری در خانه اش بود، برای تبرک به دست همه عزاداران یک پارچه سبز می بست و من چقدر شوق داشتم که هر سال بروم و آقا سید با دست خودش یک پارچه سبز به دست من ببند. حالا همین پارچه سبز را به دست فرزندم می دیدم برای تبلیغات انتخاباتی یک کاندیدا . راستش من از این حرکت چندان خوشم نیامد، مخصوصا وقتی در روزهای بعد در کوچه و خیابان و ... دیدم که تبرک و تقدس این پارچه سبز چطور لوث شد. ولی مهم تر از این پارچه سبز که به دستش بود، رفتار و صحبت هایش بود که برایم خیلی عجیب بود. می دیدم که با هیجان و شوری فوق العاده از شما حمایت می کند که می دانستم قبل از آن اصلا شما را نمی شناخته است و با همان حرارت و البته همراه با توهین و ناسزا و خشم نسبت به رقیب تان نظر می دهد. من آن روز فقط به دخترم گفتم که ضمن این که خیلی خوشحالم که او به سرنوشت مملکتش این قدر حساس است، اما او باید در طرفداری از افراد فقط شور و هیجان و علاقه به خرج ندهد و سعی کند که شناخت و منطق و دلیل برای این طرفداری داشته باشد و در مخالفت با هیچ کس هم حرف های شعاری و توهین آمیز را جانشین اطلاعات درست و استدلال نکند. 

جناب آقای موسوی – این اولین کار ناامید کننده تان بود که بچه های جوان ما را به صحنه سیاست وارد کردید تا از شما طرفداری کنند، ولی به آنها یاد ندادید که برای طرفداری و مخالفت شان تابع عقل و منطق و انصاف و اخلاق باشند. شاید به این دلیل که شما برای اثبات صلاحیت خود و نفی صلاحیت حریف تان اطلاعات درست و دلیل منطقی نداشتید. و البته قبول دارید که گفتن و توصیه هر کس دیگر از جمله ما پدر و مادرها هم به جوان ها در این مورد به جایی نرسید. چون آنها بیشتر از این که تحت تاثیر توصیه و سفارش ما باشند، تحت تاثیر شما بودند و شما خوب می دانستید که بچه ها در این سنین به حرف های دیگران در محیط های بیرون از خانه بیشتر گوش می دهند تا به حرف های پدر و مادر. به این ترتیب شما پایه های رفتار غلط سیاسی را در خیلی بچه ها گذاشتید. راستی شما یادتان نیست که وقتی من و شما همسن و سال همین بچه ها بودیم، از نیروهای فعال انقلاب به حساب می آمدیم. رهبر عزیز این انقلاب ما را به صحنه سیاست کشاند، اما چطور ؟ ما خوب می دانستیم که چه می خواهیم و چرا با شاه مخالفیم. همان موقع و همین الان اگر از هریکی از ما می پرسیدند و بپرسند ما خیلی خوب می دانستیم که چرا بر علیه شاه قیام کرده ایم. هم اطلاعات داشتیم و هم تحلیل. امام خمینی هم ما را به صحنه سیاست کشاند و هم رفتار سیاسی درست را یادمان داد. برای همین است که برای همیشه در قلب یکایک ما محبت و احترام او حک شده است. اما شما مطمئن باشید که روی طرفداری های صرفا احساسی و ناآگاهانه نمی توان چندان حساب کرد و شما هم اگر بکنید خیلی زود خواهید فهمید که اشتباه کرده اید. شما در همین اولین قدم ما را تا حد زیادی از خودتان ناامید کردید.

بعد در قدم دوم ما دیدیم که شما در تبلیغات تان در روزنامه های تان خیلی سعی می کنید که افراد مشهور و شخصیت های مهم فرهنگی و هنری و اجتماعی و سیاسی را طرفدار خود نشان دهید. ولی حتی این آدم های به اصطلاح نخبه وقتی می خواستند از شما حمایت کنند ، بیشتر از این که از شما و برنامه های تان چیزی بگویند، به رقیب شما انتقاد (بجا یا نابجا)می کردند. یعنی بی صلاحیت بودن او را اثبات می کردند و نه صلاحیت شما را. چون خیلی از این ها هم اصولا شما را نمی شناختند. شما با این روش تان باز هم به جوان های ما یک پیام می دادید که اگر افراد مهم و مشهور از شما حمایت کنند یعنی این که شما برحقید. ابن روش شما در جلب طرفداری نخبگان هم ما باز ما را نسبت به شما ناامید تر کرد. 

من تحلیلگر سیاسی نیستم، از طرفداران پر و پا قرص هیچ جناحی هم نیستم. البته به اندازه ی خودم ، یعنی اندازه ای که به نظرم می رسد خیلی از مردم این جامعه می فهمند و تشخیص می دهند، می فهمم و تشخیص می دهم که مصالح من و مردمم چیست. بر اساس همین اندازه فهم و تشخیص بود که در انتخابات اخیر شرکت کردم و رای دادم و به شما هم رای ندادم، به دلیل همان چیزی که در ابتدا گفتم . من از دیدن کسانی در اطراف شما می ترسیدم. اظهار نظرهای شان در جریان همین انتخابات برای من وحشتناک بود. از خود می پرسیدم که این ها که به اصل حکومت دینی اعتقاد ندارند و خیلی صریح هم می گویند و این نظام را از اساس مردود می دانند و این را هم علنی مطرح می کنند، چگونه قرار است در کنار شما ، اگر رئیس جمهور شدید، به اداره ی همین کشور و نظام بپردازند ؟ همین جا بود که باز هم از شما نامید تر شدم.
از طرفی هم هر بار در کوچه و خیابان تجمع طرفداران شما را می دیدم، با خودم می گفتم که اگر شما رئیس جمهور نشوید، این انرژی و هیجان قرار است کجا صرف شود و چه واکنشی پیدا می شود؟و باز هم وحشت می کردم. از حرکات و اعمال و قیافه هایی که در خیابان می دیدم وحشت کردم و خیلی مذهبی ها هم مثل من وحشت می کردند و همین بیشتر از شما ناامید مان کرد.

من اندازه ی بچه های این نسل به اینترنت و ماهواره و ... نه دسترسی دارم و نه علاقه ، اما با واسطه ی همین بچه ها چیزهایی می شنیدم که حس خیلی بدی در من ایجاد می کرد، حس این که این نوع حرف ها ، این مدل تبلیغات خیابانی و این به اصطلاح رجزخوانی ها و سروصداها تناسبی با تبلیغات انتخاباتی معمولی ندارد. در هیچ انتخاباتی ما چنین چیزهایی ندیده بودیم و نشنیده بودیم.بعضی حرف ها بیشتر از تبلیغ، خط و نشان بود که کشیده می شد. آیا این عادی بود؟ بعد از انتخابات خوب فهمیدم که حسم غلط نبود و یک توفان حسابی در راه بود، چون شما برنده ی انتخابات نشدید. آن سروصداها قبل از انتخابات و ادامه خیلی بد و جهت دارش بعد از انتخابات آخرین کور سوی امیدمان به شما که نیروی این انقلاب و نظام باشید، خاموش کرد.

امروز دیگر بر خیلی ها از جمله من ثابت شده که شما بدانید یا ندانید در جهتی حرکت می کنید که دشمنان قسم خورده این نظام می خواهند و کارهایی کرده اید که هیچ دشمنی از بیرون این کشور نمی توانست در مور د این نظام بکند.

راستی چرا آقای موسوی؟ شما که در اوایل ورود تان به صحنه ی انتخابات علت ورود خود را خطرناک دیدن اوضاع کشور دانستید و احساس مسئولیت برای رفع این خطر، آیا فی الواقع خودتان و توفانی که به پا کردید، خطرناک ترین چیز برای این کشور نبود؟ 

آقای موسوی
در سایه ی همین سرو صداهایی که شما و دوستان و طرفداران تان درست کردند، من که نه به مسائل سیاسی به صورت خاصی نه علاقه ای داشته ام و نه در آن وارد بودم، خیلی چیزها فهمیدم که برعکس چیزی که بود شما می خواستید مردم بفهمند و خیلی ها هم مثل من بودند. پس شاید از این نظر باید از شما متشکر هم باشیم که حواس ما را خیلی جمع تر از گذشته کردید و چشم های مان را به روی حقایقی باز کردید که چندان از آن خبر نداشتیم. اما جناب موسوی ، به چه قیمت ما به این بصیرت رسیدیم؟ به قیمت خون بچه های بی گناهی که بعضا به طرفداری از شما و بعضا بی این که حتی طرفدار شما باشند، قربانی شدند؟ به قیمت به زندان رفتن بسیاری که به قول معروف نه سر پیاز بودند و نه ته پیاز؟

آیا قرار است که این روند همچنان ادامه بیابد و با این موج سبز امید که شما راه انداخته اید، موج سیاه اضطراب و دلواپسی که دل و جان ما مادرها را پر کرده، همچنان چنگ بر گلوی ما بگذارد؟ ما در روزهای پس از انتخابات به یمن همین موج سبز شما بود که هر بار بچه های مان از خانه بیرون می رفتند، تا برگشتن شان دل از حلق مان بیرون می آمد که نکند در این موج سبز غرق شوند؟ نگویید که بچه های ما را خطر دستگیری ها و برخوردهای دستگاه پلیس و نیروهای امنیتی تهدبد می کرد. من این دستگاه پلیس و نیروی امنیتی را برای نظم و امنیت این کشور واجب می دانم ، مخصوصا وقتی قرار باشد که در بلبشوی سرو صداهایی که دیگر منبع و سرچشمه ی اصلی اش هم معلوم نیست، همه ی هستی و نیستی یک ملت که با خون دل و جان بچه های شان در سی سال گذشته به دست آمده، بر باد رود.

آقای موسوی!
این نامه را نوشتم که به شما بگویم که بس کنید! بیش از این مملکت و بچه ها و جوان ها را به کام خطر نیندازید. بیش از این خاطر مادرهایی را که تا همین چند سال پیش دل شان برای پدرها و یا برادران شان در جبهه ها می لرزید، آزرده نکنید. فرق دلهره های امروز این است که اقلا آن روزها اگر دلهره ای بود در کنارش ایمان به حقانیت راه عزیزان شان آرام شان می کرد، ولی امروز حرفی از حقانیت نیست، حرف بازی های سیاسی است که معلوم نیست سرنخ آن دست کیست و چرا بچه های ما باید در راه این بازی فدا شوند؟

جناب موسوی!
این نامه را نوشتم که بگویم که مادران این مرز و بوم از شما نخواهند گذشت اگر بخواهید باز شدن دانشگاه ها را با شروع دوباره ی بلوا و آشوب همراه کنید . ما بچه های مان را به دانشگاه ها نفرستاده ایم که پیاده نظام نیروهای دشمن باشند بی این که خود بدانند و البته شما می دانید. 

من به عینه دیدم که شما با موج سبز تان در این مدت، بچه های ما را به وادی شعار زدگی بی منطق و بی استدلال و تنها با هیجان و احساسات کور کشاندید و از شما می پرسم اگر فی الواقع خود را بر حق می دانید و حرفی حسابی دارید، چرا از روز اول بنای شعله ور کردن آتش احساسات و خاموش گذاشتن فروع عقل و خرد را در طرفداران خود گذاشتید؟ و من مطمئنم که در ادامه ی راه هم اگر بخواهید بروید، چاره ای جز توسل به همین رویه ندارید. ما بچه های مان را روانه دادگاه کردیم که چشم شان باز شود و عقل شان رشد کند و شما همه ی سرمایه گذاری تان بر روی نفهمیدن و تعطیل کردن فکر و عقل و دامن زدن هیجان و احساسات تخریبی و بدبینانه است . چرا؟ 

آقای موسوی
شما در یکی از این بیانیه های آخر تان همه را توصیه کرده اید که به بحث ها و گفت و گوها در همه جا در خانواده، در فامیل، در هیات های مذهبی ، در میان همکاران و .... ادامه دهند.
یعنی این که شما نه تنها از آتش تفرقه ای که به جان این مردم انداخته اید ناراحت نیستید، بلکه خیلی هم راضی و خوشحالید. 

یعنی از جدال و شکافی که امروز بین زن و شوهرها ، بین بچه و مادر و پدر، بین برادر و خواهر ، بین افراد فامیل ، بین همکاران، بین همسایه ها و ... پیدا شده، دل تان غنج می زند. عواطف خانوادگی و فامیلی و دلبستگی های بین آدم ها را خراب کرده اید و دنبال خراب تر کردن شان هستید! زمینه ای درست کرده اید که اگر آدم ها با هم خرده حساب و دل خوری داشته اند، امروز در سایه چتر سبز شما آن را بزرگ کنند و به بهانه مسائل سیاسی با هم تسویه حساب نمایند و شما دل خوش کنید که راه سبز امید تان ادامه می یابد. اسم این فاجعه را هم جنبش اجتماعی می گذارید!

اما آقای موسوی اولا فکر نکنید که این آتش که درست کرده اید و به خانه ها و محیط های فامیلی و همسایگی و همکاری و ... انداخته اید، دامن خود شما را نمی گیرد، شاید تا همین حالا هم گرفته باشد. چون بالاخره خود شما هم همسر و فرزند و داماد و پدر و مادر و خواهر و برادر و فامیل و ... دارید. قطعا این آتش به خانه و ... شما هم سرایت می کند. باید درد و رنجی را که در هزاران خانه و جمع برای آدم ها و مخصوصا بر ای ما زن ها و مادرها که بیشتر به دنبال ایجاد همبستگی و عواطف بین نزدیکان مان هستیم ، ایجاد کرده اید، حس کنید. باید اضطراب و دلواپسی ما مادرها را وقتی که بچه های مان جلوی مان می ایستند و از اراده سبزی که شما به آنها تلقین کرده اید، حرف می زنند و با همین اراده به کام خطر می روند، درک کنید. و البته شاید هیچ وقت نفهمید عمق رنجی را که ما می کشیم از این که می بینیم که خود شما و بر پا کنندگان این آتش فعلا به کنج امن و عافیت خزیده اید و بچه های ما را که گول زده اید و فریب داده اید به میدان مبارزه می فرستید؛ مبارزه ای که جوان بر حسب فطرت پاک و ضمیر صاف خودش آن را یک نوع حق خواهی می داند و شما از هر کس بهتر می دانید که بازی قدرتی است که شما راه انداخته اید و بچه های ما را بازیگران و یا قربانیان آن کرده اید. و ما بزرگترها خوب می دانیم که شما نه دلسوز این مردمید و نه درد این کشور را دارید و به دنبال خواسته های خودتان و دیگرانی که با شما هم جهتند، هستید.

ضمنا بهتر است که خیلی مطمئن نباشید که این بحث و جدل ها همیشه به نفع شما تمام می شود .آدم های که در مکتب سیاسی شما تربیت شده اند، موقع هو و جنجال و هیاهو خوبند، ولی بحث ها منطقی و اصولی است و جای شعار و توهین و دروغ سازی این ها نیست، خیلی کم می آورند و به تعبیر خودشان می برند و قبول کنید که این ها به نفع شما و راه سبز شما نیست.

بعد هم آقای موسوی شما که یک آدم مذهبی بوده اید و از یک خانواده مذهبی بلند شده اید، این عوامفریبی را با کمک علامت های مذهبی بس کنید. آدم های مذهبی خیلی معمولی در این جامعه هم که از روی منبر ها داستان علی (ع) و معاویه را شنیده اند، با قرآن سرنیزه کردن آشنایند و بعید است که گول شما را بخورند غیر از این که بار گناه خود را سنگین می کنید و مغضوب اهل بیت می شوید ، چیزی به دست نمی آورید.

و درآخر یک بار دیگر می گویم از آه نیمه شب ما مادران بترسید و بیشتر از این بچه های ما را در کوچه و خیابان و دانشگاه و ... فدای فکرها و هدف های خیانت آلود خود نکنید. اگر دستگاه قضایی این مملکت ملاحظه شما را می کند، اما دستگاه عدالت خدا هیچ ملاحظه ای را در گرفتن حق مظلومان نمی کند و ما از ظلمی که به ما و بچه های ما می کنید به درگاه خداوند شکایت می کنیم و او سریع الحساب است.

طیبه میرزا اسکندری


سعیده پور آقایی

    نظر

"خسن و خسین سه دختر مغاویه بودند که توسط گرگها در چاه افتاده، خفه شدند!" 

جمله فوق نمادی مشهور از تناقض گویی و دروغ پردازی است، چراکه:
1- حسن و حسین (علیهم السلام) صحیح است نه خسن و خسین.
2- آنها دو نفر هستند نه سه نفر.
3- آنها پسرند نه دختر.
4- آنها فرزندان علی (ع) بودند نه شخص دیگر.
5- معاویه درست است نه مغاویه.
6- آنها در چاه خفه نشدند بلکه به دست معاویه و یزید شهید شدند و قضایای چاه و گرگها مربوط به داستان حضرت یوسف (ع) بود.
7- چاه در داستان حضرت یوسف (ع) آنقدر آب نداشت که کسی را خفه کند.
8- برادران یوسف او را در چاه انداختند نه گرگها.
9- برادران یوسف ادعا نکردند که او در چاه افتاده و خفه شده بلکه گفتند گرگها او را خورده اند.
... نهایتا اینکه داستان خورده شدن یوسف توسط گرگها اساسا دروغ و ساخته برادران حسود یوسف بود و او زنده مانده بود. 

اما داستان سرایی روزهای گذشته جبهه دوم خرداد به سرکردگی آقایان کروبی و موسوی و تیم رسانه ای ایشان: 

"سعیده پورآقایی تنها فرزند شهید یک خانواده، پس از تکبیر گویی بر بام منزل، توسط عناصر ناشناس بازداشت شد، مورد تعرض قرار گرفت، به قتل رسید، بدنش با اسید سوزانده شد و به طور مخفیانه در قطعه 302 بهشت زهرا دفن گردید." 

1- سعیده پورآقایی تنها فرزند خانواده اش نبود.
2- پدرش شهید نبوده و به مرگ طبیعی مرده است.
3- هیچ گاه برای تکبیر گویی بر بام منزل نرفته است، بلکه مثل چند بار گذشته از تراس منزل فرار کرده و پایش شکسته است.
4- بازداشت نشده است.
5- آنچنان که آقای کروبی ادعا کرده است، مورد تعرض قرار نگرفته است.
6- نمرده و بالطبع بدنش هم با اسید نسوخته است.
7- در بهشت زهرا هم مدفون نیست.
... و نهایتا زنده و سالم با آغوش خانواده اش باز گشته است و با ناراحتی از افشای اسرار خانوادگی اش توسط عناصری فرصت طلب حقایق را بیان نمود. 

حوادث اخیر نشان داد که این گروه اندک و پر مدعا (آنچنان که بضاعت حداکثر چندهزار نفری آنها در راهپیمایی روز قدس نشان داد) در چاههایی که برای نظام اسلامی و مردم کنده بودند خود گرفتار آمده، در حال خفه شدن هستند و دست و پا زدن دیگر افاقه نمی کند. چاههای سه گانه "دروغ، تقلب و ظلم" که در مراحل پیش، حین و پس از انتخابات، برای لغزاندن و سرنگونی نظام اسلامی حفر کردند و هر چند عبور ماشین انقلاب را از این گذرگاه با دست انداز و زحمت همراه نمود، عِرض و آبرویی هم برای جریان دوم خرداد باقی نگذاشت و آنها را برای همیشه در پیشگاه مردم و تاریخ مفتضح و روسیاه نمود. 

آنها نشان دادند که برای رسیدن به اغراض پست سیاسی خود حاضرند دروغهای بزرگ نظیر ماجرای ترانه موسوی، علیرضا توسلی، حامد بشارتی، محسن ایمانی، احمد کارگر نجاتی بگویند، دست به تقلب و جعل اسامی کشته شدگان در پروژه 72 تن سازی شهدا! و حتی برگزاری مجلس ختم برخی از آنها بزنند و علاوه بر ظلم عام در حق مردم و نظام، به خانواده هایی چون خانواده "سعیده پورآقایی" ظلم خاص نمایند. 

گرچه توجیه مضحک دوم خردادیها و دنباله روهای بی بی سی که ماجرای "سعیده پورآقایی" را تله دستگاههای اطلاعاتی کشور برای بی آبرو کردن خود و رسانه های وابسته به خود دانسته اند، نیاز به پاسخ ندارد، تنها اشاره می کنم که با این فرض محال هم دو نکته اثبات می شود: 

1- توان بالای سیستم اطلاعاتی و امنیتی کشور که اصلا مطلوب مخالفان نظام نیست.
2- نیت شوم و ناپاک جریان دوم خرداد که مترصد سوء استفاده از نامهای گم شدگان، فراریان از خانه، مرده های مجهول الهویه و ... هستند. چراکه اگر نیت خیرخواهانه داشتند، حقایق را پیگیری می کردند و به دنبال افزایش فهرست کشته شدگان نبودند، هیچ گاه در چنین دام مورد ادعای خود نمی افتادند. چراکه برای نظام اسلامی حتی یکنفر بیگناه کشته شده مایه شرمساری است و باید جبران شود که با تدبیر و دستور قاطع رهبر معظم انقلاب در حال انجام است و متخلفان آن انشاء الله به سزای عمل ننگین خود خواهند رسید.


قدر رهبر فرزانه مان را بدانیم

    نظر

به این خبر در رابطه با حجت الاسلام و المسلمین سید علی محمد دستغیب در سایت فرارو(اصلاح طلب) دقت کنید :

((فرارو - ابتکار برخی از اعضای مجلس خبرگان برای حذف آیت الله دستغیب نماینده مردم استان فارس در مجلس خبرگان  با مخالفت صریح  رهبر عالی مقام جمهوری اسلامی ایران متوقف شد.

آیت الله دستغیب در پی بروز ناآرامی های انتخاباتی اقدام به انجام سخنرانی های انتقادی و صدور بیانیه های نسبتا تندی علیه عملکردهای افراطی برخی نهادهای و شخصیت های رسمی کرده و اخیرا خواستار دادن تریبون به میرحسین موسوی و مهدی کروبی شده بود. 

حجت الاسلام کعبی، عضو شورای نگهبان و نماینده استان خوزستان  در مجلس خبرگان در جریان نشست اخیر این مجلس اقدام به جمع آوری امضا از برخی نمایندگان جهت عزل آیت الله دستغیب از نمایندگی استان فارس کرد.

بر اساس آیین نامه مجلس خبرگان برای بررسی درخواست عزل یکی از نمایندگان دست کم باید بیست تن از نمایندگان خبرگان از هیات رییسه تقاضا کنند . سپس هیات رییسه درخواست را به کمیسیون تحقیق جهت بررسی ارجاع خواهد داد و در صورت بررسی کمیسیون تحقیق و موافقت این کمیسیون، موضوع به رای نمایندگان خبرگان گذاشته خواهد شد.

در جلسه روز پنجشنبه ی نمایندگان خبرگان با رهبری ، آیت الله شاهرودی، رییس پیشین قوه قضائیه ، تهیه درخواست مذکور را به اطلاع ایشان رساند که با مخالفت صریح رهبر انقلاب مواجه شد.

آیت الله خامنه ای با تاکید بر اینکه اظهار نظر ایشان به معنای تکلیف بر اعضای مجلس خبرگان نیست تصریح کردند که با این گونه اقدامات و حذف کسانی که در مسائل جزیی اختلاف نظر دارند ، مخالف اند. 

ایشان که سخنانشان پنجشنبه شب از شبکه ی اول سیما پخش می شد خطاب به خبرگان فرمودند:  این به نظر من اقدام خیلی مناسبی نیست. حالا من البته نمی خواهم به خبرگان تکلیفی بکنم یا چیزی را به عنوان تکلیف بگویم؛ سلیقه‌ من این است. بالاخره یک نفر عقیده‌ دیگری در یک مسئله‌ خاصی دارد؛ اینجور نیست که در مبانی و اصول اختلافی وجود داشته باشد و به نظرم نمی‌آید اینجوری باشد." ))
                                    و قدر رهبر فرزانه ی خود را بدانیم .