سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیاست

دلایل حمایت های مردم ایران از احمدی نژاد از دید برژینسکی

    نظر

مشاور امنیت ملی اسبق رییس جمهور امریکا در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر که هفته گذشته در جمع پژوهشگران "مرکز مطالعاتی رند" سخن می گفت ضمن اعلام این مطلب افزود:اقداماتی که دولت آمریکا برای براندازی دولت ایران انجام می دهد قابل دفاع نیست و مساله مذاکره با ایران را مشکل تر می کند.


استاد سیاست خارجی در دانشگاه جان هاپکینز امریکا تاکید کرد:با انجام این کارها یک طرف مذاکره احساس می کند طرف متقابل از اهرم تهدید و فشار دست برنداشته و این به مساله مذاکره با ایران صدمه می زند.
دکتر زبیگنیو برژینسکی افزود:به عقیده من این گونه سیاست ها یا نشانه آن است که ما ایرانیان را به درستی نشناخته ایم و یا در بروکراسی وزارت خارجه ما افرادی هستند که نمی خواهند تغییر جدی در سیاست ایالت متحده در قبال ایران ایجاد شود.
رییس موسسه مطالعات استراتژی و امور بین املل واشنگتن اظهار داشت:این افراد احتمالا می خواهند مذاکره با ایران به بن بست برسد و در نهایت به شکست بی انجامد. من واقعا باور ندارم که افرادی که در بروکراسی سیاست خارجی ما هستند همه در واقع یک هدف را در خصوص مذاکره با ایران دنبال می کنند.
دکتر زبیگنیو برژینسکی تاکید کرد:به عقیده من تفاوت جدی بین ترویج دموکراسی و کارهایی که بعضی مواقع به نام ترویج دموکراسی انجام می شود وجود دارد. بسیاری از فعالیت های دولت ما به نام ترویج دموکراسی در کشورهای دیگر به صورت مخفیانه انجام می شوند و عموم مردم از عمق این فعالیتها بی اطلاع اند.
وی افزود:ما می دانیم که فعالیت های دولت آمریکا در رابطه با ترویج دموکراسی در ایران در سالهای اخیر بسیار فراتر ازپرداختن به مسائلی مانند حقوق بشر و آموزش های مربوط به پیشبرد اهداف سازمان های غیر دولتی و یا راهکارهای متشکل کردن موثر مردم در پروسه انتخابات بوده است.
دکتر زبیگنیو برژینسکی گفت:دولت آمریکا در سالهای اخیر در پی ایجاد تنش و درگیری در بین قومیت های ایرانی بوده است و سازمان مجاهدین خلق حمایت کرده است که این حمایت ها امروز هم ادامه دارد .ما باید به یاد داشته باشیم که این گروه در لیست گروه های تروریستی بوده است.
وی تاکید کرد:من فکر می کنم اگر کشور خارجی برای مردم آمریکا برنامه های ماهواره ای پخش می کرد و آنها را تشویق به انجام کارهای غیرقانونی می نمود، دولت آمریکا بدون شک به عمل آن دولت اعتراض می کرد. دولت آمریکا اگر می خواهد در رابطه با موضوع مذاکره با ایران جدی باشد باید فعالیت هایی که هدف آن براندازی دولت است را متوقف کند.
دکتر زبیگنیو برژینسکی ادامه داد:نتیجه فعالیت های براندازی دولت آمریکا تلفیق بیشتر روحیه وطن دوستی مردم ایران با تفکر شیعی خواهد بود و من فکر می کنم تهییج روحیه وطن دوستی مردم ایران بر پایه مذهب شیعه به ضرر منافع ملی ما است.
وی افزود:اتفاقا منشا حمایت های ایرانیان از احمدی نژاد هم همین تلفیق روحیه وطن دوستی و ملی گرایی با تفکر شیعی است.
استاد دانشگاه جان هاپکینز تاکید کرد:وقتی درباره ترویج دموکراسی در ایران صحبت می کنیم باید به خاطر داشته باشیم که هم اکنون هم نوعی دموکراسی در ایران وجود دارد که ما آن را معمولا نادیده می گیریم. به عنوان مثال در انتخابات های اخیر در ایران من واقعا نمی توانستم با قاطعیت پیش بینی کنم چه کسی پیروز انتخابات خواهد بود و فکر نمی کنم هیچ یک از حاضرین در این جلسه هم می توانست با قاطعیت نتیجه انتخابات ایران را پیش بینی کند.ولی اگر از من بپرسید که چه کسی پیروز انتخابات سال 2012 روسیه خواهد بود من با اطمینان جواب آن را به شما خواهم گفت. انتخابات در ایران پیچیده ولی براساس اصول دموکراسی است.
دکتر زبیگنیو برژینسکی اظهار داشت:بسیاری از واقعیت های ایران برای مردم ما ناشناخته است. به عنوان مثال فکر می کنید چند نفر از مردم ما می دانند که یکی از معاونین رییس جمهوری ایران یک خانم است. من می دانم که شما این را می دانید ولی فکر می کنید چه تعدادی از مردم کشور ما می دانند که درصد دانشجویان دختر در ایران بیشتر از دانشجویان پسر است و ایران تعداد قابل توجهی دکتر خانم دارد. متاسفانه برخورد ما با ایران بسیار کلیشه ای بوده است و آن را یک کشور قرون وسطایی قلمداد کردیم.
وی در پایان گفت:ایران یک کشور پیچیده است و در آن روحیه وطن دوستی نقش بسیار زیادی دارد. ما نباید فراموش کنیم که ایران زمانی یک امپراطوری بوده است.


در سین کیانگ چه می گذرد؟

    نظر

منطقه خودمختار اویغور سین کیانک در شمال غربی چین واقع است که در مرکز قاره اروپا- آسیا قرار دارد، مساحت این منطقه بیش از 6660000 کیلومتر مربع بوده و بزرگ‌ترین منطقه چین به شمار می رود.
سین کیانک در غرب و شمال با هشت کشور همسایه است و از شرق تا غرب با کشورهای مغولستان، روسیه، قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان، افغانستان، پاکستان و هند هم مرز است.
خط مرزی این منطقه از 5400 کیلومتر تجاوز نمی‌کند که یک منطقه دارای طولانی‌ترین خط مرزی و بیشترین بنادر خارجی است.
ملیت اویغور یک ملیت قدیمی (مسلمان) در مناطق شمال غرب چین محسوب می‌شود، جمعیت اویغورها نزدیک به 9 میلیون نفر است که در اکثر منطقه سین کیانک با مرکزیت ارومچی زندگی می‌کنند، منطقه سین کیانک (ترکستان شرقی) در شمال غربی به طور روز افزونی جایگاه خود را به عنوان محور اقتصادی چین به دست می‌آورد که بخشی از این فعالیت‌ها به فرونشاندن قیام‌های استقلال طلبی اویغورها در آن منطقه مربوط می‌شود.
اویغورها اغلب شهرنشین هستند و به بازرگانی و پیشه وری مشغول هستند، پیش از تسلط چین بر این منطقه اویغورها دولت مستقل خود را داشتند و در طول تاریخ چندین بار زمام امور مناطق پیرامون خود در مغولستان و آسیای مرکزی را به دست گرفتند.
اویغورها تاکنون بارها برای استقلال از چین تلاش کرده‌اند که بی‌نتیجه مانده و دولت چین همواره استقلال طلبان را تروریست معرفی کرده است، حکومت مرکزی چین در سرکوب مسلمانان بسیار فعال بوده به طوری که از 938 مدرسه دینی که در سال 1989 فعال بودند، آخرین مدرسه آن در سال 1996 توسط دولت چین تعطیل شده است.
در سال 2005، 37 دانش آموز مسلمان به جرم آموختن اسلام بازداشت شدند و دانشجویان مسلمان به جرم انجام اعمال دینی از دانشگاه‌ها اخراج شدند، شاغلینی که نماز می‌خوانند از کار اخراج و ائمه جماعت 23000 مسجد در این ناحیه مجبورند نام و تعداد نمازگزاران مساجد را به مقامات دولتی گزارش دهند.
هفته گذشته مسلمانان اویغور یک بار دیگر مورد هجوم نیروهای امنیتی و پلیس چین قرار گرفتند که بر اساس گزارشات طی چند روز گذشته چند صد نفر کشته و زخمی شده‌اند.
حمله پلیس به مسلمانان به دنبال درگیری بین اویغورها و گروه‌های قومی چینی هان آغاز شد، رئیس جمهوری چین هوجین تائو که در نشست گروه 8 در ایتالیا شرکت داشت به سبب اهمیت مساله با عجله به پکن بازگشت.
انبوه مردم به خیابان های ارومچی - مرکز منطقه خودمختار سین کیانک ریختند و نیروهای پلیس در مقابله با اعتراضات مردمی از کشته‌ها سپر دفاعی ساختند.
اویغورها در خیابان‌های ارومچی جمع شده بودند تا اعتراضات خود را نسبت به بی تفاوتی مسئولان دولتی در کشتار برادران خود به دست چینی‌های "هان " در شهر گوانگ دانگ، نشان دهند که هدف رگبار مسلسل‌ها قرار گرفتند.
بحران منطقه سین کیانک دارای ریشه‌های قدیمی است، نه تازگی دارد و نه غیرقابل پیش بینی بود، سین کیانک همواره بستر جوشش نارضایتی‌ها در طول تاریخ وقایع گاه و بیگاه از سال 1997- 1990 بوده اما این وقایع هیچگاه به صورت وسیع در مطبوعات محلی و حتی بین‌المللی بازتاب نداشته است.
وقایع اخیر در سین کیانک که دارای ویژگی خاص مردم غیر چینی، مردمی که به زبان چینی هم صحبت نمی کنند، نشانگر شکست سیاست‌های متمرکز و پیچیده رهبران چین در پکن است.
منطقه سین کیانک از نظر چینی‌ها و ترکستان شرقی از نظر ساکنان بومی آن (اویغورها) یکی از پنج منطقه خودمختار چین است، از نظر پکن به لحاظ نظری و عملی به عنوان استانی دوردست، در وضعیت ناآرامی قراردارد.
مرکز سین کیانک شهر ارومچی است که تقریباً 4000 کیلومتر با پکن فاصله دارد و در یک منطقه زمانی متفاوتی واقع شده است، در کنار این مقدار کمی یا حتی هیچ پیوند اجتماعی بین قومی و بین فرهنگی میان اکثریت چینی "هان " و استان سین کیانک نامتناجس و متفاوت بیست میلیون نفری شامل اقلیت های همچون اویغورها، اکثریت 47درصدی را به خود اختصاص داده‌اند که به طور چشمگیری جمعیت آنها(80درصد) نسبت به سال 1941 کاهش یافته است.
بر خلاف این امر، جمعیت "هان‌ها " در مقایسه با سال 1949، 6 درصد افزایش یافته و به 40 درصد در سال 2000 رسیده است، اما با این حال به ادعای مقامات دولتی جمعیت چینی‌ها به علت کاهش زاد و ولد تا سال 2030 به 25 درصد کاهش خواهد یافت.
اما این واقعیت ندارد و جمعیت چینی ها روز بروز در حال افزایش است و این مساله در مرکز نارضایتی مسلمانان اویغور قرار دارد که معتقدند دولت چین به صورت سیستماتیک و قاعده مندی جمعیتشان را کاهش می دهد و آنها را در زمره شهروندان درجه دو در سرزمین خودشان در می آورد، در حالی که چینی ها به صورت انبوه به منطقه سین کیانک هجوم می آورند، اویغورها را مجبور می‌کنند تا به استان‌های دیگر مهاجرت کنند تا عزّت آنها را بشکنند و از رفت و آمد آسان آنها جلوگیری کنند.
بسیاری از آگاهان به مسائل چین بر این باورند که مساله سین کیانک نه به خاطر نمایه مذهبی آن بلکه به خاطر طبیعت سیاست متمرکز دولت چین که در منطقه اعمال می شود رو به وخامت بیشتری می گذارد.
لشکرکشی قوم زدایی چینی کردن به پیشاهنگی یک واحد نظامی دولتی است، از دهه 1950 همواره جنجال برانگیز بوده است، در حالی که منابع رسمی کارهای کشاورزی بسیار بزرگی را در اختیار این نیرو قرار داده است، منتقدان می گویند این ابزاری برای یک تهاجم قوم زدایی و چینی کردن منطقه است.
در سال های اخیر سین کیانک به صورت یک منطقه مهم و کلیدی برای دولت چین ظاهر شده است که امور تجارت نفت و گاز را تسهیل می‌کند، استان سین کیانک نه تنها افتخار چینی ها برای آزمایشات هسته ای زمینی بلکه جایگاه بزرگترین منابع نفتی همچون حوزه نفتی طاهر و پالایشگاه دوشاتری است.
در این استان که پیمانه امنیت انرژی چین پر می شود، در بین تعداد زیادی از پروژه های بزرگ خط لوله 3000 کیلومتری قزاقستان - چین که پیش بینی می‌شود که با مبداء دریای خزر در سال 2011 عملی شود، به سین کیانک می رسد و یک خط لوله مهم صادراتی ساحلی است و سالانه 20 میلیون تن نفت خام دریای خزر را حمل می کند، قرار دارد. بخشی از این خط لوله به نام خط آتاسو- آلاشانکو از سال 2005 عملیاتی شده و نفت خام را از قزاقستان پمپاژ می کند.
منطقه سین کیانک با ویژگی آسیای مرکزی از موقعیت جغرافیایی آن روی نقشه ریشه می گیرد. این منطقه در گذرگاه شش منطقه فرهنگی و جغرافیایی با مرزهای پر خلل و فرج [روسیه، آسیای مرکزی (قرقیزستان و تاجیکستان)، مغولستان، شبه قاره هند (هند، پاکستان و افغانستان)، تبت و چین] واقع شده است.
گروههای قومی سین کیانک مانند اویغورها و قزاق ها در مناطق همجوار با جمهوریهای آسیای مرکزی حضوردارند. اویغورهای سین کیانک دارای روابط حسنه با اویغورهای کشورهای همسایه قزاقستان (185000 نفر) و قرقیزستان (80000 نفر) هستند.
اویغورها همانند اکثریت مسلمان منطقه فرائض دینی خود را بجا می آورند، پس از سپتامبر 2001 و تبلیغات ضد اسلامی از سوی کشورهای غربی، دولت چین از این مساله به نفع خود استفاده کرد و تهاجم گسترده ای را برای فرهنگ زدایی اسلامی به بهانه مبارزه با تروریسم در منطقه آغاز کرده است.
در پی حوادث خونین اخیر در شهر ارومچی با ورود ارتش به منطقه اگر چه به نظر می رسد که این شهر وضعیت عادی پیدا می کند؛ اما به هر حال این مرحله مستلزم دوره طولانی تری برای چین خواهد بود. تلاش برای سرپوش گذاشتن بر روی ملی گرایی "هان " و نادیده گرفتن و بیزاری رو به افزایش اویغورها، راه دشواری را در پیش پای رهبران پکن قرار داده است.

در همین رابطه :
ما و چین؛ آرمان یا مصلحت


یک نفر خواب دیده ...

    نظر

این شبها خوابهای عجیبی می‌بینم، خوابهایی گاهی وحشتناک، گاهی خنده‌دار و گاهی غم‌انگیز.
دیشب خواب دیدم روز 23 خرداد ماه است. تلویزیون بعد از اعلام نتایج انتخابات، بیانیه آقای موسوی را خواند که در آن آقای موسوی از 40 هزار ناظرش در صندوقها و نیز همه هوادارانش خواست گزارش تخلفات انتخابات را با مدارک و اسناد مربوطه به ستادهای شهرستانی ایشان بدهند تا به ستادهای استانی و ستاد مرکزی ارسال شود و پس از دسته‌بندی، شکایت ایشان در مهلت قانونی به شورای نگهبان داده شود. بعد از بیانیه آقای موسوی تلویزیون بیانیه آقای احمدی‌نژاد را هم خواند که در آن ایشان از همه رای دهنده‌ها تشکر و اعلام کرد در دوره جدید سعی می‌کند به انتقادات کارشناسان و نخبه‌ها و رقبای انتخاباتی توجه کند تا در چهار سال آینده انتقادات کمتری متوجه دولت باشد.

بعد خواب دیدم از همان ظهر روز شنبه 23 خرداد تلویزیون از آقایان موسوی و کروبی دعوت کرد تا در برنامه های مختلف تلویزیونی حرفها و اعتراضاتشان را بگویند. آنها هم بدون اینکه شرطی بگذارند، پذیرفتند و از آن شب شبکه‌های مختلف از بس قیافه موسوی و کروبی را نشان می‌داد، مردم حرصشان در می‌آمد می‌رفتند سراغ ماهواره.

بعد خواب دیدم آقای موسوی از وزارت کشور رسما درخواست برگزاری تجمع کرد. وزارت کشور هم استادیوم آزادی را پیشنهاد داد و آقای موسوی پذیرفت.

عده زیادی در بعدازظهر 24 خرداد در استادیوم آزادی جمع شدند. در ورودی استادیوم به شرکت‌کننده‌ها مانتو یا تی‌شرت سبز و آبمیوه خنک می‌دادند اما کسی نمی‌گرفت چون همه می‌گفتند ممکن است اینها را از پول رشوه‌های توتال و استات اویل خریده باشند و پوشیدنی و خوردنی شبهه ناک نپوشیم و نخوریم بهتر است. بعد آقای احمدی‌نژاد با هماهنگی آقای موسوی در جمع حاضر شد و پشت تریبون قرار گرفت. اول همه سوت می‌زدند و هو می کردند اما احمدی‌نژاد جو را به دست گرفت و گفت من مخلص همه شما هستم. اگر آقای موسوی نتوانست تقلب گسترده در انتخابات را اثبات کند، به ایشان پیشنهاد می کنم یک حزب قوی مخالف دولت درست کنند همه شما هم در حزب ایشان فعال باشید ونقاط ضعف و اشتباهات احتمالی دولت را بمن بگویند. من قول می‌دهم به خواسته‌ها و انتقادهای شما اگر در چارچوب قانون باشد، فورا ترتیب اثر دهم. بعد هم جمعیت احمدی‌نژاد را تشویق کردند.

دیشب باز خواب دیدم آقای احمدی‌نژاد به آقای هاشمی نامه نوشته و بخاطر حرفهایش در مناظره با آقای موسوی حلالیت خواسته در آخر نامه هم تاکید کرده مدارکم درباره آقازاده‌های شما را می‌دهم دادگاه تا بررسی و حکم صادر کند. آقای هاشمی هم جواب داده اولا که خدا ببخشد ثانیا کار خوبی می‌کنید اتفاقا یکبار برای همیشه این حرفهایی که پشت سر مهدی و فائزه می‌زنند روشن شود، خیلی هم خوب است.

بعد خواب دیدم مجلس عروسی ندا آقاسلطان با کاسپین ماکان برقرار شده و سر یک میز چهار نامزد انتخابات نشسته اند مهمانها هم جمع‌ شده‌اند و با موبایل‌هایشان از این چهار نفر هی عکس می‌گیرند. من هم رفتم جلو تا عکس بگیرم. آقای احمدی‌نژاد موبایلش را در‌آورد و گفت: بگذارید چند تا جوک احمدی‌نژادی واسه‌تون بخونم بخندین. موسوی پرسید مگه اس ام اس‌ها وصل شده؟! رضایی گفت: بیاین از وقت استفاده کنیم مساله فدرالیسم اقتصادی رو براتون باز کنم. کروبی گفت: تو رو خدا ول کن. بعدا با کارشناسام جلسه می‌گذارم بیا براشون توضیح بده. ‌آقای احمدی‌نژاد گفت: راستی آقای کروبی بالاخره نگفتی اون 300 میلیون تومان رو برای چی از شهرام جزایری گرفتی؟ موسوی گفت: تو رو خدا بس کن تو که خرت از پل گذشت...

این شبها خوابهای عجیبی می‌بینم، خوابهایی گاهی وحشتناک، گاهی خنده‌دار و گاهی غم‌انگیز...


شما اعانت خواهید شد؛ وعده خداوند حق است!

    نظر

آیت الله حائری شیرازی در نامه ای به مقام معظم رهبری وعده خداوند را حق دانسته و چنین نوشت :

بسم‌الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مدظله العالی / سلام‌علیکم بما صبرتم
خطبه این هفته شما در تعقیب حضور 85 درصد مردم در جمعه گذشته با آن آزادی مطلق و بالاتر از آن، آگاهی بی‌سابقه، نشان از عبور امت با امام خود از مرحله‌ای و کلاسی به کلاس بالاتر است. یادتان هست در روز قبول قطعنامه که به دعوت شما در دفتر شما حاضر شدیم و هرکس برای ثبت در تاریخ، مطلبی گفت. عرض کردم این امتحان، اطاعت امت از امامت در چهره حسنی است و بعد از پیروزی امت در 8 سال دفاع مقدس به عنوان اطاعت امت از امامت در چهره حسینی است.
قبل از آن در روز عزل بنی‌صدر در صحبت 3 دقیقه‌ای که مرحوم رجایی آن را بین هیات دولت توزیع کرده بود، گفته شد؛ ‌امت به تبعیت از امام در حال حرکت است. هرکس حرکت نکند، جا می‌ماند و امت وقتی به او نرسیده و می‌خواهد به او برسد، او را روی دست بلند می‌کند و روی سر می‌گذارد. وقتی به او رسید، نگاهش از وی برمی‌گردد، وقتی از آن گذشت، وی را پشت سر می‌اندازد و این امت در گذشته کسانی را روی سر گذاشته و بعد از عبور از آنها، آنها را زیر پا نهاده است. در آینده هم کسانی را روزی روی سر و زمانی زیر پا می‌گذارند و از بی‌وفایی امت نیست؛ نتیجه حرکت کردن امت و تعلق و وابستگی شخصیت‌هاست.
در روز شهادت شهید رجایی که با وی هفتگی کلاس داشتم، گفتم عبور از هر مرحله مثل وضع حمل است و شیرازی‌های ما این حالت درد کشیدن را که می‌بینند، می‌گویند (خدا بدتری بدهد) خدایش رحمت کند، یکه‌ای خورد؛ اما خود را جمع کرد. نمی‌دانم چه چیزی به یادش آمده بود.
آهنی که باید از آن شمشیری ساخته شود، زیر ضربات پتک مرتبا از آن ریزش می‌کند و از ماده آن کاسته می‌شود؛ اما صورت به رسالت و غایت کامل خود نزدیک می‌شود با هر ریزشی، برندگی و با هر ضربه‌ای، صلابت آن بیشتر می‌شود و با هر سفری بین آب و آتش آبدیده‌تر می‌شود. امام در عبور از قائم‌مقام خود روز سختی را می‌گذراند و می‌گوید که من با کسی عقد اخوت نبستم. محرمانه اشک ریخت؛ اما دستش نلرزید. روز عبور امت از بستگان و دلبستگی‌هاست. آیت‌الله خزعلی عمل آیت‌الله گیلانی را تکرار می‌کند. مگر نه این است که به سمت آن موعود می‌رویم، پس باید از نهر طالوت بگذریم. فمن شرب منه فلیس منی و من لم یطعمه فانه منی. تعلق به خود و آبروی خود و بستگان، نوعی شرب از نهر طالوت است. امام فرمود اگر احمد کاری کند که مستوجب حکم باشد، اجرا می‌کنم و سر من ناراحت نمی‌شود. شما برای حفظ عزت خود کاری نکردی. یادتان هست قبل از رحلت امام به یک ماه کمتر و یا بیشتر به شما عرض کردم ریاست‌جمهوری تمام می‌شود، شما بعد از آن چه خواهید کرد، گفتید حوزه می‌روم، مگر این که امام نهی‌ام کند. من بعد از ریاست‌جمهوری اگر امام به من بگوید مسوول عقیدتی سیاسی ژاندارمری یکی از روستاهای سیستان و بلوچستان شوم، تردید نمی‌کنم. شما رهبری را نخواسته‌اید، رهبری شما را خواست. رسول خدا به عمویش فرمود: یا عم ان الاماره ان طلبتها وکلت الیها و ان طلبتک اعنت الیها.
از یاد نمی‌برم روز رای‌‌گیری برای رهبری را که وقتی از شما نام برده شد، ناراحت‌تر از همیشه بدون اجازه پشت تریبون رفتید و اعتراض کردید و شورای نگهبان به شما گفت چرا جلوی اجرای قانون را می‌گیرید و شما برگشتید و به جای خود نشستید. رهبری شما را طلب کرده است و شما اعانت خواهید شد. وعده خداوند حق است. اگر قرار است قانون اجرا شود، باید از بزرگان که قله اجتماع هستند، آغاز شود. در کشاورزی، مخزن آب را در مرتفع‌ترین نقطه قرار می‌دهند. آب از پایین به بالا نمی‌رود. قانون هم از بالا به پایین حرکت طبیعی آن است. و امرت ان اکون اول المسلمین. آن که بیش از هزار و صد سال است به هرکس می‌گوید ایکم یاخذ جمره فی کفه فیترکها حتی یبرد، تا بالاخره امام جمره سلطنت پهلوی را گرفت تا سرد شد، جمره حکومت بعثی را گرفت تا سرد شد. جمره استکبار جهانی در چهره اسرائیل را حزب‌الله گرفت تا بعد از 33 روز سرد شد. حماس هم گرفت تا بعد از 22 روز سرد شد. مساله، مساله گرفتن آتش در دست است و این ایام آخرالزمان است که ایمان در دل نگه داشتن از آتش در دست نگه داشتن سخت‌تر است. این همه شهدا سوختگی‌های دست امت است که آتش استکبار را نگه داشته و تاکنون از نگه داشتن آن خم به ابرو نیاورده است. این آتش بالاخره سرد خواهد شد، همان طور که شاه و صدام سرد شدند. امام با سرد شدن آتش شاه به میان ما برگشت و آن منتظر با سرد شدن آتش استکبار است که زیارتش می‌کنیم.
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
وین دل شوریده حالش به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر طرف چمن
چتر گل بر سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
والسلام علیکم و رحمت‌الله  - محی‌الدین حائری شیرازی
پینوشت های مهم و خواندنی :

پاسخ وزارت کشور به یکایک ابهامات موسوی
آرای تفکیکی صندوق های دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در 30 استان کشور


نقد استدلالهای آقای موسوی برای تقلب در انتخابات(2)

    نظر

5. در بند پنج آقای موسوی به موضوع کمبود تعرفه اشاره کرده اند که به ادعای ایشان در برخی حوزه ها موجب توقف رای گیری شده است. اولا نفس کمبود تعرفه با توجه به مشارکت 85 درصدی در انتخابات امر عجیبی نیست. ضمن اینکه بنا به اعلام وزارت کشور به هر شعبه اعلام شده بود که به محض اینکه استفاده از آخرین بسته صد برگی رای را شروع کردند اعلام اتمام تعرفه کنند تا در این فاصله تعرفه های جدید برای انها ارسال شود. لذا اعلام اتمام تعرفه به معنی تعطیلی رای گیری نیست. آقای موسوی اشاره ای به هیچ صندوقی که در آن رای گیری متوقف شده باشد نکرده اند اما بنا به اعلام ستاد انتخابات هیچ صندوقی به دلیل اتمام تعرفه رای گیری را تعطیل نکرده است. اما باز اینجا فرض را بر صحت قول جناب موسوی می گذاریم که واقعا در برخی صندوقها تعرفه تمام و رای گیری متوقف شده است. در اینجا چند پرسش پیش می آید:

5.1: آیا اتمام تعرفه در یک یا چند صندوق دلیل بر «تقلب گسترده» در انتخابات است؟ واقعا معلوم نیست تعریف آقای موسوی از تقلب چیست؟

5.2: چرا با آنکه آقای موسوی در مبارزه انتخاباتی اینهمه «احساس خطر» کرده بود و هشدار داده بود و با اینکه به زعم ایشان در مناظره ها «استوانه های نظام» مورد هتک حرمت قرا گرفته بودند و «مقدسات» زیر سوال رفته بود، چرا طرفداران ایشان آنقدر همت نداشتند که در ساعات آغازین رای گیری برای مشارکت در این انتخابات حساس و جلوگیری از تداوم این «فاجعه» پای سر صندوقها حاضر شوند؟

5.3: آقای موسوی از کجا می دانند که همه آن افرادی که در حوزه های تعطیل شده موفق به دادن رای نشدند طرفدار ایشان بوده اند؟ از کجا معلوم که بسیاری از آنها قصد نداشتند به آقای احمدی نژاد رای دهند؟ در اینجا نیز استدلال آقای موسوی مبتنی بر یک مقوله عدمی و موهوم است. شبیه همان شعار غیبی است که اصلاح طلبان سالها می دادند و طی استدلالی غریب مدعی بودند که همه آنهایی که در انتخاباتها رای نمی دهند در دلشان طرفدار اصلاح طلبان هستند!

6. همانطور که در ارزیابی بندهای بالا مشاهده شد آقای موسوی هیچ استدلال محکم و قابل اعتنایی برای اثبات وجود «تقلب گسترده» در انتخابات ارائه نکرده اند. بجای چنین استدلالهایی، ایشان گاه به موارد بی ارتباط با روز انتخابات و روند شمارش آرا اشاره کرده اند، یا به مواردی که ممکن است بی ربط نباشد اما یا صرفا در حد شک و شبه است و یا در اصل اعتراض به مواردی غیر از «تقلب» است. از این رو عجیب است که در بند ششم نامه، ایشان می گوید که «علاوه بر موارد فوق» 80 مورد تخلف دیگر نیز در روز انتخابات به شورای نگهبان اعلام شده است. در مورد این بند نیز چند نکته گفتنی است:

6.1: در اینجا ایشان ارجاع به مواردی می دهد که برای خواننده مبهم و مجهول است. واقعا پرسش اینجا است که چرا ایشان لااقل چند مورد از این تخلفات را همچون موارد ذکر شده در بندهای بالا در متن نامه خود به شورای نگهبان ذکر نکرده است.

6.2: بر هر آشنای با الفبای سیاست و حتی هر عقل سلیمی کاملا واضح و روشن است که اگر جناب موسوی در میان این 80 مورد حتی یک مورد را پیدا می کرد که بر ملا کننده تخلفی چشمگیر و افشاگر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات می بود، قاعدتا می بایست آنرا در این نامه، که مهمترین متن  و سند اعتراض او به این انتخابات است، مورد اشاره قرار می داد. نمی تون پذیرفت که ایشان مثلا ایثار کرده اند و یا برای حفظ مصالح مملکت از بیان برخی تخلفات خودداری کرده اند! امروز خون هفت انسان پای ادعای «تقلب» در انتخابات ریخته شده است. طبعا آقای موسوی که تا اینجا جلو آمده نمی توانسته در نوشتن نامه اش ملاحظه مصلحت داشته باشد. نتیجه آنکه این 80 مورد هم به احتمال به قریب یقین هیچ مورد قابل ملاحظه و تاثیرگذاری نبوده که بتوان بر آن تکیه کرد و نتایج انتخابات را زیر سوال برد.  

7. در بند هفتم مجددا آقای موسوی برای اثبات وجود «تقلب گسترده» در انتخابات به یک موضوع پیشا - انتخاباتی اشاره کرده است. از نظر ایشان اینکه آقای احمدی نژاد قبل از انتخابات از پیروزی خود سخن گفته «فی نفسه» دلیل روشن و آشکاری است بر وجود «قصد» دستکاری در آراء. آقای موسوی همچنین انعکاس پیشاپیش پیروزی احمدی نژاد در برخی رسانه ها را تاییدی بر این موضوع دانسته است. در این مورد نیز چند مطلب قابل ذکر است:

7.1: آقای احمدی نژاد تنها کاندیدایی نبودند که در روند تبلیغات انتخاباتی از پیروزی خود در انتخابات سخن گفتند. نه تنها ستاد آقای موسوی بطور مکرر از پیروزی چشمگیر ایشان خبر می داد بلکه شخص ایشان حتی قبل از شروع شمارش آرا با اطمینانی بی سابقه و منطقی شگفت اعلام کرد که پیروز قاطع انتخابات است و هرنتیجه ای غیر از این، به معنی دستکاری در انتخابات است! اگر استدلال بند هفتم ایشان درست باشد خود ایشان نیز متهم به «تقلب» هستند.

7.2: حتی اگر فرض کنیم که سخن آقای احمدی نژاد بیانگر «قصد» دست کاری در انتخابات بوده باشد. در چنین وضعی هر دانشجوی سال اول حقوق هم می داند که چنین «قصد» و یا «نیت مجرمانه ای» برای اثبات «وقوع جرم» - که در اینجا وجود «تقلب گسترده» در انتخابات است – کفایت نمی کند. در هر محکمه ای علاوه بر «نیت» می بایست «مستندات» کافی برای محکوم کردن متهم وجود داشته باشد. به نظر می رسد اقای موسوی چون در ارائه اسناد و مدارک کافی برای اثبات «تقلب» دستشان خالی است به «نیت خوانی» و «قضاوت داوودی» روی آورده اند. 

8. در بند هشتم آقای موسوی به «نقض ماده 40 جرائم نیروهای مسلح» و «نقض ماده 68 قانون انتخابات» اشاره کرده اند. در مورد اول منظور ایشان «حضور نیروهای نظامی و بسیج در انتخابات و در میتینگ ها است»، و در مورد دوم اشاره ایشان به استفاده رییس جمهور و وزرا از امکانات دولتی برای سفر به استانها در ایام تبلیغات انتخاباتی است. در این دو مورد نیز چند مطلب قابل ذکر است:

8.1: معلوم نیست منظور ایشان از «حضور» نیروهای نظامی در انتخابات چیست؟ روشن است که مطلق حضور در انتخابات برای نظامیان در قانون منع نشده است. اگر منظور ایشان حضور در ستادهای انتخاباتی و فعالیت به نفع یک کاندیدا باشد که این قطعا ممنوع است. اما ایشان باید برای این ادعای خود سند و مدرک داشته باشند. ایکاش لااقل به یک مورد از زمانها و یا مکانهایی که چنین نیروهایی در انتخابات مداخله کرده اند اشاره می کردند.

8.2: با توجه به اینکه ستاد آقای موسوی از جمله ستادهایی بود که با به کارگیری یک سردار بازنشسته به تاسیس شاخه بسیجیان اقدام نمود و رسما به عضو گیری از بسیجیان می پرداخت، اعتراض ایشان به حضور بسیجیان در میتینگهای رقیب کمی عجیب به نظر می رسد.

8.3: مجددا فرض را بر آن می گذاریم که ادعای آقای موسوی در این بند نیز صحیح بوده و واقعا حضور نظامیان در میتینگهای انتخاباتی آقای احمدی نژاد رخ داده باشد. اما آیا این مسئله دلیل بر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات می شود؟

8.4: حتی اگر نظامیانی در تبلیغات انتخابات حضور یافته باشند رسیدگی به جرائم آنها بر عهده دادگاه ویژه نیروهای مسلح است. این «جرم» حتی در صورت وقوع ربطی به وزارت کشور و دولت - که از نظر آقای موسوی متهم ردیف اول «تقلب گسترده» در انتخابات هستند – ندارد. شاید هم آقای موسوی براین باور باشند که حضور چند هزار بسیجی در یک میتینگ انتخاباتی باعث دگرگونی 10 میلیونی درنتیجه آرا شده باشد!

8.5: اشاره  آقای موسوی به استفاده کردن دولتمردان از امکانات دولتی برای سفر به شهرستانها نیز از جنس بسیاری مواردی مورد اشاره بالا است. روشن است که در این موضوع اگر تخلفی از قانون صورت گرفته باشد باید به آن توسط مراجع فانونی رسیدگی شود. اما اولا این اعتراض نیز مستلزم ارائه مستندات دقیق است و نه صرفا کلی گویی. ثانیا ربط این مورد نیز به وجود «تقلب گسترده» در نتایج انتخابات معلوم نیست. آیا چون رییس جمهور از هواپیمای دولتی برای سفر به فلان شهرستان استفاده کرده می توان نتیجه گرفت که 10 میلیون رای جابجا شده است؟! ثالثا روشن نیست که آیا منظور آقای موسوی این است که رییس جمهور قانونی کشور برای سفر به شهرستان یا رفتن به میتینگ انتخاباتی در ایام تبلیغات انتخاباتی باید از وسیله شخصی خود استفاده کند؟! آیا در انتخابات های گذشته رییس جمهور و وزرا برای تبلیغ به شهرستانها سفر نمی کردند؟ آیا آنها با وسیله و امکانات شخصی سفر می کردند؟

9. در حالی که آقای موسوی در نامه خود به شورای نگهبان، همانطور که در بالا مشخص شد هیچ گونه استدلال محکمه پسندی مبتنی بر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات ارائه نکرده است، ایشان در بند پایانی نامه بدون آنکه خواهان رسیدگی به موارد شک و شبهه خود شود، و یا آنکه مثلا خواستار بازشماری آرا در صندوقها شود، و یا حتی خواهان تشکیل کمیته مستقل حقیقت یاب شود، درجا تقاضای ابطال کل نتایج انتخابات را مطرح کرده است. چنین رویکردی در نوع خود بی سابقه و از نظر نگارنده بر ملا کننده حقیقت نهفته در پشت این نامه و حرفهای ناگفته در لابلای سطر های آن است.  آن حقیقت این است که جناب موسوی و دوستان ایشان، همچنان همان رادیکالهای سیاسی و اقتصادی دهه شصت هستند. این دوستان در دهه شصت هرگز شعار دموکراسی و آزادی نمی دانند و بلکه حتی برای نیروهای انقلابی و منتقدانی چون نویسندگان روزنامه رسالت نیز قائل به آزادی نبودند. اگر در دورانی آنها به شعار دموکراسی و آزادی روی آوردند صرفا از این رو بود که چنین شعارهایی از نظر سیاسی به نفع آنها بود. آنچه به عنوان مطبوعات مستقل و آزاد دوران دوم خرداد از آن یاد می شود، آیا چیزی بود جز مطبوعاتی که توسط عوامل و بستگان مقامات دولتی، با وامهای دولتی و کاغذ دولتی و آگهی های دولتی در راستای حمایت از دولت راه افتاده بودند؟  اگر درباره «دموکرات نمایی» این حضرات کوچکترین تردیدی داشتیم، با نوع برخورد آنها به نتایج این انتخابات و نقش آنها در برانگیختن حوادث پسا- انتخاباتی دیگر جای هیچ تردیدی باقی نمانده است. تن دادن به دموکراسی یعنی تن دادن به شکست در انتخابات. شکافها و تناقضهای متن آقای موسوی برملاکننده این واقعیت است که ایشان در سپیدی های نامه اش به رای بالای رقیب خود اذعان دارد اما از تن دادن به آن در سیاهی های نوشته اش خودداری می کند.

  10. پرسش آخر من از جناب موسوی و همه آنهایی که گمان می کنند در این انتخابات «تقلب گسترده» رخ داده است، مبتنی بر جستجوی «انگیزه» چنین جرمی است. با توجه به اینکه جابجا کردن 10 میلیون رای بدون اطلاع  و همکاری هیات های نظارت شورای نگهبان عملا ناممکن است، بی شک کسانی که معتقد به وجود «تقلب گسترده» هستند باید نه تنها وزارت کشور بلکه شورای نگهبان را نیز در این واقعه «شریک جرم» بدانند. بدین ترتیب معترضان در واقع دارند «نظام» را به تقلب در انتخابات متهم می کنند.  طبعا برای هر جرمی باید انگیزه ای باید وجود داشته باشد. «نظام» نیز می باید برای چنین «تقلب گسترده ای» انگیزه بسیار بالایی داشته باشد. اکنون پرسش اینجا است که آن «نظامی» که هشت سال دوران آقای خاتمی را تحمل کرد و نه در انتخابات سال 1376 و نه در انتخابات سال 1380 چنین مداخله ایی نکرد و حتی انتخابات مجلس ششم را علی رغم عدم تایید از سوی شورای نگهبان و اعتراض شدید آقای هاشمی رفسنجانی با حکم ولایی مورد تایید قرار داد و حضور تندرو ترین عناصر دوم خرداد را در یکی از مهم ترین ارکان قانونی کشور به مدت چهار سال تحمل کرد، چرا می بایست اکنون در انتخابات اخیر ریاست جمهوری محتاج چنین «تقلب گسترده» ای باشد؟ مگر این نبود که همه کاندیداهای این انتخابات به صراحت از تبعیت از اصول انقلاب و خط امام (ره) و جایگاه ولایت فقیه سخن گفته بوده و حتی از همراهی و هماهنگی خود با رهبری جهت رفع مشکلات قانونی سخن گفته بودند؟ مگر این نبود که رابطه شخصی جناب موسوی با مقام معظم رهبری تا بدانجا نزدیک بود که برخی از حامیان آقای خاتمی همچون محمد علی ابطحی حتی آمدن موسوی به میدان را نتیجه یک هماهنگی و برنامه ریزی در سطوح بالا می دانستند؟ واقعا رییس جمهور چنین فردی چه خطری می توانست برای «نظام» داشته باشد که نیاز به چنین «تقلب گسترده» باشد؟ حتی اگر به فرص محال انجام چنین تقلب 10 میلیونی را در عمل ممکن بدانیم عقلا و منطقا نمی توان هیچ دلیل و انگیزه سیاسی برای آن یافت. و مگر نه آنکه سالهای سال اصلاح طلبان به مردم گفتند که اگر مشارکت در انتخابات بالای 70 درصد باشد امکان هرگونه تقلب در آن سلب می شود؟ چه شده است که امروز آنها حرف سابق خود را پس گرفته اند؟

* در انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی، جناح حامی دولت مهندس موسوی با سوار شدن بر موج تبلیغاتی بر محور دوتایی «اسلام ناب – اسلام آمریکایی» که بطور کلی توسط حضرت امام (ره) بیان شده بود، جمع کثیری از روحانیون باسابقه انقلاب را به داشتن «اسلام آمریکایی» متهم کردند تا بتوانند فهرست  مجمع روحانیون مبارز تازه تاسیس را بجای فهرست جامعه روحانیت مبارز به مجلس بفرستند. در این انتخابات که آقای محتشمی – رییس کنونی کمیته صیانت آراء آقای موسوی – وزیر کشور و مجری انتخابات بود، گزارشهای فراوانی مبنی بر تخلف در صندوقهای رای وجود داشت. شورای نگهبان از تایید انتخابات خودداری کرد و به بازشماری برخی صندوقها پرداخت که در موارد زیادی تخلف مجریان محرز شد. دولت آقای موسوی با مراجعه به رهبر انقلاب خواستار مداخله ایشان در انتخابات و استفاده از حکم ولایی جهت تایید انتخابات شد. با توجه به «شرایط حساس کشور» در نهایت امام راحل (ره) با صدور حکمی خواستار پایان یافتن بازشماری آراء شده و پرونده رسیدگی قانونی شورای نگهبان به تخلفات انتخاباتی مختومه شد. بدنبال حکم حضرت امام (ره)، آیت الله صافی گلپایگانی دبیر وقت شورای نگهبان که امروز از مراجع تقلید هستند از مقام خود استعفا داده و به قم مراجعت نمودند. اینکه امروز آقای موسوی در اعتراض به نتیجه انتخابات به مراجعی چون آیت الله صافی نامه می نویسد اما پاسخی نمی شنود، شاید چندان بی نکته نباشد.


نقد استدلالهای آقای موسوی برای تقلب در انتخابات(1)

    نظر

 بنا به آمار رسمی، در جریان راهپیمایی ها و اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری تا امروز هفت نفر کشته و دهها نفر زخمی شده اند. حجم خسارت به اموال عمومی و خصوصی و همچنین هزینه سنگین سیاسی که این اجتماعات بعضا خشونت آمیز و خصوصا سرکوب خشونت بار آنها توسط پاره ای از نیروهای انتظامی و شبه انتظامی، بر کشور ما و منافع ملی آن تحمیل کرده قابل احصا نیست. از آنجا که ریشه همه این حوادث بدون شک به ادعای رقیب اصلی و شکست خورده در این انتخابات در خصوص «تقلب گسترده» و «دستکاری در آراء» باز می گردد – که اتهامی بسیار سنگین است – این نوشتار بر آن است تا به مهمترین و اصلی ترین متنی که تاکنون توسط جناب آقای میرحسین موسوی جهت شکایت از نتایج انتخابات نوشته شده مراجعه نموده و با بررسی و تحلیل دقیق این متن، به شالوده شکنی و یا واسازی  دلایل و استدلالهای ارائه شده در آن بپردازد. امید است که در فرایند واکاوی این متن، قوت و استحکام و پشتوانه استدلال های ارائه شده در آن مبنی بر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات - که عملا به معنی جابجا شدن بالغ بر 10 میلیون رای است – تا حدوی روشن شود. آشکار شدن وزن این استدلالها مشخص می کند که آیا آنها این اندازه پایه و اساس داشته است که خون هفت انسان به پای آنها ریخته شود؟

1. آقای میرحسین موسوی در اولین بند نامه اش به شورای نگهبان - که قاعدتا باید حاوی محکم ترین استدلال او مبنی بر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات باشد – بر خلاف تصور خواننده اصلا به موضوع «تقلب» در انتخابات اشاره نمی کند. ایشان در این بند به موضوعی اشاره می کند که هیچگونه ارتباط مستقیمی به موضوع «تقلب» ندارد. تاکید کردن بر محتوای مناظره های انتخاباتی در بند اول نامه موسوی به نظرم از چند جهت بسیار معنادار و حتی برملا کننده است.

1.1: شاید منظور آقای موسوی این است که سخنان مطرح شده توسط محمود احمدی نژاد در مناظره ها علیه برخی شخصیتها و آقازاده ها، به تحریک و «اغفال» گسترده مردم منجر شد و باعث شد آنها هیجانی شده و فوج فوج به احمدی نژاد تمایل پیدا کنند. در این صورت که آقای موسوی پذیرفته است که رقیب ایشان رای بسیار بالایی در انتخابات آورده است. واقعا اگر مهندس موسوی قائل بوده است که مطالب عنوان شده در مناظره ها اینچنین تاثیر دگرگون کننده ای در نتیجه انتخابات  داشته است چرا در همان روز پس از مناظره در اعتراض به طرح این مطالب از این رقابت «ناعادلانه» خارج نشد؟ چرا ایشان به حضور در این مناظره ها ادامه داد؟ و از همه مهمتر چرا ایشان علی رغم همه مطالب مطرح شده در مناظره ها، در آخرین ساعات روز انتخابات بطور قاطع خود را برنده این انتخابات اعلام کرد؟

1.2: اینکه اولین بند نامه موسوی با ذکر نام به تجلیل و دفاع از «مظلومیت» آقای هاشمی رفسنجانی و آقای ناطق نوری در مناظره ها اختصاص می یابد، ناخواسته بازگوکننده ریشه ها و علتهای اصلی راه اندازی راهپیمایی ها و اعتراضات در چند روز گذشته است. همان «جوشش آتشفشانی» و «بنزین» و «دود و آتش» که قبلا هشدارش داده شده بود. واقعا چه نسبتی میان آن نامه آقای هاشمی و این نامه جناب موسوی وجود دارد؟ آیا میر حسین موسوی در بند اول نامه اش دارد اذعان می کند که اعتراض اصلی او و حامیان او در این اجتماعات و راهپیمایی ها به برده شدن اسم هاشمی و ناطق و فرزندان آنها در مناظره های انتخاباتی است؟ اگرنه چه لزومی داشته که این موضوع در سرلوحه نامه او قرار گیرد؟

1.3: فرض می کنیم که احمدی نژاد در اعلام اسامی اشخاص در مناظره ها و نسبت دادن تخلفات مالی به آنها مرتکب تخلف در تبلیغات انتخاباتی شده باشد. آیا این تخلف در تبلیغات به معنای «تقلب» در نتایج است؟ روشن است که افرادی که حقی از آنها ضایع شده می توانند خواستار پخش پاسخ خود از صدا و سیما باشند و یا حتی موضوع را بطور قانونی پیگیری کنند. اما حتی در این صورت نیز هیچ خللی بر نتیجه انتخابات وارد نیست. اینها دو موضوع جدا از هم هستند.

2. در بند دوم نامه، باز انتظار ما برای بیان مستنداتی از «تقلب گسترده» توسط میرحسین موسوی به نتیجه نمی رسد. در این بند موسوی دوباره به مناظره ها رجوع کرده و طرح «مطالب خلاف امنیت ملی» و «زیر سوال بردن بنیانگذار جمهوری اسلامی» توسط احمدی نژاد را به عنوان دلیل وجود «تقلب گسترده» در انتخابات مطره می کند. در این خصوص چند مطلب قابل بیان است:

2.1: آقای موسوی به عنوان یک نامزد هیچگونه مسئولیت قانونی در قبال تشخیص و مراقبت از «امنیت ملی» ندارند. طبعا رییس جمهور به عنوان «رییس شورای عالی امنیت ملی» بیش از دیگران در این خصوص به اطلاعات دسترسی داشته و جهت مراقبت از امنیت ملی مسئولیت و اختیار قانونی دارد. در سالهای گدشته دیده ایم که چگونه اشخاصی امنیت و منافع شخصی خود را به «منافع و امنیت ملی» گره می زنند و خواستار سلب آزادی ها و حقوق مردم می شدند. ایا آقای موسوی هم می خواهد با چنین شیوه ای رای 24 میلیون شهروند را باطل کند؟

2.2: ادعای «زیرسوال بردن بنیانگذار انقلاب اسلامی» نیز ادعای بسیار قابل توجهی است. ظاهرا آقای موسوی کلیه اقدامات دولت خود و دوستان خود در دهه شصت را عینا مورد تایید امام خمینی (ره) می داند. در سالهای گذشته دیده بودیم که برخی از متعصبین جناح راست حتی انتقاد به یک آبدارچی بنیاد مستعضفان را ضدیت با ولایت فقیه می دانستند چون معتقد بودند که رییس این بنیاد توسط رهبری منصوب می شود و آن آبدارچی هم در سلسله مراتبی توسط آن رییس منصوب می شود پس آن آبدارچی منصوب ولی فقیه است و هرکس با آن آبدارچی مخالف باشد مخالف ولایت فقیه است! ایا عجیب نیست که شخصیت فرهیخته ای چون آقای موسوی به چنین استدلالی برای دفاع از تمامیت عملکرد خود در دهه شصت دست یازد؟ چرا ایشان انتقاد از مواردی چون گزینش های بسیار سخت گیرانه، ارعاب 99 نماینده مجلس مخالف دولت و یا حتی بخشنامه لباس مشکی و قهوه ای - که آشکارا امروز غیر قابل دفاع هستند - را «زیر سوال بردن امام خمینی» می داند؟ بدیهی است که اینها اعمال دولت ایشان و یا دوستان و حامیان ایشان بوده است و نه اقدامات امام راحل (ره).

2.3: اگر استدلال آقای موسوی را بپذیریم، قاعدتا انتقادهای شدید و بی رحمانه ایشان و دیگر کاندیداها از عملکرد دولت نهم نیز «زیر سوال بردن ولایت فقیه کنونی» است. چون همانطور که اما راحل در دهه شصت بطور آشکار از دولت موسوی حمایت می کرد، رهبری فعلی نیز در سالهای گذشته از دولت نهم حمایت کرده است. آیا آقای موسوی می پذیرد که اعمال خودش در این انتخابات زیرسوال بردن ولایت فقیه بوده است؟

2.4: به فرض که آقای احمدی نژاد «مطالب خلاف امنیت ملی» در مناظره ها بیان کرده باشد و حتی امام راحل (ره) را زیر سوال برده باشد. آیا این دلیل بر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات است؟ دوباره سوال می کنیم اگر اینقدر حرمتها و قداستها شکسته شده بود، اصلا چرا آقای موسوی حاضر شد در چنین انتخاباتی حاضر شود و حتی پیشاپیش خود را پیروز آن اعلام کند؟ نکند آقای موسوی بر این باور است که چون حرمتها شکسته شدن ومقدسات زیر سوال رفت رای آقای احمدی نژاد به 24 میلیون رسید؟ 

3. بالاخره در بند سوم نامه آقای موسوی به موضوعی اشاره می کنند که ارتباط به روز انتخابات دارد. در این بند ایشان از عدم صدور کارت برای تعدادی از ناظرین ایشان و آقای کروبی اعتراض می کند. در خصوص این بند نیز چند نکته گفتنی است:

3.1: در اینجا آقای موسوی به اصطلاح به نیمه خالی لیوان اشاره کرده اند. طبعا وزرات کشور باید در این مورد پاسخگو باشد که چرا به تعداد درخواست شده کارت صادر نشده است. البته آنها نیز در پاسخ به مواردی همچون ناقص بودن مدارک ارسالی ناظرین اشاره کرده اند که بنده نمی توانم قضاوتی درباره ادعای طرفین داشته باشم. اما سوال این است که چرا جناب موسوی که با قاطعیت هرچه تمام از «تقلب گسترده» در انتخابات سحن گفته اند به جای آنکه ابتدا لااقل به یک گزارش مستند و دقیق از یکی از چند هزار ناظر خود بر سر صندوق ها اشاره کنند، مبنای اعتراض خود را بر یک موضوع «عدمی» قرار داده اند. قاعدتا اگر تقلبی به گستردگی 10 میلیون رای در سطح کشور رخ می داد لااقل دهها نفر از میان چند هزار ناظر آقای موسوی می بایست به شواهدی در این خصوص دست یافته باشند. چرا آقای موسوی بجای استناد به آنها به «عدم وجود ناظر» در برخی صندوقها اشاره می کند که حتی در فرض صحت هم نمی توان آنرا فی نفسه دلیلی بر وجود قطعی تقلب دانست. آیا آقای موسوی اخلاقا می تواند مدعی شود که هرجا ناظر من نبوده قطعا تقلب شده است؟

3.2: قابل قبول است که آقای موسوی در مورد صندوقهایی که ناظر نداشته اند دارای شک و شبهه باشد. این شک کاملا معقول و منطقی است. اما راه حل برطرف شدن آن این است که ایشان خواستار بازشماری تعدادی از این صندوقها بصورت تصادفی شوند و نتایج آنها را با صندوقهایی در همان منطقه و شهر مقایسه کنند که در آنجا ناظر داشته اند و ببینند که آیا چنان تفاوت فاحشی وجود دارد یا خیر. قطعا ایشان می دانند که برای آنکه 10 میلیون رای جابجا شود بطور متوسط 10 هزار صندوق می بایست کاملا دارای آراء واژگون شده باشد. شناسایی و پیدا کردن این 10 هزار صندوق اصلا کار دشواری نیست. خصوصا برای جناب آقای محتشمی رییس کمیته صیانت آقای موسوی که خود در زمینه تخلف انتخاباتی در مقام وزیر کشور دارای سوابق قابل توجه هستند.*

3.3: این پرسش مهمی است که چرا آقای موسوی در این نامه بطور مشخص به هیچ حوزه ای که در آن «تقلب گسترده» صورت گرفته باشد اشاره نمی کنند؟ 

4. در بند چهارم آقای موسوی نسبت به استفاده از کامپیوتر و شیوه آنلاین در اعلام نتایج آرا هر صندوق به ستاد مرکزی انتخابات اعتراض می کند. این اعتراض البته در جای خود قابل بررسی است اما هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که به صرف اینکه نتایج هر صندوق در حضور همه اعضای هیات اجرایی و نظارت و ناظرین کاندیداها (در صورت حضور) وارد کامپیوتر شده و به طور آنلاین به ستاد انتخابات اعلام شده ، پس در انتخابات «تقلب گسترده» صورت گرفته است. شاید این شیوه جدید و استفاده از فناوری نوین ابهاماتی داشته باشد، اما قطعا صورتجلسه های همه صندوقها موجود است و بنا به اعلام وزارت کشور نیز قبل از اعلام نتیجه نهایی همه صورت جلسه های مکتوب با آمار اعلام شده کامپیوتری مجددا تطبیق داده شده است. اگر هم شکی و شبهه ای هست قطعا با مراجعه به صورت جلسه ها قابل رفع است. پس چه حجتی داریم که اینگونه با قاطعیت بگوییم چون در اعلام نتایج از کامپیوتر استفاده شده حتما «تقلب گسترده» صورت گرفته است؟
ادامه در قسمت دوم...


دلایل تخلف در انتخابات!!!

    نظر

سلام

بی هیچ مقدمه عرض میکنم وقتی کسی با تقلب و پارتی بازی بره دکترا و فوق لیسانس و پروفسورا!! بگیره استدلالش بهتر از این نمیشه!
خانم زهرا رهنورد این پروفسور خودساخته در جواب سوال بنگاه سخن پراکنی بی بی سی مبنی بر اینکه شما چه دلایلی دارید که در انتخابات تقلب شده است چنین افاضه فرمودند که :
" یک سری نقاطی هستند که اصلا مشخص است که خودش ملاک تشخیص نادرست بودن نتایجی است که وزارت کشور اعلام کرده است. مثلا آذربایجان و ترک زبان ها هیچ وقت فرزند خودشان را نمی گذارند که به کس دیگری رای بدهند. "

وی در ادامه اظهار داشت: " خود من لر هستم و موسوی هم بارها گفته من داماد لرستان هستم. بنابراین اهالی لرستان موسوی را نمی گذارند به آقای احمدی نژاد رای بدهند. این دو تا ملاک است و باقی موارد هم شبیه همین است. "

سپس در ادامه جوری که انگار نه انگار دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور محبوب این مملکت بوده و در کوچکترین اجتماعش هزاران نفر با ذوق و شوق حاضر شده اند و در پاسخ به خبرنگار بی بی سی که پرسید: " رای آقای موسوی بر اساس برآورد های شما چهار به یک بوده است در قیاس آقای آقای احمدی نژاد مستندات شما چیست؟ "
اظهار داشته: " در شهرستان ها و تهران در واقع تجمع مردم حاکی از این بود که آرای موسوی بسیار بالاتر از آنکه اصلا قابل تصور باشد. هروقت طرفداران دو طرف حاضر می شدند طرفداران احمدی نژاد درمقابل طرفداران موسوی در حد یک صدم بودند. "

جالبتر اینکه در همه ی نظر سنجی های قبل از انتخابات همه میدیدند که دکتر احمدی نژاد حدود 60 درصد از آرا را به خود اختصاص داده است اما بقول معروف آدم خواب را میشود بیدار کرد اما آدمی که خود را به خواب زده هرگز نمیتوان بیدار کرد...!!!

وی در سخنانی گهربار اضافه کرد : " همه می شناسند که آنهایی که به احمدی نژآد رای دادند چه تیپ خاصی هستند و اول صبح رفتند رای خودشان را دادند و از ساعت 11 صبح تعرفه ها در دست مردم قرار نگرفت و مردم له له می زدند برای اینکه تعرفه به ایشان داده بشود. حتی تا ساعت یازده ده و سی دقیقه و دوازده شب هم پشت در ستاد و محل های انتخابات جمع شده بودند" .
و معلوم نیست وقتی به زعم سخن ایشان تعرفه در اختیار مردم قرار نگرفته است چطور 85% مردم در انتخابات شرکت داشته اند!!! و آن 13 میلیون نفر چطور رای داده اند!!! چون آنها که به زعم خانم رهنورد "اول صبح" نمیروند رای بدهند!!!

سپس ایشان با اینکه همسرشان آقای موسوی ،  دکتر احمدی نژاد را به خرافه و کف بینی و ... متهم میکرد با اتصال به عالم غیب میگوید : " ما نمی دانیم چگونه با این صندوق ها عمل شده و رای ها چگونه دست برده شده و چه بوده فقط می دانیم که نسبت موسوی به احمدی نژاد 5/4 به 1 یا چهار به یک یا جاهای دیگر ممکن است مثلا 3 به 5/1 باشد"...

جالب است بدانید ایشان هنگام رای دادن بوسیله ارتباط با عالم غیب به خبرنگاران گفته بود : اگر آقای موسوی رای نیاورد تقلب شده است !!!
راستی چرا بعضی خود را عین قانون می دانند و برای مردم و رای آنها وقتی ارزش قائلند که آنها را برگزینند؟؟؟
در پایان به آقایانی که دشمن شادمان کردند تسلیت میگویم  و آنها را به سخنان از امام خمینی (ره) رجوع میدهم :

* من باز به همه این آقایانی که می‌خواهند نطق کنند و اعلامیه بدهند و نمی‌دانم نامه سرگشاده بفرستند و ازاین مزخرفات، به همه اینها اعلام می‌کنم که برگردید به اسلام، برگردید به قانون ، برگردید به قرآن کریم ،‌ بهانه درست نکنید که اسباب این بشود که شما همه به انزوا کشیده بشوید. من به بسیاری از شما علاقه دارم و میل دارم که همه به قانون عمل کنند و همه در جای خود باشند و چنانچه این‌طور نباشد،‌ مسئله طور دیگر خواهد شد. (صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)

*نمی‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌کنی قانون را قبول نداری!قانون تو را قبول ندارد نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت ، ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمی‌توانی قبول نداشته باشی. مردم رای دادن به اینها ، مردم 16 میلیون تقریبا یا یک قدری بیشتر رای دادن به قانون اساسی. مردم که به قانون اساسی رای دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ هر کس از هرجا صبح بلند می‌شود بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم ،‌ من قانون اساسی را قبول ندارم ،‌من مجلس را قبول ندارم ، من رئیس‌جمهور را قبول ندارم ، من دولت را قبول ندارم. نه ! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ،‌ ولو برخلاف رای شما باشد. باید بپذیرید، برای این‌که میزان اکثریت است ؛ و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست ، میزان است که همه باید بپذیریم.
(صحیفه امام جلد 14 صفحه 378)

* اگر یک جایی عمل به قانون شد و یک گروهی در خیابان‌ها برضد این عمل بخواهند عرض اندام کنند،‌ این همان معنای دیکتاتوری است که مکرر گفته‌ام قدم به قدم پیش می‌رود،‌ این همان دیکتاتوری است که به هیتلر مبدل می‌شود انسان،‌این همان دیکتاتوری است که به استالین انسان را مبدل می‌کند. اگر قانون در یک کشوری عمل نشود ، کسانی که می‌خواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانی هستند که به صورت اسلامی پیش آمده‌اند یا به صورت آزادی و امثال این حرفها. اگر همه این آقایان که ادعای این را می‌کنند که ما طرفدار قوانین هستیم ، این‌ها با هم بنشینند و قانون را باز کنند و تکلیف را از روی قانون همه شان معین کنند و بعد هم ملتزم باشند که اگر قانون برخلاف رای من هم بود من خاضع‌ ام ، اگر بر وفاق هم بود من خاضع‌ام ،دیگر دعوایی پیش نمی‌آید؛ هیاهو پیش نمی‌آید.
(صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)

* قانون معنایش این است که{ همه} چیزها {را} به حسب قانون اسلامی ، به حسب قانون کشوری که منطبق با قوانین اسلام است ، همه را ،‌وظیفه‌اشان را قانون معین کرده‌. بعد از این که قانون وظیفه را معین کرد ، هر کس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، این یک دیکتاتوری است که حالا به صورت مظلومانه پیش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پیش خواهد آمد و بعد این کشور را به تباهی خواهد کشید و این کشور وقتی به تباهی کشیده شد و این مردم متفرق و مختلف با هم شدند ، این همان وظیفه ای است که برای ابرقدرتها باید انجام بدهد این آدم انجام داده،‌ ولو خودش نمی فهمد، اگر بفهمد که دیگر مصیبت بالاتر است،‌لکن خودشان ملتفت نیستند.
(صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)

والعاقبه للمتقین...


الحمدالله رب العالمین

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم
ونرید أن نمن على الذین استضعفوا فی الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثین
میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
  و انتخاب دوباره رئیس جمهور مردمی و مکتبی آقای دکتر محمود احمدی نژاد بر همه ی ایرانیان و مردم آزاده جهان مبارک باد

ما ایرانیان سه نعمت بزرگ داریم که باید قدرشان را خوب بدانیم
اول : رهبری آگاه و فرزانه
دوم : مردمی فهیم و با شعور
سوم : رئیس جمهوری شجاع و خدمتگذار
در طول تاریخ همیشه نظریه پردازان به دنبال ایجاد دولتی بودند که خود را نوکر و خدمتگزار مردم بداند و ازاینکه داعیه سروری داشته باشد پرهیز کند اما این مهم کمتر در طول تاریخ اتفاق است و اینک ما رئیس جمهوری داریم که افتخارش خدمتگزاری به مردم است .
این اراده خداوند بود که از دست مردم بیرون آمد و در حالیکه تمام عالم و آدم با همه شده بودند که نگذارند حق به حقدار برسد اما اراده خداوند بالاتر از اراده آنان بود و هست.

موفق باشی دکتر احمدی نژاد عزیز
 والعاقبه للمتقین


متن شکایت از دکتر احمدینژاد

    نظر

                                                                     سیاست از پنجره طنز

متن شکایت از دکتر احمدی‌نژاد


از خاندان چیز، خانواده آقای چیز، خود آقای چیز، صفایی چیز، غلامحسین چیز، شهرام چیز و جمعی دیگر از پابرهنگان اقتصادی و... چیز... اسمش خوب بودها؛ چیز دیپلمات به قوه قضائیه

باسلام و تحیات

احتراماً به استحضار می‌رسد که شخصی به نام محمود در یک مناظره تلویزیونی، همه ما را پشت‌بند هم ردیف کرده. نامبرده که دیکتاتور است به ما تهمت زده و ما را تلویحاً متهم به دزدی کرده و این در حالی است که در لغت میان دزدی، سرقت و اختلاس تفاوت‌های عدیده‌ای وجود دارد و یک چیز دیگر؛ این شخص در آن مناظره متهم به بداخلاقی است. نامبرده بعد از بسم‌الله الرحمن الرحیم و دعای فرج هرچی ناسزا بوده، بار ما کرده. این ماجراجوی فریبکار خلافکار خرافاتی خیال‌پرداز در ادامه ناسزاهای خود، همین‌طور فحش‌ بار ما کرده و خب؛ از آنجا که وی پنهان‌کار، خودمحور، سطحی‌نگر و قانون‌گریز است و در ضمن دیکتاتور هم هست، این چیزها را به ما گفته و اگر مسلمانی از این غصه دق کند باید سریعاً وی را به بیمارستان منتقل کرد.

جناب قاضی! در جمع ما هتک حرمت واقع‌شده‌ها از استوانه انقلاب تا مکعب مستطیل نظام و ذوزنقه متوازی‌الاضلاع وجود دارد و محمود این همه را به هیچ گرفته و نامزد طرفدار ما را به چیز چیز انداخته، جنایتی بزرگ، بدعتی خطرناک و ضایعه‌ای بس اسف‌انگیزناک.

جناب قاضی! ما مظلومان برخلاف ادعای آقای محمود، زندگی بسیار چیز و درآمد ناچیزی داریم. راننده‌های ما همگی ساده‌زیستند. سرایدار خانه ما ساده زندگی می‌کند. خدمتکار منزل ما بسیار زندگی فقیرانه‌ای دارد. باور بفرمایید که در کاخ‌های اشرافی ما خبری از تجملات نیست. ما در زندگی پرزرق و برق‌مان اصلاً بریز و بپاش نداریم، آن وقت این آقا محمود مردم‌فریب، جلوتر از دیکتاتورها، بداخلاقی‌ انتخاباتی کرده و هنگام صحبت‌های آقای چیز، در حال تبسم دیده شده و این برخلاف نص صریح قانون اساسی است.

آقای قاضی! آقای محمود برای ما در دنیا آبرو نگذاشته. یا این چیز، سفرهای استانی، برداشته شهرستانی‌ها را پررو کرده. بعد گفته مدرک خانم آقای چیز، قلابی است. بعد به پسران ما گفته میلیاردر هستند. بعد به کرباسچی گیر داده و او را چیز کرده و کرباسچی در فیلم کروبی برای فقرا اشک ریخت و این خود بیانگر ساده‌زیستی آقای کرباسچی است.
قاضی محترم! پسران ما اگرچه قبل از انقلاب، بچه‌سال بودند اما از همان زمان وضع‌شان خوب بود. ما حتی یکی از آقازاده‌های‌مان از قبل تولد، میلیاردر بود و این هیچ ربطی به چیز ندارد. ماها کلاً جداندرجد خرپول بودیم. هدایتی باید پیش ما لنگ بیندازد. یا این صفایی چیز. خب، فراهانی از نوادگان قائم‌مقام است و از همان زمان قاجار، وضعش توپ بوده و اصلاً به احمدی‌نژاد چه مربوط که ما از کجا این همه چیز به دست آورده‌ایم؟!
ای قاضی محترم! یا به پرونده ما رسیدگی می‌کنی یا از تو هم شکایت کنیم؟ دیگر حوصله‌ات را نداریم... آهان، این آقای محمود، مگر مارکوپولو است که این همه سفر می‌رود؟ یا به ما می‌گوید که از بیت‌المال، سوءاستفاده کرده‌ایم. این دروغ است. ما از بیت‌المال، استفاده شاید کرده باشیم اما خدا به سرشاهد است که سوءاستفاده نکردیم. استفاده که اشکالی ندارد.

هی قاضی! تا چهارتا لیچار بارت نکردیم، احمدی‌نژاد را می‌بری زندان و ‌الا هر چیزی دیدی از چشم خودت دیدی و خودت که زور ما را می‌دانی... فعلاً بای... راستی، مشکلی چیزی نداری که؟! ما در راه اسلام، پول‌های زیادی خرج کرده‌ایم. البته از بیت‌المال نبوده. ما کلاً خرمایه‌ایم. ملتفتی که؟

آهای! گفته باشیم اگر بعد از این شکایت کسی بازداشت شد یا مورد عنایت قرار گرفت آن یک چیز دیگر است و ربطی به این شکایت ندارد. گفته باشیم.


یکی از سایتهای اصلی حامی میرحسین موسوی به جمع حامیان دکتر احمدی

    نظر

یکی از سایت های معروف و اصلی حامی مهندس میرحسین موسوی ضمن ابراز ندامت و عذرخواهی به جمع حامیان دکتر احمدی نژاد پیوست . پس از مناظره و روشن شدن قضایا و افشاگری های دکتر احمدی نژاد بسیاری از مردم که دل در نخست وزیر سال 60 بسته بودند متوجه تغییر رویه ایشان و همچنین متوجه حامیان خطرناک وی شده و از حمایت ایشان منصرف شدند . حتی بسیاری از افراد فقط به این دلیل به موسوی رای میدهند که به احمدی نژاد ((نه)) گفته باشند و دلیل این ((نه)) گفتن هم واضح است : چون منافع خود را در خطر میبینند.راههایی فساد را بسته میبینند . میبینند که کشور دارد به سمت ثبات و آرامش و بالندگی حرکت میکند واین برای آنها که عمری از آب گل آلود ماهی گرفته اند و نان به نرخ روز خورده اند جهنم است و با دستاویزی بنام موسوی سعی دارند بلکه باز هم آب را گل آلود ببینند و به منافعشان برسند.
 سایت پویش مردمی حمایت از میرحسین موسوی (انتخاب ده) ازجمله کسانی بودند که متوجه مسیر اشتباه خود شده و به جمع حامیان احمدی نژاد پیوستند . ببینید : 

((زمانی که میرحسین موسوی نخست وزیر زمان جنگ نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شد، شوقی در میان نیروهای وفادار به انقلاب برپاشد که بازگشت به روزهای طلایی انقلاب و دوران هشت سال دفاع مقدس را در دل ها زنده ساخت.
میرحسین که به صحنه آمد همگی از یار امام گفتند و شوری بپا خاست.اما نحوه عملکرد میرحسین و ستادش شوری را که می رفت تبدیل به خواست عمومی کند با شکست مواجه ساخت.حمایت عناصر ساختارشکن حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب از مهندس موسوی و حضور آنها درستادهای وی نقطه آغازاین ناامیدی ها بود. هرچند که تیر خلاص به حامیان صدیق مهندس زمانی شلیک شد که برخی تحت حمایت از وی خیابان ها را جولانگاه رقص و آوازهای کوچه بازاری کرده و با گذر از ارزش ها و هنجارها ،تضاد با تفکر ومرام انقلاب را به نمایش گذاشتند.اما آنچه که بیش از این ها غم را در سینه دوستان به حرکت درآورد حمایت رادیوهای بیگانه و اپوزیسیونی بود که کمر به حذف انقلاب اسلامی دارند.همچنین تکذیب مصاحبه دکتر بهزادیان نژاد با سایت انتخاب 10 که درآن از حمایت خانواده هاشمی دانشگاه آزاد اسلامی سخن گفته بود ما حامیان را چنان متعجب ساخته که درستی افشاگری های دکتر محمود احمدی نژاد برای ما هیچ قرینه ای را مبنی بر تغییر اساسی فکر و اندیشه مهندس موسوی باقی نگذاشت
لذا ما جمعی از حامیان ارزش ها که مهندس موسوی را زنده کننده ارزش های انقلاب می دانستیم ،ضمن عدول از حمایت های خود اعلام می کنیم که نامزد اصلح در این دوره از انتخابات کسی می باشد که مخالف ثروت اندوزی و رانت خواری کسانی می باشد که هم اکنون به گرد کاندیدای اصلاح طلبان جمع گردیده اند.دکتر احمدی نژاد بی تردید نامزد اصلحی است که همچون مهندس موسوی دردام کانون صاحبان ثروت و قدرت نیفتاده است.))
                                                               آدرس سایت :
http://www.entekhab10.net/