رد صلاحيت اعلمي جفاي آشكار نه تنها در حق آذربايجان بلكه ملت ايران است.
اعلمي به معناي واقعي و به اذعان جمع كثيري از مردم تبلور اراده ملت نماينده اي به واقع پژواك رساي ملت ايران است رد صلاحيت وي بيش از ظلم به شخص اعلمي جفاي آشكار نه تنهادر حق مردم آذربايجان بلكه ملت ايران است .شايد مسووليني که در پايتخت به مراتب كمتر خبر از جايگاه اين نماينده مردم دراين خطه دارند دردو صورت نزد باريتعالي مورد مواخذه قرار ميگيرند: اولا اگر جاهل به ژرفاي خواست مردم بودند بايستي تاوان جهالت و عدم مساعي به رفع جهلشان را بدهند و اگر آگاه بودند كيفر تصميم غرض آميز آن را بپردازند.
نميشود درک کرد كسانيكه راي به عدم صلاحيت وي صادر ميكنند، به سياق كدامين مكتب و به كدامين طريق وي را متهم به عدم التزام عملي به اسلام كرده اند؟
به استناد ترك كدامين واجب شرعي و به اعتبار كدامين حرام؟
درست است به غيراز انبيائ و ائمه معصومين هيچكس مبرا از معصيت نيست،ولي ميتوان باتفسير قلبي و سليقه شخصي درجه التزام عملي يك فرد را به نمره مردودي محصور نمود؟و در اين ميان از کنار قبولي از آزمايشها و ابتلاها همچون حضور در جبهه هاي جنگ و نثار بخشي از جان به راحتي گذشت؟
آيا دفاع جانانه از حقوق مردم، ترجيح خواست و اراده مصلحت بر منافع شخصي، شجاعت توام با صداقت و ساده زيستي چيزي جز درس اخلاق اسوه هاي ديني و تاريخي ماست؟