سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیاست

نامه ی دانش آموزان سرخپوست امریکائی به امام خمینی(ره) و پاسخ اما

    نظر

اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، دانش آموزان سرخ پوست مدرسه  مرکزی «اسپرینگ دال» در ایالت آرکانزاس آمریکا، نامه ای به حضور امام خمینی می نویسند و با ارسال یک جفت جوراب به عنوان هدیه از طرف دانش آموزان مدرسه، از امام می خواهند که یک شی خود را هر چند یک جوراب کهنه باشد به عنوان یادبود برای آنان ارسال دارد.

امام که از رنج و محرومیت سرخ پوستان که ساکنان اصلی آمریکا هستند، آگاه است، نامه ای پدرانه برای این مستضعفین محروم می نویسد و در ضمن به جای ارسال یک لباس کهنه که شاید در فرهنگ آنان بسیار با ارزش باشد، بلکه طبق نامه خودشان «از هر چیز دیگری برای ما با ارزشتر است» یک جلد کتاب برای آنان می فرستد که نشان دهنده تعالی و ترقی انسان در مطالعه کتاب است نه در نگهداری یک لباس کهنه.

یک کتاب که شامل سخنان ارزنده وآموزنده بزرگ رهبر اسلام حضرت پیامبر اکرم(ص) می باشد برای آنان می فرستد و آنان را در رسیدن به ارزشهای انسانی دعوت می کنند.

متن نامه امام خمینی(ره): « بسم الله الرحمن الرحیم. فرزندان عزیز خوب دبیرستان اسپرینگ دال ایالت ارکانزاس آمریکا نامه محبت آمیز و هدیه ارزشمند شما عزیزان را دریافت نمودم.

من می دانم که سرخ پوستان و سیاه پوستان در فشار و زحمت هستند. در تعلیمات اسلام فرق بین سفید و سرخ و سیاه نیست؛ آنچه انسانها را از یکدیگر امتیاز می دهد، تقوی و اخلاق نیکو اعمال نیک است.

از خداوند بزرگ می خواهم شما فرزندان عزیز را موفق کند و به راه راست هدایت فرماید.
یک جزوه از کلمات نصیحت آموز پیمبر بزرگ اسلام را که برای کودکان ایران هدیه داده اند، برای شما عزیزان می فرستم و به شما دعای خیر می کنم.

امید است در ارزشهای انسانی موفق باشید. روح الله الموسوی الخمینی»

 

دستخط امام خمینی(ره) خطاب به دانش آموزان سرخپوست امریکائی

 

نامه ی دانش آموزان سرخپوست امریکائی خطاب به امام خمینی(ره)

 


نمایندگانی که نماینده نیستند!

    نظر

از نکات عجیب و غریبی که در ایران اسلامی وجود دارد پدیده ای بنام ((نمایندگان بیکارمجلس)) است نمایندگانی که در مجلس حضور دارند اما فارغ از هرگونه مسئولیت پذیری در هیچ یک از وظایف نمایندگی شرکت فعال ندارند و بنظر می رسد کار دیگری را در صحن مجلس انجام میدهند که وقت رسیدگی به وظایف نمایندگی را ندارند!
شاید جلسه استیضاح وزیر نیرو را دیده باشید.
تعداد آرای موافق استیضاح 101
تعداد مخالفان استیضاح 102
و تعداد آرای ممتنع 6 برگ رأی بوده است
که جمع کل این آرا می شود 209 رأی!
و اما تعداد نمایندگان حاضر در مجلس را می شماریم : 246 نفر
براستی لبخند بزنیم یا گریه کنیم ؟   :-) یا :-(   ؟؟؟؟
و این بدین معناست که از 246 نماینده ای که در مجلس حاضر بوده اند ، 209 نفرشان رأی داده اند و 37 نفر دیگر ، حتی به خود زحمت نداده اند رأی ممتنع بدهند!
طبق عقل و قانون ، هر نماینده ای می تواند یا موافق باشد ، یا مخالف و در صورتی که به جمع بندی نرسیده باشد رأی ممتنع دهد اما بعضی از کسانی که بر کرسی های قانونگذاری کشور ایران لم داده اند ، نه موافق اند ، نه مخالف اند و نه بی نظر هستند ؛ واقعاً جالب است!
و متاسفانه کسی هم نیست از این ها بپرسد شما که حتی رأی ممتنع هم نمی دهید ، اساساً آنجا چه می کنید؟ اگر موافق یا مخالف نیستید ، رأی ممتنع که می توانید بدهید. واقعاً انداختن یک رأی به داخل گلدان رأی گیری این قدر سخت و طاقت فرساست؟!
مردم که شما را نفرستاده اند مجلس تا مظهر بی تفاوتی باشید.  واقعاً وقتی در مساله جنجالی و پر سر و صدایی مانند استیضاح این گونه بی تفاوتی طی می کنید ، در سایر امور چه خبر است؟
البته این مساله تازگی هم ندارد و خیلی اوقات ، تعداد آرای موافق و مخالف و ممتنع در مجلس از تعداد کل حاضرین کمتر است که این موضوع نشان می دهد بعضی نمایندگان اصلاً حواس شان به آنچه در مجلس می گذرد نیست!
مثلاً در استیضاح ماه گذشته وزیر راه و ترابری هم 242 نماینده در جلسه حاضر بودند که 234 نفر در رأی گیری شرکت کردند و 8 نفر حتی رأی ممتنع هم ندادند و حالا در استیضاح وزیر نیرو ، این 8 نفر شده اند 37 نفر!
در واقع می توان گفت عده ای از نمایندگان مجلس ، اساساً نه موافق اند ، نه مخالف اند ، نه ممتنع اند و نه هیچ چیز دیگر ، آنها فقط در مجلس حضور دارند!
واقعا آیا پولی که از نمایندگی مجلس میگیرند حلال است ؟!

                                        *************************************************
چند ساعت دیگر سال 1390 تحویل میشود و دهه 80 نیز به پایان می رسد . و دهه 90 شروع می شود . یادمان باشد به فرموده  ی امام جعفرصادق علیه اسلام در قرن رحمت بسر میبریم و مطمئنا بیداری اسلامی منطقه طلیعه ی بر  آن صبح زیبای ظهور است انشاء الله
اللهم عجل لولیک الفرج ...


نامه طنازانه کروبی به سفارت بریتانیا

    نظر

در پی اقدام دیروز سبزها در تهران، شیخ کروبی طی نامه ای به سفارت انگلیس در مورد جزئیات عملکرد هواداران خود توضیحاتی ارسال کرد که با واکنش سفارت جزیره انگلیس مواجه شد. متن کامل نامه کروبی و جواب سفارت جزیره انگلیس بدین شرح است:

نامه کروبی به سفارت انگلیس:

عالیجناب سفیر کبیر محترم!

دیروز همان گونه که شاهد بودید و در گزارشهای مستند به فیلمهای سفارشی و آبکی خبرنگاران شهروند ما ملاحظه فرمودید در لبیک به دعوت این حقیر و معاون اول محترم، جمعیتی میلیونی در حدود 1000 نفر به خیابانها آمدند و در همبستگی با مردم مصر، سطل های زباله تهران را آماج خشم انقلابی خود قرار دادند! البته اینکه چرا هواداران ما تا به این حد عاشق سطل های زباله و آشغال های درون آن هستند را هنوز این حقیر هم کشف نکرده است.

این حرکت توفنده ، اوج نفوذ جنبش سبز را به جهانیان اثبات کرد به همین دلیل انتظار داریم عالیجناب که در لندن تشریف دارید هماهنگی لازم را به خرج دهید تا علاوه بر کمکهای قبلی، حمایت های لازم مادی بیشتری متوجه جنبش سبز آشغالی گردد. حقیقتا از زمانی که دوست و مشاور اقتصادی ام یعنی آقای ش- ج گرفتار شد و حمایتهای اقتصادی ایشان قطع گردید در شرایط دشواری بوده و مداخل کفاف مخارج نمی دهد. پس لطفا سر کیسه را شل تر بفرمایید.

ظاهرا پس از راهپیمایی های سال قبل شما اندکی به جنبش بی اعتماد شده بودید ، اما 25 بهمن امسال باز هم اقتدار ما را به جهان نشان داد. خواهشمندم از سرمایه گذاری روی این جنبش خودداری نکنید . امسال نشد سال دیگر حتما جواب می دهد. به سر مبارک قسم.

منتظر پاسخ حضرتعالی هستم.

پاسخ سفارت جزیره انگلیس

جناب شیخ کروبی! ادام الله اغتشاشاته

مرقومه ارسالی جنابعالی واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل شد. اگر چه اقدامات و خوش خدمتی های شما و هم چنین جناب موسوی و خاتمی در طول این 20 ماه به دولت بریتانیای کبیر بر ما پوشیده نیست اما آنچه ما از برنامه جنبش سبز در روز 25 بهمن دیدیم مایه سرشکستگی، و موجبات سرافکندگی ما را در چشم ایرانیان و جهانیان فراهم آورد. این اطمینان حاصل گردید که دیگر مردم ایران به رهبران این جنبش وقعی نمی نهند. شما دوستان هم در صورت عدم دستگیری و محاکمه، حالا حالا ها برای رسیدن به قدرت، باید سماق بمکید.

مشاوره بنده به شما این است که در جوار مشاور اقتصادی خودتان جناب ش-ج جایی برای خودتان ذخیره کنید!


چند یادداشت

    نظر

سلام به همه دوستان

* تاسوعا و عاشورای حسینی را تسلیت عرض میکنم ... اعتقاد دارم همانطور که بر مصیبت ها و ظلم های وارد شده بر اهل بیت پیامبر (ص) میگرئیم و مویه میکنیم و حق چنین است باید بر حماسه حسینی ، شور حسینی ، اعمال حسینی ، صلابت و شوکت حسینی هم بپردازیم چرا که هدف امام حسین (ع) از قیام زنده نگهداشتن دین مبین اسلام و عمل به سیره پیامبر بزرگ اسلام بوده و هست. قربان لب تشنه ات یا حسین(ع) ، قربان حرفهای ناخوانده ات یا حسین که منتظر خوانده شدن است ...

* باز هم دشمن بوسیله حربه قدیمی اختلاف افکنی میخواهد شیعه و سنی را به جان هم بیاندازد و غافل است که دوره ی این حربه سرآمده و دیگر مثل قدیم کمتر به این وسیله میتوان پیش رفت . حادثه ی تروریستی چابهار و شهادت جمعی از هم وطنانمان را به خانواده و دوستان و رفیقان آنان تسلیت میگویم. خوشا به سعادت شهدای تاسورای چابهار.

                                    

 

* متکی رفت ...

 

فکر میکنم باید برای پیشرفت و عزت ایران اسلامی  طاقت و صبرمان را بالا ببریم. وقتی کسی سالها برای ما زحمت کشید و یار و همکار و همدل ما بود نباید با کوچکترین اختلاف سلیقه او را بد بدانیم و بد برانیم . کنار گذاشتن متکی حق احمدی نژاد است اما چرا به این شکل؟ متاسفانه دکتر احمدی نژاد عجیب و غریب از مشایی حمایت میکند و حتی شنیده ام که کنار گذاشتن متکی ناشی از اعتراض متکی به بعضی رفتارهای خارج از وظیفه مشایی بوده است . والله اعلم . فقط میتونم بگم آقای متکی خسته نباشید و خداقوت


طرح شیطانی

    نظر

آیا اندیشیده اید چه کسانی از قرآن سوزی سود می برند؟

چه کسانی دوست دارند بین اسلام و مسیحیت تنش و دشمنی بوجود آید؟

براستی چرا قرآن و انجیل سوزانده شدند؟چرا طراح آن یک کشیش معرفی میشود؟

مطمئنا در پس پرده ی این قرآن سوزی دستهای صهیونیسم قابل مشاهده است و به همین دلیل بود که رهبر فرزانه چنین فرمودند :

همه باید بدانیم که حادثه ی اخیر ربطی به کلیسا و مسیحیت ندارد و حرکات عروسکی چند کشیش ابله و مزدور را نباید به پای مسیحیان و مردان دینی آنان نوشت. ما مسلمانان هرگز به عمل مشابهی در مورد مقدسات ادیان دیگر دست نخواهیم زد. نزاع میان مسلمان و مسیحی در سطح عمومی، خواسته ی دشمنان و طراحان این نمایش دیوانه وار است و درس قرآن به ما، در نقطه ی مقابل آن قرار دارد.

 


پیشگوئی اختاپوس مشهور درباره جنبش سبز

    نظر

یکی از سران جنبش سبز(فتنه) اخیرا طی تماسی با باغ وحش محل اقامت جناب اختاپوس پرسش هایی درباره آینده جنبش سبز (فتنه) برقرار کرده و سوالهایی مطرح و جوابهایی دریافت کرده که خوندنش خالی از لطف نیست :

پ.خ: با فرض اینکه در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، «غضنفر» و «چیز» کاندید شده و از فیلتر شورای نگهبان نیز به سلامت و با موفقیت عبور کنند، کدامیک پیروز این میدان می شوند؟
اختاپوس: هیچکدام، آرای باطله. در ضمن شما هم شب ها شام سبک تر بخور که خواب های پریشان نبینی.
پ.خ: آن آقازاده ای که برخی می گویند لندن است و عده ای معتقدند دبی است برخی او را در بیروت دیده اند، کجاست و کی از این آوارگی نجات یافته و به وطنش برمی گردد؟
اختاپوس: همه تان اشتباه می کنید. او آخرین بار در آفریقای جنوبی بود. داشت با ووووزلا تیم مورد علاقه اش انگلیس را تشویق می کرد. الآن هم مشغول گفت وگو و مذاکره با هیئت امنای فیفاست. می دانید که فیفا در اصل مال ایشان است و بعد از او به فرزندانش می رسد. این آقای سب بلاتر خدانشناس می خواهد آن را تصاحب کند. آقازاده هم که می دانید، جانش درمی رود برای کارهای عام المنفعه. می خواهد فیفا را وقف کند تا از شر این آدم های مزاحم و حسود خلاص شود. اصلاً یکی نیست به این آقای بلاتر بگوید، تو عکس با شورت ورزشی داری که ادعای فیفا می کنی؟
پ.خ: گفتی فیفا یاد دانشگاه آزاد افتادم.
اختاپوس: فیفا چه ربطی به دانشگاه آزاد داره؟
پ.خ: خب ما موقع تماشای فوتبال قهوه می خوریم و هر وقت هم قهوه می بینم ناخودآگاه یاد دانشگاه آزاد می افتم! بالاخره تکلیف دانشگاه آزاد و رئیس مادام العمر آن چه می شود؟
اختاپوس: من که هشت پا بیشتر ندارم، اگر 18 تا پا هم داشتم نمی توانستم جواب این سؤال را بدهم. بعدی!
پ.خ: باشه. پیش بینیت درباره آینده کسانی که مواضع دوپهلو می گیرند، چیه؟
اختاپوس: اینا کسانی هستند که وسط لحاف می خوابند. یک پهلویشان کنار اینطرفی هاست و یک پهلویشان هم کنار آنطرفی ها. به خاطر همین به اینها می گویند دوپهلو. به قول شما ایرانی ها هم از توبره می خورند و هم از آخور. به همین دلیل بزودی دچار بیماری های مشترک انسان و دام شده و سقط می شوند.
پ.خ: آینده سیاسی حزب مشارکت و مجاهدین چی می شه؟
اختاپوس: شرمنده من درباره مرده ها پیش بینی نمی کنم.
پ.خ: آیا جامعه در آینده به اون اندازه از بلوغ سیاسی می رسه که قدر آدمهایی مثل شهرام جزایری رو بدونه و هی از این و اون نپرسه چرا ازش هدیه گرفتن؟
اختاپوس: بله می رسه.
پ.خ: آخه کی؟!
اختاپوس: هر وقت مالدیو قهرمان جام جهانی شد.
پ.خ: چهره مشهور سال آینده به انتخاب تایم کیه؟
اختاپوس: رقابت اصلی بین لیدی گاگا و سومین زن متفکر جهانه. اما یه نفر با تقلب برنده می شه. وقتت داره تموم میشه. آخرین سوالت رو بپرس. زود باش.
پ.خ: آینده من چی میشه؟
اختاپوس: داستان پینوکیو رو می دونی؟
پ.خ: چطور مگه؟
اختاپوس: اون با همه دروغ هاش و دماغ درازش بالاخره آدم شد اما تو نمی شی!


خاطراتی خواندنی

    نظر

*فرزند آیت‌الله العظمی بهجت با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره می‌کند و می‌گوید: این موضوع سبب شد تا معظم‌له برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختم‌ها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیت‌الله بهجت ادامه داشته است. برخی نیز از پیش‌بینی رهبری آقا چند سال پیش از رهبری توسط ایشان خبر داده‌اند.

 

*آیت‌الله دکتر شهید بهشتی، چند ساعت قبل از شهادت‌شان با اشاره به پیامی که حضرت امام به آیت‌الله ‌خامنه‌ای فرستاده بودند، فرمودند: خوشا به حال آقای خامنه‌ای که ولی امر مسلمین چنین پیامی را برای ایشان فرستاده است و این پیام نه برای دنیای ایشان، بلکه برای آخرت او هم بسیار ارزشمند است و من آرزو دارم با چنین پیامی از ولی امر مسلمین از دنیا بروم.

 

*روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیت‌الله بهاءالدینی از ایشان می‌پرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب می‌فرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و برکات است.
قبل از ریاست جمهوری، روزی آقا به بیت حضرت آیت‌الله العظمی بهاءالدینی می‌روند. آقای بهاءالدینی می‌فرماید: "خورشید لحظه‌ای تابید و رفت. " زمانی برای امضای قائم مقامی رهبری، خدمت حضرت آیت‌الله بهاءالدینی می‌رسند، ایشان امضا نمی‌کنند. هر چه از فرستادگان آقای منتظری اصرار از ایشان انکار، تا آنجا که خود آقای منتظری شخصاً خدمت ایشان می‌رسد و تمام کتاب‌هایی را که درباره ولایت فقیه نوشته است، جلوی روی آقای بهاءالدینی می‌چیند. آیت‌الله بهاءالدینی تمام کتب را جمع می‌کنند و به آقای منتظری می‌گویند: "ولایت‌فقیه نوشتنی نیست، فهمیدنی است. " بعد که از ایشان می‌پرسند: آقا چرا ایشان را تأیید نکردید، مگر شخص دیگری هم می‌تواند؟ می‌فرمایند: نظر ما سیدعلی خامنه‌ای است. آقای بهاءالدینی فرموده است: "البته هیچ کس حاج‌آقا روح‌الله نمی‌شود، ولی آقا سیدعلی خامنه‌ای حقیقت ولایت‌فقیه هستند و رهبر. از همه به امام نزدیک‌تر است. کسی که ما به او امیدواریم، آقای خامنه‌ای است. شما از ما قبول نمی‌کنید، ولی این دید ماست، نزد ما محرز است آقا سیدعلی خامنه‌ای رهبر آینده هستند. "
یکی از روزها که حضرت آقا تشریف برده بودند به جمکران، حدود ساعت دو شب به حضرت آیت‌الله العظمی بهاءالدینی خبر می‌دهند که آقا صبح بعد از نماز می‌خواهند تشریف بیاورند منزل شما. تیم حفاظت ساعت چهار صبح برای آماده کردن شرایط به منزل ایشان می‌روند که متوجه می‌شوند آقای بهاءالدینی، پیرمرد نود ساله جلوی در خانه ایستاده‌اند. می‌گویند: آقا چرا با این کهولت سن اینجا تشریف دارید؟ ایشان می‌فرمایند: برای دیدن رهبر بزرگ انقلاب، من از همان ساعتی که شما زنگ زدید آمده‌ام استقبال.

 

*مرجع تقلید جهان تشیع، حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی، برای رهبر معظم عبای ظریفی هدیه فرستادند و فرمودند: اگر دیدم کاری را شما انجام می‌دهید و خلاف مطلب اسلامی است، من تذکر می‌دهم، اگر تغییر دادید بسیار خوب، اگر تغییر ندادید من دیگر صحبت نمی‌کنم و تضعیف شما را حرام می‌دانم. عمده عظمت شماست. شما رهبر مسلمین هستید و نمی‌خواهم صحبتی کنم در یک فرعی که شما را تضعیف کرده‌ام.(6)(به نقل از حجت‌الاسلام راشد یزدی)

 

*شهید محراب، عارف عامل، آیت‌الله دستغیب می‌فرمایند: چیزی که بنده نسبت به این شخص بزرگ فهمیده‌ام این است که فردی است خدایی، هوا‌پرست نیست، مقام نمی‌خواهد، قدرت نمی‌خواهد به دست بگیرد، امتحان خویش را پیش از پیروزی و بعد از پیروزی داده است. در هر پستی که بوده، امتحان خودش را داده است. کسی که امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه برود، در سنگرها از اسلام دفاع کند، این مرد بزرگ، مقامی برای خودش قائل نیست، به عینه مثل رهبر عظیم‌الشأن. امام فرموده: به من خدمتگزار بگویید بهتر است از اینکه رهبر بگویید. آقای علی خامنه‌ای هم این‌جوری است، مقام نمی‌خواهد، مقام روی او اثر نمی‌گذارد.

 

*علامه عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله حسن‌زاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می‌کنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه می‌فرمایند این کار را نکنید. علامه حسن‌زاده می‌فرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی‌کردم.
ایشان در جای دیگر فرموده‌اند: گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت‌الله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج). راهی که حسن‌زاده در پیش دارد، خاک آن توتیای چشم طباطبایی. جناب علامه حسن‌زاده در مقدمه یکی از کتاب‌های خود خطاب به حضرت آقا می‌نویسد: با سلام و تحیت خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه و درود نوید جاوید به حضور آن قائد ولی وفی و رائد سائس حفی، مصداق بارز "نرفع درجات من نشاء " تقدیم می‌گردد و عرض می‌شود "یا ایها العزیز جئنا ببضاعه مزجاه " دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد.
(التمسک بذیل الولایه، حسن حسن‌زاده آملی)
آیت‌الله حسن‌زاده آملی می‌فرمایند: رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید، عالمی،‌ رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده، قدر این نعمت عظما را که خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، مبادا این جمعیت ما را، مبادا این کشور ما را، مبادا این کشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگ‌مرد، این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیت‌الله معظم خامنه‌ای عزیز را مستدام بدار.

 

*در سال 56 به اتفاق شهید صدوقی و تعدادی از آقایان دیگر، تصمیم گرفتیم برویم به افرادی که در تبعید هستند، سری بزنیم. چون مقام معظم رهبری به ایرانشهر تبعید شده بودند، خدمت ایشان رسیدیم. به امامت آقای صدوقی نماز مغرب و عشا را خواندیم. من شنیده بودم که در سمت ایرانشهر، کفش‌های خوبی تولید می‌شود، لذا تصمیم گرفتم به بازار بروم و یک جفت کفش بخرم. کارم یک الی دو ساعت طول کشید. به خانه آقای خامنه‌ای تلفن زدم که دیگر آقای صدوقی و آقای خامنه‌ای برای صرف غذا منتظر من نباشند و شام را میل کنند. وقتی برگشتم دیدم این دو بزرگوار هنوز مشغول بحث هستند. من وارد که شدم، آقای صدوقی به من گفت: "ماشاءالله، ماشاءالله این آقای سید‌علی آقا خیلی مُشت‌شان پر است. " صبح روز بعد رفتیم چابهار برای زیارت آقای مکارم؛ در این فاصله، اسم آقای خامنه‌ای از دهان آقای صدوقی نیفتاد؛ از بس مجذوب ایشان شده بود.
بعد از زیارت آقای مکارم، گفتم کنار دریا برویم تا مدتی استراحت کنیم. ایشان گفت من می‌خواهم برگردم پیش آقای خامنه‌ای و بعد حدود دو ساعتی با هم بحث کردند. از لحاظ علمی آقای خامنه‌ای، مورد تأیید صددرصد آقای صدوقی بود.
در زمان انقلاب، بین حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه بندرعباس اختلافی در گرفت. آقای صدوقی به من گفتند تا درباره اختلاف آن‌ها، گزارشی بیاورم. بعد از تهیه و دادن گزارش آن به آقای صدوقی، ایشان پرسیدند: کی به تهران می‌روی؟ گفتم فردا. ایشان پاکتی را به من دادند. پشت پاکت نوشته بود: "تقدیم به محضر مبارک آیت‌الله‌ العظمی آقای خامنه‌ای " پسر آقای صدوقی اعتراض کردند که آیا ایشان به مقام آیت‌اللهی رسیده‌اند؟ آقای صدوقی از بالای عینک به پسرش نگاه کرد و گفت: "بله که آیت‌الله‌ هستند. "(حجت‌الاسلام راشد یزدی)

 

*سید شهیدان اهل قلم، شهید سیدمرتضی آوینی می‌نویسد: بسیارند کسانی که می‌دانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق، از همان ثواب در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت(عج) و نه تنها آماده، که مشتاق بذل جان هستند. سر ما و فرمان شما.
شهید آوینی بعد از رحلت امام خمینی، خطاب به حضرت آقا می‌نویسد: عزیز ما، ‌ای وصی امام عشق، آنان که معنای ولایت را نمی‌دانند، در کار ما سخت درمانده‌اند. اما شما خوب می‌دانید که سرچشمه این تسلیم و اطاعت و محبت در کجاست؟ خودتان خوب می‌دانید که چقدر شما را دوست می‌داریم و چقدر دل‌مان می‌خواست آن روز که به دیدار شما آمدیم، سر در بغل شما پنهان کنیم و بگرییم. ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما بازیافتیم. لبخند شما،‌ شفقت شما را داشت و شب انزوای ما را شکست. سر ما و قدم‌تان که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان ـ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف.


سیصدمین بیانیه موسوی !

    نظر

کشیدن کاریکاتوری علیه "میرحسین موسوی" توسط "نیک آهنگ کوثر" کاریکاتوریست روزنامه های زنجیره ای که هم اینک در خارج از کشور پناهنده شده است، فضای جالبی را در جبهه ضد انقلاب بوجود آورده است.
کوثر در این کاریکاتور موسوی را پس از ده سال در اتاقی که تار عنکبوت در آن بسته شده درحال نوشتن بیانیه سیصدم نشان می‌دهد.
این کاریکاتور که اختلافات عمیق و قطع امید از کارایی موسوی برای جبهه فتنه را نشان می‌دهد، اعتراض اعضای جنبش سبز را درآورده، بشکلی که برخی از سایت های جبهه ضد انقلاب درباره این کاریکاتور موضع‌های تندی گرفته اند و این کاریکاتور را سبب انشقاق در جبهه ضد انقلاب دانسته اند.

کوثر در پاسخ به این انتقادات گفته که کار صرفاً روزنامه‌نگاری بی‌طرفانه و انتقاد بی‌رحمانه است.
کی از سایت های ضد انقلاب درباره این کاریکاتور نوشت: نیک‌آهنگ کوثر در کاریکاتور جدیدش، میرحسین و شیوه‌ ‌مبارزه‌ بی‌خشونت او را به ریشخند گرفته است. این سایت ادامه داده است: ارزش هنری کارهای او که روز به روز در حال افول است و کارتون‌‌هایش را تا اندازه‌ یک بیانیه‌ی‌سیاسی تقلیل داده است.

گفتنی است نیک آهنگ کوثر از کاریکاتوریست های روزنامه های زنجیره ای بود که چند سال پیش در یکی از کشورهای خارجی پناهنده شده است.