موش و افسار شتر
موشی افسار شتری را در ربود و به راه افتاد و شتر در پی او روان شد. موش بر خود غره گشت که
من پهلوانم و چنین و چنانم ...
شتر اندیشه او را دریافت و با خود گفت : تو را نشان خواهم داد که کیستی و چیستی !
چون بر لب جویی بزرگ رسیدند موش متوقف شد. شتر به او گفت : چرا به راه خود ادامه نمی دهی؟
گفت : آب عمیق است و می ترسم که در آن غرق شوم.
شتر گفت : صبر کن تا اندازه آب را تعیین کنم و چون پا در آب نهاد به موش گفت : آب تــا زانو بیشتر
نیست برای چه می ترسی ؟
موش گفت : از زانو تا زانو تفاوت بسیار است ، این آب اگر تو را تا زانو است مرا صــد گز از فرق
سر می گذرد!
شتر گفت : پس بار دیگر گستاخی نکن تا جسم و جانت ، آتش خود بینی نسوزد . تو با مثل خود مجادله
کن و سخن بگو و پای از گلیم بیرون نگذار .
موش گفت : به خدا توبه کردم ، مرا از این آب بگذران .
شتر گفت : چنین می کنم . بر کوهــان من ســوار شـو تا تو را از آب بگذرانم ، اما این نصیحت مرا به
گوش گیر که چون فرمـان روا و سلـطان نیستی پس رعیت بــاش و چـون کشتیبــانی نمی دانی ادعــای
ناخدایی مکن .
در سال جاری انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار خواهد شد و مطمئنا مانند انتخابات قبل بسیاری
در این انتخابات نامزد میشوند تا بتوانند در قوه مقننه حضور پیدا کنند و به نوعی سکاندار تصویب قانون
برای این ملت و مملکت بزرگ شوند . الحمدالله شرایطی مناسب برای کاندایداها گذاشته اند اما بـاز هم
باید دقت کنیم که هر گردی گردو نیست و هر موشی نمیتواند افسار شتر را گرفته و از بلــندی و پستی
و گرداب و رودخانه برهاند . مطمئنا در ادوار گذشته و حال دیده اید که عده ای از نمـــایندگان که نــان
اسم و رسم خانوادگی خود یا نزدیکان خود را میخوردند در مجلس وارد شده و شنـــونده صـــم بکم این
نهاد عظیم شده اند و نه اینکه بـــاری از دوش بردارند که خود بــاری شده اند بر دوش ایــن ملت و باید
گفت :
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما می داری