عدالت اجتماعی
یکی از محوری ترین اصول در حیات بشر عدالت است که سرچشمه نیکی ها و ارزش ها و مایه تحقق اهداف انسانی می گردد و جامعه به حیات مطلوب خود نمی رسد مگر به اقامه عدالت و از این رو در راستای تحقق حیات طیبه، خداوند تبارک و تعالی ازجمله فلسفه بعثت انبیا را زمینه سازی برای تحقق عدالت اجتماعی برمی شمارد.
امام خمینى در موضوع عدالت و برابرى در اسلام چنین مىگوید:
«ما عدالت اسلامى را مىخواهیم در این مملکتبرقرار کنیم. اسلامى که راضى نمىشود حتى به یک زن یهودى که در پناه اسلام است، تعدى بشود. اسلامى که حضرت امیر سلامالله علیه مىفرماید: براى ما اگر چنانچه بمیریم ملامتى نیست و لشکر مخالف آمده است و با فلان زن یهودیهاى که ملحد بوده استخلخال را از پایش درآورده است. یک همچو اسلامى که عدالتباشد در آن، اسلامى که در آن هیچ ظلمى نباشد، اسلامى که در آن شخص اولش با آن فرد آخر، على السویه در مقابل قانون باشند. در اسلام چیزى که حکومت مىکند، یک چیزى است و آن قانون الهى... قانون حکومت مىکند. شخص هیچ حکومتى ندارد آن شخص ولو رسول خدا باشد ولو خلیفه رسول خدا باشد، شخص مطرح نیست، در اسلام قانون است، همه تابع قانونند و قانون هم قانون خداست. قانونى است که از روى عدالت الهى پیدا شده است. قانونى است که قرآن است. قرآن کریم است و سنت رسول اکرم است» 1
«جمهورى اسلامى عدل اسلامى را مستقر مىکند و با عدل اسلامى همه و همه در آزادى و استقلال و رفاه خواهند بود.» 2
امام قدس سره در این سخن به روشنى بیان کرده است که آزادى از عدالتسرچشمه مىگیرد و اگر در جامعه عدالت اجرا شود، آزادى و استقلال و رفاه به دنبال آن خواهد آمد و پیوند عدالت و آزادى پیوند علت و معلول است واین پیوند نزدیکترین و شدیدترین پیوندهاست که در سخن امام به آن اشاره شده است.
«ملت ایران مسلمان است و اسلام را مىخواهد ; آن اسلامى که در پناه آن، آزادى و استقلال است، رفع ایادى اجانب است، عدم پایگاه ظلم و فساد است، قطع کردن دستهاى خیانتکار و جنایتکاران است.» 3
«اگر احکام اسلام پیاده شود، مستضعفین به حقوق خودشان مىرسند. تمام اقشار ملتبه حقوق حقه خودشان مىرسند، ظلم و جور و ستم ریشه کن مىشود... در جمهورى اسلامى، آزادى است، استقلال است. همه اقشار ملت در جمهورى اسلامى باید در رفاه باشند.... در جمهورى اسلامى عدل اسلامى جریان پیدا مىکند.» 4
زمانى که نابرابریهاى اجتماعى در زمینه اقتصاد، آزادى و دیگر حقوق ثابت تمام افراد جامعه پیدا شده، نیاز به برابرى و اجراى عدالتبیشتر مىگردد و ارزش والاى این دو مفهوم بیشتر احساس مىشود. و روشن است که مفهوم آزادى در اجتماع تا زمانى ارزش دارد و براى انسانها کرامتبه حساب مىآید که محکوم به عدالت و برابرى باشد و یا به عبارت دیگر از مفهوم عدالتبرابرى سرچشمه گرفته باشد و اگر به فرض آزادىاى در جامعه باشدکه با عدالت و برابرى سازگارى نداشته باشد، آن آزادى ارزش خود را از دست مىدهد و از کرامت انسانى خارج مىشود.
در فلسفه وجودى حقوق اجتماعى که هدف حکومت و قانون تامین برابرى اقتصادى و اجتماعى است، آزادى تا جایى محترم است که با این هدف سازگار باشد و به آن لطمه نزند و تاثیر همین فلسفهها سبب شده است که در اجتماع آزاد بشرى نیز قانون از آزادیها بکاهد و انسان را در نیازهاى شخص خود رها و یله قرار ندهد تا بهرهگیرى برابر تمام افراد از حقوق خود، در جامعه حکمفرما باشد و در حقیقت مرکزیتبا عدالت است. آزادى باید در محدوده عدالتباشد و برابرى نیز از آن سرچشمه بگیرد. نیاز واقعى انسانها به عدالت است ; چرا که تساوى و تعادل در ذات و جوهر عدالت است; بلکه عدالت عین تساوى و تعادل است که در کتابهاى لغتبه همین معنا آمده است و ما در بخش مفهوم عدالتبه آن اشاره کردیم. و روشن است که مقصود از برابرى، تساوى تمام افراد جامعه در تمام ارزشها نیست ; بلکه تساوى در حقوق همگانى و عمومى و ارج نهادن به سعى و کوشش و تلاش هر کس به فراخور حال خود است که پیش از این ; به آن اشاره رفت.
پس، ارزشهاى انسانى و والاترین آنها که آزادى و برابرى است، در عدالتخلاصه مىشود و عدالت را باید به عنوان نخستین ارزش برگزید و آن را معیار و میزان تمام ارزشها و حقوقها قرار داد.
و بر همین اساس است که خداى تبارک و تعالى، فرمان به عدالت مىدهد و آن را معیار ارزش و کرامت انسانى که تقوا و پرهیزگارى است، قرار مىدهد: «اعدلوا هو اقرب للتقوى» 5 «عدالت را اجرا کنید که به تقوى و پرهیزگارى نزدیکتر است» و در آیه دیگر، کرامت انسانى را تقوا دانسته و مىفرماید: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» 6 «همانا گرامىترین شما در نزد خدا، باتقواترین شماست» و در آیه دیگر، ملاک و میزان در حکمرانى میان مردم را عدالت قرار داده است ; «و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل» 7 «و هرگاه میان مردم حکم مىکنید از روى عدالتحکم کنید» و بالاخره به عنوان یک فرمان و یک دستور ویژه، از فرمان به عدالتیاد مىکند و مىگوید: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان» 8 «همانا خداوند فرمان به اجراى عدالت و نیکى کردن مىدهد.»
امام خمینى در این باره، چنین مىگوید:
«اسلام خدایش عادل است ; پیغمبرش هم عادل است و معصوم ; امامش هم عادل است و معصوم است ; قاضىاش هم معتبر است که عادل باشد; فقیهش هم معتبر است که عادل باشد; شاهد طلاقش هم معتبر است که عادل باشد ; امام جماعتش هم معتبر است که عادل باشد; امام جمعهاش هم باید عادل باشد. از ذات مقدس کبریا گرفته تا آن آخر زمامدار باید عادل باشد. ولات آن هم باید عادل باشد.» 9
«در این مرحله از انقلاب هدف عمده عبارت است از ساختن کشور نمونه که در آن رفاه مادی همراه با عدالت اجتماعی و توأم با روحیه و آرمان های انقلابی با برخورداری از ارزش های اخلاقی اسلام تأمین شود. هریک از این چهار رکن اصلی تضعیف یا مورد غفلت قرار گیرد بقای انقلاب و عبور آن از مرحله گوناگون ممکن نخواهد بود.»10
و درباره اهمیت اصل عدالت اجتماعی می فرمایند:
در محیط سیاست داخلی یکی از چیزهایی که لازم است عدالت اجتماعی است بدون عدالت اجتماعی جامعه اسلامی نخواهد بود.
بنابراین حیات تداوم و پویایی انقلاب اسلامی که ثمره خود را در نظام جمهوری اسلامی تجلی بخشیده است وابسته به اصل عدالت اجتماعی است این اصل را ایشان این چنین تعریف می نماید:
«عدالت اجتماعی بدین معنی است که فاصله ژرف میان طبقات و برخورداری های نابه حق و محرومیت ها از میان برود و مستضعفان و پابرهنگان که همواره مطمئن ترین و وفادارترین مدافعان انقلابند احساس و مشاهده کنند که به سمت حذف محرومیت حرکتی جدی و صادقانه انجام می گیرد با قوانین لازم و تأمین امنیت قضایی در کشور تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان و دست اندازی به حیطه مشروع زندگی مردم جمع شود. همه کس احساس کند که در برابر ظلم و تعدی می تواند به ملجاء مطمئن پناه ببرد و همه بدانند که با کار و تلاش خود خواهند توانست زندگی مطلوبی داشته باشند»11
و در تعریفی دیگر از اصل عدالت اجتماعی گفته اند:
«عدالت اجتماعی به مفهوم آن است که نظر ونگاه دستگاه قدرت و حکومت باید نسبت به آحاد مردم در برابر قانون امتیازات و برخوردها و رفتارها یکسان باشد و آحاد مردم از امتیازات و خیرات اسلامی به صورت عادلانه بهره مند شوندو هیچ کس بدون دلیل امتیاز ویژه ای نداشته باشد.»12
براساس این دیدگاه است که مقام معظم رهبری زنگ خطر را در مقوله سازندگی و رشد اقتصادی در کشور به صدا درمی آورند و هشدار می دهند که نباید عدالت اجتماعی در تمامی ابعاد آن به خصوص در بعد اقتصادی فراموش شود ایشان می فرمایند:
«درنظام جمهوری اسلامی ایران اساس همه فعالیت ها باید مبتنی برعدالت باشد زیرا قسط و عدل از همه آرمان ها و اهداف نظام اسلامی والاتر و بارزتر است و براین اساس رونق و شکوفایی اقتصادی هنگامی خوب و ارزشمند است که جهت آن مبتنی بر ادامه قسط و عدل در جامعه باشد رشد اقتصادی در جامعه ما هدف اصلی نیست بلکه رشد اقتصادی جزئی از هدف ماست و جزء دیگر عبارت از عدالت است هر برنامه اقتصادی آن وقتی معتبر است که با خودش به تنهایی یا در مجموعه برنامه ها ما را به هدف عدالت نزدیک کند والا اگر ما را از عدالت اجتماعی دور کند به فرض براین که رشد اقتصادی منتهی شود کافی نیست»13
بابراین از دیدگاه مقام معظم رهبری از جمله تهدیدات انقلاب اسلامی ایران آفتی به نام بی عدالتی است که از این رو باید با تمام توان در تمام ابعاد فرهنگی اقتصادی امنیتی و قضایی و درساختار جامعه روح عدالت دمیده شود وگرنه فلسفه انقلاب اسلامی زیرسؤال میرود بر همین اساس به همه سفارش و هشدار دادند که:
«مسئولان اجرایی، قضایی، قانون گذاری، روحانیون، گویندگان، روزنامه نگاران و روشنفکران باید بدانند که اگر جهت گیری عدالت اجتماعی در کشور ضعیف شود هر کاری در کشور انجام بگیرد به زیان طبقات ضعیف و به سود عده ای معدود زرنگ ها و قانوندانهای قانون شکن تمام خواهد شد و عامه مردم بی نصیب خواهند شد».14
از نظر مقام معظم رهبری عمده ترین نیاز امروز کشور به عدالت است ایشان در این زمینه گفته اند:
«برادران و خواهران عزیز نیاز عمده امروز کشور ما عدالت است مردم از تبعیض رنج می برند مسئولان کشور که بحمدالله مسئولان ارشد کشور مؤمن و پاکیزه اند اگر آنچه را که نیاز حقیقی مردم است می خواهند باید به عدالت بیندیشند اگر فکر و اندیشه عدالت در دلها زنده باشد آنگاه فرصت کار و توفیق برای بازکردن گره ها یکی یکی بوجود خواهد آمد بیکاری و تنبلی اقتصادی و مشکلات مردم که در زمینه های فرهنگی وجود دارد حل شود و رشد علم در دستگاه ها ممکن خواهد شد ملت عزیز ایران باایمان ناب و پاکی که دارد و با اعتمادی که به نظام اسلامی در سراسر وجود او بحمدالله وجود دارد خواهد توانست در مقابل تهدیدهای جهانی همچنان با استقامت و سرافرازی و با قدرت و شهامت بایستد و متجاوزان سلطه طلب و سیطره طلب جهانی را از نزدیک شدن به مرزها و حریم این ملت برحذر دارد».
«دشمنان اسلام نمی خواهند استقرار عدالت که بزرگترین هدف جمهوری اسلامی است تحقق یابد پرچم عدالت به وسیله اسلام برافراشته شده است اما دشمنان نمی خواهند بگذارند که واقعیت عدالت در جامعه مستقل و نظام جمهوری اسلامی پدید بیاید ایجاد عدالت اجتماعی به معنای آن است که کشور بتواند از ثروتهای طبیعی و استعدادهای انسانی خود استفاده کند و بهره های این پیشرفت و ترقی را میان همه مردم تقسیم و توزیع کند ایجاد عدالت اجتماعی بدون تلاش برای پیشرفت کشور در این منطقه و مناطق دیگر برای این مقصود صورت گرفته که راهکارهایی در جهت ایجاد ثروت برای کشور و آنگاه بهره مندی عموم از آن به وجود آید» 15
از نظر آیه الله خامنه ای استقرار عدالت اجتماعی راه اصولی علاج فقر است ایشان در این زمینه اظهار داشته اند:
«البته علاج فقر به شکل اصولی در هر جامعه ای از راه استقرار عدالت و نظام عادلانه در محیط جامعه است تا کسانی که اهل دست اندازی به حقوق دیگرانند نتوانند ثروتی را که حق همگان است به سود خود مصادره کنند این یک وظیفه دولتی و حکومتی است، اما مردم هم به نوبه خود وظیفه سنگین بردوش دارند اجرای عدالت اجتماعی در برنامه های بلندمدت و میان مدت و بتدریج امکان پذیر است اما نمی شود منتظر ماند تا برنامه های اجتماعی به ثمر برسد و شاهد محرومیت محرومان و فقر گرسنگان در جامعه بود این وظیفه خود مردم و همه کسانی که می توانند در این راه تلاش کنند است.» 16
1- صحیفه نور، ج9، ص 42.
2- همان، ج6، ص77.
3- همان، ج 1،ص 250.
4- همان، ج 5، ص279.
5- سوره مائده، آیه 8.
6- سوره حجرات، آیه 12.
7 - سوره نساء، آیه 58.
8 - سوره نحل، آیه 90.
10 - راهبرهای ولایت جلد 6 ص178
11 و 12 و 13 همان ص 179-181و 182
14 - راهبردهای ولایت جلد 6 ص 178 بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت 81.6.4
15 - همان بیانات در دیدار دانشجویان طرح ولایت 81.5.17
16 - همان بیانات در خطبه نماز عید فطر 81.9.15