نیویورک تایمز از احمدی نژاد میگوید :
نیویورک تایمز نوشت : او با «افسانه» خواندن هولوکاست، تیتر اول رسانههای ایران و جهان شد. یکی از جوکها با اشاره به تمایلات وی برای جداسازی آقایان و خانمها در مکانهای عمومی این است که روزی وی در آینه مشغول شانه کردن موهای خود است و میگوید: «خب ، آقایان به چپ و خانمها به راست».
اما این تنها بخشی از مساله است.
احمدینژاد فراتر از مرزهای تهران ، به نظر در حال کسب حمایتی بزرگ است. او به نقاط مختلف کشور سفر میکند و با وعدههای اقتصادی و کمک به مناطق فقیر و صحبتهایی با محوریت مذهب، هواداران خود را جلب میکند.
ذبیحالله 18 ساله که در یک نانوایی کار میکند، میگوید: «تلویزیون خانه وی را نشان داد. بسیار ساده بود. او این کارها را برای مردم میکند تا غرور ایرانیان حفظ شود».
فراتر از اینها به رغم محدودیتهای رئیسجمهور در ایران، احمدینژاد نومحافظهکاری که از اعضای سابق نیروهای مسلح بوده، از مخالفت غرب با برنامه هستهای ایران حداکثر استفاده را کرده و از آن برای ایجاد اتحاد ملی استفاده کرده است.
این فاکتورها باعث شده تا حتی مخالفانش هم به وی امکان فعالیت دهند. تقریبا با هر ایرانی که در خیابان برخورد کنید، خواستار دستیابی به انرژی اتمی است. احساسی که زمینه مساعدی برای سیاستهای آتشین وی فراهم کرده است. در حالی که رهبر ایران پیش از انتخاب احمدینژاد نیز تصمیم به مقابلهای سختتر با غرب گرفته بود رئیسجمهور نیز با سبکی ستیزهجویانه که در ابتدا باعث شگفتی مقامات شد، بر سر کار آمد. اما وقتی که غرب موفق به توقف ازسرگیری برنامههای اتمی ایران و یا تنبیه آن نشد، شماری از مخالفان پذیرفتند که وی درست میگفته است.
مسئله اتمی ایران زمینه مساعدی را برای رئیسجمهور این کشور فراهم کرده تا یک کلاس جدید سیاسی را به وجود آورد. کلاسی که از نظر ایده ایدئولوژیک چهرهای جدید و فعالتر از ایران را نشان میدهد.
پس از چند سال حکومت اصلاحطلبان احمدینژاد هماکنون دقیقا در حال انجام وعدههای خود است. احیای اولویتهای آیتالله روحالله خمینی، مقابله با غرب در تمام رویکردها و ایجاد یک هویت ملی ضدغربی و در عین حال احیای چهره انقلابی ایران در جهان اسلام.
وی در کنار جمع کردن افراد همفکر خود در پستهای دولتی از حضور لیبرالها و محافظهکاران نیز استقبال کرده است.
آنان تمرکز خود را مستقیما بر طبقههای فقیر و متوسط اجتماع نهاده و به طور کلی از سیستمی علیه فساد و بیتوجهی صحبت میکنند.
در حال حاضر آنان حمایت تصمیمگیرنده نهایی این کشور، آیتالله خامنهای را نیز دارند. نمایندگان مجلسی که رئیسجمهور را به خاطر سیاستهای داخلی وی متهم میکنند نیز متوجه شدهاند که کاری به جز نگاه کردن از دور نمیتوانند انجام دهند.
یک پروفسور ایرانی که نخواست شناخه شود، گفت: «هماکنون احمدینژاد شخصی است که ساختاری جدید در سیستم سیاسی ایران ارائه داده است. آنان در روند ساختن هویتی جدید و در پی آن تاریخ ایران هستند».
وی که در آغاز کاندیداتوری چهرهای ناشناخته بود با توجه به سوابق نظامی و حضور وی در بسیج ناگهان خود را مطرح کرد.
عدهای از کارشناسان بر این باورند که آنان شاخهای جدید و متفاوت از تندروها هستند.
وی با کمک همراهانش، چهره عمومی ایران شده است؛ مهاجم، محرک و با هیجان زیاد ضدآمریکایی. او توانسته تعبیر «بیدادگر جهانی» را جایگزین «شیطان بزرگ» کند. سخنرانیهایش نیز بر محور یکی از اصول اساسی شیعه یعنی «عدالت» است. اما اوج کار وی در اینجا بود که منطقه درگیر شورشهای عراق و ظهور گروههای اسلامی مانند «حماس» در غزه و «اخوانالمسلمین» در مصر به عنوان قدرتهای سیاسی بود.
وی قصد دارد تا خود را فراتر از مرزهای ایران به عنوان یک پاره اسلامگراه مطرح کند مانند کاری که آیتالله خمینی کرد. چهارچوب فکری وی به شدت تحت تأیید آیتالله محمدتقی مصباح یزدی، یک روحانی تندرو و مدرس مذهبی در قم است.
به گفته محمدجواد لاریجانی، برادر دبیر شورای عالی امنیت ملی: «آنان میخواهند اسلام جدیدی را ارائه دهند و معتقدند که توسعه اسلام، موفقیت بزرگی خواهد بود».
به طور کلی هماکنون ایرانیان در حال اتحاد دوباره هستند و اکثر آنان خود رئیسجمهور را محور این حرکت میدانند. البته این احساس وجود دارد که نهایتا رئیسجمهور نمیتواند به تمام وعدههای خود عمل کند و اینکه مدیریت ایران با روی کار آمدن دولت جدید، در حال تغییر است. پارلمان در حال رویارویی با قوه مجریه در زمینه بودجه است ولی به نظر بودجه پیشنهادشده در راستای اهداف رئیسجمهور برای رسیدن به نیازهای اساسی مردم است. وی چند گام فشارآور را نیز از جمله ممنوعیت موسیقی غربی برداشته است.
وی سبکی متفاوت از دیگر مسئولان ایران را اجرا کرده است. وی برای نخستین بار با هیأت دولت خود به شهرهای کشور سفر میکند و با قدم زدن در خیابانها و دست دادن و بوسیدن مردم، به آنان قول عمل کردن به وعدههایش را میدهد.