سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیاست

خاطره ای از شهید رجایی

فرماندار دزفول تعریف می کند در یکی از روزهای اول جنگ که دزفول شدیدا تحت فشار و آسیب موشک‌های دوربرد صدام بود و اوضاع خیلی به هم ریخته بود و من نمی‌توانستم حتی در دفترم آرام و قراری داشته باشم و مرتبا باید پاسخگوی مردمی می‌بودم که برای حل مشکل خود به فرمانداری آمده بودند، منشی دفتر به من گفت: آقای رجایی با شما کار دارد. من که سرم خیلی شلوغ بود، اصلا نتوانستم تصور کنم که نخست‌وزیر مملکت به فرمانداری تلفن بزند، برای همین، اعتنایی نکردم و به صحبت با کسی که مشکلی داشت، ادامه دادم. پس از چند دقیقه که به دفتر بازگشتم و گوشی را گرفتم، وقتی با صدای آقای رجایی روبه‌رو شدم، از خجالت آب شدم که چرا نخست‌وزیر مملکت را چند دقیقه روی خط معطل نگاه داشته‌ام، برای همین، بلافاصله عذرخواهی کردم، ولی در کمال حیرت از ایشان پاسخی شنیدم که شرمندگی من را بیشتر کرد. ایشان فرمودند: شما نباید از این‌که من را معطل نگه داشته‌اید ناراحت باشید. حق دارید، کارتان زیاد است و سرتان شلوغ است. این ما هستیم که در تهران نشسته‌ایم و کاری نداریم و شما در منطقه جنگی دارید کار می‌کنید. ما در نهایت به این طرف و آن طرف یک تلفن می‌زنیم و احوالی می‌پرسیم!

این تواضع ایشان در حالی بود که من می‌دانستم جنگ نه تنها در دزفول و خوزستان که در چند استان دیگر هم جریان دارد و وضعیت اقتصادی مملکت به جایی رسیده بود که ایشان در جلسه محرمانه‌ای به نمایندگان مجلس گفته بود، دوستان و برادران وضعیت اقتصادی کشور، به گونه‌ای است که اگر امروز نفت بفروشیم، پول داریم و اگر نفروشیم، خزانه کشور خالی است!