غبار مرگ در امریکا
لحظاتی بعد از 11 سپتامبر !!! ...
حسینی هاشمی مدیر عامل بانک سرمایه می گوید : حذف صفرهای پول ملی 7 مزیت عمده به دنبال دارد که مشتمل بر کاهش حجم اسکناس، سادگی در مبادلات، نگهداری ساده تر حسابها، ارقام و ترازنامه ها، اشغال فضای کمتر آمار و اطلاعات مالی در حافظه و هارد رایانه ها، نقل و انتقال سهل تر پول، کاهش آثار روانی تورم و نیز صرفه جویی در وقت برای شمارش حجم زیاد اسکناسها است.
وی افزود:فرآیند حذف 3 صفر از پول ملی ایران کمی زمان بر و هزینه بر است ولی در نهایت به نفع اقتصاد کشور خواهد بود. وی هشدار داد که همزمان با حذف صفرها باید به همان نسبت قیمتها نیز کاهش یابد تا به بروز برخی مشکلات در این خصوص منجر نشود.
مدیرعامل بانک سرمایه حذف 3 صفر از پول ملی را از الزاماتی دانست که در تغییر اجزای پولی قابل دسته بندی می باشند و به شرط اجرای صحیح آن، به نتایج موثری می انجامد.
وی گفت: در شرایطی که کاهش ارزش پول ملی به سطحی رسیده که محاسبات و نگهداری حسابها را و نیز تسویه آنها به خصوص در قالب خرد با مشکل کرده به طوری که برای خریدهای جزیی باید مردم حجم زیادی از اسکناس را نزد خود نگهداری کنند، لازم است تا اقدام جدی برای حل اینگونه مسایل صورت گیرد.
وی افزود: شمارش اسکناس وقت زیادی از مردم می برد کما اینکه حجم بالای آن نیز آثار روانی منفی فراوانی در پرداختها دارد، به طوری که آمادگی پذیرش را نیز در آنها افزایش داده و راحتتر می سازد.
حسینی هاشمی با اشاره به موفق بودن این حرکت در کشورهایی چون روسیه، ترکیه و حتی فرانسه و آلمان پس از جنگ جهانی گفت: تجربه ثابت کرده که این اقدام در مبادلات به خصوص از نظر واحد پول بازرگانی آثار مثبتی دارد به شکلی که اشتباهات را نیز به حداقل می رساند.
وی در خصوص هزینه های مربوط به این اقدام گفت: این هزینه را دولت یکبار تقبل می کند و در بلندمدت به جبران آن می پردازد.
عضو کارگروه اصلاح ساختار بانکی در خصوص بهره گیری مردم از واژه تومان به جای ریال در مبادلات خود تصریح کرد: این حرکت برای تسهیل در مبادلات و حل مشکلات موجود در این حوزه توسط مردم باب شده است، در حالی که دولت نباید دنبال روی مردم باشد و باید به ساماندهی در این بخش اقدام کند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا حذف 3 صفرمی تواند به تقویت پول ملی در بلندمدت منجر شود گفت: این مساله در کوتاه مدت و بلندمدت تاثیری در تقویت پول ملی ندارد.
مدیرعامل بانک سرمایه تاکید کرد: کشورهایی که با کاهش ارزش پول ملی مواجه بوده اند مانند ما از روش حذف صفر بهره گرفته اند.
وی انتشار و توزیع اسکناس درشت را از روشهای تسهیل در روند مبادلات پولی و مالی دانست که با توجه به مشکلات موجود بر سر راه خرد کردن آن و ... خود مشکل زا است.
حسین کاظمینی بروجردی مدتی پیش با برنامه ریزی و حمایت تبلیغاتی رسانه های خارج از کشور با ادعای ارتباط با امام زمان، دادن اذکار عجیب به مردم و ادعای حل مشکلات آنان و ادعای رهبری دین سنتی و مکاتبه با سران کشورهای اروپایی و غربی و هم چنین پاپ و مصاحبه با رادیو و رسانه های خارجی سعی در ایجاد آشوب و جنجال و بزرگ نمایی خود داشت .
وی در ادعاهای کذب خود مدعی شد که نوه آیت الله العظمی بروجردی است در صورتیکه بعد از دستگیری سطح پایین علمی و نسب واقعی اش برملا شد.
اوج فعالیتهای تبلیغاتی کاظمینی بروجردی و همراهانش در مهرماه سال گذشته اتفاق افتاد و به سرعت فروکش کرد. در این حال جرج بوش مدتی پیش در حمایت از به اصطلاح آیت الله کاظمینی بروجردی سخنانی در دفاع از آزادی مذهبی و حقوق فردی ایراد کرد.
سید حسین کاظمینی بروجردی با تبلیغات و چاپ عکس خود در کنار مرقد حضرت امام موسی کاظم علیه السلام و مقبره پدر و پدربزرگش در بروجرد آنها را در روستاها و شهرستانها توزیع می کرد. برای حضور مردم در جلسات سخنرانی اش از پول صدقات اتوبوس تهیه می کرد و به شدت در تلاش برای تشکیل جلسات پرجمعیت تر و شلوغ تر بود.
بروجردی با تکیه بر بیان اغوا کننده خود توانسته بود عده ای از مردم ساده و ناآگاه را در اطراف خود گردآورد. وی مدعی رهبری اسلام سنتی و دین سنتی شده بود. حمایت و رسانه های خارجی و ماهواره ها از وی باعث توهم رهبری و مرجعیت در وی شده بود. در این بین ارتباطات خاص و بعضا مسئله داری که از آن سوی مرزها با وی برقرار می شد باعث شد تا نوعی خود شیفتگی سیاسی و دینی در هدایت یک انقلاب و براندازی جمهوری اسلامی در او ایجاد شود.
او شعرها و دعاها را در آهنگهای مختلف می خواند و با اظهارات عجیب و غریب عناصر غیرمذهبی و ناسالم را در اطراف خود جمع کرده بود. وی از خواندن صحیح قرآن و مفاتیح الجنان عاجز بود.
در فیلم های ویدئویی که خود از خود تهیه نموده اکثرادعیه را هم از لحاظ لفظی و هم از لحاظ معنوی غلط می خواند. از جمله قبل از شروع نماز به خداوند خطاب می کند:« یا من لایغیر ذنبه لا هو» ای کسی که گناهش بخشیده نمی شود الا او که این جمله اگر با اگاهی بود شرک محسوب می شد.وی در جلسات محاکمه انگیزه خود را قدرت طلبی و سوء استفاده از سادگی مردم می داند. وی تاکید می کند وقتی مردم جاهل به من سواری می دهند چرا سوار نشوم ؟
وی در اخرین جلسه دادگاه خود را فریب خورده ضد انقلاب خارجی دانست وتاکید کرد نوری زاده بارها با وی تماس گرفته و وی را تحریک به استقامت کرده و گفته : « اگر مدت کمی مقاومت کنی ناتو به ایران حمله می کند و کار آنها تمام می شود و تو می شوی رهبری دینی » حتی خانمی از رادیو سوئد زنگ زد و ضمن تبریک گفت هیچ روحانی به اندازه تو روی کره زمین معروف نشده است.
اینم قسمتی از اعترافات وی در دادگاه که میتونید دانلوود کنید و با نرم افزار Real Media Player آنرا مشاهده کنید . http://irdc.ir/upload/ALL3.rm
خبرگزاری فارس: فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از پرواز جت آموزشی "یاحسین" (ع) در آیندهای نزدیک خبر داد.
نمیدانم این خبر را در اخبار شنیدید یا خیر ؟ شاید بگید خوب آره شنیدیم . خیلی خوبه . مبارک باشه...
اما من یه مطلب دیگه را میخوام بگم . ساخت جت آموزش در کشور عزیزمان و پیشرفت های علمی و تجهیزاتی مطمئنا همه ایرانی ها را خوشحال میکنه اما یه نکته عجیبه ! آیا درسته روی یک جت آموزشی نام یکی از عزیزترین ائمه(ع) ما گذاشته شود؟
فکر نمیکنیم شان و منزلت ائمه(ع) ما بالاتر از این است که نام زیبا و دلنشین آنها را بر روی یک جت آموزشی بگذاریم ؟
نظر شما چیست؟
در این رابطه یک نکته دیگه هم وجود داره . اکثرا وسایل و تجهیزاتی که میسازیم نام عربی بر آن میگذاریم . بنده منکر اهمیت زبان عربی که زبان دین ماست نیستم اما چرا باید همه تجهیزات ما نامی عربی داشته باشد ؟
شاید حتی گذاردن این نامها به زبان عربی باعث اختلاف بیشتر بین کشورهای دوست و عرب زبان ما شود . چرا که دشمنان ما میتوانند با ذکر این موضوع که ایران این سلاح ها را برای استفاده بر علیه شما ساخته و حتی نامی عربی که شما آنرا بفهمید و بترسید بر آن گذاشته است ، سوء استفاده کند . و بر اختلافها بیافزاید و از آب گل آلود ماهی بگیرد .
بازم شما نظر بدید ؟
غروب یکی از روزهای گرم تابستان است. بر پیشانی شهر عطش زده، خسته و غبار گرفته در منطقه لواسان تهران
جشنی برپاست.
هر چند دقیقه یک بار اتومبیل آخرین سیستمی مقابل یکی از باغهای مجلل این منطقه توقف میکند. دو نگهبان با لباس
مخصوص درها را باز میکنند و ضمن عرض ادب، راننده را به سمت پارکینگ اختصــاصی هدایت میکنند. پشت
در آهنی که منقش به تصاویری از شاهنامه است، باغ - پارتی آقای «میم» بــا حضــور میهمــــانان رنگ و جـلایی
میگیرد. سراسر خیابانهای مشجر باغ دو هکتاری چراغانی شده است. بر سر ستونهای سنگی منقش به تصــــاویر
باستانی که به فاصله 5 تا 7 متر از یکدیگر در خیابانها ساخته شدهاند، سبدهای بزرگ گل لبریز از گلهای فانــتزی
فصل نظیر لیلیوم، لیسین توسن، آلوستومریا و مگنولیا گذاشتهاند. حد فاصل ستونها، مشعلهایی با شعلههای همیشه
روشن قرار دارد. قالیهای گسترده بر سنگفرشهای منحصر به فرد راهنمای میهمانان به سوی عمارت اصلی بــاغ
واقع در میدان بزرگ و در حصار بیدهای بلند مجنون و افراهای سر به فلک کشیده است. ساختمـــان مـــرمــرین در
روشنایی چراغهای رنگارنگ، چون الماسی درشت میدرخشد اما لطافت و خنکای فضای باغ، میزهــــای غرق در
گل و تزئینات خاص با میوههای فصل که لبریز از انواع نوشیدنی، بستنی و پیش غذاهای مخصوص عصـرانه است
میهمانان را پس از تعویض لباس به خود میخواند. میهمانی تا پاسی از شب ادامه دارد. میهمانان تا زمان سـرو شام
از استخرهای بزرگ در چهارگوشه باغ استفاده میکنند. قصه میز شام هم خود شنیدنی است.
چهار میز عمود بر هم برای غذاهای ایرانی، یک میز زاویه دار برای غذاهای فرنگی و چهار میز عمود بر هم برای
نوشیدنی، سالاد و دسر پس از غذا برپا میشود. در چهار گوشه 4 منقل بزرگ بــرای پخت جوجه کبـــــاب گذاشته
میشود. فهرست غذاهای سفارش داده شده شامل 36 نوع غذای ایرانی و 17 نوع غذای خارجی، 12 نوع ســالاد و
15 نوع دسر است.
وظیفه تزیین باغ، تهیه و سرو غذا و تأمین کادر پذیرایی کننده به عهده یکی از مؤسسات خدمات مجــــالس بزرگ در
تهران بوده است. طی تماسی با یکی از شعبههای این دفتر قیمت برخی از انواع غذاهای سرو شده روی مــیز غذای
این میهمانی را به شرح زیر میپرسم:
بره درسته فری 65 هزار تومان ، بوقلمون درسته 40 هزار تومان ، ماهی سفید دریایی 15 هزار تومان
ماهی شیر درسته فری 35 هزار تومان ، ماهی قزلآلا 14 هزار تومان ، تــــاج گوشت 30 هزار تومان
شاه میگو 35 هزار تومان ، سینی میگو 35 هزار تومان ، جوجه پاچینی 15 هزار تومان.
پس از کمی جستجو در مییابیم که این میهمانی کذایی به مناسبت موفقیت آقای «میم» در گرفتن مجوز تأسیس یک
شرکت بازرگانی در کشور کانادا برپا شده و حدود 24 میلیون تومان هزینه در بر داشته است.
********************************
قصاب یکی از محلههای شمال شهر که حدوداً 50 ساله است، با کنجکاوی به شاگردش میگوید: برو ببین این خانم چه
میخواهد که بیرون مغازه ایستاده و نمیرود؟
خانم میان سال در حالی که چهره خود را با گوشه چادرش پوشانده است، از توصیه پزشک به مصرف گوشت بــرای
چهارفرزند کوچک و بیسرپرست خود خبر میدهد و در مقابل آن...
اگر هنوز اشک به چشمهایتان نیامده، خاک بر چشم خود بپاشید...
قصاب جوانمرد، به همسرش زنگ میزند و از او میخـــواهد همــــراه زن مستمند به خانه وی مراجعه کند تا ضمن
کشف صحت و سقم ماجرا، در صورت واقعی بودن آنچه زن مستمند گفته است، برای او چارهای بیاندیشد...
و ماجرا همانگونه بود که زن مستمند گفته بود.
********************************
«السلام علیک یا .... میزان قسط الله.... و العدل الوفی... فانت عین غیبه و میزان قسطه.»
موشی افسار شتری را در ربود و به راه افتاد و شتر در پی او روان شد. موش بر خود غره گشت که
من پهلوانم و چنین و چنانم ...
شتر اندیشه او را دریافت و با خود گفت : تو را نشان خواهم داد که کیستی و چیستی !
چون بر لب جویی بزرگ رسیدند موش متوقف شد. شتر به او گفت : چرا به راه خود ادامه نمی دهی؟
گفت : آب عمیق است و می ترسم که در آن غرق شوم.
شتر گفت : صبر کن تا اندازه آب را تعیین کنم و چون پا در آب نهاد به موش گفت : آب تــا زانو بیشتر
نیست برای چه می ترسی ؟
موش گفت : از زانو تا زانو تفاوت بسیار است ، این آب اگر تو را تا زانو است مرا صــد گز از فرق
سر می گذرد!
شتر گفت : پس بار دیگر گستاخی نکن تا جسم و جانت ، آتش خود بینی نسوزد . تو با مثل خود مجادله
کن و سخن بگو و پای از گلیم بیرون نگذار .
موش گفت : به خدا توبه کردم ، مرا از این آب بگذران .
شتر گفت : چنین می کنم . بر کوهــان من ســوار شـو تا تو را از آب بگذرانم ، اما این نصیحت مرا به
گوش گیر که چون فرمـان روا و سلـطان نیستی پس رعیت بــاش و چـون کشتیبــانی نمی دانی ادعــای
ناخدایی مکن .
در سال جاری انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار خواهد شد و مطمئنا مانند انتخابات قبل بسیاری
در این انتخابات نامزد میشوند تا بتوانند در قوه مقننه حضور پیدا کنند و به نوعی سکاندار تصویب قانون
برای این ملت و مملکت بزرگ شوند . الحمدالله شرایطی مناسب برای کاندایداها گذاشته اند اما بـاز هم
باید دقت کنیم که هر گردی گردو نیست و هر موشی نمیتواند افسار شتر را گرفته و از بلــندی و پستی
و گرداب و رودخانه برهاند . مطمئنا در ادوار گذشته و حال دیده اید که عده ای از نمـــایندگان که نــان
اسم و رسم خانوادگی خود یا نزدیکان خود را میخوردند در مجلس وارد شده و شنـــونده صـــم بکم این
نهاد عظیم شده اند و نه اینکه بـــاری از دوش بردارند که خود بــاری شده اند بر دوش ایــن ملت و باید
گفت :
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما می داری
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی در دومین روز از همایش بررسی راهکارهای کاهش استفاده از
مجازات زندان که هفته گذشته از سوی قوه قضاییه برگزار شد اظهاراتی داشت که گزیده های جالب آنرا
براتون آوردم :
- مملکت ما دو گیر بیشتر ندارد ، آخوندهایش نواب صفوی نیستند ، کت و شلواری هایش شهید رجایی."
به اعتقاد او تمام گیر و گرفتاری ما از این است که نماز و انس با قرآن را رها کرده ایم و به جیفه دنیا دل
بسته ایم.
- قرائتی از روزی یاد کرد که به دادگستری مشهد رفته بود و بیش از چند نفر را سر صف نماز جماعت
ندیده بود. او گفت: "آنقدر هوار کشیدم و دری وری گفتم تا اینکه الان می گویند قدری بهتر شده و مثلاً 40
نفری سر نماز جماعت حاضر می شوند."
او ادامه داد: "زمان ریــــــاست آقــای یزدی به او گفتم چرا در قوه قضائیه نماز جماعت اقامه نمی شود؟
گفت اگر بگویم قاضی ها بیایند برای نمـــاز از آن طرف جیم می شوند، گفتم از قدیم گفته اند هرچه بگندد
نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک."
- "چون مردم نمی توانند بخندند می روند عیاشی می کنند بعد قوه قضائیه آنها را می اندازد زندان. خوب
از اول یک کاری کنید که مردم بتوانند بخندند. ما آخوندها که همیشه مثل گـاز اشک آور عمل می کنیم. فقط
بلدیم گریه مردم را درآوریم. از آن طرف در مملکتمان هــــم خیلی از حلال هــــا حـــرام هستند. آن وقت
می گویید چرا جوان میرود عیاشی می کند؟ برای اینکه در خانواده ما با او کنــار نمی آییم. سعی نمی کنیم
جذب و درکش کنیم و او می رود به طرفی که نباید برود. ما، وزارت اطلاعات، قوه قهریه و قوه قضائیه
به جای اینکه بیاییم جلوی منحرف شدن جوانها را بگیریم کنگره کاهش زندان راه می اندازیم. حکایت قـوه
قضائیه حکایت کسی است که به مریضی که اسهال گرفته قرص نمی دهد تا اسهالش بند بیاید بعد می رود
با نخ و سوزن پشت طرف را می دوزد، اینکه رسمش نشد."
- "ما در ایران چهار نوع جوان داریم. یکی جوان های توتی. یعنی مثل توت های شیرین درختی که با یک
تکان می ریزند زمین. اینها خودشان می آیند مسجد و نماز جماعت میخوانند و از محرمات پرهیز میکنند و
خلاصه کاملاً دم دست هستند. دوم جوان های اناری. انار یک میوه حلال زاده است اما باید بروی بالا آنرا
بچینی ، خیلی هم کار سختی نیست. یعنی با قدری تلاش می توان آنهــا را هم به مسجد کشاند. گروه سوم
جوان های نارگیلی هستند. یعنی نه تنها بالای درخت هستند که پـــــوسته سفت و سختی هم دارند که بــاید
زحمت زیادی بکشی و آنها را بشکافی ولی بعد که شکافتی می بینی مغز شیرین و شیره سفیدی دارند.
گروه چهارم هم جوان های گردویی هستند که ترشرو و متکبر پشت شاخه های درخت پنهــان می شوند و
چیدنشان خیلی سخت است. البته بعضی هاشان هم، توخالی یا تلخند. ما باید همه این چهـار نوع جوان را
در نظر بگیریم و برایشان برنامه ریزی کنیم و آنها را با قرآن و نماز انس بدهیم تا دنبال عیاشی نروند. به
جای اینکه بیاییم این کارها را بکنیم آمده ایم کنگره کاهش زندان راه انداخته ایم."
- "این نص صریح قرآن است که کسانی که از قـــرآن اعراض کنند زندگی شـــان گیر می کند و به نکبت
می افتند حالا فرقی نمی کند نفتشان 7 دلار باشد یا 70 دلار. الان ما همه از قرآن بریده ایم و قرآن محور
زندگی مان نیست. به همین خاطر زندان هایمان هم پر شده است."
- نمــاز که ضــایع شد شهوات به دنبـــال آن می آیند و بعد هم زنــــدان. الان تمــام آسیب های مــــا از دو
سوراخ است؛ شهوت و غفلت. اولی با ازدواج حل می شود دومی با نماز. حالا می فهمیم چرا پیامبر گفته
است من از دنیای شما دو چیز را دوست دارم، زن را و نماز را. چون این دوتا یک خاصیت دارند وجلوی
فساد را می گیرند."
- محسن قرائتی در پایان تاکید کرد: "خلاصه بگویم وضع خراب است. آن وقت می گویند چه کــــار کنیم؟
خدا کند بعد از این سخنرانی مرا به زندان نیندازند."
سخنان جالبی بود که اگر از ان درس بگیریم شیرین و اگر نگیریم تلخ خواهد بود . میگویند حقیقت همـیشه
تلخ است اما من میگویم حقیقت اگر ازش درس بگیری شیرین است و اگه نگیری تلخ است. متاسفانه سالها
فقط شعار دادیم و هرکس خواست عمل کند و شعارش را به مرحله عمل برساند همـــــه به او سنگ زدند .
حکایت ماشین دودی است که شهید مطهری آنرا بیان کرده است . ایشان به نقل از یکی از دوستاش گفتند :
ما ایرانی ها با نخبه ها مون مثل ماشین دودی یا همون لوکوموتیو عمل میکنیم . تـــا لوکوموتیو در ایستگاه
ایستاده و حرکت نمیکنه همه نگاهش میکنند و بزرگی اش را میستایند اما تا راه افتـــاد و روی ریل حرکت
کرد با سنگ میزنیمش ... ایشان به نقل از دوستش میگفت توی ایران هم هرکس تــــا ایستاده و شعار میده
همه تشویقش میکنند اما همینکه حرکت کرد سنگش میزنند . ببینید با دولت پر کار نهم چه میکنند ؟من نمیگم
همه کارهای دولت نهم سنجیده و خوب است اما هدف و نیت درست است و خطای انســـــــانی هم چیزی
لاجرم است که امکان اتفاقش وجود داره . کاش دیگر دستگاه های ما هم همگام با دولت نهم حرکت کنند و
کاش بجای سنگ زدن کمک کنیم تا ایرانی اسلامی و آباد داشته باشیم .
این داستان را شنیده ای که درهندوستان دانایی دوستان خـود را گرسنه و بی لباس
دید به ایشان نصیحت کرد که در راهی که در پیش دارید پیل بچه گان بسیـارند به
آن ها نزدیک نشوید که مادرانشان در کمین اند ، نیرومند و کینه توز .
ایشان به راه افتادند و چون چشمشان بـه پیل بچه ای فربه افتــاد جز یک تن بقیه بر
آن حیوان حمله بردند و پاره اش کردند و خوردند و چون سیر گشتند سر بر بالین
نهاده و خفتند.
پیل مادر چون این دید بدیشان حمله برد و نگهبان را بو کرد و چـــون فهمید او در
خوردن فرزندش شرکت نداشته رهایش کرد اما خفتگان را یکایک بو کرده و چون
دهان ایشان بوی گوشت کباب شده فرزند او را می داد فرد فرد آنـها را بر درانید
و کشت.
آری ای کسی که خون خلق می خوری منتظر نبرد با ایشان باش ، و بدان که مال
مردم نیزهم چون خون هــــــای ایشان محترم است زیرا مال از راه تلاش و نیرو
صرف می گردد.
بدانید که بو کننده دهان شما خالق است ، از میان شما جز آن که درست کردار و
راست گو می باشد چه کسی جان سالم به در می برد؟
کسی به پیامبر (ص) عرض کرد که من در معاملات همواره مغبون هستم ، هرکس که مکر را با عقلش توام میکند مرا در خرید و فروش انگاری سحر و جادو می نماید.
پیامبر فرمود : در معامله ای که از فریبکاری در آن میترسی سه روز مهلت بر هم زدن آن را بخواه، که با فرصت و آرامش، کار را انجام دادن شیوه حق تعالی است و با تعجیل انجام دادن از شیطان.
پیش سگ اگر یک لقمه بیاندازی او ابتدا بو میکند سپس می خورد، او با بینی بو می کند ما با عقل و خرد خویش بد و خوب را تشخیص می دهیم. شیوه ی تامل و تعقل شیوه ای خدایی است . خداوند رحمن زمین و زمان را در شش روز آفرید در حالی که می توانست با گفتن یک ((کن)) در یک لحظه آن آفرینش را انجام دهد . یا اینکه خداوند آدمی را اندک اندک به چهل سالگی و تکامل می رساند و در آن بارگاه که عیسی (ع) به سرعت و در یک لحظه بنده ای از مرگ نجات میداد آیا خدای عیسی (ع) نمیتواند بدون تامل مردم بساری را خلق کند؟
اگر قدری بیاندیشیم در زندگی روزمره خود قبل از هر کاری ابتدا باید تامل ، درنگ و طمانینه داشته باشیم قضایا را با عقل بسنجیم ، مشورت کنیم و سپس عمل نمائیم تا کمتر دچار خسران و پشیمانی شویم. در زندگی باید همچون یک شطرنج باز باشیم . همه جوانب را بسنجیم . بعد حرکت کنیم تا خدای نکرده کیش و یا کیش و مات نشویم.