سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیاست

یادداشتهای یک دانشجو از جنگ 33 روزه در لبنان

سیاست ,     نظر

روز دوم جنگ
حزب‌الله اعلام می‌کند که امروز سیدحسن نصرالله در مسجد امام حسن(ع) در حومه بیروت کنفرانس خبری برگزار می‌کند. اعلام کنفرانس خبری سیدحسن نصرالله با زمان و مکان مشخص در واقع یک حرکت جسورانه در روز دوم جنگ بود که حدود 100 خبرنگار در آن شرکت کردند.
در رابطه با این کنفرانس بعداَ مشخص شد که در کابینه رژیم صهیونیستی بحث مفصلی درگرفته است و‏ وزیر جنگ اسرائیل تأکید داشته که ما باید محل کنفرانس را بمباران کنیم و این فرصت طلایی برای از بین بردن نصرالله است‏ اما اولمرت نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با او مخالفت می‌کند و می‌گوید که ما جنگ را خواهیم برد و نیازی به کشتن تعداد زیادی خبرنگار و ایجاد جو منفی جهانی علیه خود نداریم.

روز پنجم
فضای یأس بر شیعیان لبنان حاکم بود. حومه بیروت در این روز به شدت بمباران شد و ناحیه مربع‌الامنی که تعدادی از مجتمع‌های حزب‌الله در آن واقع شده با خاک یکسان می‌شود. اسرائیل ادعا می‌کند که ستاد فرماندهی حزب‌الله را بمباران کرده و سیدحسن نصرالله کشته شده است. مردم باور نمی‌کنند اما نگرانند. از ایران نیز برخی صداهای یأس‌آلود شنیده می‌شود.

روز ششم: نقطه عطف
مردم لبنان به کلام سیدحسن نصرالله اعتماد دارند‏، این مردم ممکن است گاهی اطلاعیه‌ها‌ی حزب‌الله را کاملاَ باور نکنند اما در مورد نصرالله تردید به خود راه نمی‌دهند و این محدود به لبنان نمی‌شود حتی روزنامه‌های اسرائیلی از او با عنوان «دشمن راستگو» یاد می‌کنند.
در لحظات پایانی روز ششم، ناگهان شبکه المنار اعلام کرد که سخنان سیدحسن نصرالله تا لحظاتی دیگر از این شبکه پخش خواهد شد، الجزیره نیز از طریق المنار این سخنان را پخش کرد. مردم در لبنان و سایر کشورهای عربی به محض شنیدن این خبر خود را هر جا که بودند به تلویزیون می‌رساندند. بعداَ الجزیره یک مستند فقط در مورد این موج مردم به سمت تلویزیون‌ها برای شنیدن سخنان نصرالله تهیه و پخش کرد.
نصرالله در این سخنان ضمن برشمردن مواضع حزب‌الله‏ به تکذیب ادعاهای اسرائیل در مورد ورود به برخی نقاط خاک لبنان پرداخت و در پایان با خبر انهدام ناو اسرائیلی درسواحل لبنان همه مردم را به خیابان‌ها کشاند.
حیفا در برابر ضاحیه (حومه بیروت)
حزب‌الله اعلام کرد، بندر حیفا را در برابر حملات اسرائیل به حومه بیروت مورد هدف قرار داده است. حومه بیروت از بیروت مستقل است و شهرداری و تشکیلات جداگانه‌ای دارد.

یک مشکل حزب‌الله در پرتاب موشک‌ها، عرب‌های ساکن سرزمین‌های اشغالی بودند، از این رو، حزب‌الله سعی داشت که شهرک‌های ساکن «یهودیان مهاجر» را مورد هدف قرار دهد. هنگام تصمیم برای هدف قرار دادن حیفا در برابر حمله به ضاحیه، نصرالله از مردم حیفا خواست تا این شهر را تخلیه کنند، اما اعراب ساکن این شهر، حیفا را ترک نکردند و در پناهگاه‌ها به سر می‌بردند، آنها می‌گفتند که اگر به صورت دسته جمعی شهر را ترک کنند، پس از پایان جنگ، رژیم اجازه بازگشت را به آنان نخواهد و حوادث سال ۱۹۴۷ دوباره تکرار خواهد شد.
هنگامی که اسرائیلی‌ها در حال بررسی حمله به قلب بیروت بودند‏، سیدحسن در پیامی تلویزیونی تهدید کرد که اگر بیروت را بزنید تل‌آویو را می‌زنیم و بدین ترتیب آنها از بمباران بیروت صرف‌نظر کردند.
حزب‌الله پس از اینکه اسرائیل پل‌های بعد از بیروت را مورد حمله قرار داد‏، عفوله را در 40 کیلومتری تل‌آویو موشکباران کرد.

 ناامیدی LBC
در تمام طول جنگ تلویزیون LBC لبنان که متعلق به مسیحیان است به دنبال یک شیعه می‌گشت که از شرایط بوجود آمده نق بزند تا علیه حزب‌الله استفاده کنند. خبرنگاران LBC پس از بمباران به محل می‌رفتند و با مردم آسیب دیده مصاحبه می‌کردند اما همه می‌گفتند: جان ما فدای سیدحسن!
در این روزها دوربین LBC یک صحنه شگرف ضبط کردند. در یک مورد از بمباران‌ها خبرنگار LBC به سرعت به محل می‌رسد‏، خانه‌ای خراب، از خانواده‌ای 7 نفره، 6 نفر به شهادت رسیده‌اند مردم در حال بیرون آوردن اجساد از زیر آوار هستند یک تکه بزرگ بتون برداشته می‌شود، ناگهان یک پیرمرد در بین خاک‌ها نمایان می‌شود همان لحظه پیرمرد انگشتانش را به نشانه پیروزی ـ  V شکل ـ بالا می‌گیرد و اولین جمله او این است که «همه چیز ما فدای سیدحسن». پیرمرد، شبکه LBC به زانو درآورد.
دمشق را می‌زنیم
روز دهم گفتند که «دمشق را می‌زنیم»‏. سوری‌ها به خاطر اینکه خیلی شجاع(!) هستند تا چند روز هیچ حرفی نزدند، حتی اسرائیل در داخل خاک لبنان در نزدیکی مرز سوریه نیرو پیاده کرد.
احمدی‌نژاد رئیس جمهور ایران گفت، اگر سوریه را بزنید «پاسخی ویرانگر» خواهیم داد.  پس از این سخنان بود که نخست‌وزیر سوریه اعلام موضع کرد: «اگر دمشق را بزنید ما نیز پاسخ می‌دهیم». سخنان احمدی‌نژاد بازتاب وسیعی در رسانه‌ها داشت. چندین میزگرد سیاسی تنها برای تحلیل عبارت «پاسخ ویرانگر» تشکیل شد. پس از آن، دیگر حرفی از دمشق به میان نیامد.

حکایت جالب «مارون الراس»
وزیر خارجه اسرائیل در یکی از جلسات کابینه به رییس ستاد ارتش می‌گوید، شما چهار بار گفتید که مارون الراس را گرفتیم، چهار بار گفتید که بمباران کردیم، اگر گرفتید چرا بمباران کردید؟ شما هنگامی که می‌گرفتید اعلام می‌کردید، آنها(حزب الله) پس می‌گرفتند، گزارش را به کابینه نمی‌آوردید. شما مدام به ما دورغ می‌گویید.

 


آیا جورج بوش دجال است؟

سیاست ,     نظر

اخیرا در یکی از سایت‌های اینترنتی خبری با این مضمون به چاپ رسیده است که: «آیا جورج بوش یک دجال است؟»

 در این مقاله اینترنتی تلاش شده که با استناد به علم اعداد (Numberollgy)، پیشگویی‌های «نوستر اداموس» طرفداری فرقه شیطان پرستان و ساحران از بوش در جریان انتخابات و پیشگویی‌های کتاب مقدس به نوعی این نکته القا شود که «جورج بوش» همان دجال و یا «آنتی کریست» ذکر شده در کتاب مقدس است.

بیوگرافی خاصی که از جورج بوش در ابتدای این مقاله ارائه شده به این شرح است: او کسی است که کوکائین مصرف می‌کرده و دوستانش او را به عنوان یک الکلی عیاش بدخلق می‌شناسند. و شکست‌های تجاری متعددی داشته که به کمک دوستان ثروتمندش از آنها خلاصی یافته است. وی فرماندار ایالت تگزاس بوده و در طول فرمانداری او در تگزاس بدترین اخبار از این ایالت گزارش شده است که به چند مورد آن اشاره می کنیم که؛ تگزاس دارای بالاترین آمار کودکان فقیر 2/26 درصد در بین ایالات متحده است و 5/24 درصد مردم این ایالت از بیمه درمانی برخوردار نیستند.مطالعات اخیر وزارت کشاورزی در مورد ایالت تگزاس نشان می دهد که 5 درصد از خانواده های تگزاس اکثر اوقات چیزی برای خوردن پیدا نمی کنند.

این ایالت کمترین هزینه سرانه خدمات اجتماعی را نسبت به دیگر ایالت ها داراست. در پنج سال اخیر وی کلیدهای رهایی مردم تگزاس از فقر و تنگدستی را در دست داشت، اما با غروری کاذب سهم طبقات ثروتمند تگزاس در پرداخت مالیات را کاهش داد و از این راه آنها را مبلغان انتخاباتی خود کرد. تگزاس بیشترین درصد بازداشت ها و زندانی ها را داراست. در تگزاس برای یک سیاه آمریکائی 6 برابر یک سفید پوست احتمال دریافت حکم اعدام وجود دارد، تا یک سفید پوست برای کشتن یک سیاه پوست. در تگزاس برای اولین بار پس از جنگ های داخلی یک خانم Karla faye Tucher به مجازات اعدام محکوم شد.

بنا به این گزارش مدارک مورد استناد این ادعا عبارتند از: 
اول ـ «تشخیص دجال از طریق علم اعداد»: در انجیل برای اینکه آیا شخصی دجال است و یا خیر ، راهی از طریق علم اعداد داده شده است:1 – انجیل می گوید این عدد 666 و مربوط به یک مرد است. روش کار به این شکل است که به هر یک از حروف لاتین از A تا Z از 1 تا 26 را اختصاص می دهند که اگر این اعداد را برای نام جورج دبلیو بوش محاسبه کنیم چنین می شود:

7 + 5+15+18+7+5 برای جورج ، 18+5+11+12+1+23برای دبلیو (Walker) و 8+19+21+2 برای بوش که جمع همه آنها می شود 177=7+7+1=15=5+1={6}که این اولین شش ماست.

2- می توان از روی تاریخ تولد وی یعنی 6 جولای 1946 به دست آورد. به این ترتیب که اگر ارقام جولای را که هفتمین ماه میلادی است به بقیه اعداد به این شکل جمع کنیم 7+6+1+9+4+6=33می شود 33=3+3={6} که دومین شش را به دست می آوریم.

3- شش سوم را می توان با توجه به این مطلب که هدف ابتدایی دجال غلبه بر کل جهان و تقدیم آن به شیطان است و اولین قدم در این را فرمانداری تگزاس بوده است پیدا کرد. بوش برای اولین بار در هشتم نوامبر 1994 به فرمانداری تگزاس انتخاب شد که باز هم اگر ارقام این تاریخ را با هم جمع کنیم خواهیم داشت: 1+1+8+1+9+9+4=33 33=3+3={6} که مجددا سومین 6 را با ما می دهد. حال اگر تاریخ ریاست جمهوری رسیدن وی را نیز در نظر بگیریم که 20 ژانویه 2001 بوده است مجددا به عدد 6 می رسیم که می توانیم آن را جایگزین سومین عدد شش مربوط به دوران فرمانداری او کنیم:
1+1+0+2+0+0+1={6}

نکته حیرت انگیز اینکه چرا پدر وی به هنگام نامگذاری او نام هربوت را قبل از کلمه (Walke) از نام وی حذف کرد؟ آیا آن راهی برای پیشکش پسرش به شیطان نبوده است؟ George= 6 حرف ، WALKER= 6 حرف ، BUSHJR ریشه آلمانی آن Busche نیز دارای شش حرف است که دوباره سه شش را تشکیل می دهد.

اگر هنوز متقاعد نشده اید باید بدانید که شانس رخداد چیزی شبیه به حالت فوق به طور اتفاقی و تصادفی 1 در 000/000/000/100 است که بیش از 16 برابر کل جمعیت بشر است. حال اگر باز هم تصور می کنید که این یک تصادف است بد نیست به این ضرب المثل و به تبع آن دومین سند دقت کنید که می گوید: « شخصی را از طرفدارانش بشناس ».

دوم ـ «حمایت گروه‌های شیطان پرست»: وی در طول دوران مبارزان اولیه اش در گروههای شیطان پرست نیوهامپشایر حضور یافت و این واقعه ای بود که به طور گسترده در رسانه های خبری پوشش داده شد و این در حالی بود که یک تجمع نفرت آور از ساحره ها و جادوگران از سراسر نیواینگلند گردهم آمدند تا صعود وی به مقام ریاست جمهوری را پیش بینی کرده و جشن بگیرند.

سوم ـ «پیشگویی‌های نوسترآداموس»: میشل نوستر اداموس (1566 – 1503 م) یک پزشک و منجم فرانسوی بود که کتابی با بیش از 900 پیشگویی درباره حوادث فرانسه و کل جهان نگاشته است. وی پیشگویی‌های خود را به صورت مصراع‌های آهنگین نگاشته که به دلیل برخورداری از دقت زیاد بسیار مورد توجه بوده‌اند. یکی از پیشگویی‌ها که اخیرا در اینترنت نیز وارد شده این است که: هزاره می‌آید، ماه دوزادهم، در خانه نیرومندترین قدرت و آدم سبک مغز روستایی می‌آید تا ادعای رهبری کند. وی سپس ادامه می‌دهد: یک فرد مشکوک از سلطنت دور می‌شود با اینکه عده زیادی از آن حمایت می‌کنند و او رای عمومی را به دست می‌آورد اما گروهی اجازه نمی‌دهند که او حکمفرما شود. این مطلب به نظر می‌رسد که تماما در مورد (آل گور) رقیب بوش باشد وی اضافه می‌کند به حکومت رسیدن بوش مصادف با آمدن ستاره دنباله داری است به نام Hale Bop. سال‌های 95 تا 97: یعنی زمان شروع و آغاز مقدمات مبارزات انتخاباتی بوش و سال 97: یعنی زمانی که از وی به عنوان نامزد ریاست جمهوری سخن به میان آمد آخرین حد روشنایی این ستاره دنباله دار بود. او در ادامه می گوید:
پس از روی کار آمدن وی، قتل عام شدیدی صورت می‌گیرد و صدها تن به انتقام بر می‌خیزند و سپس کسی می‌آید {از طرفداران بوش } که مانند «هانی بال» است.

هانی بال ژنرال سیاهی بود که با فیل‌هایش برای تسخیر روم حرکت کرد اما در نهایت شکست خورد. در اینجا «کالین پاول» سیاهپوست که به طرف عراق (بابل) حرکت می‌کند مورد نیاز است. قابل ذکر است که این پیشگویی‌ها با تفصیلات بسیاری ادامه می‌یابد که مجال پرداختن به همه آنها و توضیح دقیق و با جزئیات انها نیست.

چهارم : « پیشگویی‌های انجیل»: این پیشگویی‌ها بر اساس مکاشفه عجیب دانیال نبی است که تعبیر آن این چنین است: وی (دانیال نبی) می‌گوید: در ایلام {susa سمت مشرق بابل در عراق} در پیش روی خود قوچی دو شاخ را دیدم {اشاره به صدام حسین} و شاخ‌های وی بلند بودند {اشاره به اینکه او چهارمین ارتش ثروتمند جهان را داشت}. یکی از شاخ‌های بلندتر از دیگری بود و بعدا بلندتر شد {اشاره به نیروه های نظامی عادی و گارد جمهوری عراق دارد که بعدا شکل گرفت و به هفت لشکر تقسیم شد} این قوچ را می‌دیدم که به سمت شمال {کردها و ایران} و جنوب {کویت} حمله می‌کند. و هیچ نیرویی نمی‌توانست او را از این اعمالش باز دارد.

او به بزرگترین قدرت در منطقه تبدیل شد. در حالی که به این قوچ می‌اندیشیدم. ناگهان بزی با یک شاخ از غرب آمد در حالی که تمام کره را می‌پیمود بدون اینکه زمین را لمس کند {اشاره به جورج دبلیو بوش و نیروی هوایی وی دارد} او به طرف قوچ دو شاخ آمد و به او با خشم زیاد حمله کرد و قوچ توانایی ایستادگی در برابر آن را نداشت. و بز پشت او را به زمین زد. بز خیلی بزرگ و برتر شد اما با وجود قدرتش شاخش شکسته بود {جورج بوش پدر به خاطر تصویب حمله هوایی آمریکا به عراق یکسال بعد ریاست جمهوری را از دست داد}. به جای شاخ قبلی وی چهار شاخ رشد کرد {وی سه پسر و یک دختر داشت که به دلیل «لوسمی 2» فوت کرد} و به جای آنها شاخ دیگری رشد کرد {اشاره به جورج دبلیو بوش} که ثروتمند بود و به طرف غرب و جنوب رفت {وی بیشتر دوران جوانی خود را در قماربازی و شراب خواری گذراند و بعدها به فرمانداری تگزاس رضایت داد و سپس به رئیس جمهوری رسید} و به طرف سرزمین زیبا {یعنی خاورمیانه} لشگر کشی کرد.

او خود را برتر از همه و به عنوان رهبر گروه خود معرفی کرد {رهبر ائتلاف عدالت بی پایان} و بعد من شنیدم که فرد مقدسی به فرد مقدس دیگر می‌گفت: چقدر طول می کشد تا رویایی دانیال تحقق یابد. او جواب داد 2300 روز و شب و این جنگ {جنگ خاورمیانه} شش و نیم سال به طول خواهد انجامید که باعث مرگ و میر و خرابی‌های ناباورانه می‌گردد. زمانی که من در حال دیدن این رؤیا بودم و می‌کوشیدم آن را بفهمم پشت من کسی ایستاد که مردی بود {در انجیل پسر خدا} عیسی (ع) و به جبرئیل گفت که جبرئیل به او بگو که ای پسر! بدان که این رویا به آخرالزمان مربوط می‌شود و این در حالی بود که او در نزدیکی جایی که بودم آمد و من هم از ترس به سجده افتادم.


تازه ترین مواضع رهبری در باره دکتر علی شریعتی

سیاست ,     نظر

آخرین نظرات مقام معظم رهبری در باره دکتر شریعتی در کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران» نوشته رسول جعفریان منتشر شد.

 در چاپ ششم کتاب رسول جعفریان و در پاورقی چند صفحه از کتاب، نظرات مقام معظم رهبری در باره مرحوم شریعتی منعکس شده است که اختصاصا برای نویسنده کتاب ارسال شده و مطالبی است که حضرت آیت الله خامنه ای به هنگام مطالعه چاپ سوم کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران» در حاشیه کتاب نگاشته اند.

رسول جعفریان در چاپ ششم این کتاب ضمن انجام اصلاحات و افزودن مطالب جدید، نظرات مقام معظم رهبری را نیز در پاورقی کتاب افزوده است. هرچند ظاهرا این کار با رضایت دفتر رهبری انجام نشده است، اما در شناخت آخرین قضاوتهای رهبر معظم انقلاب در چند موضوع اختلافی پیرامون شریعتی بسیار مفید است. عمده ترین مواضع رهبری که قابل تامل است و می تواند در مورد شریعتی دفاعیه به حساب آید، به دو موضوع زیر مربوط است:

1 – بحث نامه نگاری شریعتی به ساواک و نوع تعامل وی با رژیم شاه

در این زمینه رسول جعفریان دو نظر را مطرح می کند: نخست نظر سید حمید روحانی که دکتر شریعتی را عامل رژیم معرفی می کند. دوم کسانی که شریعتی را عامل رژیم نمی دانند اما معتقدند که شریعتی و رژیم شاه در چند حوزه از جمله در برخورد با مسائل اجتماعی، روحانیت، مارکسیسم و ...، دارای وحدت نظر و همسویی فکری بوده اند.

در این زمینه مقام معظم رهبری با هر دو نظر فوق مخالفت می کنند و بر نظری تاکید می کنند که مطابق آن، نامه نگاری به ساواک و انتخاب محتوای خاص در این نامه ها، یک تاکتیک به قصد فریب دستگاه حکومت شاه تلقی می شود.

مقام معظم رهبری در این باره می نویسند:

« به نظر من و با شناختی که از دکتر داشتم، وی تلاش کرد تا از وجود نقاط مشترک خود با دستگاه مانند ضدیت با مارکسیسم و انتقاد از روحانیت استفاده کند و ساواک را درباره خود به طمع بیندازد و در واقع آنها را فریب دهد و موفق شد. شاکله او با نوکری ساواک سازگار نبود. حداکثر این بود که وی اهل خطر کردن در مبارزه با دستگاه نبود و مایل بود در حاشیه عرصه مبارزه قرار داشته باشد ... در سال 54 که من از زندان آمدم، و همه به دیدن من می آمدند، او به منزل من نیامد و برای دیدار من منزل جوانی از دوستان مشترکمان را معین کرد و چند ساعتی با هم بودیم (آن جوان فرحبخش بود که به من و دکتر ابراز ارادت می کرد).»

2 – انتقادهای تند استاد مطهری از شریعتی

دومین موضوعی که در این کتاب از حاشیه نویسی های مقام معظم رهبری منعکس شده است، مربوط به قضاوت تند و همراه با سوءظنی است که نسبت به دکتر شریعتی در نامه استاد شهید مطهری به حضرت امام خمینی در سال 56 آمده است. بسیاری از افراد طرح این مواضع از سوی استاد مطهری را از سر عصبانیت تلقی کرده بودند و برخی نیز آن را به دشمن شناسی ایشان مربوط می دانند.

در این زمینه هم نظر مقام معظم رهبری متفاوت است و در هر حال قضاوت شهید مطهری در باره شریعتی را نمی پسندند.

ایشان در این زمینه می نویسند:

« نظرات مرحوم شهید مطهری در باره شریعتی – چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود – غالبا مبالغه آمیز ... بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند.»

(پاورقی صفحه 476 کتاب)

در هر حال نحوه برخورد مقام معظم رهبری با این مسئله و قضاوت منصفانه و حمایت آمیز ایشان از مرحوم شریعتی - ضمن وارد دانستن انتقادهای فکری و اعتقادی به آثار آن مرحوم – می تواند الگوی خوبی برای همگان باشد تا در مواجهه با این متفکران کشور، بزرگی بزرگان انکار نشود ولو آن که در بسیاری از زمینه ها ما با آنان مخالف باشیم و انتقاد کنیم.


خاطره ای از شهید رجایی

فرماندار دزفول تعریف می کند در یکی از روزهای اول جنگ که دزفول شدیدا تحت فشار و آسیب موشک‌های دوربرد صدام بود و اوضاع خیلی به هم ریخته بود و من نمی‌توانستم حتی در دفترم آرام و قراری داشته باشم و مرتبا باید پاسخگوی مردمی می‌بودم که برای حل مشکل خود به فرمانداری آمده بودند، منشی دفتر به من گفت: آقای رجایی با شما کار دارد. من که سرم خیلی شلوغ بود، اصلا نتوانستم تصور کنم که نخست‌وزیر مملکت به فرمانداری تلفن بزند، برای همین، اعتنایی نکردم و به صحبت با کسی که مشکلی داشت، ادامه دادم. پس از چند دقیقه که به دفتر بازگشتم و گوشی را گرفتم، وقتی با صدای آقای رجایی روبه‌رو شدم، از خجالت آب شدم که چرا نخست‌وزیر مملکت را چند دقیقه روی خط معطل نگاه داشته‌ام، برای همین، بلافاصله عذرخواهی کردم، ولی در کمال حیرت از ایشان پاسخی شنیدم که شرمندگی من را بیشتر کرد. ایشان فرمودند: شما نباید از این‌که من را معطل نگه داشته‌اید ناراحت باشید. حق دارید، کارتان زیاد است و سرتان شلوغ است. این ما هستیم که در تهران نشسته‌ایم و کاری نداریم و شما در منطقه جنگی دارید کار می‌کنید. ما در نهایت به این طرف و آن طرف یک تلفن می‌زنیم و احوالی می‌پرسیم!

این تواضع ایشان در حالی بود که من می‌دانستم جنگ نه تنها در دزفول و خوزستان که در چند استان دیگر هم جریان دارد و وضعیت اقتصادی مملکت به جایی رسیده بود که ایشان در جلسه محرمانه‌ای به نمایندگان مجلس گفته بود، دوستان و برادران وضعیت اقتصادی کشور، به گونه‌ای است که اگر امروز نفت بفروشیم، پول داریم و اگر نفروشیم، خزانه کشور خالی است!


آب سنگین : افتخاری دیگر

سیاست ,     نظر

 

میانگین سنی دانشمندان و کارشناسانی که مجتمع آب سنگین اراک را احداث کرده‌اند، 27 سال است.

به گزارش خبرگزاری فارس، این مطلب در فیلمی که شب گذشته در مراسم تجلیل از نخبگان هسته‌ای کشور در تالار وحدت پخش گردید، اعلام شد. این فیلم توسط سازمان انرژی اتمی ساخته شده است.

براساس این گزارش، کارشناسان سازنده این مجتمع آمادگی دارند مشابه این پروژه را که در شرایط تحریم کامل در این حوزه ساخته و به بهره‌برداری رسیده، در هر جای دیگر احداث و راه‌اندازی کنند.

مجتمع آب سنگین اراک به عنوان گام دیگر کشور در جهت دستیابی به فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای، روز شنبه هفته جاری توسط محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کشورمان افتتاح شد.
محصول این مجتمع مصارف پزشکی و صنعتی دارد و در کشورهای غربی به «آب حیات» معروف است. ایران نهمین کشوری است که به این فناوری دست یافته است.


سیاست اموی ، سیاست علوی

سیاست ,     نظر

سیاست در مکتب اموی ، عبارت است از (( تشخیص هدف و به دست آوردن آن از هر راه ممکن)) . معمولا سیاستمداران جهان گذشته و حال نیز از همین طریقه پیروی کرده و می کنند.در واقع سیاست در مکتب اموی همان معنای رایج آن در عرف سیاسی حکومت هایی است که بر مبنای ارزشی استوار نیستند و معیار حق و باطل ، جهت دهنده آنها در رفتار ، کردار و تعامل نخواهد بود . بسیاری از اندیشمندان غربی از جمله شپنکلر ، برتراند راسل ، ماکیاولی و دیگران این شیوه را معرفی و توصیه کرده اند و این تفسیر همگون است با تفسیری که سیاستمداران اموی ارائه می کردند. معاویه بنیانگذار این نگرش به سیاست در تاریخ اسلام است . او بر این پایه و با تکیه بر شعار ((الملک عقیم)) : سیاست نازاست ، برای چنگ انداختن به قدرت و حفظ آن حاضر بود به هر کاری دست بزند و هر عمل ناشایستی را انجام دهد و هر نوع ابزار زشتی را بکار گیرد.

و اما در سیاست علوی : سیاست از نگاه علی (ع) اداره استوار جامعه بر اساس معیارهای الهی ، و حرکتی حق مدارانه است . او می فرماید : الملک سیاسه . کشورداری ، سیاست است . و هرگز برای رسیدن به قدرت و حفظ و حراست از آن هرکاری را روا نمی داند بلکه به عکس ، او توسل به ابزار نامشروع را حتی به بهای از دست دادن قدرت صحیح نیز جایز نمی داند. بر پایه ی آموزه های علوی ، سیاست شناخت و بهره وری از ابزارهای مشروع در اداره ی جامعه و تامین رفاه مادی و معنوی مردم است. از نگاه علی (ع) حکومت ، چیرگی بر دل ها و تسخیر خردها و عاطفه هاست ، نه رام سازی تن ها و سلطه بر افراد و چیرگی بر گرده ها . و با این تفسیر از حکومت چه نیازی به توسل به ازار نامشروع سیاسی وجود دارد . قدرت در نگاه مولا علی (ع) جز برای احقاق حق ، قداستی ندارد تا برای حفظ آن به شیوه های باطل و دور از اخلاق چنگ بیافکند . تصرف دلها راهی جز استفاده ی صحیح از شیوه ها و راه سپردن بر اساس ارزش ها ندارد.

 


پیام سید حسن نصرالله

سیاست ,     نظر

سیدحسن نصر‌الله دبیر کل حزب‌الله در پیامی با تقدیر از صبر و مقاومت مردم لبنان در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی به آنها گفت از فردا صبح اسکان آوارگان و بازسازی همه ویرانی‌ها به ویژه منازل مسکونی آغاز می‌شود.

نصرالله گفت: «اینک نمی‌توان درباره جانفشانی مردم لبنان و مقاومت شجاعانه آنها و شجاعت مبارزان لبنان سخن گفت چرا که سخن‌گفتن در این باره و اظهارنظر درباره جانفشانی‌های مقاومت و صبر، اعتماد و تحمل مردم لبنان سخت است. باید از وفاداران و کسانی که در کنار ما بودند حرف زد و گمان نمی‌کنم من صلاحیت این را داشته باشم که از آنها بگویم و از آنان تشکر کنم.»

دبیر کل حزب‌الله خطاب به کسانی که خانه‌ها‌ی خود را از دست داده‌اند نیز گفت:«باید بگویم منازل بسیاری از مردم تخریب شده، اما مایه نگرانی نیست زیرا ما و برادرانمان در شهرداری‌ها و روستاها از فردا صبح اقداماتی را برای برقراری تماس با صاحبان این منازل آغاز خواهند کرد تا منازلی را که ویران شده بازسازی کنند. البته کار بسیار سختی است اما نگران نباشید آنچه روز اول گفتم وعده خالی و برای آرام کردن شما نبوده است. من پای وعده‌ام هستم و شما جز ما و جز مقاومت از کسی کمک نمی‌گیرید. حتی دولت نیز به شما کمک نخواهد کرد زیرا اگر این کار را به دولت بسپاریم روند اداری مسائل بسیار طول خواهد کشید. در آینده منتظر کمکهای مستقیم ما باشید. کمکهای ما از فردا آغاز خواهد شد. ابتدا مبلغی مادی برای هر خانواده اختصاص خواهیم داد که یک سال منزلی را اجاره کنند و سرپناهی بیابند تا مسئله منازل آنها حل شود. این خیلی طبیعی است که به آنها کمک کنیم تا در منازلشان ساکن شوند و ما این را تامین خواهیم کرد هر چند بسیار سنگین است اما این کار را عملی می‌کنیم. بر اساس برآورد اولیه 15 هزار خانه تخریب شده است اما مطمئنیم درست می‌شود.»

نصر‌الله در ادامه سخنان خود گفت: «نخبه‌های سیاسی باید توجه داشته باشند چه می‌گویند زیرا این خطرناک است. البته ما واکنش تندی نداشتیم و از مردم هم می‌خواهیم این حرف‌ها را نادیده بگیرند زیرا ما به ملت جنوب توجه بسیار داریم و در کنارشان صبر کردیم پس آنها هم باید صبر کنند. اما به کسانی که عامل آزار مردم هستند می‌گویم از این سخنان دست بکشید و به عواطف مردم توجه داشته باشید. زیرا آنان مردمانی هستند که خانواده‌ها و کودکان خود را از دست دادند اما ایستادند و در پایان به پیروزی رسیدند و این پیروزی همانی است که کشورهای عربی با تمام قدرت خود نتوانستند بدان دست یابند و آن را محقق کننند. شما باید متوجه باشید با کسانی سخن می‌گویید که پیروز شده اند و باز هم جانفشانی می‌کنند.»

وی در ادامه نیز گفت: «شما در حالی از سلاح و وجود مقاومت صحبت می‌کنید که حتی دشمن هم از ما نمی‌خواهد سلاح را کنار بگذاریم اما عجیب است که برخی در داخل می‌گویند جنوب لیتانی باید خلع سلاح شود. آنها می‌خواهند به سلاح مقاومت پایان دهند. دوستان این مسئله به این سرعت و این شکل حل نمی‌شود زیرا دشمن هنوز هم در کمین است. به شما نصیحت می‌کنم کسی را تحریک نکنید و با مسائل انسانی و امنیتی بازی نکنید چون خوب می‌دانید پایان سلاح مقاومت همان هدف آمریکا و اسرائیل است و در کنار دیگر اهداف این دو رژیم دنبال می‌شود. به حرف‌های وزیر امور خارجه اسرائیل توجه کنید که گفت سلاح حزب‌الله قوی‌ترین سلاح است. شما خوب می‌دانید این شدیدترین جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان بود. رسیدگی به جنوب لتیانی و سلاح مقاومت برای زمان دیگری است. شما بیشتر از آمریکا و اسرائیل پیگیر خلع سلاح مقاومت هستید و این مایه تعجب است.»

نصرالله سخنان خود را چنین ادامه داد: «درباره تحویل سلاح به دولت باید این سوال را مطرح کرد که «آیا شما درباره شبعا و آزادی آن سخن گفته‌اید؟ آیا پس از خلع سلاح شبعا آزاد می‌شود و اسیران آزادی می‌یابند؟ آیا با خلع سلاح مقاومت امنیت لبنان را تامین می‌کنید؟» اولمرت هنوز هم در حال تهدید لبنان است. باید پرسید «در صورت تحقق تهدیدات او چه کسی دفاع خواهد کرد و به اسرائیل درس خواهد داد؟» اسرائیل باید بداند در هر جنگی که در آینده علیه لبنان به راه اندازد، با وجود حزب‌الله پیروز نخواهد شد. دشمن باید بداند جنگ علیه لبنان بسیار سنگین است. اسرائیل در چند روز آینده خواهد فهمید چه میزان آسیب دیده است. اما شما که به دنبال سلاح مقاومت هستید «آیا ارتش لبنان با توان کنونی خود می‌تواند و حتی با 20 هزار نیرو در برابر اسرائیل بایستند؟» پس سلاح مقاومت یک مسئله سرنوشت‌ساز برای کشور است و نمی‌توان به این سادگی درباره آن صحبت کرد. ما آماده گفتگو هستیم و قبلا هم گفتگو کردیم. باید بدانید ما در دولت و در میان نمایندگان و بخش‌های اصلی حضور داریم و به دولت ایمان داریم البته دولتی که قدرتمند، عادل و نماینده همه مردم باشد اما «آیا دولت فعلی چنین است؟» آنها می‌گویند مقاومت باید خلع سلاح شود تا دولت توانایی یابد اما دولت باید به مردم جنوب ثابت کند قدرتمند است و می‌تواند از آنان و شرافت، کرامت و آبرویشان در برابر دشمن دفاع کند. پس بیایید مذاکرات را به مکان و زمان طبیعی آن برگردانیم زیرا در حال حاضر توان لبنان نه تنها به مقاومت ما بلکه به نیروی مقاومت همه مردم و وحدت ملی آنان بسته است و در این صورت می‌توانیم دولت، ارتش و نهادهایی نیرومند داشته باشیم و این تنها راه حل مشکلات و معضلات در کشور است پس تنها عامل قدرت و وحدت را نابود نکنید که این مایه قدرتمندی دولت نیست بلکه مایه قدرت آن مقاومت و وحدت است. این مذاکرات را به محل واقعی آن و پشت درهای بسته بازگردانید و جریان آن را به دست رسانه‌ها نیاندازید و بدین ترتیب منافع ملی را از بین نبرید زیرا این منافع به راحتی به دست نیامده است.»


جنگ گرسنگی

بحران و جنگ در لبنان به مراحل حساسی رسیده است . اسرائیل که توان رویایی با حزب الله را ندارد و چه در نبرد زمینی و چه در میان افکار عمومی جهان قافیه باخته است در اقدامی وقیح و ضد انسانی به مردم بی دفاع ، زنان و طفلان لبنانی حمله می شود و حتی از این هم فراتر رفته و با نیروی هوایی خود پل های ارتباطی ، راهها را از بین میبرد تا مردم را در فشار و گرسنگی قرار دهد و به قول امیل لحود رئیس جمهور لبنان اسرائیل جنگ گرسنگی به راه انداخته است و اینکار را به جهت مغلوب کردن مردم مقاوم لبنان و وارد کردن فشار از طرف آنها بر حزب الله انجام می دهد گرچه غافل است که حزب الله حزبی دولتی نیست ،حزب الله ریشه در مردم لبنان دارد هر خانواده لبنانی عضوی در حزب الله دارد بنابراین چه حملات نظامی زمینی ، چه هوایی و چه تحریم غذایی نمی تواند خللی در اراده مردم لبنان در حمایت از حزب الله وارد نماید. مردم لبنان آوارگی ، گرسنگی ، تشنگی  و اسارت را تحمل می کنند و خود را در شعب ابی طالب ، صحرای کربلا و ... می بینند و شهادت را امید و آرزوی خود می دانند فلذا اسرائیل غاصب با این ترفندها هم نمی تواند بر ملت شجاع و قهرمان  لبنان و حزب الله پیروز شود .

 ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدامکم


پاسخ نماینده حزب‌الله در تهران به درخواست جوانان برای اعزام نیرو

 

در پی درخواست‌های مکرر مردم و جوانان کشورمان برای اعزام به مناطق جنگی لبنان، نماینده جنبش حزب‌الله در تهران در گفت‌وگو با خبرنگار «شریف نیوز»، ضمن قدردانی از ملت شجاع ایران گفت: در روز، هزاران تماس با دفتر حزب‌الله در تهران گرفته می‌شود و گروه‌های کثیری از جوانان خواستار رفتن به لبنان و شرکت در نبرد علیه نیروهای اشغالگر هستند.
عبدالله صفی‌الدین، افزود: هم اکنون حزب‌الله در لبنان با 10 درصد نیروهایش مشغول نبرد است، و 90 درصد نیروها در حال آماده‌باش هستند، لذا ما در لبنان با کمبود نیرو مواجه نیستیم.
وی اشاره کرد: به علت گسترده نبودن جبهه نبرد، امکان حضور کلیه نیروها در خط تماس نیست، بلکه تاکتیک حزب الله در این مرحله، جنگ نامنظم و عدم تشکیل خط مشخص است؛ بنابراین حزب‌الله اکنون در زمینه نیرو مشکل خاصی ندارد.

وی همچنین گفت: در لبنان نیز، بسیاری از جوانان و مردم خواهان شرکت در دفاع هستند، اما حزب الله از نیروهای آموزش‌ندیده در جنگ استفاده نمی‌کند، چراکه نیروهایی که در صحنه نبرد هستند، آموزش‌های ویژه‌ای دیده‌اند که مخصوص این گونه درگیری‌های پیچیده است.

وی همچنین در مورد نگرانی مردم در مورد حفظ جان سید حسن نصرالله و محل حضور او گفت: سید حسن نصرالله در لبنان است، و حتی اگر این نبرد سال‌ها به طول انجامد، به حول و قوه الهی دست دشمن هرگز به وی نخواهد رسید.