همایش اصلاح طلبان : وحدت یا تسویه ؟
در همایش وحدت که توسط اصلاح طلبان انجام گرفت نکات جالبی به چشم خورد که بیان آن خالی از مطایبه نیست و برای ایجاد لبخند بر لب دوستان مناسب است :
* اولین نکته جالب این همایش این بود که نام همایش "وحدت" بود اما اصلاح طلبان در ذیل سخنانشان یکدیگر را تهدید به "تسویه" کردند!
* نکته جالب دیگر عدم حضور هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی و دولتی ها در این همایش بود. ظاهرا هاشمی اینان را کوچک تر از آن میداند که در همایششان شرکت کند و مطمئنا روسای این قوم باید به دستبوسی حاج آقا بروند که ظاهرا این اتفاق هم افتاد!
* از نکات جالب دیگر افاضات جناب کواکبیان بود این نماینده سابق که در دوره قبلی انتخابات مجلس حتی از حوزه نمایندگی خود نیز رای نیاورد ادعای بزرگی را نموده که بقول معروف سنگ بزرگ علامت نزدن است! ایشان افاضه فرمودند : ما همه ی 290 کرسی آینده مجلس دهم را می خواهیم !! یارو رو توی ده راه نمیداند سراغ خانه ی کدخدا را میگرفت :-) همچنین ایشان به دولت دستور دادند که فرمانداران احمدی نژادی را برکنار نماید! که احتمالا آقای روحانی هم منتظر دستور ایشان بودند و عن قریب اینکار را انجام میدهند گرچه آمارها نشان میدهد تقریبا هیچ فرمانداری با تفکرات احمدی نژاد دیگر در فرمانداری ها وجود ندارد و دولت قبلا این دستور جناب کواکبیان را اجرایی کرده است!
* هادی خامنه ای نیز در این همایش با توجه به قلت نیروهای تاثیرگذار اصلاح طلب با یارگیری علی مطهری بیان کرد : ما علی مطهری را با وجود اینکه شناسنامه اصلاح طلبی ندارد اصلاح طلب می دانیم! ظاهرا اصلاح طلبان که شدیدا از کمبود نیرو رنج میبرند شدیدا بدنبال نیروهای معتدل اصولگرا هستند تا به نوعی انها را اصلاح طلب معرفی کرده و به وجهه سیاسی خود بیافزایند!
* موسوی لاری نیز در این همایش تیغ تسویه را بلند کرد و چنین گفت : برای انسجام هیچ عذری پذیرفتهشده نیست و ما به عنوان جریان اصلاحطلبی، هم راه و هم چگونه راه رفتن را میدانیم، لذا اگر کسانی با سوءاستفاده راه را عوضی بروند جریان اصلاحات با آنها تسویه فکری میکند.
* فاطمه راکعی نیز که ظاهرا قصد کلاه گداشتن سر برگزارکنندگان همایش را داشت و برخلاف موضوعات ارائه کرده ، در مورد رفع حصر از سران فتنه سخن گفت و قلیزاده دبیر همایش سراسری اصلاحطلبان کشور به وی تذکر داد و گفت: لطفاً در چارچوب همایش صحبت کنید، شما باید در مورد موضوعاتی پیرامون زنان که به ما ارائه کردید، سخنرانی کنید!!
خیانتی بنام کرسنت!
دولت: مدیر امور دعاوی مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاست جمهوری درباره نتیجه داوری بین المللی لاهه درباره پرونده کرسنت گفت: هیچ اطلاع رسمی از رای پرونده کرسنت نداریم و درجریان اعتراض ایران به رای داوری لاهه هم نیستم.
به جهنم را باید به اوباما گفت یا منتقدان دلسوز؟
حسین قدیانی، روزنامه نگار، در وطن امروز نوشت:
به دور است، هم از ادب حکمرانی، هم از آداب حکمرانی که به جای ساختار تحریم، فیالواقع لرزه بر ساختار منافع ملی بیندازیم، مکرر در مکرر بلرزانیم نفع ملت را، مکدر کنیم ملت را، بعد فرمایش کنیم؛ «به جهنم! بروند جایی که گرم باشد، نلرزند». این آیا ادبیات دولتمردی است؟! آن وقت چطور قسم جلاله میخورند که؛ «والله بالله تالله به دوره قبل بازنمیگردیم»؟! اینکه شد همان، بلکه بدتر از آن! در یکی از موارد «بدتر از آن»، دیروز دادگاه لاهه، حکم اولیه پرونده نفتی را صادر کرد. شگفتا! براساس حکم صادره، منافع ملی چندبرابر پولی که قرار است... آری! قرار است از خلال توافق کذا نصیب گردد، متضرر میشود. بیخود که نمیلرزد منافع ملی. بیتدبیری میبیند میلرزد. این روزها اطرافیانی از خود دولت اعتدال، ناظر بر فلان سوء مدیریت و بهمان کجروی، گاه مدعی میشوند؛ به رئیسجمهور «اطلاعات غلط» داده شده! بیش از یک سال پیش، جمیع رسانههای اصولگرا از کیهان و جوان گرفته تا جهان و فارس و تسنیم مرتب «اطلاعات درست» دادند که «براساس این سند و آن مدرک و معطوف به پرونده مذکور هرگز روا نیست کلید وزارت نفت را به آقای زنگنه بدهید.
این انتخاب همانا و متضرر شدن، بلکه لرزیدن منافع ملی همانا». معالاسف به جای اینکه در مواجهه با «اطلاعات درست» اولا خاضع و ثانیا عامل باشند، بر انتصاب غلط خود اصرار ورزیدند تا ما امروز شاهد این حکم اولیه دادگاه لاهه باشیم، تا ما امروز شاهد این همه خسران بر گرده منافع ملی باشیم.شوربختانه باید مرقوم دارم اطلاعات درست اصحاب رسانه را مبنای تعویض انتخاب خود نکردند هیچ، به کرات در محکمه را، زور و شلاق را به خبرگان خبر نشان دادند، فقط چند بار به مای «وطن امروز». خب، همین چیزهاست که فرسنگها از دولتمردی به دور است، دقیقاً همین چیزهاست. این است آیا مراد از اعتدال؟! که به اعتراف خودهاشان، «اطلاعات غلط» را مبنای رفتار و گفتار کنند لیکن چشم بر «اطلاعات درست» ببندند؟! که به جای عذرخواهی بابت لرزاندن ساختار منافع ملی، متأثر از بدترین انتخاب برای یک وزارتخانه، منتقد و دلسوز و مشفق و خیرخواه خود را حواله به «جهنم» دهند، فرمایش کنند؛ «به جهنم»؟! و آن هم لابد با «زور و شلاق»؟! من اما بعید میدانم با زور و شلاق بتوان اهل قلم متعهد را که کریمانه، اطلاعات درست به دولتمردان میدهد، روانه جهنم کرد. از بزرگان دین نقل است؛ «جواب نیکی - در اینجا؛ اطلاعات درست - را با نیکی بده» نه با جهنم! حواله دادن مدافعان منافع ملی، به جهنم، انصاف باید داد که هم از ادب حکمرانی به دور است، هم از آداب دولتنشینی، لیکن بعضیها خیلی اگر تبحر دارند در طعنهپرانی، خوب است از این نبوغ خود استفاده بجا کنند، دمی هم جواب طرف آمریکایی مذاکرات هستهای را بدهند که روز و شب میگوید؛ «قرار است غنیسازی در نطنز محدود بماند».
پلنگ تیزدندان وحشی را جواب نمیدهند، بلکه «مؤدب و باهوش» خطاب میکنند، به محافظان حریم منافع ملی که میرسد، میگویند؛ به جهنم! راستی، براساس ادب و آداب دولتمردی، این «جهنم» را به که باید حواله داد؟! آیا جز به رئیسجمهور آمریکا که در حمایت از نتانیاهوی جلاد، اندکی حیا نمیکند؟! آیا جز به وندی شرمن جهنمی؟! آیا جز به صهیونیستهای وحشی؟! رئیس مجلس اخیراً به اوباما گفت: «با حمله نظامی به عراق با هر بهانهای، ننگ حمایت آمریکا از اسرائیل پاک نمیشود». با کمال تأسف، ظاهراً ما نیز مجبوریم خاطرنشان کنیم که؛ «برچسب زدن به منتقد، علاج بیتدبیری در انتخاب وزیر برای فلان وزارتخانه نمیشود». نیز بگوییم؛ «ترمیم خسارت وارد آمده بر منافع ملی، با انگ زدن به پاسداران منافع ملتی که از قبل همه چیز را گوشزد کرده بودند جبران نمیشود». صدالبته ما همچنان از موضع «منافع ملی»، توصیه اکیدمان پرهیز از برچسبزنی، مداقه بیشتر روی اخلاق و حفظ مضاعف ادب و آداب حکمرانی است.
دولتمردان را فرض است که در راستای منافع ملی گام نهند و لااقل اگر بابت ضرری که متاثر از انتخاب نابجای خود برگرده منافع ملی زدهاند، عذری نمیخواهند، دیگر در جهنم هم نشان خیرخواهان ندهند که این اوج ناسپاسی است. به فرازی تمام کنم این ستون را. ما در مساله هستهای، بیش از آنکه دوگانهای به نام دوگانه «مذاکره- عدم مذاکره» یا «موافقان مذاکره- مخالفان مذاکره» داشته باشیم، این دوگانه را داریم؛ «محافظان منافع ملی - چوب حراجزنندگان بر منافع ملی». ما اصولگرا هستیم با افتخار. و «مقاومت بر منافع ملی» از مهمترین اصول ما است. فلذادولت محترم در راستای نفع ملت سخن بگوید که ما، نه به بهشت اعتدال منحرف میشویم، نه به جهنم اعتدال رهنمون. آقایان! منافع ملی این ملت شهیدپرور را بچسبید که «بهشت خدا» در همین است.
مقاومت
سردار قاسم سلیمانی البته در مناسبتهای معدود از جمله حضور در برنامه های بزرگداشت شهدا (خصوصا شهدای لشکر 41 ثارالله کرمان) به سخنرانی پرداخته و معمولا به موضوعات روز دنیای اسلام نیز ورود میکند. یا می توان نام او را در پای نامههایی که در مقاطع مختلف (از جمله نامه فرماندهان دفاع مقدس به فرماندهان مقاومت فلسطین) نوشته میشود، دید. اما این برای اولین بار است که فرمانده نیروی قدس، شخصا نامهای صریح و روشن خطاب به مقاومت فلسطین نوشته و در آن بر موضوعات مهمی نظیر مسلح ماندن مقاومت، حمایت بی دریغ از فلسطین در همه حوزه ها و نابودی رژیم صهیونیستی تاکید میکند.
این پیام از چند جهت قابل توجه است، اولا اینکه این بار فرمانده نیروی قدس سپاه که چهرهای شناخته شده برای صهیونیستها و آمریکاییهاست صراحتا از «توقف ناپذیر بودن کمکهای همه جانبه ایران در قبال مقاومت» حرف میزند، که این «همه جانبه بودن» حتما مهمترین موضوع یعنی کمکهای تسلیحاتی را نیز در بر خواهد گرفت و درست در زمانی که رهبری معظم انقلاب، موضوع مسلح کردن کرانه باختری رود اردن مانند غزه را مطرح کرده و بر لزوم ورود جهان اسلام بر این مهم تاکید دارند، سخنان فرمانده نیروی قدس، اهمیتی دوچندان مییابد. یعنی حالا دیگر مشکلات اسراییل صدچندان خواهد شد و علاوه بر غزه باید نگران کرانه باختری که وسعت بیشتری نیز دارد، باشد.
کرانه باختری، شهرهای مهمی مانند جنین، طولکرم، بیت المقدس (شرقی) و الخلیل را در بر می گیرد و فاصله نزدیک تری نیز با شهرهای مهم صهیونیست نشین از جمله تلآویو دارد و ناامن شدن این منطقه برای اسراییل میتواند گلوی این رژیم را بیشتر بفشارد.
این طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران وقتی همه دنیا را دعوت به مسلح کردن مقاومت فلسطینی می کند، خود پیشگام در این موضوع باشد؛ هر چند که در گذشته هم بوده است.
یکی از راهبردهای اصلی و تغییرناپذیر انقلاب اسلامی ایران، پشتیبانی از مقاومت در همه جای دنیا عنوان میشود و شاید یکی از صریح ترین مواضع را در این رابطه حضرت آیتالله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه 14 بهمن ماه سال 90 اعلام کردند:
«...ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزی جنگ سی و سه روزه و پیروزی جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است.»
این واضح است که امروز جمهوری اسلامی ایران در حمایت از گروه های مقاومت اسلامی خصوصا حزبالله لبنان از هیچ کوششی دریغ نکرده و اگر میبینیم موشکهای حزبالله تبدیل به مهمترین نگرانی رژیم صهیونیستی شده، از همین بابت است.
اما این حمایت در خصوص مقاومت فلسطین نیز علی رغم همه سختیها و مشقات در زمینه ارسال کمکها ادامه دارد.
تا مدتها، مهمترین دغدغه صهیونیستها در نبرد با مقاومت فلسطینی، راکتهای ابتدایی قسام بودند که بردی کمتر از 20 کیلومتر داشتند اما همین فلسطینیهایی که زمانی با دست خالی «انتفاضه سنگ» را راه انداختند یا مجبور بودند به دلیل عدم توان تسلیحاتی، دست به عملیاتهای استشهادی بزنند، حالا با استفاده از راکتهای پیشرفته تر «فجر» توازن وحشت و مرگ را در سرزمین های اشغالی برقرار کردند؛ موشک هایی که اگرچه «وارداتی» نیستند، ولی براساس همان تکنولوژی ساخته میشوند که جمهوری اسلامی ایران در اختیار آنها گذاشته است.
«... ما به هر مسلمانی که در برابر استکبار ایستادگی کند، کمک تکنولوژیک و فناوری میکنیم. به دلیل محاصره غزه، ما نمیتوانیم به آنجا سلاح بفرستیم اما تجربیات خود را برای ساخت موشک فجر 5 در اختیارشان گذاشتیم و امروز انبوهی از این موشک در حال ساخت و تولید است.» سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه، 1 آذر 1391
مقاومت برگ جدیدی را در نبرد با اشغالگران رو کرده بود. این بار نه پایگاه های نظامی در نزدیکی غزه بلکه فرودگاه «بنگوریون»، «پارلمان اسرائیل» و مراکز مهم دیگر در پایتخت این رژیم زیر آتش موشکها بودند.؛ دیگر تلآویو هم ناامن شده بود. اتفاقی که حتی در جنگ 33 روزه نیز رخ نداد.
«... رژیم صهیونیستی برای اولین بار تلآویو را درگیر جنگ دید. آنها هیچ گاه فکر نمیکردند موشکهای حماس 80 کیلومتر برد داشته باشد. این موشکها در درون فلسطین ساخته میشود.» سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه، 1 آذر 1391
اخیرا نیز جنبش جهاد اسلامی فلسطین اعلام کرده موشک هایی در اختیار دارد که تا به این لحظه استفاده نکرده است اما در صورت استفاده از این موشک ها، جهان غافلگیر خواهد شد.
اجابت دعای جوان فلسطینی
یک جوان فلسطینی در نوارغزه پس از گذشت تنها یک ساعت از دعای طلب شهادتش در پی بمباران هوایی رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و به آرزوی خود رسید.
«انس قندیل» جوان 19 ساله فلسطینی شب گذشته در نتیجه بمباران هوایی منزلش در خیابان النصر در منطقه العبور غزه به شهادت رسید.
داستان شهادت این جوان فلسطینی از آنجا برای رسانه های فلسطینی و عربی بسیار مورد توجه قرار گرفته است که وی تنها یک ساعت قبل از شهادتش، از خداوند باری تعالی تقاضای شهادت می کند.
وی در صفحه فیسبوک خود با انتشار پیامی اعلام کرد: "خداوندا من را ببخش و بیامرز، از یک روز قبل تاکنون به علت بمباران خواب نداشته ام، خدایا راحتم کن".
تنها یک ساعت پس از درج این پیام در صفحه فیسبوک "انس قندیل" خبر شهادت وی منتشر شد:
جشن روز حافظ در وزارت کشور
این عکس هایی که میبینید مربوط به تالار عروسی و سالن مد نیست !
اینجا تالار وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران و جشن روز حافظ در این مکان برگزار شده است !
چشم وزیر کشور روشن !
نمیدانیم دلمان برای حافظ علیه الرحمه بسوزد یا برای وزارت کشور یا خودمان ...
منبع خبر : http://www.dana.ir/News/100979.html
عبرت از اندلس
از بین رفتن هر حکومت و تمدنى در طول تاریخ عللى دارد و غروب آفتاب حکومت و تمدن بزرگ اسلامى در اندلس نیز از این قانون مستثنى نیست . آیا می دانید مهمترین آسیبى که گریبانگیر حکومت مسلمین در اندلس شد و فرجام ناخوشى را براى آن رقم زد، تفرقه و فساد اخلاقى بود؟
تاریخ، آموزگارى ارزشمند است . از این رو، خداوند در قرآن کریم، فراوان از تاریخ گذشتگان (اعم از خوبان و بدان) براى عبرت آموزى و هدایت بندگان سخن به میان آورده و سفارش نموده است:
«قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فى الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین» (آل عمران / 137)
پیش از شما، سنتهایى وجود داشت، (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهایى داشتند که شما نیز همانند آن را دارید) پس در روى زمین گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بود .
خوشا به سعادت مردمى که از تاریخ گذشتگان آگاه گردند و عبرت بیاموزند که تاریخ درسهاى بسیار و گران سنگى دارد . بر مسلمانان زیبنده نیست که از گذشته تاریخ خود پند نگیرند و دوباره بلکه چند باره به سرنوشت گذشتگان دچار شوند . تاریخ اندلس از این جهت بسیار خواندنى است; چرا تمدنى با آن همه عظمت و شکوه به سستى و اضمحلال گرایید .
از آنجا که اسلام، دین دانش، تفکر و تعقل است، هر کجا که قدم گذاشت، نور دانش در آنجا درخشید . اندلس نیز یکى از کشورهایى بود که با تابیدن نور اسلام بر دلهاى مردمش، از میان آنها اندیشمندان بزرگى برخاستند که سهمى به سزا در تمدن اسلامى بلکه بشرى ایفا کردند و دستاوردهاى شگرفى را به جهان علم عرضه نمودند .
«لاین پل» مستشرق انگلیسى می نویسد: «اسپانیا هشت قرن در دست مسلمانان بود و نور تمدن آن، اروپا را نورانى ساخته بود . . . علوم و ادب و صنعت فقط در همین سرزمین اروپایى رونق داشت و از همین رهگذر بود که علوم ریاضى، فلکى، گیاهشناسى، تاریخ، فلسفه و قانونگذارى فقط در اسپانیاى اسلامى تکمیل شده و نتیجه داده بود .» (غزالی/اسلام و بلاهای نوین)
جالب است که بدانیم این تحول و پیشرفت در اندلس زمانى بود که اروپا گرفتار دوره رکود علمى قرون وسطى بود . دکتر «مارتینز مونتابث» مستشرق اسپانیایى میگوید: «اگر حاکمیت هشت قرنه اسلام بر اسپانیا نبود، هرگز این کشور وارد گردونه تاریخ تمدن نمی شد . این دوره در حالى که اروپاى همسایه، اسیر تیرگى جهل و عقب ماندگى بود، روشنایى خرد و فرهنگ را به آنجا منتقل کرد .»
با ایجاد مدارس رایگان، همگانى کردن آموزش و ترویج فرهنگ علم دوستى و دانش پژوهى در اندلس، بزرگانى در میدان علم و اختراع قدم نهادند و تازه هایى را به بشریت و جهان علم عرضه کردند . در پزشکى با ظهور افرادى چون على بن عباس، زهراوى، باهلى، ابن زهر، و . . . بدان پایه از تخصص علمى رسیدند که جراحی های دقیق چشم را انجام می دادند .
در فلسفه و عرفان با بزرگانى نظیر ابن باجه، ابن رشد، ابن طفیل و ابن عربى، آثار ارزشمندى را از خود به میراث گذاشتند . ابن فرناس، زرقالى، مجریطى، ابن صغار قرطبى، بتروجى و . . . در ریاضیات، هیئت، نجوم و شیمى، گامهاى بسیار بلندى برداشتند و مؤفقیتهاى بزرگى را کسب کردند .
مسلمانان اندلس در سایه دانش پژوهى و علم دوستى در اسلام، بدان پایه از پیشرفت در رشته هاى مختلف علمى، صنعت، کشاورزى، شهرسازى و زیباسازى شهرها رسیدند که «جان دراپر» در «تاریخ پیشرفت فکر در اروپا» پس از توصیف شهر سازى و زیبا سازى شهر قرطبه (پایتخت اندلس) می نویسد: «هفتصد سال بعد از این تاریخ (زمانى که قرطبه چنین شکوهى داشت) هم حتى یک چراغ در راههاى عمومى لندن و پاریس وجود نداشت و قرنها پس از این تاریخ ، افراد پیاده در شهر لندن و پاریس در روزهاى بارانى تا قوزک پا در گل فرو می رفتند .»
مهندسان مسلمان در معمارى به قله هاى رفیع این دانش دست یافتند و چنان آثار ماندگارى را از خود به جاى گذاشتند که امروزه بیش از 45 میلیون نفر جهانگرد سالانه از این آثار بازدید مى کنند.
هر مسلمان بیدار دلى، با نیم نگاهى به تمدن پر شکوه اندلس، از خود مى پرسد: چرا اندلس از اوج قدرت، عظمت و شکوه به حضیض ذلت و خوارى کشیده شد و به خاک سیاه نشست . علت آن را در کجا باید جستجو کرد؟ آیا گردش روزگار چنین است یا نتیجه اعمال؟
از جستجو در متون تاریخى مى توان دو عامل را به عنوان آسیبهاى جدى و اساسى حکومت اسلامى اندلس برشمرد که به ترتیب اهمیت عبارت است از:
1- اختلاف و تفرقه:
یکى از ارکان مهم ثبات، امنیت و پیشرفت هر جامعه اى، وحدت است . در طول تاریخ ، مردمى بر مشکلات و گرفتاریها فائق آمدند که بر محور اتحاد گرد آمدند . اگر مسلمانان مؤفق شدند برق آسا شبه جزیره ایبرى را فتح کنند، در سایه وحدت بود . از این رو، خداوند در قرآن کریم به این نکته اساسى در حیات جامعه دستور داده است: «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» همگى به ریسمان الهى چنگ زنید و متفرق نشوید .
همان طور که وحدت مایه ثبات، امنیت، پیشرفت و سعادت است، اختلاف و تفرقه سبب ناامنى و عقب ماندگى است . مهمترین علت شکست حکومت مسلمانان در اندلس را نیز مى توان در درگیرى هاى داخلى بین مسلمانان، بویژه حاکمان جستجو کرد . از نخستین روزهاى تشکیل حکومت اسلامى در اندلس، اختلاف و دشمنى میان دو گروه از اعراب مضرى و قحطانى سر بر آورد و هیچ گاه به پایان نرسید و هر گاه که قدرت به دستیکى از آن دو مى افتاد، بر دیگرى ستم مى کرد و گروه مقابل به کارشکنى مى پرداخت.
از دیگر کارهاى نادرست اعراب پس از ورود به اندلس این بود که خود را از بربرهاى شمال آفریقا (که سهم بزرگى در فتح شبه جزیره ایبرى داشتند) برتر مى دیدند و نصیب خود را بیشتر مى پنداشتند و آنان را به دیده حقارت مى نگریستند . این نوع برخورد نیز اختلاف پر دامنه اى را در اندلس سبب شد که در تمام مدت، کم و بیش ادامه داشت.
آنگاه که این اختلافات شعله ور مى شد، چنان زبانه مى کشید که کسى را یاراى نزدیک شدن به آن نبود و اگر کسى گامى براى صلح و آشتى جلو مى نهاد، در آتش این دشمنى خاکستر مى شد . از نتایج شوم این درگیرى ها، روى آوردن دو گروه مخالف به سوى دشمن مسیحى بود (که براى چنین روزهایى لحظه شمارى مى کرد) و با باج دادن به مسیحیان، از آنان علیه یکدیگر کمک مى خواستند و دشمن پلید نیز با نقشه هایش، آتش جدایى را شعله ورتر مى کرد . اوج این اختلافات را باید در زمان رخ نمودن حکومتهاى کوچک و مستقل در اندلس دانست که هر دولتى براى حفظ یا توسعه قلمرو خود و چند صباحى تکیه زدن بر اریکه قدرت، با یکى از پادشاهان مسیحى علیه همسایگان مسلمانش پیمان همکارى مى بست .
2- فساد اخلاقى:
دومین عامل شکست مسلمین در اندلس را مى توان روى کار آوردن حاکمان و بسیارى از مردم به بى تقوایى و بى بند و بارى دانست . فراگیر شدن فساد در سطح حاکمیت و جامعه ، آنان را از توجه به صلاح و سلامت و پیشرفت جامعه باز داشت و حمیت و غیرت دینى را در آنها از بین برد و آنچه که برایشان اهمیت داشت، قدرت طلبى و خوش گذرانى بود . در نتیجه، شهرها یکى پس از دیگرى از تحت حکومت آنان خارج گردید و به تصرف دشمن درآمد . فساد در بین حکمرانان تا بدانجا پیش رفت که «معتصم بن صمادح» حاکم «المریه» عاشق دخترى مسیحى شد و به زور او را از پدرش گرفت و بر سر همین موضوع به جنگ و خونریزى در میان مسلمانان دست زد .
آنگاه که حاکمان به عیش و عشرت آشکار پرداختند، مردم بسیارى از پى آنان روانه گشتند و دشمن مسیحى با طرحى شیطانى، ضربه اى سخت بر پیکر جامعه اسلامى اندلس وارد ساخت .
مسیحیان شمال، قراردادهایى را با حاکمان مسلمان بستند و طبق آن آزادانه به ایجاد تفریح گاه و مدرسه و انجام تجارت بین مسلمانان پرداختند; در مدارس خود به فرزندان مسلمان، افکار دینى مسیحیت را القا مى کردند و با به گردش در آوردن دختران زیباروى مسیحى در تفریح گاهها، جوانان مسلمان را به آنجا مى کشاندند و با ترویج خرید و فروش مشروبات الکلى، مردم مسلمان را از اعتقادات دینى خود دور مى ساختند و به این طریق فساد را در تمام پیکره جامعه اسلامى رسوخ دادند و آن را از درون تهى کردند . بدین ترتیب بود که توان مقاومت را از آنان گرفتند .
اینک سزاوار است از خود بپرسیم: آیا تاریخ تکرار نمى شود; آیا نباید از تاریخ اندلس عبرت آموخت; مگر غیر از این است که مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمى شود؟ چرا بى توجه به نقشه هاى دشمن بر طبل اختلاف و تفرقه مى کوبیم و از وحدت حول محور رهبرى غافل هستیم ، منافع حزبى و گروهى را بر منافع انقلاب و کشور ترجیح مى دهیم ، چرا در مقابل شبیخون فرهنگى دشمن اقدامى اساسى صورت نمى دهیم؟ آیا توطئه دشمن، یک توهم است یا این که توهم توطئه نیز توطئه دشمن است؟ اختصاص بودجه کلان از سوى دشمن براى نابودى جمهورى اسلامى واقعیت ندارد و یک توهم است؟ افزایش قارچ گونه باندهاى ترویج فحشا، مشروبات الکلى و انواع مواد مخدر در سطح جامعه، بویژه در میان جوانان از روى نقشه و برنامه ریزى دشمنان نیست؟ القاى شبهات و ایجاد تردید در بنیانهاى اعتقادى براى سست و متزلزل کردن باورهاى دینى مردم بدون طرح از پیش تهیه شده است؟ گسترش برنامه هاى ضد اخلاق و عفت از طریق ماهواره، پخش انواع نوار، سى دى و پوستر مبتذل، هدف خاصى را دنبال نمى کند؟ چرا از خواب غفلت بیدار نمى شویم؟
سوء مدیریت!
آن زمان که مدیریت اجرایی کشور به عهده دولت دهم بود ، بعضی از آقایان از تریبون ها اعلام میکردند که 80 درصد مشکلات کشور ناشی از سوءمدیریت است و فقط 20 درصد مشکل تحریم است. مفهومش این بود که بعد از پایان کار دولت دهم و با در دست گرفتن مدیریت اجرایی کشور توسط دولت یازدهم باید 80 درصد مشکلات حل میشد و میماند 20 درصد تحریمها که آنهم به قول رئیس جمهور محترم و دیگران همکارانشان ترک برداشته و دیوارهای تحریم شکسته شده و بنابراین الان باید حسابی اوضاع مملکت بر وفق مراد شده باشد ، راستی الان که تقریبا همه ی مدیران ارشد و میانی تغییر کرده اند چرا چنین نشده است؟ حرفهای قبلی صحیح نبوده یا دولت جدید از پس کارها برنمی آید؟
چرا دولت بجای حل مشکلات اساسی بدنبال رفع فیلتر فیس بوک و افزایش پهنای باند و آزادی ماهواره است ؟ آیا وی چت و واتساپ مشکلات اساسی این مردم است؟ آیا نسل سوم و چهارم موبایل مشکل اساسی ماست؟ واقعا مشکلات مملکت ما اینهاست ؟ خدایی هرکس ماهواره بخواد میخره و استفاده میکنه و انگار نه انگار قانون در مملکت وجود داره( چوبش را هم میخوره ) ، هرکس فیس بوک بخواد با فیلترشکن ها ازش رد میشه ، هرکس پهنای باند و سرعت اینترنت بیشتر بخواد با پول بیشتر بهش میرسه !
پس اینها مشکل مردم نیست . مشکل جای دیگر است اما بیان این موضوعات ذهن ها را از مسائل اساسی دور می کند!! این یک بازی روانی با ذهن هاست دوستان عزیز!
رئیس جمهور محترم ما در کمال تعجب در همایشی بیان می کند که " دیدیدم که ماهواره آمد و مبارزه در پشتبام و بالکن تاثیرگذار نبود و نه ایمان مردم پر زد و رفت و نه هویت مردم از دست رفت..."
هرکس سری به دادگاه های خانواده و یا حتی مجلات هفتگی و حوادث روزنامه ها بزند می تواند ردپای ماهواره در نابودی کیان خانواده ها را به عیان ببیند ! چطور رئیس جمهور این مملکت از کنار این قضیه به راحتی عبور می کند ! عجیب است !
وقتی پدر و مادر و فرزندانشان در حال تماشای ماهواره هستند و هم زمان زیرنویس از افزایش دهنده حجم ... و محرک های جنسی و مسائل این چنینی حکایت می کند آیا دیگر حیایی بین این خانواده باقی می ماند؟ وقتی در حضور اعضای خانواده و فرزندان ، یک زن شوهردار با خیانت به همسرش در آغوش مرد اجنبی قرار می گیرد عفت و پاکدامنی خدشه دار نمی شود ؟ آسیب های جنسی این مسائل بسیاری وقت ها پنهان می ماند اما در کل حیات آن فرزند تاثیر خود را می گذارد و...
آیا با مشغول کردن ذهن مردم با این مسائل ، می تواند از یاد ها ببرد که تورم وجود دارد ؟ یا از یاد ببرد که چند جوان تحصیل کرده ی یک خانواده بیکارند و بخاطر بی کاری توان ازدواج و تشکیل خانواده ندارند؟ آیا می تواند از یادها ببرد که رکود وجود دارد؟ آیا می تواند از یادها ببرد که عده ای آنقدر داشته باشند که ندانند کجا خرج کنند و عده ای شرمنده تهیه نشدن جهیزیه مناسب برای فرزندشان باشند و بانک ها حتی یک وام ازدواج ساده نیز به آنها اعطا نکنند؟ والله اعلم
یا علی
شروط جدید نقادی ( با کمی طنز و شوخی)
به اطلاع کلیه دوستانی که برای جلب رضایت رئیس جمهور محترم و اخذ اجازه نقد ، شناسنامه خود را ارائه نموده اند می رساند که کور خوانده اید و برای نقد حسن آقا که با توافقنامه ژنو قدرتهای بزرگ جهان را در مقابل ملت ایران وادار به تسلیم نمودند ، فقط داشتن سواد و شناسنامه کافی نیست! شروط جدیدی برای صدور اجازه نقادی به شروط قبلی اضافه شده است از جمله : شناخت دنیا، سیاست، حقوق و منطقه!
اگر اینها را مثل جناب روحانی نمی شناسید حق نقد ندارید و تازه اگه مدرک هم ارائه بدهید که می شناسید در اسرع وقت شروط جدید دیگری از سوی رئیس جمهور محترم برای شما گذارده خواهد شد پس بی خیال نقد بشید! لطفا ( تورو خدا )
اگه واقعا می خواهید کاری بکنید که مملکت پیشرفت کنه به رئیس جمهور نامه بنویسید آخه ایشون در همایش اساتید نمونه کشور گفتن در این هشت ماه نامههایی به دستشون رسیده و همه آنها را محترم میدانند اما یک اشکال وجود داره و اون اینه که تعدادشون کم است!! آخه لامصبا شما این همه نامه واسه رئیس جمهور قبلی نوشتید ! بی انصافا چرا واسه حاج حسن آقا نامه نمی نویسید؟
ضمنا فرمودند لحن نامه (و شاید متن نامه) مهم نیست مهم تعداد اوناست که کم است !!! (احتمالا چند روز دیگه دولت میخواد دوباره گزارش بده و احتیاج داره تعداد نامه ها زیاد باشه تا بتونه آمار بده ! شما چرا این را درک نمی کنید آخه ؟ همه چیز را باید بنویسیم تا متوجه بشید !؟؟ متوجه بشید دیگه ! )
البته ایشون در این همایش با بیان اینکه حل معضلات سیاسی، شعار نیست، بلکه باید راهحل پیدا کنیم، خاطرنشان کردند : "اگر صبح تا شب شعار دهیم هیچ مشکلی حل نمیشود البته من با شعار مخالف نیستم اما شعار را راهحل نمیدانم، بلکه باید بفهمیم در دنیا چه میگذرد و راهحلهای گذشته چقدر غلط بوده است. البته به گذشته خود اشاره میکنم یعنی همین هشت ماهی که از آغاز دولت میگذرد، مگر ما معصومیم و غلط و اشتباه نداریم؟"
و بنظر می رسد تلویحا قبول کردند که در توافق نامه ژنو غلط و اشتباه داشتند و خودشون گفتند مگه ما معصومیم ؟؟؟
پس دیگه بی خیال نقد بشید . انشااله دست بکار بشید و شروع کنید به نامه نوشتن . آئین نگارش و نحوه نوشتن و چی بنویسید زیاد مهم نیست و همانطور که گفتم فقط تعداد نامه ها مهم است و بایستی زودتر و ترجیحا بصورت الکترونیکی و یا لااقل پست پیشتاز به دفتر ایشون ارسال شود .
سایه تون مستدام باشه یا علی