سیاست

سلاحهای اسرائیل

شناخت دشمن و اینکه به چه ابزار و سلاح هایی مجهز است جهت حفظ امنیت کشور مهم و ضروری است . رژیم اشغالگر قدس با اینکه همیشه کشورهای دیگر را متهم به داشتن سلاح های کشتار جمعی و تروریست بودن می نماید اما خود مظهر تروریست دولتی بوده و دائما مشغول جمع آوری انواع و اقسام سلاحهای شیمیایی ، میکروبی و هسته ای در دو قسمت استراتژیک و تاکتیکی می باشد . این رژیم غاصب در بحث تحقیقاتی بدنبال سلاح هائیست که فقط بتواند یک نسل بخصوص (مثلا اعراب) را با توجه به ژن و نژادشان مورد آسیب قرار دهد . مشخصات و اطلاعات مختصری از این سلاح ها که مرکز مطالعات منع گسترش سلاحهای هسته ای(cns)گزارش نموده است به قرار زیر است :

سلاحهای هسته ای : اسرائیل در این بخش دارای برنامه هسته ای در سطح بالا با برآورد تقریبی 100 تا 200 سلاح است که می تواند توسط موشکهای بالستیک و یا هواپیما پرتاب شود.

زرادخانه هسته ای این رژیم ممکن است شامل سلاحهای هسته ای حرارتی باشد. راکتور آب سنگین IRR-2 با قدرت 40 تا 150 مگاوات و تاسیسات فراوری پلوتونیم در "دیمونا" که تحت پادمانهای آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار ندارد.

راکتور تحقیقاتی IRR-1 با قدرت 5 مگاوات در" ناحال سوریک " که تحت پادمانهای آژانس قرار دارد.

این رژیم ان پی تی ( معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای ) را امضا نکرده است.

سلاحهای شیمیایی : اسرائیل در این بخش دارای برنامه سلاحهای فعال است، اما گمان نمی رود که کلاهکهای شیمیایی را بر موشکهای بالستیک مستقرکرده باشد. البته این رژیم توانایی تولید برای گاز خردل و دیگر عوامل ایجاد اختلالات عصبی را داراست.

سلاحهای بیولوژیکی : توانایی تولید و پژوهش گسترده اسرائیل دراین بخش در انستیتو پژوهشی بیولوژیک در " نس زیونا"   انجام شده است. البته هیچ مدرکی از تولید این نوع سلاحها به طور آشکار ثابت نشده است.

 موشکهای بالستیک : اسرائیل تقریبا دارای 50 موشک Jericho-2 با برد هزار و 500 کیلومتر و حداکثر قابلیت حمل هزار کیلوگرم است و همچنین این رژیم 50  تا 100 موشک Jericho-1 با برد 500 تا هزار کیلومتر و قابیلت حمل 500 کیلوگرم و از سوی دیگرموشکهای MGM-52 Lance  با برد 130 کیلومتر و قابلیت حمل 450 کیلوگرم را داراست.

رژیم صهیونیستی دارای ابزار پرتاب فضایی Shavit با برد 4 هزار و 500 کیلومتر و قابلیت حمل 150 تا 250 کیلوگرم است. گزارشهای تایید نشده ای هم در مورد برنامه تحت توسعه  Jericho-3 وجود دارد که از فناوریهای Shavit با برد 4 هزار و 800 کیلومتر و قابیلت حمل هزار کیلوگرم استفاده می کند.

از سوی دیگر این رژیم نوع بهبود یافته (LK-1 ،  LK-2 ( Shavit را با ظرفیت 350 کیلوگرم و 800 کیلوگرم توسعه داده است.

 موشکهای کروز : موشک کروز ضد ناو Gabriel-4 با برد 200 کیلومتر و ظرفیت 500 کیلوگرم ، موشک کروزضد ناو" هارپون" با برد 120 کیلومتر و ظرفیت 220 کیلوگرم و موشک کروز رهگیرهوا به هوای " توربو" با برد 200 تا 300 کیلومتربا ظرفیت ناشناخته از انواع موشکهای کروز این رژیم هستند.

 سیستم های پرتابی دیگر : این رژیم دارای 497فروند هواپیمای جنگنده از انواع مختلف است .سیستمهای زمینی آن شامل موشک انداز و توپخانه می شود و همچنین دارای موشک هوا به زمین Popeye-3 با برد 350 کیلومتر و ظرفیت 360 کیلوگرم و موشک هوا به زمین Popeye-1 با برد 100 کیلومتر و ظرفیت 395 کیلوگرم است.

 وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین : اسرائیل در این بخش دارای این تجهیزات می باشد : وسیله نقلیه هوایی بدون سرنشین (UAV) مرگبار " هارپی" با برد 500 کیلومتر و ظرفیت ناشناخته ، Delilah/STAR-1 UAV با برد 400 کیلومتر و ظرفیت 50 کیلوگرم، UAV " هانتر" ( شکارچی) با برد 300 کیلومتر و ظرفیت 114 کیلوگرم، UAV " هرون" با برد بیش از هزار کیلومتر و ظرفیت 250 کیلوگرم، UAV" هرمس" 450 با برد 200 کیلومتر و ظرفیت 150 کیلوگرم، UAV " پیونیر" با برد 185 کیلومتر و ظرفیت تقریبی 15 تا 25 کیلوگرم، UAV " اسکوت " و " ماستیف" با بردها و ظرفیتهای ناشناخته ، UAV " سرچر" با برد 250 کیلومتر و ظرفیت 100 کیلوگرم، UAV " رنجر" با برد 100 تا 150 کیلومتر و ظرفیت 45 کیلوگرم، مینی UAV " دولوپمنت آو اسکای لارک" با برد 10 کیلومتر و ظرفیت ناشناخته.  


به یاد علی (ع)

 کوچه های شهر کوفه هم نوایی می کنند

                                          در نبود شاه مردان غمگساری می کنند

 مسجد کوفه به یاد گریه هـــــای آن ولی

                                          چــــاه کوفه حسرت نجوای هر لیل علی

 هر یتیم شهر کوفه بــــار دیگر شد یتیم

                                          هاتفی گفتـــا که شیعه تـــا ابد باشد یتیم

 حسرت ماه گلش در سینه این نــوکرش

                                          یاری سید علی واجب بود بر شیعه اش

 در شب قدری چنین ، یاد پدر باشد روا

                                         کـو مرا عشق علی در سینه داد ای ربنا

 امشبش مهمـان زهرا و علی بنما ، خدا

                                          از کــرم دست من و یاران بگیر یا ربنا

                                                            

                                                                 علی

 


تاریخ دقیق حمله آمریکا به ایران

سیاست ,     نظر

در بعضی از سایتها و روزنامه ها تاریخ حمله امریکا به تاسیسات هسته ای ایران اواخر ماه اکتبر ذکر شده است!!روزنامه‌ى «ایل جورناله» چاپ ایتالیا در گزارشی مدعی شده است: دولت بوش قصد دارد در اواخر ماه اکتبر، تاسیسات اتمی ایران را بمباران کند. البته این روزنامه در ادامه گفته«این مسئله شایعه ای بیش نیست»، اما در ادامه نوشته است: این اتفاق به طور دقیق بین 21 تا 25 اکتبر به وقوع خواهد پیوست!!

به گفته هفته نامه آمریکایی «نیشن»، ابتدا قرار بود حمله آمریکا به شکلی غافلگیر کننده در اواخر ماه سپتامبر انجام شود که در آن زمان عده کمی آن را جدی گرفتند.و اینک مجددا این حمله در دستور کار امریکا قرار گرفته است . این نشریه علائمی را برای اثبات ادعایش بیان کرده است از جمله : حرکت ناو هواپیمابر آیزنهاور از بندر نوفولک به سمت خلیج فارس ، عدم بازگشت ناو هواپیمابر انترپرایز که قبلا قرار بود به سمت امریکا حرکت کند اما ظاهرا مقصدش دریای عربی است(آبگاهی بین اقیانوس هند و دریای عمان) ، نشانه بعدی که از بقیه مهم تر است: قرار است به این دو ناو هواپیمابر، ناو های جنگی، زیردریایی ها و ناوهای تدارکاتی و پشتیبانی که از قبل در منطقه مستقر شده اند یا توسط ناو آیزنهاور حمل می شوند، اضافه شود، که در خبررسانی کوتاهی که پنتاگون انجام داد، به منظور تشدید نیروی هایی است که مسلما برای گشودن آتش به روی تاسیسات اتمی ایران در روزهای آینده، کافی خواهد بود.
این هفته نامه آمریکایی می نویسد: به نظر می رسد که این بار یک حمله هوایی درکار است و نیروهای آمریکایی مثل عراق به خاک ایران وارد نخواهند شد.

روزنامه ایتالیایی «ایل جورناله» با بیان این که «حمله نظامی به ایران می تواند در داخل آمریکا هم موثر باشد»، می نویسد: روز 7 نوامبر مردم آمریکا برای انتخابات کنگره به پای صندوق های رای خواهند رفت. از آنجایی که آمار ها نشان می دهند که دموکرات ها در انتخابات جلو افتاده اند، بهتر است حمله نظامی به ایران، قبل از انتخابات انجام بگیرد زیرا متقاعد کردن مجلسی که اکثریت آن را دموکرات ها تشکیل می دهند، کار سختی خواهد بود.

این روزنامه ادامه می دهد: از همه مهم تر اینکه حمله به ایران می تواند برای محافظه کاران فضایی ایجاد کند که نفس تازه کنند و رای دهندگان را برای مدتی سرگرم مسئله ایران بکنند. از پیش معلوم است که مقوله «وطن پرستی» کاربرد گذشته اش را ندارد.

مثل اینکه کسانی نمیخواهند باور کنند هیمنه امریکا شکسته و دوران قلدری در جهان بسر آمده است . نگاهی به وضعیت کره شمالی می تواند عبرت آموز باشد . کره شمالی تحریم شد. از ان پی تی خارج شد. به سمت ساخت سلاح هسته ای پیش رفت و آنرا ساخت و امتحان کرد و هنوز که هنوز است کسی به آن حمله نکرده است . وقتی امریکا و قلدران جهان نمی توانند از پس کره شمالی برآیند آیا خواهند توانست با 70 میلیون ایرانی در بیافتند؟ باید بگم شتر در خواب بیند پنبه دانه ...




موزه سکس و بی بند و باری در کلیسا

سیاست ,     نظر

افتتاح موزه سکس در انگلیس نشان داد که بیشتر مردان انگلیسی، دارای تجربه رابطه با همجنس بوده، عده زیادی جزو ملاقات کنندگان مداوم زنان خیابانی بوده و بسیاری از زنان انگلیسی، روابط جنسی خارج از چهارچوب ازدواج داشته‌اند.
در این موزه، جزییاتی نیز در مورد رفتار جنسی مردم در دهه 1930 در سواحل معروف غرب انگلیس، سینماها و سالن‌ها وجود دارد و نشان می‌دهد که چگونه این‌گونه تمایلات در زمان جنگ جهانی دوم از ذهن مردم انگلیس پاک شد.
به گفته تهیه‌کنندگان این نمایشگاه، انگلیسی‌ها متمایل بودند که در برابر عموم، اعمال جنسی خود را تحت تأثیر مستی نشان داده یا آن را شوخی بخوانند.

افتتاح این موزه که اوج بی حیایی و بی عفتی و بی اخلاقی را در جامعه غربی و بخصوص انگلیس نشان می دهد انسان را به یاد آن آیه قرآن کریم می اندازد که فرموده است بعضی انسانها مانند حیوان بلکه پست از حیوان می شوند(اولئک کالانعام بل هم اضل)

و خبر دیگری که این روزها متاسفانه جامعه غربی و بخصوص جامعه دینی آن یعنی کلیسا را منشا ء فسادهای اخلاقی نشان میدهد انسان را به تعمق وا میدارد. خبر که توسط خبرگزاری ((بی بی سی)) منتشر شده است سندی است که نشان میدهد واتیکان به همه کلیساها دستور داده است در صورت مشاهده تجاوز یا آزار جنسی کودکان به وسیله کشیش‌ها، بر آن سرپوش گذاشته و در صورتی‌که کسانی قصد افشای چنین تجاوزات و اعمال خلاف اخلاقی را داشته باشند، با تهدید به خروج آنان از دین مسیحیت، جلوی انتشار چنین مطالبی را بگیرند.
در اسناد منتشره توسط خبرگزاری‌های جهان، مطلب مهمی نیز بیان شده، مبنی بر این‌که پاپ «بندیکت» شانزدهم (پاپ کنونی) پیش از رسیدن به مقام پاپ، مسئول این بخش در واتیکان بوده است؛ یعنی بر جنایات کشیش‌ها سرپوش گذاشته و به هر نحو ممکن، سعی در حفظ آبروی ظاهری کلیسا در اذهان عمومی مردم می‌کرده است.
جالب است بدانید که کلیساهای کاتولیک دنیا در مجموع 50 میلیون کودک را تحت نظارت و تربیت دارند و در حال حاضر هیچ نهادی بین المللی برای نظارت بر نحوه رفتار کلیساها با این کودکان وجود ندارد.


آیا بیزانس بهانه پاپ بود؟

برخی ها بر این اعتقادند که پاپ بندیکت شانزدهم در سخنرانی خود در آلمان که به بهانه نقل یک متن تاریخی از قول یکی از امپراطوران بیزانس صورت گرفته است در واقع درصدد آن بوده تا مکنونات قلبی و نظرات شخصی خود را درباره دین اسلام وپیامبر آن منعکس سازد به بیان دیگر پاپ از متن این کتاب بعنوان ابزاری برای ابراز نیات و اعتقادات دینی خود استفاده کرده است .
انتخاب تاریخ 12 سپتامبر برای سخنرانی پاپ بندیکت شانزدهم و نیز موضوع آن از جهاتی تامل برانگیز است . 12 سپتامبر در شرایطی برای بیان نظرات پاپ برگزیده شده که در آمریکا پنجمین سالگرد حادثه تروریستی 11 سپتامبر در جریان بود. واقعه ای که از سوی تندروهای کاخ سفید و پنتاگون از جمله جرج بوش به اسلام گراها نسبت داده شده است . انتخاب این تاریخ برای مطرح ساختن نظرات رهبر کاتولیک های جهان که آمریکائیها نیز از پیروان او می باشند علاوه بر ایجاد تنفر نزد جهان اسلام سبب حیرت در غرب شد زیرا با توجه به شرایط کنونی جهان که تلاش می شود اسلام را در مقابل غرب قرار دهند این نگرانی وجود دارد که کلیسای کاتولیک دوباره اندیشه جنگ های صلیبی را پیشه کند با این امید که این بار از پشتوانه قدرت نظامی و تبلیغاتی و نیز تهدیدهای « جرج بوش » علیه جهان اسلام برخوردار خواهد بود.
بیادداشته باشیم اظهارات دو هفته قبل جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا پیرامون ارتباط میان خشونت و اسلام تهدیداتی علیه مسلمانان مطرح شده بود که با نگرانی هایی در جهان اسلام دنبال شد. بوش در اظهارات خود از مسلمانان با عنوان « فاشیست اسلامی » نام برده بود.
« نیویورک تایمز » در سرمقاله روز جمعه خود با « فاجعه بار و خطرناک اندن اظهارات پاپ » و در خواست عذرخواهی وی نوشت : این نخستین بار نیست که سخنان پاپ موجب بروز اختلاف بین مسیحیان و مسلمانان شده است .
نیویورک تایمز افزود : جهانیان به سخنان پاپ ها به دقت گوش می دهند و زمانی که گفتار یکی از آنان خواسته یا ناخواسته موجب بروز ناراحتی می شود فاجعه بار و خطرناک است .
در این باره روزنامه ایتالیایی « لارپوبلیکا » نوشت : در حالیکه روز شنبه واتیکان تعویض نخست وزیر و وزیرامورخارجه خود را جشن می گرفت یک تاج سیاه رنگ در مقابل سفارت واتیکان در آنکارا به نشانه اعتراض به سخنرانی پاپ در آلمان گذاشته شد. این شدیدترین بحرانی است که میان پاپ و جهان اسلام از زمان جنگ مذاهب صورت گرفته است .
لارپوبلیکا افزود : پاپ هرگز عذرخواهی برای اظهارات خود نخواهد کرد اما روشن است که نخستین وظیفه « برتونه » نخست وزیر جدید واتیکان صلح در قبال اسلام خواهد بود. در عین حال بسیاری از نمایندگان با تجربه واتیکان عقیده دارند که نیاز به یک حرکت ویا یک اظهارنظر برای خروج از این بحران حس می شود و حال نوبت نخست وزیر واتیکان است تا زمان و نوع آنرا مشخص نماید.
بنوشته لارپوبلیکا اما پاپ به آنچه که در دانشگاه آلمان گفت عمیقا اعتقاد دارد وی سخنرانی خود را با دقت تمام در طول تعطیلات آماده کرده بود. پاپ در سخنان خود در آلمان تردید درباره رابطه میان اسلام و جامعه مدنی را منعکس کرد. تردیدی که وی در سپتامبر سال گذشته در یک سمینار سری با شاگردان سابق خود نیز عنوان کرده بود پاپ آن زمان از نیاز مناقشه با جهان اسلام درباره موضوع حقوق بشر صحبت کرده بود و از مشکلات اسلام برای زندگی در جامعه سکولاریزه شده و قبول توسعه لائیکی انتقاد کرده بود.
به عقیده این روزنامه ایتالیایی پاپ آنقدر به تزهای خود ایمان دارد که اعلام منتشر کردن آنها را کرده است .

یادداشتهای یک دانشجو از جنگ 33 روزه در لبنان

سیاست ,     نظر

روز دوم جنگ
حزب‌الله اعلام می‌کند که امروز سیدحسن نصرالله در مسجد امام حسن(ع) در حومه بیروت کنفرانس خبری برگزار می‌کند. اعلام کنفرانس خبری سیدحسن نصرالله با زمان و مکان مشخص در واقع یک حرکت جسورانه در روز دوم جنگ بود که حدود 100 خبرنگار در آن شرکت کردند.
در رابطه با این کنفرانس بعداَ مشخص شد که در کابینه رژیم صهیونیستی بحث مفصلی درگرفته است و‏ وزیر جنگ اسرائیل تأکید داشته که ما باید محل کنفرانس را بمباران کنیم و این فرصت طلایی برای از بین بردن نصرالله است‏ اما اولمرت نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با او مخالفت می‌کند و می‌گوید که ما جنگ را خواهیم برد و نیازی به کشتن تعداد زیادی خبرنگار و ایجاد جو منفی جهانی علیه خود نداریم.

روز پنجم
فضای یأس بر شیعیان لبنان حاکم بود. حومه بیروت در این روز به شدت بمباران شد و ناحیه مربع‌الامنی که تعدادی از مجتمع‌های حزب‌الله در آن واقع شده با خاک یکسان می‌شود. اسرائیل ادعا می‌کند که ستاد فرماندهی حزب‌الله را بمباران کرده و سیدحسن نصرالله کشته شده است. مردم باور نمی‌کنند اما نگرانند. از ایران نیز برخی صداهای یأس‌آلود شنیده می‌شود.

روز ششم: نقطه عطف
مردم لبنان به کلام سیدحسن نصرالله اعتماد دارند‏، این مردم ممکن است گاهی اطلاعیه‌ها‌ی حزب‌الله را کاملاَ باور نکنند اما در مورد نصرالله تردید به خود راه نمی‌دهند و این محدود به لبنان نمی‌شود حتی روزنامه‌های اسرائیلی از او با عنوان «دشمن راستگو» یاد می‌کنند.
در لحظات پایانی روز ششم، ناگهان شبکه المنار اعلام کرد که سخنان سیدحسن نصرالله تا لحظاتی دیگر از این شبکه پخش خواهد شد، الجزیره نیز از طریق المنار این سخنان را پخش کرد. مردم در لبنان و سایر کشورهای عربی به محض شنیدن این خبر خود را هر جا که بودند به تلویزیون می‌رساندند. بعداَ الجزیره یک مستند فقط در مورد این موج مردم به سمت تلویزیون‌ها برای شنیدن سخنان نصرالله تهیه و پخش کرد.
نصرالله در این سخنان ضمن برشمردن مواضع حزب‌الله‏ به تکذیب ادعاهای اسرائیل در مورد ورود به برخی نقاط خاک لبنان پرداخت و در پایان با خبر انهدام ناو اسرائیلی درسواحل لبنان همه مردم را به خیابان‌ها کشاند.
حیفا در برابر ضاحیه (حومه بیروت)
حزب‌الله اعلام کرد، بندر حیفا را در برابر حملات اسرائیل به حومه بیروت مورد هدف قرار داده است. حومه بیروت از بیروت مستقل است و شهرداری و تشکیلات جداگانه‌ای دارد.

یک مشکل حزب‌الله در پرتاب موشک‌ها، عرب‌های ساکن سرزمین‌های اشغالی بودند، از این رو، حزب‌الله سعی داشت که شهرک‌های ساکن «یهودیان مهاجر» را مورد هدف قرار دهد. هنگام تصمیم برای هدف قرار دادن حیفا در برابر حمله به ضاحیه، نصرالله از مردم حیفا خواست تا این شهر را تخلیه کنند، اما اعراب ساکن این شهر، حیفا را ترک نکردند و در پناهگاه‌ها به سر می‌بردند، آنها می‌گفتند که اگر به صورت دسته جمعی شهر را ترک کنند، پس از پایان جنگ، رژیم اجازه بازگشت را به آنان نخواهد و حوادث سال ۱۹۴۷ دوباره تکرار خواهد شد.
هنگامی که اسرائیلی‌ها در حال بررسی حمله به قلب بیروت بودند‏، سیدحسن در پیامی تلویزیونی تهدید کرد که اگر بیروت را بزنید تل‌آویو را می‌زنیم و بدین ترتیب آنها از بمباران بیروت صرف‌نظر کردند.
حزب‌الله پس از اینکه اسرائیل پل‌های بعد از بیروت را مورد حمله قرار داد‏، عفوله را در 40 کیلومتری تل‌آویو موشکباران کرد.

 ناامیدی LBC
در تمام طول جنگ تلویزیون LBC لبنان که متعلق به مسیحیان است به دنبال یک شیعه می‌گشت که از شرایط بوجود آمده نق بزند تا علیه حزب‌الله استفاده کنند. خبرنگاران LBC پس از بمباران به محل می‌رفتند و با مردم آسیب دیده مصاحبه می‌کردند اما همه می‌گفتند: جان ما فدای سیدحسن!
در این روزها دوربین LBC یک صحنه شگرف ضبط کردند. در یک مورد از بمباران‌ها خبرنگار LBC به سرعت به محل می‌رسد‏، خانه‌ای خراب، از خانواده‌ای 7 نفره، 6 نفر به شهادت رسیده‌اند مردم در حال بیرون آوردن اجساد از زیر آوار هستند یک تکه بزرگ بتون برداشته می‌شود، ناگهان یک پیرمرد در بین خاک‌ها نمایان می‌شود همان لحظه پیرمرد انگشتانش را به نشانه پیروزی ـ  V شکل ـ بالا می‌گیرد و اولین جمله او این است که «همه چیز ما فدای سیدحسن». پیرمرد، شبکه LBC به زانو درآورد.
دمشق را می‌زنیم
روز دهم گفتند که «دمشق را می‌زنیم»‏. سوری‌ها به خاطر اینکه خیلی شجاع(!) هستند تا چند روز هیچ حرفی نزدند، حتی اسرائیل در داخل خاک لبنان در نزدیکی مرز سوریه نیرو پیاده کرد.
احمدی‌نژاد رئیس جمهور ایران گفت، اگر سوریه را بزنید «پاسخی ویرانگر» خواهیم داد.  پس از این سخنان بود که نخست‌وزیر سوریه اعلام موضع کرد: «اگر دمشق را بزنید ما نیز پاسخ می‌دهیم». سخنان احمدی‌نژاد بازتاب وسیعی در رسانه‌ها داشت. چندین میزگرد سیاسی تنها برای تحلیل عبارت «پاسخ ویرانگر» تشکیل شد. پس از آن، دیگر حرفی از دمشق به میان نیامد.

حکایت جالب «مارون الراس»
وزیر خارجه اسرائیل در یکی از جلسات کابینه به رییس ستاد ارتش می‌گوید، شما چهار بار گفتید که مارون الراس را گرفتیم، چهار بار گفتید که بمباران کردیم، اگر گرفتید چرا بمباران کردید؟ شما هنگامی که می‌گرفتید اعلام می‌کردید، آنها(حزب الله) پس می‌گرفتند، گزارش را به کابینه نمی‌آوردید. شما مدام به ما دورغ می‌گویید.

 


آیا جورج بوش دجال است؟

سیاست ,     نظر

اخیرا در یکی از سایت‌های اینترنتی خبری با این مضمون به چاپ رسیده است که: «آیا جورج بوش یک دجال است؟»

 در این مقاله اینترنتی تلاش شده که با استناد به علم اعداد (Numberollgy)، پیشگویی‌های «نوستر اداموس» طرفداری فرقه شیطان پرستان و ساحران از بوش در جریان انتخابات و پیشگویی‌های کتاب مقدس به نوعی این نکته القا شود که «جورج بوش» همان دجال و یا «آنتی کریست» ذکر شده در کتاب مقدس است.

بیوگرافی خاصی که از جورج بوش در ابتدای این مقاله ارائه شده به این شرح است: او کسی است که کوکائین مصرف می‌کرده و دوستانش او را به عنوان یک الکلی عیاش بدخلق می‌شناسند. و شکست‌های تجاری متعددی داشته که به کمک دوستان ثروتمندش از آنها خلاصی یافته است. وی فرماندار ایالت تگزاس بوده و در طول فرمانداری او در تگزاس بدترین اخبار از این ایالت گزارش شده است که به چند مورد آن اشاره می کنیم که؛ تگزاس دارای بالاترین آمار کودکان فقیر 2/26 درصد در بین ایالات متحده است و 5/24 درصد مردم این ایالت از بیمه درمانی برخوردار نیستند.مطالعات اخیر وزارت کشاورزی در مورد ایالت تگزاس نشان می دهد که 5 درصد از خانواده های تگزاس اکثر اوقات چیزی برای خوردن پیدا نمی کنند.

این ایالت کمترین هزینه سرانه خدمات اجتماعی را نسبت به دیگر ایالت ها داراست. در پنج سال اخیر وی کلیدهای رهایی مردم تگزاس از فقر و تنگدستی را در دست داشت، اما با غروری کاذب سهم طبقات ثروتمند تگزاس در پرداخت مالیات را کاهش داد و از این راه آنها را مبلغان انتخاباتی خود کرد. تگزاس بیشترین درصد بازداشت ها و زندانی ها را داراست. در تگزاس برای یک سیاه آمریکائی 6 برابر یک سفید پوست احتمال دریافت حکم اعدام وجود دارد، تا یک سفید پوست برای کشتن یک سیاه پوست. در تگزاس برای اولین بار پس از جنگ های داخلی یک خانم Karla faye Tucher به مجازات اعدام محکوم شد.

بنا به این گزارش مدارک مورد استناد این ادعا عبارتند از: 
اول ـ «تشخیص دجال از طریق علم اعداد»: در انجیل برای اینکه آیا شخصی دجال است و یا خیر ، راهی از طریق علم اعداد داده شده است:1 – انجیل می گوید این عدد 666 و مربوط به یک مرد است. روش کار به این شکل است که به هر یک از حروف لاتین از A تا Z از 1 تا 26 را اختصاص می دهند که اگر این اعداد را برای نام جورج دبلیو بوش محاسبه کنیم چنین می شود:

7 + 5+15+18+7+5 برای جورج ، 18+5+11+12+1+23برای دبلیو (Walker) و 8+19+21+2 برای بوش که جمع همه آنها می شود 177=7+7+1=15=5+1={6}که این اولین شش ماست.

2- می توان از روی تاریخ تولد وی یعنی 6 جولای 1946 به دست آورد. به این ترتیب که اگر ارقام جولای را که هفتمین ماه میلادی است به بقیه اعداد به این شکل جمع کنیم 7+6+1+9+4+6=33می شود 33=3+3={6} که دومین شش را به دست می آوریم.

3- شش سوم را می توان با توجه به این مطلب که هدف ابتدایی دجال غلبه بر کل جهان و تقدیم آن به شیطان است و اولین قدم در این را فرمانداری تگزاس بوده است پیدا کرد. بوش برای اولین بار در هشتم نوامبر 1994 به فرمانداری تگزاس انتخاب شد که باز هم اگر ارقام این تاریخ را با هم جمع کنیم خواهیم داشت: 1+1+8+1+9+9+4=33 33=3+3={6} که مجددا سومین 6 را با ما می دهد. حال اگر تاریخ ریاست جمهوری رسیدن وی را نیز در نظر بگیریم که 20 ژانویه 2001 بوده است مجددا به عدد 6 می رسیم که می توانیم آن را جایگزین سومین عدد شش مربوط به دوران فرمانداری او کنیم:
1+1+0+2+0+0+1={6}

نکته حیرت انگیز اینکه چرا پدر وی به هنگام نامگذاری او نام هربوت را قبل از کلمه (Walke) از نام وی حذف کرد؟ آیا آن راهی برای پیشکش پسرش به شیطان نبوده است؟ George= 6 حرف ، WALKER= 6 حرف ، BUSHJR ریشه آلمانی آن Busche نیز دارای شش حرف است که دوباره سه شش را تشکیل می دهد.

اگر هنوز متقاعد نشده اید باید بدانید که شانس رخداد چیزی شبیه به حالت فوق به طور اتفاقی و تصادفی 1 در 000/000/000/100 است که بیش از 16 برابر کل جمعیت بشر است. حال اگر باز هم تصور می کنید که این یک تصادف است بد نیست به این ضرب المثل و به تبع آن دومین سند دقت کنید که می گوید: « شخصی را از طرفدارانش بشناس ».

دوم ـ «حمایت گروه‌های شیطان پرست»: وی در طول دوران مبارزان اولیه اش در گروههای شیطان پرست نیوهامپشایر حضور یافت و این واقعه ای بود که به طور گسترده در رسانه های خبری پوشش داده شد و این در حالی بود که یک تجمع نفرت آور از ساحره ها و جادوگران از سراسر نیواینگلند گردهم آمدند تا صعود وی به مقام ریاست جمهوری را پیش بینی کرده و جشن بگیرند.

سوم ـ «پیشگویی‌های نوسترآداموس»: میشل نوستر اداموس (1566 – 1503 م) یک پزشک و منجم فرانسوی بود که کتابی با بیش از 900 پیشگویی درباره حوادث فرانسه و کل جهان نگاشته است. وی پیشگویی‌های خود را به صورت مصراع‌های آهنگین نگاشته که به دلیل برخورداری از دقت زیاد بسیار مورد توجه بوده‌اند. یکی از پیشگویی‌ها که اخیرا در اینترنت نیز وارد شده این است که: هزاره می‌آید، ماه دوزادهم، در خانه نیرومندترین قدرت و آدم سبک مغز روستایی می‌آید تا ادعای رهبری کند. وی سپس ادامه می‌دهد: یک فرد مشکوک از سلطنت دور می‌شود با اینکه عده زیادی از آن حمایت می‌کنند و او رای عمومی را به دست می‌آورد اما گروهی اجازه نمی‌دهند که او حکمفرما شود. این مطلب به نظر می‌رسد که تماما در مورد (آل گور) رقیب بوش باشد وی اضافه می‌کند به حکومت رسیدن بوش مصادف با آمدن ستاره دنباله داری است به نام Hale Bop. سال‌های 95 تا 97: یعنی زمان شروع و آغاز مقدمات مبارزات انتخاباتی بوش و سال 97: یعنی زمانی که از وی به عنوان نامزد ریاست جمهوری سخن به میان آمد آخرین حد روشنایی این ستاره دنباله دار بود. او در ادامه می گوید:
پس از روی کار آمدن وی، قتل عام شدیدی صورت می‌گیرد و صدها تن به انتقام بر می‌خیزند و سپس کسی می‌آید {از طرفداران بوش } که مانند «هانی بال» است.

هانی بال ژنرال سیاهی بود که با فیل‌هایش برای تسخیر روم حرکت کرد اما در نهایت شکست خورد. در اینجا «کالین پاول» سیاهپوست که به طرف عراق (بابل) حرکت می‌کند مورد نیاز است. قابل ذکر است که این پیشگویی‌ها با تفصیلات بسیاری ادامه می‌یابد که مجال پرداختن به همه آنها و توضیح دقیق و با جزئیات انها نیست.

چهارم : « پیشگویی‌های انجیل»: این پیشگویی‌ها بر اساس مکاشفه عجیب دانیال نبی است که تعبیر آن این چنین است: وی (دانیال نبی) می‌گوید: در ایلام {susa سمت مشرق بابل در عراق} در پیش روی خود قوچی دو شاخ را دیدم {اشاره به صدام حسین} و شاخ‌های وی بلند بودند {اشاره به اینکه او چهارمین ارتش ثروتمند جهان را داشت}. یکی از شاخ‌های بلندتر از دیگری بود و بعدا بلندتر شد {اشاره به نیروه های نظامی عادی و گارد جمهوری عراق دارد که بعدا شکل گرفت و به هفت لشکر تقسیم شد} این قوچ را می‌دیدم که به سمت شمال {کردها و ایران} و جنوب {کویت} حمله می‌کند. و هیچ نیرویی نمی‌توانست او را از این اعمالش باز دارد.

او به بزرگترین قدرت در منطقه تبدیل شد. در حالی که به این قوچ می‌اندیشیدم. ناگهان بزی با یک شاخ از غرب آمد در حالی که تمام کره را می‌پیمود بدون اینکه زمین را لمس کند {اشاره به جورج دبلیو بوش و نیروی هوایی وی دارد} او به طرف قوچ دو شاخ آمد و به او با خشم زیاد حمله کرد و قوچ توانایی ایستادگی در برابر آن را نداشت. و بز پشت او را به زمین زد. بز خیلی بزرگ و برتر شد اما با وجود قدرتش شاخش شکسته بود {جورج بوش پدر به خاطر تصویب حمله هوایی آمریکا به عراق یکسال بعد ریاست جمهوری را از دست داد}. به جای شاخ قبلی وی چهار شاخ رشد کرد {وی سه پسر و یک دختر داشت که به دلیل «لوسمی 2» فوت کرد} و به جای آنها شاخ دیگری رشد کرد {اشاره به جورج دبلیو بوش} که ثروتمند بود و به طرف غرب و جنوب رفت {وی بیشتر دوران جوانی خود را در قماربازی و شراب خواری گذراند و بعدها به فرمانداری تگزاس رضایت داد و سپس به رئیس جمهوری رسید} و به طرف سرزمین زیبا {یعنی خاورمیانه} لشگر کشی کرد.

او خود را برتر از همه و به عنوان رهبر گروه خود معرفی کرد {رهبر ائتلاف عدالت بی پایان} و بعد من شنیدم که فرد مقدسی به فرد مقدس دیگر می‌گفت: چقدر طول می کشد تا رویایی دانیال تحقق یابد. او جواب داد 2300 روز و شب و این جنگ {جنگ خاورمیانه} شش و نیم سال به طول خواهد انجامید که باعث مرگ و میر و خرابی‌های ناباورانه می‌گردد. زمانی که من در حال دیدن این رؤیا بودم و می‌کوشیدم آن را بفهمم پشت من کسی ایستاد که مردی بود {در انجیل پسر خدا} عیسی (ع) و به جبرئیل گفت که جبرئیل به او بگو که ای پسر! بدان که این رویا به آخرالزمان مربوط می‌شود و این در حالی بود که او در نزدیکی جایی که بودم آمد و من هم از ترس به سجده افتادم.


تازه ترین مواضع رهبری در باره دکتر علی شریعتی

سیاست ,     نظر

آخرین نظرات مقام معظم رهبری در باره دکتر شریعتی در کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران» نوشته رسول جعفریان منتشر شد.

 در چاپ ششم کتاب رسول جعفریان و در پاورقی چند صفحه از کتاب، نظرات مقام معظم رهبری در باره مرحوم شریعتی منعکس شده است که اختصاصا برای نویسنده کتاب ارسال شده و مطالبی است که حضرت آیت الله خامنه ای به هنگام مطالعه چاپ سوم کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران» در حاشیه کتاب نگاشته اند.

رسول جعفریان در چاپ ششم این کتاب ضمن انجام اصلاحات و افزودن مطالب جدید، نظرات مقام معظم رهبری را نیز در پاورقی کتاب افزوده است. هرچند ظاهرا این کار با رضایت دفتر رهبری انجام نشده است، اما در شناخت آخرین قضاوتهای رهبر معظم انقلاب در چند موضوع اختلافی پیرامون شریعتی بسیار مفید است. عمده ترین مواضع رهبری که قابل تامل است و می تواند در مورد شریعتی دفاعیه به حساب آید، به دو موضوع زیر مربوط است:

1 – بحث نامه نگاری شریعتی به ساواک و نوع تعامل وی با رژیم شاه

در این زمینه رسول جعفریان دو نظر را مطرح می کند: نخست نظر سید حمید روحانی که دکتر شریعتی را عامل رژیم معرفی می کند. دوم کسانی که شریعتی را عامل رژیم نمی دانند اما معتقدند که شریعتی و رژیم شاه در چند حوزه از جمله در برخورد با مسائل اجتماعی، روحانیت، مارکسیسم و ...، دارای وحدت نظر و همسویی فکری بوده اند.

در این زمینه مقام معظم رهبری با هر دو نظر فوق مخالفت می کنند و بر نظری تاکید می کنند که مطابق آن، نامه نگاری به ساواک و انتخاب محتوای خاص در این نامه ها، یک تاکتیک به قصد فریب دستگاه حکومت شاه تلقی می شود.

مقام معظم رهبری در این باره می نویسند:

« به نظر من و با شناختی که از دکتر داشتم، وی تلاش کرد تا از وجود نقاط مشترک خود با دستگاه مانند ضدیت با مارکسیسم و انتقاد از روحانیت استفاده کند و ساواک را درباره خود به طمع بیندازد و در واقع آنها را فریب دهد و موفق شد. شاکله او با نوکری ساواک سازگار نبود. حداکثر این بود که وی اهل خطر کردن در مبارزه با دستگاه نبود و مایل بود در حاشیه عرصه مبارزه قرار داشته باشد ... در سال 54 که من از زندان آمدم، و همه به دیدن من می آمدند، او به منزل من نیامد و برای دیدار من منزل جوانی از دوستان مشترکمان را معین کرد و چند ساعتی با هم بودیم (آن جوان فرحبخش بود که به من و دکتر ابراز ارادت می کرد).»

2 – انتقادهای تند استاد مطهری از شریعتی

دومین موضوعی که در این کتاب از حاشیه نویسی های مقام معظم رهبری منعکس شده است، مربوط به قضاوت تند و همراه با سوءظنی است که نسبت به دکتر شریعتی در نامه استاد شهید مطهری به حضرت امام خمینی در سال 56 آمده است. بسیاری از افراد طرح این مواضع از سوی استاد مطهری را از سر عصبانیت تلقی کرده بودند و برخی نیز آن را به دشمن شناسی ایشان مربوط می دانند.

در این زمینه هم نظر مقام معظم رهبری متفاوت است و در هر حال قضاوت شهید مطهری در باره شریعتی را نمی پسندند.

ایشان در این زمینه می نویسند:

« نظرات مرحوم شهید مطهری در باره شریعتی – چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود – غالبا مبالغه آمیز ... بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند.»

(پاورقی صفحه 476 کتاب)

در هر حال نحوه برخورد مقام معظم رهبری با این مسئله و قضاوت منصفانه و حمایت آمیز ایشان از مرحوم شریعتی - ضمن وارد دانستن انتقادهای فکری و اعتقادی به آثار آن مرحوم – می تواند الگوی خوبی برای همگان باشد تا در مواجهه با این متفکران کشور، بزرگی بزرگان انکار نشود ولو آن که در بسیاری از زمینه ها ما با آنان مخالف باشیم و انتقاد کنیم.


خاطره ای از شهید رجایی

فرماندار دزفول تعریف می کند در یکی از روزهای اول جنگ که دزفول شدیدا تحت فشار و آسیب موشک‌های دوربرد صدام بود و اوضاع خیلی به هم ریخته بود و من نمی‌توانستم حتی در دفترم آرام و قراری داشته باشم و مرتبا باید پاسخگوی مردمی می‌بودم که برای حل مشکل خود به فرمانداری آمده بودند، منشی دفتر به من گفت: آقای رجایی با شما کار دارد. من که سرم خیلی شلوغ بود، اصلا نتوانستم تصور کنم که نخست‌وزیر مملکت به فرمانداری تلفن بزند، برای همین، اعتنایی نکردم و به صحبت با کسی که مشکلی داشت، ادامه دادم. پس از چند دقیقه که به دفتر بازگشتم و گوشی را گرفتم، وقتی با صدای آقای رجایی روبه‌رو شدم، از خجالت آب شدم که چرا نخست‌وزیر مملکت را چند دقیقه روی خط معطل نگاه داشته‌ام، برای همین، بلافاصله عذرخواهی کردم، ولی در کمال حیرت از ایشان پاسخی شنیدم که شرمندگی من را بیشتر کرد. ایشان فرمودند: شما نباید از این‌که من را معطل نگه داشته‌اید ناراحت باشید. حق دارید، کارتان زیاد است و سرتان شلوغ است. این ما هستیم که در تهران نشسته‌ایم و کاری نداریم و شما در منطقه جنگی دارید کار می‌کنید. ما در نهایت به این طرف و آن طرف یک تلفن می‌زنیم و احوالی می‌پرسیم!

این تواضع ایشان در حالی بود که من می‌دانستم جنگ نه تنها در دزفول و خوزستان که در چند استان دیگر هم جریان دارد و وضعیت اقتصادی مملکت به جایی رسیده بود که ایشان در جلسه محرمانه‌ای به نمایندگان مجلس گفته بود، دوستان و برادران وضعیت اقتصادی کشور، به گونه‌ای است که اگر امروز نفت بفروشیم، پول داریم و اگر نفروشیم، خزانه کشور خالی است!