در اوج اسلامستیزی غربیان، که دیروز رسانههای هلندی، و امروز رسانههای دانمارکی جلودار آن هستند گزارش میرسد که گروهی در کشور دوم، از طریق هنرهای تجسمی به اسلامستیزی برخاسته و میخواهند از طریق کاریکاتورهای موهن و نمایش فیلم، پیامبر و قرآن را در انظار جهانیان نازیبا سازند، در چنین شرایط و اوضاع، مصاحبهای از آقای عبدالکریم سروش خواندم که در سایت «آفتاب نیوز» به تاریخ 14 بهمن 86 به نقل از رادیو هلند، بخش عربی، و ترجمه فارسی آن در رادیو زمانه آمده بود.
من نمیتوانم بدون دلیل قاطع بگویم آنچه در این مصابحه خواندم نظریه صددرصد خود اوست، ولی سکوت او را میتوانم گناهی نابخشودنی در مقابل این گزارش به شمار آورم. در شرایطی که ملحدان غرب کمر به اسلامستیزی و منزوی ساختن مسلمانان بستهاند، فردی که در محیط اسلامی و در میان علما و دانشمندان پرورش یافته و مدتها سخنان او زینتبخش رسانههای ایرانی بوده، سخنانی به زبان آورد که نتیجه آن این است که قرآن موجود، ساخته و پرداخته ذهن پیامبر است! و پیامبر در آفرینش قرآن، نقش محوری داشته است!
در آذرماه 84 نامه سرگشادهای به آقای سروش نوشته و در آنجا لغزشهای او را در مسئله امامت و خلافت گوشزد کردم و بار دیگر از او درخواست نمودم که به آغوش ملت اسلامی و بالأخص علما و حوزههای علمیه باز گردد و بداند که این نوع سروصداها و هیاهوها زودگذر است و به سان موج دریا، پس از اندی خاموش میشود، و آنچه باقی میماند، همان حق و حقیقت است و تصور میکردم که این نامه پدرانه درباره او مؤثر افتد. کسانی که این نامه را خوانده بودند، از نگارش آن، اظهار رضایت میکردند، ولی مصاحبه او درباره قرآن، بر تأسف و تأثرم افزود، و با خود فکر کردم که زاویه انحراف روز به روز بیشتر میشود و این سؤال به ذهنم رسید که چه عاملی در کار است که از این فرد دستپرورده حوزه و دانشگاه، چنین بهرهکشی میکنند؟ او با آن چهره نورانی، و بیان شیرین، روزگاری مدرس نهجالبلاغه بود. خطبه همام را به نحو دلپذیری تفسیر میکرد، چه شد که از این گروه این همه فاصله گرفت.
از این مقدمه بگذرم، و با نگارش این نامه و نقد اندیشه او، روزنه امید به اصلاح او را بار دیگر باز بگذارم، به امید آن که با خواندن این نامه، بار دیگر به آغوش امت اسلامی باز گردد.
مکتب شک یا «سوفیسم»
در قرن پنجم قبل از میلاد، در یونان باستان، گروهی به مکتب شک در همه چیز، حتی در وجود خود، و وجود خارج از خود روی آورده و افکار و عقاید عجیبی را از خود ارائه کردند. رشد اندیشه سفسطی مدتی بر تفکر یونانی غلبه کرد، لکن به وسیله حکیمان و اندیشمندان بزرگی مانند سقراط و افلاطون و ارسطو به عمر آن خاتمه داده شد، زیرا مغلطههای آنان را آشکار ساخته و به بیماری سفسطه پایان بخشیدند. ارسطو با تدوین منطق، توانست یک نوع نظم فکری واقع گرایانه به بشر تقدیم کند، با این که اندیشمندان یاد شده خدمات ارزندهای به تفکر بشری تقدیم کند، با این که اندیشمندان یاد شده خدمات ارزندهای به تفکر بشری تقدیم نمودند، ولی چیزی نگذشت که مکتب دیگری به نام مکتب «لا ادری» به وسیله پیرهون (365-275م) پیریزی شد و مکتب انکار واقعیات به مذهب شک مطلق تبدیل گشت، ولی آن نیز دیری نپایید و به تاریخ پیوست.
فلاسفه اسلام مانند شیخالرئیس و پس از آن صدرالمتألهین دراین باره سخنان شیوایی دارند که علاقهمندان میتوانند در این مورد به کتاب «شناخت در فلسفه اسلامی» از این قلم مراجعه کنند.
در خیزش اخیر غرب، بار دیگر مکتب تشکیک به صورتهای «علمی نما» ظاهر گشت و همت گروهی از فلاسفه غرب، براین شد که به جای این که بربنای رصین فلسفه، طبقهای بیفزایند، کوشش کردند که بار دیگر همه این بنا را فرو ریزند و هنر آنان این شد که همه جا در شک و تردید سخن بگویند و به قول فروغی «هنر فیلسوفان انگلیسی جز این نبود که بنای رفیع فلسفه را که تا آن زمان برپا شده بود فرو ریزند، بی آن که چیزی به آن بیفزایند.»
جای سخن نیست که شک، گاهی گذرگاه یقین است و تا انسان شک نکند به یقین نمیرسد ولی شکی زیباست که پل یقین باشد و به اصطلاح گذرگاه باشد نه اقامتگاه، ولی متأسفانه شک این گروه اقامتگاه است، نه معبر و گذرگاه.
بیماری دیگری که زاییده همین تفکر شکگرایی است، طرح نظریه، بدون این که کوچکترین دلیل و برهان، به همراه آن باشد، و هرگاه سؤال شود دلیل شما براین گفتار چیست؟ میگوید: «I think» ( من فکر میکنم). اما شما چرا چنین فکر میکنید؟ به چه دلیل؟ سؤال از دلیل و برهان ممنوع است!!
شیخالرئیس میفرماید: هر فردی گفتار کسی را بدون دلیل و برهان بپذیرد، او از فطرت انسانی منسلخ شده است، ولی متأسفانه این بیماری (طرح نظریه بدون دلیل) آن هم با یک رشته سخنان حماسی به تدریج گسترش پیدا کرده در حالی که منطق قرآن این است: «قُلْ هاتُوا بُرْهانکُمْ».
جناب سروش در آن بحث پیشین (بحث امامت و خلافت) درباره امامان بیمهری کردند ولی در اینجا گام فراتر نهاده به حریم وحی و قرآن بیمهری ورزیدهاند، و من از خدا میخواهم که وی در این حد توقف کند و گام فراتر ننهد، که مبادا سعادت اخروی او (که قطعاً خواستار جدی آن است بیش از این به خطر بیفتد.)
* خلاصه نظریه
حقیقت این است که او در بیان نظریه خود دچار اختلاف و تناقضگویی میشود و نمیتوان اطراف آن را در نقطهای و به صورت نظریه واحدی گردآوردف و به اصطلاح آن چنان به نعل و به میخ میزند که اگر به نقطهای اعتراض شود، بتواند از آن بگریزد. اینک سخنان او را در چند فراز نقل میکنم:
1. تجربهای به سان تجربه شعرا
دکتر سروش میگوید: وحی، الهام است و این همان تجربهای است که شاعران و عارفان دارند، هرچند پیامبر آن را در سطح بالاتری تجربه میکند، و در روزگار مدرن ما، وحی را با استفاده از استعاره شعری میفهمیم، چنانکه یکی از فیلسوفان مسلمان گفته است وحی بالاترین درجه شعر است.
* تحلیل
این نظریه، نظریه جدیدی نیست، بلکه همان است که مشرکان مکه، قرآن را از این راه تفسیر میکردند و میگفتند: همانطور که امرؤ القیس در پرتو الهام، معانی و الفاظ را میآفریند، محمد نیز از همین طریق، آفریننده معانی و الفاظ آیات است. مسلماً مقصود آنان از شعر، شعر منظوم نیست، بلکه یافته و تخیلات انسان از طریق تفکر چه در قالب نظم و چه در قالب نثر. قرآن این نظریه را از آنان نقل میکند و به نقد آن میپردازد:
«وَ یَقُولُونَ أإنّنا لتارکُوا آلهتنا لشاعرٍ مَجْنُون» (صافات/ 36).
«میگویند: آیا ما خدایان خود را به خاطر یک شاعر دیوانه رها میکنیم؟!».
و نیز میفرماید:
«أَمْ یَقُولون شاعر نتربّص به رَیب المَنُون» (طور / 52)
«میگویند: او شاعر است و ما در انتظار مرگ او هستیم».
و گاهی قرآن را از سه راه توجیه میکردند و آن را ساخته فکر پیامبر دانسته، گاهی میگفتند: افکار پراکنده است و گاهی میگفتند به خدا دروغ بسته و سرانجام میگفتند: شاعری است که تخیلات خود را در این قالبها ریخته است:
«بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحلام بَل افتراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ» (انبیا / 5).
«بلکه میگفتند: افکار آشفتهای است، بلکه آن را به دروغ ساخته و پرداخته است، بلکه او شاعری بیش نیست».
قرآن در نقد این نظریه میگوید:
«وَمَا هُوَ بِقَول شاعرٍ قَلیلاً ما تُؤْمِنُون» (حاقه/ 41).
«آن سخن شاعری نیست، شما اندک ایمان میآورید».
و در آیه دیگری میفرماید:
«وَمَا عَلّمْناهُ الشعْر وَما یَنْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إلاّ ذِکرٌ وَ قُرآن مُبین» (یس/ 69)
«ما به او شعر نیاموختیم و سزوار او هم نیست، و آن، جز یادآوری و قرآنی آشکار نیست».
بالأخره آنان، پیامبر را با شعرا در یک صف قرار داده بودند، محتوای نظریه مورد بحث نیز بیش از این نیست، هرچند کلمه «در سطح بالاتری» را به آن افزوده است، ولی مجموعاً از یک منشأ سرچشمه میگیرد.
اگر میگوید: شعرا از خود، الهام میگرفتند ولی پیامبر از مقام ربوبی الهام میگرفت، در این صورت، عطف این دو به هم، عطف مباین به مباین است و در نتجیه تشبیه مخّل و ناروا میباشد.
از این بگذریم، بالأخره این نظریه چه دلیلی دارد؟ آیا شاهدی هم بر آن دارید؟ متأسفانه این مصاحبه، سرتاسر، طرح یک رشته تصورات و مفاهیم است بیآن که برای اثبات آن دلیلی اقامه شود. اگر واقعاً قرآن در حد یک اندیشه شعری هرچند در سطح بالاتر است، پس چرا تحدّی کرده ولو با آوردن یک سوره؟. کدام شاعر در طول عمر خود، تحّدی میکند و میگوید: احدی نمیتواند تا روز رستاخیز غزلی مانند غزلهای من بیاورد؟
در اینجا باز میتوان به صاحب این نظریه گفت: همین تفسیر و توجیه شما درباره قرآن جز یک نوع تجربه شعری چیزی دیگری نیست، یعنی نفس شما این اندیشه را پرورش داده و بر صحفه ذهن آورده و بر نوک قلم و سر زبان جاری ساخته است، بیآنکه واقعیتی در پشت آن نهفته باشد.
اگر واقعاً شعر و شاعری و آنچه در این ردیف است، فاقد ارزش جادوانه است، سخن شما نیز از همین سنج است.ادامه مطلب...
دقیقا 22 بهمن 75 را یادمه اون روز توی شهر ما روزی ابری بود ... خیابونها شلوغ و همه در رفت وآمد بودند . عمویم که بعد ها در عملیات رمضان شهید شد (روحش شاد) مرتبا با دوستانش میرفتند و برمیگشتند و از مردم ملحفه و دیگر مایحتاج جمع میکردند تا اینکه خبر آوردند بعلت گاز اشک آور بیهوش شده و در بیمارستان بسر میبرد . عموی دیگرم به دستش تیر کلت اصابت کرده بود و در بیمارستان بود ... همه و همه در رفت و آمد بودندتا انقلاب را به پیروزی رساندند ...
خداوند نعمت آزادی و استقلال را به مردم ایران ، مردمی که عاشق اهل بیت بودند و هستند عنایت فرمود و اختیار حکومتشان را در اختیار خودشون قرار داد تا این انقلاب زمینه ساز ظهور حضرت حجت (عج) در زمین شود انشاءالله ...
در طی این طریق دولت به همه گروهها سپرده شد . همه گروههایی که انقلاب و اسلام را قبول داشتند در طی این سه دهه بر ایران و در منصب دولت ایران جلوس کردند ... نهضت آزادی و ملی مذهبی ها ، جامعه روحانیت مبارز ، مجمع روحانیون مبارز ، تکنوکراتها ، حزب الله و ... همه و همه بر سر قدرت آمدند و هریک امتحان خود را پس دادند عده ای این توسعه را اصل گرفتند عده ای اون توسعه را ...
عده ای امریکا و غرب و رابطه با آنها را مقصد دانستند . عده ای جنگ را اداره کردند. عده ای سازندگی را شروع کردند و بر طبل توسعه اقتصادی کوبیدند . عده ای بنای توسعه سیاسی را گذاشتند و شعار آن را دادند و ... هرکس به زعم خود به پیشرفت این مملکت سهم داشند البته بعضی ها نیز خیانت کردند که حسابشون جداست ... بله هر دولتی به زعم خود این کشتی را مقداری جلو برد(بغیر از خیانتکارانی مثل بنی صدر) . بعضی ها کشتی را سریع بردند . بعضی ها چپ چپکی جلو رفتند . بعضی ها راست راستکی جلو رفتند . اما باز هم جلو میرفتند و میروند ...
یکی از مسائلی که باعث شده این کشتی رو به جلو باشه این بوده که صاحب این مملکت از جنس حسین (ع) است و حسین (ع) کشتی نجات است و کشتی انقلاب ما دنباله رو حسین (ع) است .
و یکی از مسائلی که باعث شده سرعت حرکت این کشتی کند شود دیدهای محدود سیاسی و جناحی بوده است . ما (همه مون) هنوز یک ملت نشده ایم . هنوز به همدیگر مثل غریبه ها مینگریم در حالیکه همه ما مسلمانیم ، همه ایرانی هستیم و اغلب مذهبمان هم یکی است ... چرا؟ چرا به یکدیگر اینجوری مینگریم ؟ چرا به هم مثل دشمن یا بدتر نگاه میکنیم ؟
مگر نه اینست که همه داعیه ی کار برای خدا داریم . اگر اینطور است و واقعا راستی میگویئم بیائیم اگر جناج مقابل ما حسن داشت آنرا ببینیم . اگر عیب داشت عیب خود بدانیم و به رفع آن کمک کنیم نه اینکه آنرا در بوق کنیم و چماق کنیم و بر سر هم بکوبیم . نکند این ها کفران نعمت شود و باز هم استقلال و آزادی و جمهوری این نظام از دست برود ... تا دیر نشده به خود بیائیم و منصف باشیم .
همه رئیس جمهوران از رجائی و خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد برای این مملکت دلسوز بودند ... همه دوست داشتند بهترین زندگی را برای تک تک افراد جامعه بوجود آورند اما مشکلات داخلی و خارجی مانع بوده است و اکثرا اطرافیان نادان ودوستان جاهل بودند که مشکلات زیادی را ایجاد کردند . اکثرشون از سر جهالت و اندکی از سر عناد به نفع دشمن و ضرر مملکت اعمالی را انجام دادند و روسای جمهور را در تنگنا قرار دادند و آب به آسیاب دشمن ریختند که الحمدالله رسوا شده اند و می شوند...
بیائیم به میمنت این روز مقدس یعنی 22 بهمن ما در خود تجدید نظر کنیم و به کمک و یاری هرکس که دولت را در اختیار دارد بشتابیم . بیائیم از دایره اخلاق و انصاف خارج نشویم و اگر نقدی داریم نقدمان هم منصفانه باشد و از سر دلسوزی ... اللهم الجعل عواقب امورنا خیرا
مؤسسه Lovenstein Institute Of Scranton از سال 1973/1352 تحقیقاتى را پیرامون بهرههوشى (2) (آى کیو = (Intelligence Quotient I Q هر رییس جمهور جدید به عمل مىآورد، و نتایج آن را با 5 درصد احتمال خطا، استخراج و اعلام مىکند. در مؤسسه مذکور مورخان، روانپزشکان، روانشناسان و دانشمندان رفتارهاى انسانى مشغول به کارند. در میان آنها، دکتر ورنر لونستین جامعه شناس برجسته و پرفسور پاتریشیا دیلیامز روانپزشک مشهور و معروف جهانى عضویت دارند. محاسبه ضریب هوشى هر رییس جمهور بر اساس سیستم اندازهگیرى Crain/ Swanson و از روى نطقهاى بدون نوشته، نوشتهها و سایر موارد رییس جمهور صورت مىگیرد. این مؤسسه جزئیات تازهترین تحقیق خود را در این باره پس از یک بررسى 4 ماهه پیرامون بهرههوشى جرج بوش پسر، رییس جمهور فعلى آمریکا در روز دوشنبه 21 آوریل 2003/1 اردیبهشت 1382 به علاوه دیگر اطلاعات لازم در مورد هر رییس جمهور، به این شرح اعلام کرد.
ردیف / نام رئیس / حزب / چندمین رئیس جمهورى / دوره ریاست جمهورى / سالهاى ریاستجمهورى / ضریب هوشى
1 / فرانکلین روزولت / دموکرات / 32 / 4 / 1945 - 1933 / 147
2 / هرى ترومن / دموکرات / 33 / 2 / 1953 - 1945 / 132
3 / دیوید آیزنهاور / جمهوریخواه / 34 / 2 / 1961 - 1953 / 122
4 / جان اف کندى / دموکرات / 35 / 1 (3) / 1963 - 1961 / 174
5 / لیندون جانسون / دموکرات / 36 / 2 / 1969 - 1963 / 126
6 / ریچاردنیکسون / جمهوریخواه / 37 / 2 (4) / 1974 - 1969 155
7 / جرالد فورد / جمهوریخواه / 38 / 1 / 1977 - 1974 / 121
8 / جیمى کارتر / دموکرات / 39 / 1 / 1981 - 1977 / 175
9 / رونالد ریگان / جمهوریخواه / 40 / 2 / 1989 - 1981 / 105
10 / جرجبوش (پدر) / جمهوریخواه / 41 / 1 / 1993 - 1989 / 98
11 / بیل کلینتون / دموکرات / 42 / 2 / 2001 - 1993 / 182
12 / جرجبوش (پسر) / جمهوریخواه / 43 / 1 / 2005 - 2001 / 91
متوسط ضریب هوشى، در میان 6 رییس جمهور دموکرات، 156 است که از بین آنها، کلینتون با 182 بالاترین و جانسون با 126، پایینترین ضریب هوشى را داشتهاند. متوسط ضریب هوشى، در میان 6 رییس جمهور جمهورىخواه، 5/115 است که از بین آنها، نیکسون با 155 بالاترین و جرج بوش پسر با 91، پایینترین ضریب هوشى را دارند.
ضریب هوشى بوش پسر به خاطر به کارگیرى نظام دستورى ضعیف انگلیسى در نطقهایش، و استفاده از لغات محدود لاتین (6500 کلمه در برابر متوسط 11000 کلمه سایر رؤساى جمهور) عدم تحصیلات عالیه و نداشتن مدرک تحصیلى بیش از لیسانس، عدم ارائه کارهاى تحقیقاتى و پژوهشى قابل استفاده در مجامع دانشگاهى و روشنفکرى، ضعیفترین بهره هوشى در بین 12 رییس جمهور اخیر ایالات متحده امریکاست.
دکتر لونستین در اینباره مىگوید: «تمام رؤساى جمهور امریکا پیش از بوش پسر، حداقل یک کتاب و تعداد زیادى مقاله در طول دوران تحصیل یا طى دوره مشاغل اولیه خود به رشته تحریر درآوردهاند، اما بوش پسر نه کتابى دارد و نه مقالهاى.
بنابراین، ارزیابى در مورد بهره هوشى وى دشوار بود و ما ناچار شدیم تا حد زیادى روى سخنان غیرمکتوب او بررسى کنیم.»
پىنوشتها:
1. نوشته حاضر، حاصل بررسى و تحقیق بر روى مقاله «ضرایب هوشى رؤساى جمهورى امریکا» مندرج در هفتهنامه امریکا نگاهى دیگر، سال سوم، شماره 97 (اردیبهشت 1382) ص 7 است.
2. بهره هوشى، امرى نسبى است که توانایىها و وضع فرد را در مقایسه با همسالان نشان مىدهد. ر. ک: نرمان ل. مان، اصول روانشناسى، ترجمه و اقتباس محمود ساعتچى (تهران، امیرکبیر، 1369) ص 266.
3. جان اف کندى در سال 1963/1342 ترور شد و جانسون، معاون وى به پست ریاست جمهورى دستیافت.
4. ریچارد نیکسون، اندکى بعد از آغاز دوره دوم ریاست جمهورىاش، از پستخود استعفا داد.
به شما حمله می کنند ، شما حمله نمی کنید ؟
با شما می جنگند ، شما نمی جنگید ؟!
این گونه معصیت خدا می شود و شما رضایت می دهید ؟
وقتی در تابستان فرمان حرکت به سوی دشمن می دهم می گویید هوا گرم است ، مهلت ده تا سوز گرما بگذرد.
و آنگاه که در زمستان فرمان جنگ می دهم ، می گوئید : هوا خیلی سرد است بگذار سرما برود.
همه ی این بهانه ها برای فرار از سرما و گرما بود. وقتی شما از گرما و سرما فرار می کنید ، به خدا سوگند که از شمشیر بیشتر گریزانید!
ای مرد نمایان نامرد! ای کودک صفتان بی خرد که عقل های شما به عروسان پرده نشین شباهت دارد!
چقدر دوست داشتم که شما را هرگز نمی دیدم و هرگز نمی شناختم !
شناسایی شما - سوگند به خدا_ که جز پشیمانی حاصلی نداشت ، و اندوهی غم بار سرانجام آن شد.
خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پر خون ، و سینه ام از خشم شما مالامال است!
کاسه های غم و اندوه را ، جرعه جرعه به من نوشاندید، و با نافرمانی و ذلت پذیری ، رای و تدبیر مرا تباه کردید.
....
اینها ناله های علی بود با مردم نامرد کوفه ...
علی جان - جانم به فدایت - کجا بودی مسلم را تک و تنها در کوفه ببینی ؟
علی جان - جانم به فدایت - کجا بودی بستن راه بر حرم رسول الله(ص) را ببینی ؟
علی جان - جانم به فدایت - کجا بودی نامردی ایشان در کربلا را ببینی؟
علی جان - جانم به فدایت - کجا بودی تشنگی بچه کوچولوهای حسین را ببینی ؟
علی جان - جانم به فدایت - کجا بودی ببینی از دوازده هزار نامه !! راستی کوفه چند تا مرد داشت؟
علی جان - جانم به فدایت - کجا بودی تیر سه شعبه را بر گلوی علی کوچولوی حسین ببینی ؟
علی جان - جانم به فدایت - کجا بودی هل هله و سوت و کفشان را ببینی ؟
علی جان - جانم به قربانت - کجا بودی حمله به حرم حسین (ع) را ببینی ؟
علی جان - جانم به قربانت - کجا بودی اسب راندن کوفیان را ببینی ؟
علی جان - جانم به قربانت - کجا بودی دستهای نازنین عباس را ببینی ؟
علی جان - جانم به قربانت - کجا بودی سنگ زدن های کوفیان را ببینی ؟
علی جان - جانم به قربانت - کجا بودی نامردی و نامردمی کوفیان را ببینی؟
علی جان - جانم به قربانت - کجا بودی صدقه دادن کوفیان بر آل محمد (ص) را ببینی؟
راستی حسین جان ! تو که مردم نامرد کوفه را می شناختی ... تو که دیدی کوفه با بابات علی چه کرد !
به اتمام حجت رفتی یا شوق وصل دوست ؟
مهدی کروبی که در انتخابات ریاست جمهوری وعده داده بود در صورت رییس جمهور شدن به هـــر ایرانی بالای 18 سال 50 هزار
تومان می دهد، مرحله اول طرح خود را در همایش انتخاباتی روحانیون حزب اعتمادملی اجرا کرد.

در نخستین همـــــایش شاخه روحانیون حزب اعتماد ملی که در مسجد امام صادق (ع) تهران برگزار شد به هر کدام از حاضران در
این همایش، یکصد هزار تومان پرداخت شد.
البته ، معلوم نیست دوبرابر شدن مبلغ پرداختی، به دلیل رشد تورم صورت گرفته یا اینکه کروبی میان هم لباسی های خود و دیگران
قایل به تبعیض است؟!
حزب اعتمادملی، این روحانیون را برای فعال سازی آنها در انتخابات مجلس هشتم در تهران گرد هم آورده بود.حزب اعتماد ملی به
احتمال قوی، یک فهرست مستقل از سایر جریان های اصلاح طلب ارائه خواهد داد.
همچنین هنوز منابع مــــــالی حزب اعتماد ملی مشخص نشده است . همانطور که میدانید یکی از مشخصات حزب در دنیا مشخص و
شفاف بودن منابع مالی حزب می باشد !
واقعا کسانی که دولت آقای احمدی نژاد را بخاطر کم کردن سود بانک ها ، اعطای وام های کم بهره و ... متهم به بالا بردن نرخ تورم
مینمایند نباید توضیح دهند با توزیع مبلغ پنجاه هزار تومان یا صد هزار تومان بین مردم و بالا بردن نقدینگی که یکی از عوامل تورم زا
است چطور میخواهند تورم را مهار کنند ؟ آیا این عوام فریبی نیست که دولت نهم را متهم کنند و بعد شعار خودشان به نــوعی دیگر
همان باشد ؟
***********************
در خبری دیگر آمده است : دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، استراتژی حزبش را در انتخابات مجلس اعلام کرد.

غلامحسین کرباسچی که در جلسه دبیران استانی حزب کارگزاران سخن می گفت با اشاره به رقابت سنگینی که در انتخابات آتی
مجلس در پیش است گفت: شکست حامیان احمدی نژاد از مهم ترین دغدغه های ماست.
وی تصریح کرده : ما حاضر به ائتلاف با هر شخص و گروهی هستیم تا هر طور شده حامیان احمدی نژاد را درانتخابات شکست
دهیم.این اظهارات در شرایطی صورت می گیرد که گروه های اصلاح طلب هنوز نتوانسته اند بین خود به فهرست واحـدی دست
یابند.
ائتلاف با هر شخص و حزب و گروهی !! تا احمدی نژاد و طرفدارانش را شکست دهند!!! چرا ؟
حتما چون احمدی نژاد به نهادهای مافیایی - خانوادگی - حزبی قدرت وابسته نیست خواب آقایون را حـــــــرام کرده است و باید
شکستش داد ... و برای اینکار با هرکس - دقت کنید - با هرکس ائتلاف میکنند ... یعنی چاره کار هرکس است ؟ چه غــــــافلند که
یادشون رفته عزت دست خداست ... تا یار کرا خواهد و میلش به که افتد ...
همانطور که در خبرها شنیدید بی نظیر بوتو این سیاستمدار پاکسانی هم ترور شد احتمالا بسیاری از شما نیز اطلاع دارید که خانم بوتو از مادری شیعه و ایرانی به دنیا آمده است و به همین سبب کمی تا قسمتی با ما قرابت دارد. وی در آخرین سفر خود به ایران به محضر مقام معظم رهبری هم رسید. خاطره آن دیدار به نقل از حجت الاسلام و المسلمین موسوی کاشانی(از اعضای دفتر مقام معظم رهبری) بسیار شنیدنی است و قدرت تاثیرگذاری وشخصیت معنوی حضرت آقا را حکایت می کند:
« خانم بی نظیر بوتو که خدمت مقام عظیم الشأن ولایت آمده بود ، ما نسبت به حجاب ایشان ایراد گرفتیم و حتی چادری برای ایشان
پیدا کردیم و ایشان چادر به سر خدمت آقا رسید. آقا از همان اول در مقـــــام نصیحت برآمدند و فرمودند: دخترم ، تو فرزند اسلام
هستی ، تو فرزند امیرالمؤمنینی ، تو فرزند اهل بیتی ، تو فرزند قرآنی ، تو مسلمانی ، تو شیعه هستی.
همین طور آقا ادامه دادند و کاری کردند که خـــــانم بی نظیر بوتو شروع به گریه کرد و در حــــالی که گریه می کرد ، می گفت:
یک خواهش دارم و آن اینکه روز قیامت مرا شفاعت کنید. آقا بلافاصله فرمودند:
شفاعت مخصوص محمد و آل محمد است. بهترین شفاعت در این دنیا این است که شما مشی و مرامتان را با اهل بیت هماهنگ کنید.
از زی خودتان که مسلمانید ، دست بر ندارید و از لباس دین خارج نشوید.
************************************************
بوتو و نواز شریف هنگام بازگشت به پاکستان


بی نظیر بوتو در سال 1953 در شهر کراچی به دنیا آمد. پدرش ذوالفقار علی بوتو از سیاستمداران مهم پاکستان پس از استقلال بود که مقامهایی چون وزارت خارجه، نخست وزیری و ریاست جمهوری این کشور را بر عهده داشت. این عکس پس از بازگشت او از آکسفورد در سال 1977 برداشته شده است. بی نظیر بوتو در دانشگاههای هاروارد و آکسفورد تحصیل کرد. بی نظیر بوتو در دسامبر 1987 با آصف علی زرداری، رئیس قبیله زرداری ازدواج کرد. این زوج بارها متهم به فساد مالی شدند .
بینظیر بوتو و همسرش آصف علی زرداری
از همسر بینظیر بوتو به عنوان رهبر آینده حزب مردم یاد میشود .

اینهم عکسی از بلاوال پسر خانم بوتو، آصفه دخترش و خواهر وی صنم، بر سر مزارش سوگواری می کنند
((رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی : با توجه به شرایط کنونی کشور و روحیه مردم، اصلاحطلبها شانس بیشتری در انتخابات مجلس هشتم دارند به خصوص اصلاح طلبهای معتدل و عملگرا.
منتجب نیا رسیدگی به مشکلات زندگی مردم را از دیگر وظایف مجلس دانسته و گفته: مجلس باید در بحث مبارزه با گرانی و مهار تورم مقتدر تر عمل کند. متاسفانه مجلس هفتم در این زمینه نه تنها هیچ توفیقی نداشت، بلکه به دولت در افزایش تورم و افزایش نرخ ها و قیمت ها کمک کرد و در حقیقت مجلس و دولت عامل فشار بر مردم شدند
این فعال سیاسی همچنین در خصوص عملکرد دولت نهم گفته: من در هیچ زمینهای چه داخلی و چه خارجی دولت را موفق نمیدانم. دولت نه تنها در سیاست خارجی موفق نبوده بلکه به تشنج و فشار بین المللی علیه ایران نیز دامن زده در حالی که می شد همان سیاستهای قبلی نظام را بدون تشنج دنبال کرد و فشارها را به حداقل رساند.
وی افزوده است : در داخل هم فشارها بر روی احزاب و گروه ها زیاد است و انسداد فضای سیاسی جزو سیاست های دولت نهم است که این به زیان کشور و بر خلاف قانون و بر خلاف روح انقلاب اسلامی است و این مسئله باید برداشته شود. ))
متاسفانه این روزها بازار تهمت و افتراء و دروغ گویی بسیار پر رونق شده است .آقایانی که سالها در مجلس و مناصب دولتی بوده اند و عملکرد مثبتی هم نداشتند و بعضا نون ارتباطات قومی و قبیلگی و حزبی را خورده اند و مثال کوتوله سیاسی برازنده نام آنهاست ، سر از لاک درآورده و شعارهایی میدهند که جزو شعارهای همین دولت است که در حال انجام آن هستند . آقایان یادشون رفته که زمانی ریختن سکه های طلا بر سر پسرشان نقل دهانها بوده است . آقایان یادشون رفته در مجلس ششم چند صد میلیون از امثال شهرام جزایری گرفتند و خوردند و یک آب هم روش . شهرام جزایری یکی از کسانی بود که با پرداخت پول هبه ( خدای نکرده فکر نکنید رشوه ...) کارش را پیش میبرد و گیر افتاد . بنظرتون چندتاش هنوز گیر نیوفتادند ؟
آقایان وقتی خودشون در راس بودند غیر از تفکرات حزبی خود چیزی نمیدیدند اما الان که کنار گودند چنان صحبت میکنند انگار کارشناس مسائل اقتصادی هستند
آقایان یادشون رفته که میخواستند بنزین را به قیمت 500 تومان به مردم بفروشند. هر انسان منصفی میداند اگر قیمت بنزین در دولت قبلی به 500 تومان میرسید تورم به 300 درصد میرسید .
آقای منتجب نیا ! شما که دولت را در هیچ زمینه ای چه داخلی و چه خارجی موفق نمیدانید اگر به وجدانتون! مراجعه کنید مطمئنا باید از این دروغ بزرگ استغفار کنید. البته مشخص است چرا بدینگونه نظر میدهید !! دلیلش اینه که شما و جناح شما فقط نیمه خالی لیوان را مینگرید . اصلا این توی ذات شماست که هیچ عمل مثبتی را نبینید وگرنه اگر مثلا سفر رئیس جمهور به دوحه بنگرید شما دستاوردهای مثبت کار را میبینید از ان میگذرید و فقط به چند نکته انحرافی نگاه میکنید . آنرا در سخنانتان بزرگ میکنید . در سایت ها و روزنامه ها بزرگ میکنید و این مصداق بارز سیاه نمایی است . بینی و بین الله اگر این سفر را آقای خاتمی انجام میداد اینگونه با آن برخورد میشد ؟ ؟
آقای خاتمی به ایتالیا میرود . سخنرانی میکند . با دختران ، زنان و پیره زنان ایتالیایی دست میدهد . خوش بش میکند . آنرا محبوبیت خاتمی در جهان نشان میدهید و کارهای اشتباه او را سرپوش میگذارید و میپوشایند . خدا را هم میتوانید گول بزنید ؟؟
چرا مردان را ملاک حق قرار میدهید در حالیکه به فرموده مولا حق باید ملاک مردان باشد . شما که در لباس روحانیت همه را به سخنان مولای متقیان میخوانید چرا خود عمل نمیکنید ؟ لم تقولون مالا تفعلون ؟
آقای منتجب نیا کدام انساد سیاسی ؟ کدام فشار ؟ اگر انساد است و فشار هست پس شما چطوری سخنرانی میکنید. علنی در یک مجمع میگیوئید دولت دروغ میگوید . آیا این نقض گفتار شما نیست ؟ اهل انصاف کجایند؟
چرا در پرونده موسوی همه شما (چپ و راست) طرفداری میکنید ؟ شما که حتی قبل از صدور حکم خبر دارید که حکم چیست!!! چطور میخواهید در مقابل مولا علی سر بالا کنید؟
آقای منتجب نیا ! جیفه دنیا ارزش این حرفها را ندارد که دینتان را بفروشید . خوابهای طلایی شما مبنی بر بازگشت به ((قدرت توام با بی عدالتی)) خوابی بی تعبیر و از سر شکم سیری است ... این مردم کسی را میخواهند که در پی عدالت باشد . عدالتی که در آن آقازاده بدون با نبودن فرقی نکند . عدالتی که در آن از مجرم و متهم حمایت نشود . عدالتی که در آن شعار لیبرالیستی داده نشود . عدالتی که برای پا برهنگان باشد نه فقط برای مرفهان بی درد ... یا علی