سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیاست

اوباما بودجه 55 میلیون دلاری جنگ نرم علیه ایران را امضاء کرد

    نظر
باراک اوباما که مدعی برداشتن گام‌های بلند برای بهبود روابط با ایران است، بودجه 55 میلیون دلاری پنتاگون برای جنگ نرم علیه ایران را امضا کرد.


رئیس‌جمهوری آمریکا طی مراسمی در کاخ سفید، لایحه اختصاص بودجه 55 میلیون دلاری کمیته دفاعی و نظامی کنگره آمریکا برای جنگ نرم و همراهی با مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران را امضا کرد.
با امضای اوباما لایحه اختیارات دفاعی کنگره آمریکا مستقیماً به قانون تبدیل شد.
از بودجه 550 میلیارد دلاری وزارت دفاع (DOD) آمریکا، 55 میلیون دلار برای نفوذ در ایران، مقابله با فیلترینگ سایت‌های ضد ایرانی، تحریک قربانیان سانسور در ایران، آموزش الکترونیکی ایرانیان مخالف نظام برای براندازی نرم و شبکه سازی اینترنتی برای اغتشاشگران بعد از انتخابات ریاست جمهوری، ارائه آموزش‌های لازم رسانه‌ای و کامپیوتری برای راه اندازی سایت‌ها جهت اطلاع رسانی اختصاص یافته است.
"ایکه اسکلتون "، رئیس کمیته نیروهای مسلح در مجلس نمایندگان آمریکا (D-MO)، در بیانیه‌ای اعلام کرد که "من از رئیس‌جمهور اوباما به خاطر امضای لایحه اختیارات دفاعی برای تبدیل شدن به قانون تشکر می‌کنم. این یک لایحه فوق‌العاده است که از نظامیان ما در میدان‌ (جنگ) و خانواده‌های آنها در خانه حمایت می‌کند و تعادل درستی میان مبارزات کنونی در افغانستان، پاکستان و عراق و همچنین نیازهای طولانی‌مدت ارتش ما ایجاد می‌کند." ظاهرا امریکایی ها با سیاست دست چدنی ودستکش مخملی میخواهند ایران را مجبور به پذیرفتن خواسته های خود کنند. سیاستی که سالهاست شکست خورده و آزموده را آزمودن خطاست ! و اینک بر دولتمردان ماست که با اتخاذ مواضع مناسب یک تودهنی دیگر به استکبار جهانی بزنند ...


55 میلیون دلار برای جنگ نرم در ایران

    نظر

کمیته‌ نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا (HASK) در لایحه بودجه سال 2010 پنتاگون برای نفوذ در ایران، مقابله با فیلترینگ سایت‌های ضد ایرانی، تحریک قربانیان سانسور در ایران، آموزش الکترونیکی ایرانیان مخالف نظام برای براندازی نرم و شبکه سازی اینترنتی برای اغتشاشگران بعد از انتخابات ریاست جمهوری، ارائه آموزش‌های لازم رسانه‌ای و کامپیوتری برای راه اندازی سایت‌ها جهت اطلاع رسانی، بودجه 55 ملیون دلاری تصویب کرد.

این لایحه که «قانون قربانیان سانسور در ایران» نام دارد، از بند 1261 تا 1266 بودجه دفاعی پنتاگون را شامل می‌شود.
در این قانون درکل مبلغ 55 میلیون دلار بودجه به وزارت خارجه اختصاص یافته که بصورت جزئی در بخش اول 30 میلیون دلار به شورای مدیران پخش، برای انعکاس فعالیت‌های آن لاین و بهبود سرمایه که بطورکلی ایران را نشانه می روند، اختصاص می‌یابد، در بخش دوم مبلغ 20 میلیون دلار به "یک بودجه جدید برای رسانه، تعامل و آموزش الکترونیکی ایرانیان " برای "مقابله با تلاش‌های دولت ایران در انسداد، سانسور، و کنترل اینترنت در ایران " و در بخش سوم نیز مبلغ 5 میلیون به وزارت خارجه برای " مستند ساختن و جمع آوری، و پخش اطلاعات درباره حقوق بشر بویژه حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران " در نظر گرفته شده است.

در بند 1262 این قانون در 3 بخش تصویب شده که به منظور گسترش ارتباط ایرانیان با شبکه‌های فارسی زبان خارج از کشور مبلغ 15 میلیون دلار برای پخش اطلاعات از طریق رادیو، تلویزیون، اینترنت، موبایل، خدمات پیام کوتاه، و سایر وسایل ارتباط جمعی اختصاص یافته است.

همچنین کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا علاوه بر بودجه‌هایی که در این زمینه اختصاص داده، در بخش دوم این بند تصویب کرده است که مبلغ 15 میلیون دلار برای ایجاد ظرفیت بیشتر برای ارسال رادیو فردا و شبکه خبر فارسی(VOA)به منظور مقابله با پارازیتها، و از طریق ارسال امواج کوتاه و متوسط اضافی، ماهواره و مکانیسمهای اینترنتی، ایجاد ظرفیت بیشتر برای سرور پروکسی (فیلترشکن) و نرم افزار ضد سانسور به منظور مقابله با مسدود ساختن وب سایت رادیو فردا و شبکه خبر فارسی و ایجاد ظرفیت‌های لازم به منظور مقابله با تلاش برای قطع سیستم ارسال پیام کوتاه از طریق موبایل اختصاص یافته است.

استخدام کارکنان دائم یا قراردادی برای رادیو فردا و شبکه خبر فارسی(VOA) و ایجاد برنامه‌های تلویزیونی فارسی زبان اینترنت-محور از جمله یک کانال خبری فارسی زبان اینترنت-محور از دیگر برنامه‌های در نظر گرفته شده در این بند است.

در بند 1263 این قانون نیز در 3 بخش تأسیس، اجرا و هدف، نحوه استفاده از بودجه 30 میلیون دلاری برای رسانه، تعامل، و آموزش الکترونیک ایرانیان با هدف حمایت از گسترش فناوریهایی چون وب سایت های اینترنتی، تمرین آزادی بیان، آزادی کلام و آزادی مجمع از طریق اینترنت و سایر رسانه های الکترونیک و شرکت در برنامه های آموزشی اینترنت-محور و سایر تعاملات میان مردم آمریکا و ایران بیان شده است.
همچنین در این بند برای اولین در طول تاریخ آمریکا کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا برای وزارت خارجه بودجه مشخص برای براندازی نرم در ایران پس از انتخابات تعیین کرده است.

در بند 1264 که با عنوان گزارش سالانه منتشر شده، رئیس جمهور آمریکا موظف است که ظرف مدت 90 روز پس از تصویب این قانون و پس از آن سالانه به مدت 5 سال، گزارشی از تلاشهای آمریکا برای پخش برنامه های بین المللی در نظر گرفته شده، تلاش‌های دولت ایران برای مسدود ساختن پخش برنامه های مورد حمایت آمریکا و سایر نهادهای غیر ایرانی، تلاش‌های دولت ایران برای کنترل یا مسدود ساختن دسترسی به اینترنت، و جمع آوری اطلاعات در مورد افراد و برنامه های شورای مدیران، برنامه های لازم برای استفاده از بودجه مربوط به رسانه، تعامل و آموزش الکترونیک ایرانیان و همچنین تفکیکی جامع میان مبالغ اختصاص یافته و هزینه شده برای رسانه های الکترونیک، و ارزیابی تاثیر این مبالغ ارائه دهد.

در بند 1265 این لایحه نیز تعیین شده که ظرف مدت 180 روز پس از تصویب این قانون، رئیس جمهور آمریکا موظف است گزارشی از افراد غیرایرانی از جمله شرکت‌هایی که از آمریکا کمک هزینه دریافت می کنند، ارائه کند که پس از تاریخ تصویب این قانون، به دولت ایران آگاهانه یا ناآگاهانه کمک‌های نرم افزاری و سخت افزاری و سایر انواع کمک را ارائه کردند.
"مستندات حقوق بشر " این قانون نیز در بند 1266 ارائه شده و تصویب شده است که مبلغ 5 میلیون دلار در اختیار وزیر خارجه قرار گیرد تا اطلاعات مربوط به موارد نقض حقوق بشر در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری 12 ژوئن 2009 را جمع آوری، مستند و منتشر کند.

"مت آرمسترانگ "، کارشناس دیپلماسی عمومی، ارتباطات راهبردی و تعاملات جهانی در آمریکا، تصویب مستقیم بودجه از سوی یک کمیته نظامی برای انجام فعالیتی خاص در وزارت خارجه را بدعتی جدید دانست.
به زعم آرمسترانگ تصویب این چنینی بودجه از سوی سنا تعجب بسیاری را برانگیخته است زیرا باعث تردید در میزان پاسخگویی بودجه و همچنین اختلال در مدیریت آن می شود، درست مانند آن‌که چندین آشپز را که به ندرت با یکدیگر مشورت می‌کنند و دارای سلایق متفاوتی هستند در یک آشپزخانه بگذاریم.
البته سابقه تصویب این بودجه به ماه جولای باز می‌گردد که مجلس سنا قانون اعطای حق دفاع ملی (NDAA) را با قانون قربانیان سانسور در ایران (VOICE) اصلاح کرد.
قانون VOICE را اولین بار سناتورهایی مانند جان مک کین، جوزف لیبرمن، تد کافمن، لیندسی گراهام و رابرت کاسی مطرح کردند.
این قانون در مرحله اول 30 میلیون دلار به شورای مدیران پخش، برای انعکاس و پخش فعالیت‌های آن لاین و بهبود سرمایه که بطورکلی ایران را نشانه می روند، اختصاص داد، در مرحله دوم 20 میلیون دلار به "یک بودجه جدید برای رسانه، تعامل و آموزش الکترونیکی ایرانیان " برای "مقابله با تلاش‌های دولت ایران در انسداد، سانسور، و کنترل اینترنت در ایران " و در مرحله سوم نیز 5 میلیون به وزارت خارجه برای " مستند ساختن و جمع آوری، و پخش اطلاعات درباره حقوق بشر در ایران " در نظر گرفت.
در آن برهه دیگر این قانون دنبال نشد تا اینکه گزارش اخیر کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان (HASK) و کمیته نیروهای مسلح مجلس سنا ((SASK نشان داد که قانون VOICE همچنان به قوت خویش باقی است .

* به دلیل اهمیت این موضوع متن کامل این قانون در ذیل می‌آید:

**«قانون قربانیان سانسور در ایران»

عنوان فرعی D : قانون نفوذ(voice act)
بند 1261. عنوان کوتاه
این عنوان کوتاه را می توان "قانون قربانیان سانسور ایران " یا "قانون نفوذ " نیز نام نهاد

بند 1262. تصویب بودجه های خاص
این بند در 3 بخش مجزا با عناوین «بهره برداری از پخش برنامه‌های بین‌المللی»، «بهبود سرمایه پخش»، «موارد استفاده از این مبالغ» جزئیات مبالغ 30 میلیون دلار را مشخص کرده است که به شرح ذیل آمده است:

(a) بهره برداری از پخش برنامه‌های بین‌المللی
بودجه: علاوه بر سایر بودجه هایی که در این زمینه اخصاص یافته است تصویب می شود مبلغ 15 میلیون دلار جهت گسترش برنامه های فارسی زبان و پخش اطلاعات درست و مستقل برای ایرانیان از طریق رادیو، تلویزیون، اینترنت، موبایل، خدمات پیام کوتاه، و سایر وسایل ارتباط جمعی اختصاص یابد.

(b) بهبود سرمایه پخش
بودجه: علاوه بر بودجه‌هایی که در این زمینه اختصاص یافته است تصویب می شود مبلغ 15 میلیون دلار برای گسترش ارسال برنامه های فارسی زبان به ایران اختصاص یابد.

(c) موارد استفاده از این مبالغ
به منظور تحقق اهداف مذکور در زیربخش‌های (a) و b)) بودجه های مربوط به بهره برداری از پخش برنامه های بین المللی، و بهبود سرمایه پخش می تواند این گونه مورد استفاده قرار گیرد:

(1) ایجاد ظرفیت بیشتر برای ارسال رادیو فردا و شبکه خبر فارسی به منظور مقابله با پارازیتها، و از طریق ارسال امواج کوتاه و متوسط اضافی، ماهواره و مکانیسمهای اینترنتی.

(2) ایجاد ظرفیت بیشتر برای سرور پراکسی و نرم افزار ضد سانسور به منظور مقابله با مسدود ساختن وب سایت رادیو ایران و شبکه خبر فارسی

(3) ایجاد ظرفیتهای لازم به منظور مقابله با تلاش برای قطع سیستم ارسال پیام کوتاه از طریق موبایل

(4) گسترش گزارشها و تحلیلهای رادیو فردا و شبکه خبر فارسی از جمله پخش برنامه ها و خطی مشی ها از طریق رادیو، تلویزیون و اینترنت برای افزایش تعامل با ایرانیان و در میان آنان

(5) استخدام کارکنان دائم یا قراردادی برای رادیو فردا و شبکه خبر فارسی

(6) ایجاد برنامه های تلویزیونی فارسی زبان اینترنت-محور از جمله یک کانال خبری فارسی زبان اینترنت-محور

بند 1263. بودجه مربوط به رسانه، تعامل، و آموزش الکترونیک ایرانیان
در این بند نیز در 3 بخش نحوه اجرای مبالغ فوق الذکر مشخص و برای اولین بار در تاریخ آمریکا از طرف کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا به وزارت امور خارجه این کشور این چنین بودجه‌ای تزریق می‌شود که جزئیات آن به شرخ ذیل است.

a)) تأسیس: بودجه مربوط به رسانه، تعامل، و آموزش الکترونیک ایرانیان (که در اینجا به عنوان بودجه به آن اشاره می شود) از جمله مبالغ تخصیص یافته به بودجه های مذکور در زیربخش f))

(b) اجرا: این بودجه توسط وزیر خارجه اجرا خواهد شد.

c) هدف: هدف این بودجه، حمایت از گسترش فناوریهایی چون وب سایت های اینترنتی برای کمک به ایرانیان در موارد ذیل اختصاص یافته است.
(1) دسترسی به اطلاعات و تسهیم آن

(2) تمرین آزادی بیان، آزادی کلام و آزادی مجمع از طریق اینترنت و سایر رسانه های الکترونیک

(3) شرکت در برنامه های آموزشی اینترنت-محور و سایر تعاملات میان مردم آمریکا و ایران

(4) مقابله با تلاش برای
A) بستن، سانسور و کنترل بر اینترنت؛ و
B) قطع و کنترل شبکه موبایل یا سیستم ارسال پیام کوتاه
C)استفاده از این بودجه ها: برای تحقق هدف مذکور در زیربخش (c )، مبالغ اختصاص یافته به این بودجه صرف بورسهای تحصیلی در آمریکا یا دانشگاههای خارجی، سازمانها یا شرکتهای غیرانتفاعی با پروژه های هدفمندی می شود که اهداف بودجه را برآورده می کند؛ پروژه هایی که:
- نسخه های فارسی وب سایتهای شبکه های اجتماعی موجود را ایجاد می کند
- فناوری های لازم از جمله کاربردهای اینترنتی برای مقابله با مواردی چون «انسداد، سانسور و کنترل اینترنت» و « قطع یا کنترل شبکه موبایل و تبادل پیام کوتاه » ایجاد می‌کند.
- ایجاد برنامه های آموزشی از راه دور و اینترنتی برای دانشجویان ایرانی در دانشگاههای آمریکا و؛
- ترویج گفت و گوها و تعاملات فرهنگی، دینی، کاری، آموزشی، مردم با مردم و اینترنتی میان شهروندان آمریکا و ایرانیان.

D) واگذاری‌ها: مبالغ بودجه ممکن است به آژانس آمریکا برای توسعه بین المللی، شورای مدیران پخش یا هر آژانس دیگر دولت فدرال که بتواند از این مبالغ برای انجام فعالیت‌هایی که باعث پیشبرد اهداف مذکور در زیربخش (c) می شود استفاده کند واگذار شود.

E)) تصویب تخصیصات: تصویب می شود مبلغ 20 میلیون دلار به این امر تخصیص یابد.

بند 1264. گزارش سالانه

a) گزارش کلی: ظرف مدت 90 روز پس از تصویب این قانون و پس از آن سالانه به مدت 5 سال، رئیس جمهور موظف است گزارشی از جزئیات زیر به کنگره ارائه دهد:

(1) تلاشهای آمریکا برای پخش برنامه های بین المللی که به آنها بودجه تخصیص یافته در ایران

(2) تلاشهای دولت ایران برای مسدود ساختن پخش برنامه های مورد حمایت آمریکا و سایر نهادهای غیر ایرانی

(3) تلاش‌های دولت ایران برای کنترل یا مسدود ساختن دسترسی به اینترنت، و جمع آوری اطلاعات در مورد افراد

(4) برنامه های شورای مدیران پخش برای استفاده از مبلغ تخصیص یافته به بند 1244 از جمله:
- شناسایی برنامه ها و خط مشی هایی که باید گسترش یابد یا ایجاد شود و؛
- گسترش یا ایجاد ظرفیت ارسالهای ماهواره ای، رادیویی، یا اینترنتی

(5) برنامه های لازم برای استفاده از بودجه مربوط به رسانه، تعامل و آموزش الکترونیک ایرانیان

(6) تفکیکی جامع میان مبالغ اختصاص یافته و هزینه شده برای رسانه های الکترونیک، و ارزیابی تاثیر این مبالغ

(7) درصد جمعیت ایران و خاک ایران که به برنامه های رادیویی با موج کوتاه و متوسط رادیو فردا و صدای آمریکا دسترسی دارند و سایر اطلاعات جمعیت شناختی مربوط که می توان در مورد مخاطبین چنین برنامه هایی مشخص کرد

(8) تردد اینترنتی از ایران به وب سایت رادیو فردا و صدای آمریکا

(9) تردد اینترنتی به سرور پراکسی که از حمایت مالی شورای مدیران پخش برخوردار است و پیش بینی ظرفیتهای لازم

((bضمیمه طبقه بندی شده: گزارش پیشنهاد شده در زیربخش a) ) بهتر است دارای یک ضمیمه طبقه بندی شده باشد.

\H2647CONFRPT.XML HOLCPC

بند 1265. گزارش اقدامات شرکت‌های غیرایرانی

a)) گزارش: ظرف مدت 180 روز پس از تصویب این قانون، رئیس جمهور موظف است گزارشی از افراد غیرایرانی- از جمله شرکتهایی که از آمریکا کمک هزینه دریافت می دارند- ارائه کند که پس از تاریخ تصویب این قانون، به دولت ایران آگاهانه یا ناآگاهانه کمکهای نرم افزاری و سخت افزاری و سایر انواع کمک را کردند تا ایران بتواند:

(1) مضامین سیاسی آن لاین را فیلتر کند

(2) ارتباطات اینترنتی و موبایلی را قطع کند

(3) فعالیتهای آن لاین شهروندان ایرانی را کنترل کند

b)) شکل: گزارش مورد نظر در زیر بخش a)) باید به شکل غیر طبقه بندی شده ارائه گردد و در صورت لزوم ضمیمه ای طبقه بندی شده به آن الحاق گردد.


بند 1266. مستندات حقوق بشر
تصویب می شود مبلغ 5 میلیون دلار در اختیار وزیر خارجه قرار گیرد تا اطلاعات مربوط به موارد نقض حقوق بشر در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری 12 ژوئن 2009 را جمع آوری، مستند و منتشر کند.


ولایت فقیه از منظر هاشمی رفسنجانی

    نظر

آیت الله هاشمی رفسنجانی در ملاقات جمعی از اعضای مجلس خبرگان در محل مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت است: برخی فکر می کنند من گفته ام مشروعیت نظام به رای مردم است. در حالی که من مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را به ولایت فقیه می دانم.

وی اظهار داشت: مصداق اتم واکمل ولی فقیه در حال حاضر حضرت آیت الله خامنه ای است و ما کسی را بهتر و توانمندتر از ایشان در اداره کشور نداریم.

هاشمی یادآور شد: هر وقت من می خواهم بیشتر به رهبری نزدیک شوم، جریان مرموزی نمی گذارد.

وی در پاسخ به انتقاداتی درباره انفعالش در حوادث و آشوب ها و اختیار کردن سکوت افزود: شما از اقدامات من برای تنش زدایی خبر ندارید که چقدر در این زمینه وقت گذاشتم و با افراد مختلف جلساتی برگزار کردم.

رئیس مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به انتقاد دیگر اعضای مجلس خبرگان درباره حمایت از فرزندانش که اتهام های زیادی متوجه آنها شده است، گفت: کی خواسته اند که با اتهامات اعضای خانواده من برخورد کنند که من مانع بوده ام. من حتی نمی توانم از انجام برخی کارها از سوی آنها ممانعت کنم. برخی کارهایی که اعضای خانوده ام انجام می دهند به من ربطی ندارد.

وی درباره حمایت از میر حسین موسوی در انتخابات گفت: من احمدی نژاد را قبول نداشتم ولی از موسوی و خاتمی و کروبی هم حمایت نکردم. من و ناطق نوری به دنبال این بودیم که روی کاندیدایی غیر از احمدی نژاد توافق شود.

هاشمی یادآور شد: در زمان ریاست جمهوری بنده هم می‌گفتند که من و رهبری با هم اختلاف داریم،در حالی که من با آقا رفاقت 50 ساله دارم، در آن زمان من پیش آقا بودم که یک نفر از اعضای جامعه مدرسین زنگ زد، آن موقع مطرح شده بود که بین من و آقا اختلاف پیش آمده است، این فرد زنگ زده بود و آقا گوشی را برداشتند و آن فرد آقا را نشناخت و آقا گوشی را به من داد و آن فرد هم می‌گفت ما از اختلاف شما و آقا ناراحتیم و می‌خواهیم هیئتی از قم بفرستیم و بین شما صلح و سازش برقرار کنیم، آقا هم این صحبت‌ها را می‌شنید و بعد از اینکه من گوشی را گذاشتم، دونفری خندیدیم، می‌خواهم بگویم که ما چقدر به هم نزدیک هستیم و این افراد چه برداشتی از ما دارند و چه طور برای ما حرف درمی‌آورند.

وی افزود: قضایای امروز نیز مثل همان موقع است و روابط من و رهبری بسیار گرم و نزدیک است و جلسات منظم داریم.


هاشمی اظهار داشت: برخی از دوستان که می‌خواهند آقا را ببینند، هر چقدر هم که مسئولیت بالایی داشته باشند مدت‌ها باید در نوبت باشند تا آقا را ببینند. رابطه من و آقا آنقدر نزدیک است که من هر وقت کار فوری داشته باشم و بخواهم با آقا دیدار کنم یا تلفنی صحبت کنم. بلافاصله با آقا دیدار یا تلفنی صبحت می کنم.

وی تاکید کرد: کسانی که تصور می‌کنند بین من و آقا اختلافی وجود دارد، جایگاه ولایت را نمی شناسند، در صورتی که من واقعاً به ولایت فقیه معتقد هستم و در بسیاری از موارد در برخی مسائل مفصل بحث کردیم و به نتیجه هم نرسیدیم اما من گفتم این جور مواقع مسئولیت ولایت و رهبری به عهده شما است، چون من فهم و مسئولیت شما را از خودم بیشتر می‌دانم وهمچنین شما را حجت می‌دانم و باید به حرف شما گوش بدهم.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در جامعه بشری امروز هیچ بدیلی برای ولایت فقیه نداریم. اگر ولایت فقیه در ایران نباشد کشور یا تجزیه می‌شود یا متلاشی، تنها راه اداره کشور ولایت فقیه است و هیچ کس بهتر از ایشان توانایی اداره کشور را ندارد. ولایت فقیه تنها راه اصلی اداره کشور است. تئوری ولایت فقیه راه نجات کشور است والا شکست قطعی است. حضرت آیت الله خامنه ای در رهبری بدیلی ندارد و بهترین فرد برای ولایت فقیه ایشان هستند.

هاشمی اظهار داشت: من، نظام بدون ولایت فقیه را مشروع نمی‌دانم. مشروعیت نظام از ولایت فقیه است نه از رای مردم. زیر سقف انقلاب کسی با صلاحیت‌تر از آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری نیست.

وی گفت: در دنیای امروز و در ایران کدام فرد را مثل ایشان پیدا می کنید. آقا تدبیر دارد، مدیر است، به اوضاع کشور و اوضاع بین‌المللی مسلط است، خوش‌فهم، خوش‌بیان و زاهد هم هست.

هاشمی تاکید کرد: ما هیچ اختلافی با هم نداریم. برخی دوست دارند بگویند بین ما اختلاف است و نمی‌خواهند وحدت حاکم باشد. برخی دوست ندارند ببینند که بین ما وحدت است و می‌گویند اختلاف است.

وی در این جلسه گزارشی از انتخابات ارائه داد که احمدی‌نژاد چه کار کرده، موسوی چه کار کرده و نامه‌ای را که به رهبری نوشته بود، توضیح می‌دهد و می‌گوید من در این ماجراها سکوت کردم، هیچ نگفتم و علیرغم اینکه خانواده‌ام و بچه‌هایم به من فشار می‌آوردند، من به خاطر انقلاب سکوت کردم.

حضار در این جلسه سئوالاتی از این قبیل و به این مضمون مطرح کردند که چرا این مطالب را هاشمی پشت درهای بسته و غیر علنی مطرح می‌کند و یا اینکه چرا نامه‌ای با مضمون فراگرفتن دود و آتش در خیابان های تهران را چند روز قبل انتخابات منتشر کردید و یا چرا خانواده شما رفتارهای ناپسندی در انتخابات دارند و شما از این رفتارها ابراز برائت نکرده‌اید؟ پاسخ‌هایی ارایه کرد ولی از عکس‌العمل و اظهارات اعضا مشخص بود که این پاسخ‌ها برای اعضای مجلس خبرگان قانع کننده نبود.

در آغاز این دیدار آیات و حجج اسلام موحدی کرمانی، شفیعی، طباطبایی، بوشهری، ایمانی، دری نجف آبادی، فلاحیان و ‌میرمحمدی به بیان دیدگاههای خویش درباره مسائل مختلف پرداختند .

یکی از این افراد خطاب به آقای هاشمی گفت: انتظار ما از شما این است که برای وحدت کمک کنید و صریح و شفاف مواضع خود را اعلام کنید تا سوء تعبیرهایی که هم اکنون درباره شما وجود دارد، از بین برود.


نامه ی یک مادر به میرحسین

    نظر

خانم "طیبه میرزا اسکندری" یکی از مادران ایران، در نامه ای تاسف بار با گلایه از وضعیت موجود کشور خطاب به میرحسین موسوی نوشته است:

جناب آقای میرحسین موسوی
آنچه پیش رو دارید، مشتی از خروار حرف های مادری است که در این چند ماه تمام محیط زندگی اش از اضطراب و دلواپسی پرشده است . هر جا که قدم می گذاریم تفرقه و دعوا ست و آرامش و دوستی جایش را به جنگ اعصاب و دشمنی داده است ، در خانه ها، در جمع های فامیلی ، در میان دوستان نزدیک، همکاران، همسایه ها، جلسات مذهبی و ... بین زن و شوهرها، بین بچه ها و پدر و مادرها، بین دوستان و همکاران و ... و من عامل اصلی خیلی از این مشکلات را شما می بینم و کارهایی که کرده اید و حرف هایی که زده اید و همچنان هر روز یک برگ تازه را هم رو می کنید تا مبادا این آتش که روشن کرده اید خاموش شود.

من به عنوان یک مادر که نه فقط برای بچه های جوان خودش نگران است ، بلکه به سرنوشت همه بچه های این کشور بها می دهد، نتوانستم بیشتر از این سکوت کنم ، مخصوصا وقتی دیدم که در شروع سال تحصیلی دارید کاری می کندید که این آتش مخصوصا در محیط دانشگاه ها شعله ور شود. 

آقای موسوی
روزی که فهمیدیم شما کاندیدای ریاست جمهوری شده اید، خوشحال شدیم . فکر کردیم شما که یک چهره تازه سیاسی برای جوان ها هستید و وجهه روشنفکری و هنرمندی هم دارید، وقتی در انتخابات شرکت می کنید، بچه های جوان را و خیلی افراد دیگر را تشویق به شرکت در انتخابات می کنید. فکر کردیم که شما حلقه اتصال نظام با این گروه ها می شوید، اما هر چه جلوتر رفتید، ما از شما نامید تر شدیم . در اولین قدم وقتی تبلیغات تان شروع شد من خودم یک روز دیدم که دخترم از دانشگاه برگشت (دختری که فقط یک ترم بود که به دانشگاه وارد شده بود) با یک خروار مجله و بولتن و اعلامیه های شما و یک پارچه سبز که به مچش بسته بود. من از پارچه سبز خاطره قشنگی داشتم که به دوران کودکی ام مربوط می شد. یادم بود که هر سال ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) که می رسید، همراه مادر و مادر بزرگم به یکی از حسینیه های قدیمی محله بازار می رفتیم و اقای سیدی که متولی مراسم عزاداری در خانه اش بود، برای تبرک به دست همه عزاداران یک پارچه سبز می بست و من چقدر شوق داشتم که هر سال بروم و آقا سید با دست خودش یک پارچه سبز به دست من ببند. حالا همین پارچه سبز را به دست فرزندم می دیدم برای تبلیغات انتخاباتی یک کاندیدا . راستش من از این حرکت چندان خوشم نیامد، مخصوصا وقتی در روزهای بعد در کوچه و خیابان و ... دیدم که تبرک و تقدس این پارچه سبز چطور لوث شد. ولی مهم تر از این پارچه سبز که به دستش بود، رفتار و صحبت هایش بود که برایم خیلی عجیب بود. می دیدم که با هیجان و شوری فوق العاده از شما حمایت می کند که می دانستم قبل از آن اصلا شما را نمی شناخته است و با همان حرارت و البته همراه با توهین و ناسزا و خشم نسبت به رقیب تان نظر می دهد. من آن روز فقط به دخترم گفتم که ضمن این که خیلی خوشحالم که او به سرنوشت مملکتش این قدر حساس است، اما او باید در طرفداری از افراد فقط شور و هیجان و علاقه به خرج ندهد و سعی کند که شناخت و منطق و دلیل برای این طرفداری داشته باشد و در مخالفت با هیچ کس هم حرف های شعاری و توهین آمیز را جانشین اطلاعات درست و استدلال نکند. 

جناب آقای موسوی – این اولین کار ناامید کننده تان بود که بچه های جوان ما را به صحنه سیاست وارد کردید تا از شما طرفداری کنند، ولی به آنها یاد ندادید که برای طرفداری و مخالفت شان تابع عقل و منطق و انصاف و اخلاق باشند. شاید به این دلیل که شما برای اثبات صلاحیت خود و نفی صلاحیت حریف تان اطلاعات درست و دلیل منطقی نداشتید. و البته قبول دارید که گفتن و توصیه هر کس دیگر از جمله ما پدر و مادرها هم به جوان ها در این مورد به جایی نرسید. چون آنها بیشتر از این که تحت تاثیر توصیه و سفارش ما باشند، تحت تاثیر شما بودند و شما خوب می دانستید که بچه ها در این سنین به حرف های دیگران در محیط های بیرون از خانه بیشتر گوش می دهند تا به حرف های پدر و مادر. به این ترتیب شما پایه های رفتار غلط سیاسی را در خیلی بچه ها گذاشتید. راستی شما یادتان نیست که وقتی من و شما همسن و سال همین بچه ها بودیم، از نیروهای فعال انقلاب به حساب می آمدیم. رهبر عزیز این انقلاب ما را به صحنه سیاست کشاند، اما چطور ؟ ما خوب می دانستیم که چه می خواهیم و چرا با شاه مخالفیم. همان موقع و همین الان اگر از هریکی از ما می پرسیدند و بپرسند ما خیلی خوب می دانستیم که چرا بر علیه شاه قیام کرده ایم. هم اطلاعات داشتیم و هم تحلیل. امام خمینی هم ما را به صحنه سیاست کشاند و هم رفتار سیاسی درست را یادمان داد. برای همین است که برای همیشه در قلب یکایک ما محبت و احترام او حک شده است. اما شما مطمئن باشید که روی طرفداری های صرفا احساسی و ناآگاهانه نمی توان چندان حساب کرد و شما هم اگر بکنید خیلی زود خواهید فهمید که اشتباه کرده اید. شما در همین اولین قدم ما را تا حد زیادی از خودتان ناامید کردید.

بعد در قدم دوم ما دیدیم که شما در تبلیغات تان در روزنامه های تان خیلی سعی می کنید که افراد مشهور و شخصیت های مهم فرهنگی و هنری و اجتماعی و سیاسی را طرفدار خود نشان دهید. ولی حتی این آدم های به اصطلاح نخبه وقتی می خواستند از شما حمایت کنند ، بیشتر از این که از شما و برنامه های تان چیزی بگویند، به رقیب شما انتقاد (بجا یا نابجا)می کردند. یعنی بی صلاحیت بودن او را اثبات می کردند و نه صلاحیت شما را. چون خیلی از این ها هم اصولا شما را نمی شناختند. شما با این روش تان باز هم به جوان های ما یک پیام می دادید که اگر افراد مهم و مشهور از شما حمایت کنند یعنی این که شما برحقید. ابن روش شما در جلب طرفداری نخبگان هم ما باز ما را نسبت به شما ناامید تر کرد. 

من تحلیلگر سیاسی نیستم، از طرفداران پر و پا قرص هیچ جناحی هم نیستم. البته به اندازه ی خودم ، یعنی اندازه ای که به نظرم می رسد خیلی از مردم این جامعه می فهمند و تشخیص می دهند، می فهمم و تشخیص می دهم که مصالح من و مردمم چیست. بر اساس همین اندازه فهم و تشخیص بود که در انتخابات اخیر شرکت کردم و رای دادم و به شما هم رای ندادم، به دلیل همان چیزی که در ابتدا گفتم . من از دیدن کسانی در اطراف شما می ترسیدم. اظهار نظرهای شان در جریان همین انتخابات برای من وحشتناک بود. از خود می پرسیدم که این ها که به اصل حکومت دینی اعتقاد ندارند و خیلی صریح هم می گویند و این نظام را از اساس مردود می دانند و این را هم علنی مطرح می کنند، چگونه قرار است در کنار شما ، اگر رئیس جمهور شدید، به اداره ی همین کشور و نظام بپردازند ؟ همین جا بود که باز هم از شما نامید تر شدم.
از طرفی هم هر بار در کوچه و خیابان تجمع طرفداران شما را می دیدم، با خودم می گفتم که اگر شما رئیس جمهور نشوید، این انرژی و هیجان قرار است کجا صرف شود و چه واکنشی پیدا می شود؟و باز هم وحشت می کردم. از حرکات و اعمال و قیافه هایی که در خیابان می دیدم وحشت کردم و خیلی مذهبی ها هم مثل من وحشت می کردند و همین بیشتر از شما ناامید مان کرد.

من اندازه ی بچه های این نسل به اینترنت و ماهواره و ... نه دسترسی دارم و نه علاقه ، اما با واسطه ی همین بچه ها چیزهایی می شنیدم که حس خیلی بدی در من ایجاد می کرد، حس این که این نوع حرف ها ، این مدل تبلیغات خیابانی و این به اصطلاح رجزخوانی ها و سروصداها تناسبی با تبلیغات انتخاباتی معمولی ندارد. در هیچ انتخاباتی ما چنین چیزهایی ندیده بودیم و نشنیده بودیم.بعضی حرف ها بیشتر از تبلیغ، خط و نشان بود که کشیده می شد. آیا این عادی بود؟ بعد از انتخابات خوب فهمیدم که حسم غلط نبود و یک توفان حسابی در راه بود، چون شما برنده ی انتخابات نشدید. آن سروصداها قبل از انتخابات و ادامه خیلی بد و جهت دارش بعد از انتخابات آخرین کور سوی امیدمان به شما که نیروی این انقلاب و نظام باشید، خاموش کرد.

امروز دیگر بر خیلی ها از جمله من ثابت شده که شما بدانید یا ندانید در جهتی حرکت می کنید که دشمنان قسم خورده این نظام می خواهند و کارهایی کرده اید که هیچ دشمنی از بیرون این کشور نمی توانست در مور د این نظام بکند.

راستی چرا آقای موسوی؟ شما که در اوایل ورود تان به صحنه ی انتخابات علت ورود خود را خطرناک دیدن اوضاع کشور دانستید و احساس مسئولیت برای رفع این خطر، آیا فی الواقع خودتان و توفانی که به پا کردید، خطرناک ترین چیز برای این کشور نبود؟ 

آقای موسوی
در سایه ی همین سرو صداهایی که شما و دوستان و طرفداران تان درست کردند، من که نه به مسائل سیاسی به صورت خاصی نه علاقه ای داشته ام و نه در آن وارد بودم، خیلی چیزها فهمیدم که برعکس چیزی که بود شما می خواستید مردم بفهمند و خیلی ها هم مثل من بودند. پس شاید از این نظر باید از شما متشکر هم باشیم که حواس ما را خیلی جمع تر از گذشته کردید و چشم های مان را به روی حقایقی باز کردید که چندان از آن خبر نداشتیم. اما جناب موسوی ، به چه قیمت ما به این بصیرت رسیدیم؟ به قیمت خون بچه های بی گناهی که بعضا به طرفداری از شما و بعضا بی این که حتی طرفدار شما باشند، قربانی شدند؟ به قیمت به زندان رفتن بسیاری که به قول معروف نه سر پیاز بودند و نه ته پیاز؟

آیا قرار است که این روند همچنان ادامه بیابد و با این موج سبز امید که شما راه انداخته اید، موج سیاه اضطراب و دلواپسی که دل و جان ما مادرها را پر کرده، همچنان چنگ بر گلوی ما بگذارد؟ ما در روزهای پس از انتخابات به یمن همین موج سبز شما بود که هر بار بچه های مان از خانه بیرون می رفتند، تا برگشتن شان دل از حلق مان بیرون می آمد که نکند در این موج سبز غرق شوند؟ نگویید که بچه های ما را خطر دستگیری ها و برخوردهای دستگاه پلیس و نیروهای امنیتی تهدبد می کرد. من این دستگاه پلیس و نیروی امنیتی را برای نظم و امنیت این کشور واجب می دانم ، مخصوصا وقتی قرار باشد که در بلبشوی سرو صداهایی که دیگر منبع و سرچشمه ی اصلی اش هم معلوم نیست، همه ی هستی و نیستی یک ملت که با خون دل و جان بچه های شان در سی سال گذشته به دست آمده، بر باد رود.

آقای موسوی!
این نامه را نوشتم که به شما بگویم که بس کنید! بیش از این مملکت و بچه ها و جوان ها را به کام خطر نیندازید. بیش از این خاطر مادرهایی را که تا همین چند سال پیش دل شان برای پدرها و یا برادران شان در جبهه ها می لرزید، آزرده نکنید. فرق دلهره های امروز این است که اقلا آن روزها اگر دلهره ای بود در کنارش ایمان به حقانیت راه عزیزان شان آرام شان می کرد، ولی امروز حرفی از حقانیت نیست، حرف بازی های سیاسی است که معلوم نیست سرنخ آن دست کیست و چرا بچه های ما باید در راه این بازی فدا شوند؟

جناب موسوی!
این نامه را نوشتم که بگویم که مادران این مرز و بوم از شما نخواهند گذشت اگر بخواهید باز شدن دانشگاه ها را با شروع دوباره ی بلوا و آشوب همراه کنید . ما بچه های مان را به دانشگاه ها نفرستاده ایم که پیاده نظام نیروهای دشمن باشند بی این که خود بدانند و البته شما می دانید. 

من به عینه دیدم که شما با موج سبز تان در این مدت، بچه های ما را به وادی شعار زدگی بی منطق و بی استدلال و تنها با هیجان و احساسات کور کشاندید و از شما می پرسم اگر فی الواقع خود را بر حق می دانید و حرفی حسابی دارید، چرا از روز اول بنای شعله ور کردن آتش احساسات و خاموش گذاشتن فروع عقل و خرد را در طرفداران خود گذاشتید؟ و من مطمئنم که در ادامه ی راه هم اگر بخواهید بروید، چاره ای جز توسل به همین رویه ندارید. ما بچه های مان را روانه دادگاه کردیم که چشم شان باز شود و عقل شان رشد کند و شما همه ی سرمایه گذاری تان بر روی نفهمیدن و تعطیل کردن فکر و عقل و دامن زدن هیجان و احساسات تخریبی و بدبینانه است . چرا؟ 

آقای موسوی
شما در یکی از این بیانیه های آخر تان همه را توصیه کرده اید که به بحث ها و گفت و گوها در همه جا در خانواده، در فامیل، در هیات های مذهبی ، در میان همکاران و .... ادامه دهند.
یعنی این که شما نه تنها از آتش تفرقه ای که به جان این مردم انداخته اید ناراحت نیستید، بلکه خیلی هم راضی و خوشحالید. 

یعنی از جدال و شکافی که امروز بین زن و شوهرها ، بین بچه و مادر و پدر، بین برادر و خواهر ، بین افراد فامیل ، بین همکاران، بین همسایه ها و ... پیدا شده، دل تان غنج می زند. عواطف خانوادگی و فامیلی و دلبستگی های بین آدم ها را خراب کرده اید و دنبال خراب تر کردن شان هستید! زمینه ای درست کرده اید که اگر آدم ها با هم خرده حساب و دل خوری داشته اند، امروز در سایه چتر سبز شما آن را بزرگ کنند و به بهانه مسائل سیاسی با هم تسویه حساب نمایند و شما دل خوش کنید که راه سبز امید تان ادامه می یابد. اسم این فاجعه را هم جنبش اجتماعی می گذارید!

اما آقای موسوی اولا فکر نکنید که این آتش که درست کرده اید و به خانه ها و محیط های فامیلی و همسایگی و همکاری و ... انداخته اید، دامن خود شما را نمی گیرد، شاید تا همین حالا هم گرفته باشد. چون بالاخره خود شما هم همسر و فرزند و داماد و پدر و مادر و خواهر و برادر و فامیل و ... دارید. قطعا این آتش به خانه و ... شما هم سرایت می کند. باید درد و رنجی را که در هزاران خانه و جمع برای آدم ها و مخصوصا بر ای ما زن ها و مادرها که بیشتر به دنبال ایجاد همبستگی و عواطف بین نزدیکان مان هستیم ، ایجاد کرده اید، حس کنید. باید اضطراب و دلواپسی ما مادرها را وقتی که بچه های مان جلوی مان می ایستند و از اراده سبزی که شما به آنها تلقین کرده اید، حرف می زنند و با همین اراده به کام خطر می روند، درک کنید. و البته شاید هیچ وقت نفهمید عمق رنجی را که ما می کشیم از این که می بینیم که خود شما و بر پا کنندگان این آتش فعلا به کنج امن و عافیت خزیده اید و بچه های ما را که گول زده اید و فریب داده اید به میدان مبارزه می فرستید؛ مبارزه ای که جوان بر حسب فطرت پاک و ضمیر صاف خودش آن را یک نوع حق خواهی می داند و شما از هر کس بهتر می دانید که بازی قدرتی است که شما راه انداخته اید و بچه های ما را بازیگران و یا قربانیان آن کرده اید. و ما بزرگترها خوب می دانیم که شما نه دلسوز این مردمید و نه درد این کشور را دارید و به دنبال خواسته های خودتان و دیگرانی که با شما هم جهتند، هستید.

ضمنا بهتر است که خیلی مطمئن نباشید که این بحث و جدل ها همیشه به نفع شما تمام می شود .آدم های که در مکتب سیاسی شما تربیت شده اند، موقع هو و جنجال و هیاهو خوبند، ولی بحث ها منطقی و اصولی است و جای شعار و توهین و دروغ سازی این ها نیست، خیلی کم می آورند و به تعبیر خودشان می برند و قبول کنید که این ها به نفع شما و راه سبز شما نیست.

بعد هم آقای موسوی شما که یک آدم مذهبی بوده اید و از یک خانواده مذهبی بلند شده اید، این عوامفریبی را با کمک علامت های مذهبی بس کنید. آدم های مذهبی خیلی معمولی در این جامعه هم که از روی منبر ها داستان علی (ع) و معاویه را شنیده اند، با قرآن سرنیزه کردن آشنایند و بعید است که گول شما را بخورند غیر از این که بار گناه خود را سنگین می کنید و مغضوب اهل بیت می شوید ، چیزی به دست نمی آورید.

و درآخر یک بار دیگر می گویم از آه نیمه شب ما مادران بترسید و بیشتر از این بچه های ما را در کوچه و خیابان و دانشگاه و ... فدای فکرها و هدف های خیانت آلود خود نکنید. اگر دستگاه قضایی این مملکت ملاحظه شما را می کند، اما دستگاه عدالت خدا هیچ ملاحظه ای را در گرفتن حق مظلومان نمی کند و ما از ظلمی که به ما و بچه های ما می کنید به درگاه خداوند شکایت می کنیم و او سریع الحساب است.

طیبه میرزا اسکندری


سعیده پور آقایی

    نظر

"خسن و خسین سه دختر مغاویه بودند که توسط گرگها در چاه افتاده، خفه شدند!" 

جمله فوق نمادی مشهور از تناقض گویی و دروغ پردازی است، چراکه:
1- حسن و حسین (علیهم السلام) صحیح است نه خسن و خسین.
2- آنها دو نفر هستند نه سه نفر.
3- آنها پسرند نه دختر.
4- آنها فرزندان علی (ع) بودند نه شخص دیگر.
5- معاویه درست است نه مغاویه.
6- آنها در چاه خفه نشدند بلکه به دست معاویه و یزید شهید شدند و قضایای چاه و گرگها مربوط به داستان حضرت یوسف (ع) بود.
7- چاه در داستان حضرت یوسف (ع) آنقدر آب نداشت که کسی را خفه کند.
8- برادران یوسف او را در چاه انداختند نه گرگها.
9- برادران یوسف ادعا نکردند که او در چاه افتاده و خفه شده بلکه گفتند گرگها او را خورده اند.
... نهایتا اینکه داستان خورده شدن یوسف توسط گرگها اساسا دروغ و ساخته برادران حسود یوسف بود و او زنده مانده بود. 

اما داستان سرایی روزهای گذشته جبهه دوم خرداد به سرکردگی آقایان کروبی و موسوی و تیم رسانه ای ایشان: 

"سعیده پورآقایی تنها فرزند شهید یک خانواده، پس از تکبیر گویی بر بام منزل، توسط عناصر ناشناس بازداشت شد، مورد تعرض قرار گرفت، به قتل رسید، بدنش با اسید سوزانده شد و به طور مخفیانه در قطعه 302 بهشت زهرا دفن گردید." 

1- سعیده پورآقایی تنها فرزند خانواده اش نبود.
2- پدرش شهید نبوده و به مرگ طبیعی مرده است.
3- هیچ گاه برای تکبیر گویی بر بام منزل نرفته است، بلکه مثل چند بار گذشته از تراس منزل فرار کرده و پایش شکسته است.
4- بازداشت نشده است.
5- آنچنان که آقای کروبی ادعا کرده است، مورد تعرض قرار نگرفته است.
6- نمرده و بالطبع بدنش هم با اسید نسوخته است.
7- در بهشت زهرا هم مدفون نیست.
... و نهایتا زنده و سالم با آغوش خانواده اش باز گشته است و با ناراحتی از افشای اسرار خانوادگی اش توسط عناصری فرصت طلب حقایق را بیان نمود. 

حوادث اخیر نشان داد که این گروه اندک و پر مدعا (آنچنان که بضاعت حداکثر چندهزار نفری آنها در راهپیمایی روز قدس نشان داد) در چاههایی که برای نظام اسلامی و مردم کنده بودند خود گرفتار آمده، در حال خفه شدن هستند و دست و پا زدن دیگر افاقه نمی کند. چاههای سه گانه "دروغ، تقلب و ظلم" که در مراحل پیش، حین و پس از انتخابات، برای لغزاندن و سرنگونی نظام اسلامی حفر کردند و هر چند عبور ماشین انقلاب را از این گذرگاه با دست انداز و زحمت همراه نمود، عِرض و آبرویی هم برای جریان دوم خرداد باقی نگذاشت و آنها را برای همیشه در پیشگاه مردم و تاریخ مفتضح و روسیاه نمود. 

آنها نشان دادند که برای رسیدن به اغراض پست سیاسی خود حاضرند دروغهای بزرگ نظیر ماجرای ترانه موسوی، علیرضا توسلی، حامد بشارتی، محسن ایمانی، احمد کارگر نجاتی بگویند، دست به تقلب و جعل اسامی کشته شدگان در پروژه 72 تن سازی شهدا! و حتی برگزاری مجلس ختم برخی از آنها بزنند و علاوه بر ظلم عام در حق مردم و نظام، به خانواده هایی چون خانواده "سعیده پورآقایی" ظلم خاص نمایند. 

گرچه توجیه مضحک دوم خردادیها و دنباله روهای بی بی سی که ماجرای "سعیده پورآقایی" را تله دستگاههای اطلاعاتی کشور برای بی آبرو کردن خود و رسانه های وابسته به خود دانسته اند، نیاز به پاسخ ندارد، تنها اشاره می کنم که با این فرض محال هم دو نکته اثبات می شود: 

1- توان بالای سیستم اطلاعاتی و امنیتی کشور که اصلا مطلوب مخالفان نظام نیست.
2- نیت شوم و ناپاک جریان دوم خرداد که مترصد سوء استفاده از نامهای گم شدگان، فراریان از خانه، مرده های مجهول الهویه و ... هستند. چراکه اگر نیت خیرخواهانه داشتند، حقایق را پیگیری می کردند و به دنبال افزایش فهرست کشته شدگان نبودند، هیچ گاه در چنین دام مورد ادعای خود نمی افتادند. چراکه برای نظام اسلامی حتی یکنفر بیگناه کشته شده مایه شرمساری است و باید جبران شود که با تدبیر و دستور قاطع رهبر معظم انقلاب در حال انجام است و متخلفان آن انشاء الله به سزای عمل ننگین خود خواهند رسید.


قدر رهبر فرزانه مان را بدانیم

    نظر

به این خبر در رابطه با حجت الاسلام و المسلمین سید علی محمد دستغیب در سایت فرارو(اصلاح طلب) دقت کنید :

((فرارو - ابتکار برخی از اعضای مجلس خبرگان برای حذف آیت الله دستغیب نماینده مردم استان فارس در مجلس خبرگان  با مخالفت صریح  رهبر عالی مقام جمهوری اسلامی ایران متوقف شد.

آیت الله دستغیب در پی بروز ناآرامی های انتخاباتی اقدام به انجام سخنرانی های انتقادی و صدور بیانیه های نسبتا تندی علیه عملکردهای افراطی برخی نهادهای و شخصیت های رسمی کرده و اخیرا خواستار دادن تریبون به میرحسین موسوی و مهدی کروبی شده بود. 

حجت الاسلام کعبی، عضو شورای نگهبان و نماینده استان خوزستان  در مجلس خبرگان در جریان نشست اخیر این مجلس اقدام به جمع آوری امضا از برخی نمایندگان جهت عزل آیت الله دستغیب از نمایندگی استان فارس کرد.

بر اساس آیین نامه مجلس خبرگان برای بررسی درخواست عزل یکی از نمایندگان دست کم باید بیست تن از نمایندگان خبرگان از هیات رییسه تقاضا کنند . سپس هیات رییسه درخواست را به کمیسیون تحقیق جهت بررسی ارجاع خواهد داد و در صورت بررسی کمیسیون تحقیق و موافقت این کمیسیون، موضوع به رای نمایندگان خبرگان گذاشته خواهد شد.

در جلسه روز پنجشنبه ی نمایندگان خبرگان با رهبری ، آیت الله شاهرودی، رییس پیشین قوه قضائیه ، تهیه درخواست مذکور را به اطلاع ایشان رساند که با مخالفت صریح رهبر انقلاب مواجه شد.

آیت الله خامنه ای با تاکید بر اینکه اظهار نظر ایشان به معنای تکلیف بر اعضای مجلس خبرگان نیست تصریح کردند که با این گونه اقدامات و حذف کسانی که در مسائل جزیی اختلاف نظر دارند ، مخالف اند. 

ایشان که سخنانشان پنجشنبه شب از شبکه ی اول سیما پخش می شد خطاب به خبرگان فرمودند:  این به نظر من اقدام خیلی مناسبی نیست. حالا من البته نمی خواهم به خبرگان تکلیفی بکنم یا چیزی را به عنوان تکلیف بگویم؛ سلیقه‌ من این است. بالاخره یک نفر عقیده‌ دیگری در یک مسئله‌ خاصی دارد؛ اینجور نیست که در مبانی و اصول اختلافی وجود داشته باشد و به نظرم نمی‌آید اینجوری باشد." ))
                                    و قدر رهبر فرزانه ی خود را بدانیم .


ابطحی از داخل زندان چنین نوشت !

    نظر

                                              
روزهای جمعه، زندان سخت تر از سایر روزها است. نه کاری، نه امیدی، نه صدای دری که باز شود. این هفته چون شنیده بودیم خطبه های نماز جمعه توسط رهبری خوانده می شود، یک بهانه ویک کار برای نشاط روزمان داشتیم. برای ما که این روزها بی خبر از پشت پرده سیاست هستیم، ودر کشاکش روزگار و بر اثر معادلات مختلفی که در زندان و خارج از زندان رقم می خورد، آخرین روزهای سه ماهگی خود را در زندان میگذرانیم، و همچنان نمیدانیم کی آزاد خواهیم شد، شنیدن سخنان رهبر انقلاب که اصلی ترین قدرت نظام جمهوری اسلامی هستند، بسیار مهم بود. من و سعید شریعتی و عطریان، سه نفری نشستیم و پخش مستقیم آن را گوش کردیم. انصافا از سخنرانی های استراتژیک و تعیین کننده رهبری بود. سیاست جذب حداکثری و دفع حد اقلی، منتهای خواست همه ی اصلاح طلبان بود که از زبان بالاترین مقام دینی و رسمی کشور تایید می شد. به عقیده من این سخنرانی بعد از اتفاقات پس از انتخابات، سخنانی بود که بیش از همیشه نیاز کشور بود. وقتی رهبری این مباحث استراتژیک را مطرح و تایید می کنند دستگاه های کشور که مشروعیت خود را از رهبری گرفته اند، برای تحقق روح سخنان ایشان باید برنامه ریزی جدی و دراز مدت و پر حوصله نمایند. وبه خصوص ضرورت دارد بخش فرهنگ و سیاست و امنیت کشوربرنامه های خود را بر اساس این اصول استراتژیک طراحی نمایند. این مظلومیت رهبری است که این سخنانشان شنیده نشود. از سوی دیگر در شرایط فعلی کشور این سخنان می تواند برای دوستان اصلاح طلب ما در خارج از زندان نیز فرصت مغتنمی شناخته شود و پیرو این سخنان خود را بازوان قدرتمندی برای تحقق شعار دیرینه ی جذب حد اکثری و دفع حد اقلی معرفی کنند. اگر نه به عنوان یک اصلاح طلب طرفدار خط امام نگران این هستم که مخالفان اصلاح طلبی ومخالفان نظام دست به دست هم دهند تا اصلاح طلبان را از لبیک به این سخن استراتژیک رهبری باز دارند و آن را تبدیل به اتمام حجت کنند و زمینه را برای برخورد همه جانبه با اندیشه اصلاح طلبی آماده کنند  ونخبگان اصلاح طلب در آتش این فتنه بسوزند. رهبران جریان اصلاح طلبی برای بقاء اندیشه اصلاحات واقعی نباید این فرصت تاریخی را از دست بدهند. خدا کند که به زودی آزاد شویم واین مباحث را بتوانیم شفاهی و حضوری هم با دوستانمان که در جایگاه سیاسی مخالف نشسته اند صحبت کنیم وهم با شما مخاطبان دوست داشتنی به صورت دوطرفه حرف بزنیم. حالا دور از این عالم لعنتی سیاست، پریروز تولد فاطمه دخترم بود. در این آشفتگی روحی زندان روز و ماه وسال را فراموش کرده ام. می شد از سهمیه تلفنم استفاده کنم وزنگ بزنم وتبریک بگویم ولی یادم رفته بود که روز تولدش هست. وقتی یادم آمد تا صبح دمغ بودم. از همین جا به دختر گلم تولدش را تبریک میگویم. میدانم این فراموشی را به خاطر شرایطم بر من می بخشد.
    
آدرس سایت جدید ابطحی : http://www.webneveshteha.ir

 


ایدئولوگ حزب مشارکت توبه کرد

    نظر

در چهارمین دادگاه رسیدگی به اتهامات متهمان پرونده کودتای مخملی سعید حجاریان از مراجع فکری ونظریه پردازان حزب مشارکت و تئوریسین برجسته اصلاح طلبان در دفاعیه خود ضمن ابراز برائت از آشوب ها و حوادث تلخ اخیر بخاطر انحرافاتی که موجب خسارت به مردم شده خواستار بخشش و حلالیت شد و همچنین استعفای خود را از حزب مشارکت اعلام کرد.اصلاح طلبان بعد از اعترافات ابطحی وی را شخصیتی ضعیف النفس و دارای اشکال دانستند و اعترافات او را قابل استناد ندانستند !! حال درباره ی سعید حجاریان دیگر چه خواهند گفت والله اعلم . اما یادشون باشه بعد از افطار بگن تا روزه شون باطل نشه :-)


متن دفاعیه وی بشرح ذیل است :
بسم الله الرحمن الرحیم
ریاست محترم دادگاه
در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و وقایع پس از آن متاسفانه حوادثی رخ دادکه قلب همه دلسوزان سرنوشت کشور را بدرد آورد . از شعارهای وهن آلود بگیر تا قانون شکنی های آشکار و صدمه به اموال شخصی وعمومی و حتی قتل و جرح تا کنون در هیچ انتخاباتی سابقه نداشته و سایه کدورت خود را بر زلال چهل میلیون رای مردم افکند و دشمنان این مرز و بوم را به طمع خام انداخت که شاید بتوانند از این وضع گل آلود ماهی مراد را صید کنند .

*ابراز برائت و تنفر از ناامنی ها

من به شخصه خود را از این همه جور و عدوان که بر مردم و نظام اسلامی مان رفته بری می دارم و انزجار و تنفر خود را از کلیه تحرکات که امنیت کشور را به خطر انداخته ابراز می کنم . کشور عزیزمان ایران در منطقه پر تلاطمی قرار دارد و لااقل دو جنگ خانمان سوز در شرق و غرب کشورمان در جریان است. از سویی دیگر بسیاری از کشورها مدارج توسعه و پیشرفت را با شتاب طی می کنند و دریغ است ایران که از نعمت امنیت در این منطقه آشوب زده برخوردار است ، هم پای دیگران تعالی و ترقی نیابد .
دشمنان با تحریم ها و تحریک های متعدد تلاش دارند مانع این روند شوند اما وظیفه ما حفظ وحدت وانسجام ملی است وباید هوشیارانه مانع رخنه در صفوف ملت شویم .

*باید انابه و طلب بخشش کنیم

هر یک از ما اگر پا را از یک انتخابات سالم فراتر گذاشته ونعمت امنیت را که پشتوانه توسعه اقتصادی است متزلزل کنیم نزد وجدان خود و نسل های آینده واز همه بالاتر پروردگار عالمیان باید انابه کنیم و طلب بخشایش نماییم .

*مرتکب خطاهای سهمگین شده ام .از خطاها اظهار تبرئه و ندامت می کنم

من هم در این انتخابات با ارائه تحلیل های ناصواب مرتکب خطاهای سهمگین شده ام که از آنها تبری می جویم چون قطعا مورد رضای محبوب عالمیان نیست و موجب ندامت است . من به خاطر این تحلیل های ناصواب که مبنای بسیاری از اعمال نادرست قرار گرفته از ملت عزیز ایران عذر خواهی می کنم .
هرچه گفتیم غیر از صحبت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم
امیدوارم این سخنان که از دل بر آمده بر دل بنشیند اما این کافی نیست و من در تعاملات تنهایی خود ریشه ها و علل موضع گیری های خود را واکاوی کرده ام که به طور اختصار به عرض می‌رسانم :
طی ده پانزده سال اخیر مقالاتی از من به چاپ رسیده که حاوی بعضی از نظریات نامربوط به شرایط کشورمان بوده که قصد دارم بعضی از مهم ترین آنها را درین مجال بشکافم وعلت انحراف این مواضع را تشریح کنم .

*علوم انحرافی غرب در دانشگاه های ایران

یکی از مهمترین این نظرات انطباق شرایط کشورمان با تئوری ماکس‌وبر در باره ی سلطانیسم است که معتقد است بر بسیاری از امپراطوری های شرقی این شیوه از حکومت جاری بوده ویک حاکم پاتریمونیال تیولدار وتعدادی حامیان وی که هر کدام خیل عظیمی از تحت الحمایگان را یدک می‌کشیده اند نظام سلطه را در سراسر قلمرو سرزمین مستقر کرده بودند.
قبل از اینکه به نقد این نظریه در خصوص انطباق آن با شرایط ایران بپردازم لازم میدانم نکاتی را متذکر شوم :
1- متاسفانه در ایران با ضعف علوم انسانی بخصوص در رشته های جامعه شناسی وعلوم سیاسی مواجه ایم و علیرغم گسترش مراکز آموزشی عالی و کثرت دانشجو در رشته های علوم انسانی ، متون آن از عمق چندانی بر خوردار نیست ومطالب با ترجمه های اغلب ناقص و بدون نقد در اختیار دانشجویان گذاشته می شود.
2- حجم وسیعی کتاب بعد از انقلاب ترجمه شده که بسیاری از آنها جنبه ایدئولوژیک دارند ودر کنه آنها می توان ردپای مکاتب مختلف از مارکسیسم ارتدوکس تا نئولیبرالیسم را مشاهده کرد واین کتب (وباید اضافه کرد مجلات را) به وفور دردسترس مشتاقان است .
3- علاوه بر این فارغ التحصیلان علوم انسانی (بخصوص در دانشگاههای خارج )که بعنوان اعضاء هیئت علمی استخدام می شوند ناخود آگاه حامل آخرین دستاورد های این علوم به ایران هستند وهم اکنون میتوان مشاهده کرد که دیدگاه های پست استوراکتورالیسم ، پست مارکسیسم ، فمینیسم و انواع مکاتب غربی تحت عنوان علم ترویج می شوند .

*تئوری های ماکس وبر منشاء انحراف و ناسازگار با شرایط ایران

عوامل مذکور بعلاوه شرایط خاص من وضعی را پدید آورد که من هم بدون دیدگاه انتقادی بدام چاله این علوم انحرافی در غلطیدم .اما شرایط ویژه ای که من را به این سمت سوق داد عبارت اند از :
1- من بعد از ارتحال حضرت امام (ره) و آغاز دولت سازندگی به معاونت سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک برگزیده شدم در آنجا بود که فهمیدم برای هدایت پروژه ها تجربه علمی سیاسی کار ساز نیست و لاجرم باید آموزش دانشگاهی هم داشته باشم لذا فوق لیسانس ودکترای خود را در علوم سیاسی اخذ کردم وانبوه نظریات وایدئولوژی های سیاسی نادرست در ذهنم تلمبار شد بدون آنکه بازنگری و نقد آنها را داشته باشم.
2- با شروع موج اصلاحات و به خصوص تشکیل جبهه مشارکت که به تئوری راهنمای عمل نیاز داشت طبعا از من توقع می رفت که بعنوان نظریه پردار دست بکار شوم وتحلیلی علمی از شرایط جامعه ، دولت و نیروهای سیاسی عرضه کنم تا راهنمای عمل حزبی قرار گیرد با مقدمات فوق اکنون می توانم توضیح دهم که چرا نظریه ماکس‌وبر نظریه پرداز آلمانی قرن گذشته که مبنای تحلیل های ما قرار گرفت هیچ ربطی به شرایط ایران ندارد.
4- ماکس‌وبر تجربیات خود را عمدتا از امپراطوری عثمانی ، امپراطوری چین وامپرا طوری مغولهای هند گرفته بود ویک نظریه عمومی بنام پاتریمونیالیزم یا سلطانیزم وضع کرده بود وجه مشترک این کشورهای منطبق بر این نظریه به شرح زیر بود.
اولا) این کشورها بصورت امپراطوری و سلسله های خاندانی بودند.
ثانیا) این امپراطوری ها ماقبل مدرن بوده و هیچ قانونی حاکم بر آنها نبود ودر راس آنها حکام خود کامه جلوس کرده بودند.
ثالثا) حکومت در این کشورها از راه خون و وراثت مستقر می شد وبه اصطلاح نظام های موروثی بودند.
رابعا) مردم بعنوان رعایا از کلیه حقوق شهروندی محروم بودند و همراه زمین خرید و فروش می شدند .

*نظام ولایت فقیه مشروعیت خود را از ناحیه مقدسه امام زمان (عج) می گیرد

با این اوصاف انطباق نظریه ماکس‌وبر ، بر شرایط کنونی ایران کاملا نا بجا و بی ربط است چون :
اولا) جمهوری اسلامی ایران ، نظامی مابعد انقلابی است که مردمی رشید دارد تحت تربیت حضرت امام (ره) بخوبی به حقوق خود واقفند .
ثانیا) نظام ما دارای قانون اساسی مدونی است که در آن حق حاکمیت ملی به رسمیت شناخته شده ومسئولان آن بطور مستقیم یا غیر مستقیم از سوی مردم انتخاب می شوند لذا مردم ما شهروندند نه رعیت .
ثالثا) حکومت در ایران موروثی نیست واز طریق خون منتقل نمی شود بلکه خبرگان مبعوث مردم هستند که در هر زمان اعلم اعدل و اشجع مجتهدین را که مدیر و مدبر وآگاه به مسائل زمان است انتخاب می کنند.
رابعا) مذهب غالب مردم ایران تشیع است ونظام ولایت فقیه مشروعیت خود را از ناحیه مقدسه امام زمان (عج) می گیرد وبدین لحاظ حکم ولی فقیه شعبه ای از ولایت رسول اکرم (ص) می باشد.

*نظریات ماکس‌وبر در ایران کنونی هیچ کاربردی ندارد
بنابر این ملاحظه می شود که نظریات ماکس‌وبر در ایران کنونی هیچ کاربردی ندارد و من از سر غفلت بدون نگاه انتقادی به این نظرات آنها را به شرایط کشورمان تعمین دادم .
ریاست محترم دادگاه
چنانچه ملاحظه فرمودید کار بسط نظریات نامنقّح و عدم تلاش برای یافتن تئوری‌های بومی که با شرایط ایران انطباق داشته باشد می‌تواند چه نتایج سهمگینی را به بار آورد که این موضوع موجب عبرت جدّی برای تمام دوستان دانشگاهی وفعالان سیاسی است. وظیفه این عزیزان به عنوان نخبگان جامعه آن است که حربه نقد را علیه همه کس به کار ببرند ولو بزرگترین اندیشمندان شناخته شده جهان باشند و بسیار با احتیاط و هوشمند به بومی کردن نظریات بپردازند به صرف اینکه فلان استاد ویا فلان کتاب مرجع ، مطلبی را نقد کرده است بسنده نکنند و تا یقین پیدا نکرده اند از این نظریات در عمل استفاده نکنند.

*شورای انقلاب فرهنگی ومسئولان آموزش عالی کشور همه در انحراف بی‌تقصیر نیستند
همچنین شورای انقلاب فرهنگی ومسئولان آموزش عالی کشور همه در این انحراف بی‌تقصیر نیستند . با اینکه مکرراً هشدار داده شده که علوم انسانی با علوم دقیقه تفاوت دارد و بسیاری از حربه‌های ایدئولوژیک در پوشش علوم انسانی عرضه می‌شوند متاسفانه شاهدیم بجای دقّت در کیفّیت این علوم هر ساله بر کمیت مراکز آموزشی عرضه کننده آن افزوده می شود ، اوائل انقلاب شاید چهار پنج دانشگاه دولتی بیشتر نداشتیم که تا حّد اکثر در حد فوق لیسانس برای این علوم ، دانشجویان محدودی تربیت می‌کردند امّا امروزه در هر شهری دانشگاه دولتی وآزاد و پیام نور وخصوصی تا مدارج بالا تربیت دانشجو مشغولند بدون آنکه به محتوای نادرست عرضه شده توجهّی کنند.
گرچه این نظریات در قالب های تنگ علمی و شبه علمی بیان شده است اما به هنگام بسط وگسترش بخصوص در مرحله عملیاتی شدن ضایعات وصدمات فراوانی به بار می آورد که یک نمونه‌اش را در تخریب وحدّت ملی در جریان انتخابات دهم دیدیم که به اموال عمومی وشخصی مردم خسارات فراوانی وارد شد وده‌ها کشته وزخمی بجا گذاشت وطمع بیگانگان را بر انگیخت .
سیاسیون وفعالان سیاسی هم در این قضیه مسئولند این گروه هرچند در عرصه نظریه پردازی معمولا نقشی ندارند اما در جهت عملیاتی کردن و به اجراء در آوردن تئوری ها نقشی بس مهم ایفا می‌کنند وسازمانهایی در جهت اهداف منبعث از تئوری ها به وجود آورده راهبری میکند واین امر خطیری است . چه بسا یک لغزش از آن به اضعاف مضاعف در جامعه بازتاب یابد چون اینان مرجع سیاسی بخش هایی از مردم هستند وهرگونه تزلزل موضع آنان در سطوحی بازتاب می یابد.
همانگونه که مراجع دینی لغزششان خطیر است و به قول معصوم (ع) "انکسار العالم کانکسار السفینه تغرق وتغرق " (شکستن دانشمند مانند شکستن کشتی است که هم خودش غرق می شود وهم عده ای را غرق می کند ) لذا سیاسیون باید متوجه تئوری هایی که منشاء استراتژی عمل سیاسی آنهاست باشند.
اما عده ای از فعالان سیاسی عالما عامدا با توجه به پیامدهای یک نظریه آنرا در سطح دانشگاه احزاب وجامعه اشاعه می دهند که اینجا بر مسئولین ذیربط است که با پیگیری شواهد و قرائن ردپای این گونه افراد را پیگیری کنند وقانون را در مورد آنها اجرا نمایند.
مثلا در حوادث اخیر شعارهایی سر داده شد که هر کس ذره‌ای عرق وطن پرستی ودغدغه وحدّت ملی وشرم از خون شهدا داشته باشد ونگران ترقی وتوسعه کشور باشد آنها را بر نمی تابد ومنزجر می شود.
معلوم است وقتی همه دلسوزان نظام از بعضی حرکات وسخنان وشعارها مشمئز می شوند لابد محرکین این ماجراها حرکتی دشمن شاد کن انجام داده اند اگر نگوئیم خود از دشمن دستور گرفته اند.

*نتیجه گیری

از مجموعه مباحث پیش گفته شده می توان استنتاج کرد که احساس رعب در نزد اندیشمندان غربی موجب ذلّت نفس و پذیرش بی قید وشرط نظریات آنان می شود وحضرت امام (ره) به ما آموختند که روی پای خود بایستیم و مقهور شرق و غرب نشویم و رمز توفیق ما تا کنون همین بوده است . البته ما در علوم تجربی و دقیقه این نکته را خوب یافته ایم و دانشمندان جوان ، از زمان جنگ به این سو دستاوردهای چشمگیری داشته اند اما در زمینه علوم انسانی آنچنان که باید و شاید فعالیتی نکرده‌ایم ویکی از روزنه ها و رخنه های فرهنگ وارداتی و حّتی ضربات دشمنان از این ناحیه بوده است که به هر حال جزو آسیب پذیری های نظام علمی کشور محسوب می شود . البته موضوع اگر فقط یک نقیصه علمی بود قابل تحمل می نمود اما خطر آنجاست که نظریات علوم انسانی حاوی حربه های ایدئولوژیک هستند و قادرند به استراتژی وتاکتیک تبدیل شوند ودر مقابل ایدئولوژی رسمی کشور صف آرایی کنند و آن را به چالش بکشند.
زمانی مارکسیسم به عنوان آخرین دستاورد علمی مبارزه در مقابل اسلام صف کشیده بود و امروزه نئولیبرالیسم ندای پایان تاریخ را سر می دهد و خود را بعنوان برترین دستاورد در تاریخ بشریت قالب می کند اگر بناست ما در مقابل این مدعیان سرخم کنیم چه احتیاجی به انقلاب و مقاومت هشت ساله در مقابل دشمن بعثی بود.
در ضمن اگر قرار است نظرات امثال پارسونز ، ماکس‌وبر یا هابرماس آثاری از خود بجا بگذارد که در حوادث اخیر دیدیم که هم امنیت ملی را به خطر انداخت و هم در ارکان توسعه اقتصادی تزلزل ایجاد نمود قطعا باید تجدید نظری در راه طی شده انجام دهیم ونقاط اعوجاج و انحراف را شناسایی کنیم.
اگر این کارها صورت نگیرد با گردنه‌های صعب العبورتری روبرو وخدای ناکرده به فتنه‌هائی دچار خواهیم شد که گرد و غبار آن اندکی اهل بصیرت همه را کور خواهد کرد فتنه‌هایی که به تعبیر قرآن "و اتقوا فتنه لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصه واعلموا ان الله شدید العقاب "(سوره انفال آیه 25) ویا به تعبیر دیگر "الفتنه اشد من القتل " (سوره بقره آیه 191).
در اینجا لازم می دانم دونکته را در انتهای عرایضم بعنوان تکمله ذکر کنم.
دوستان مطلعند که من از ابتدای تاسیس حزب مشارکت عضو شورای مرکزی آن بوده ام ودر کنگره یازدهم این حزب نیز عضویت داشته ام وشاید یکی از مراجع فکری ونظریه پردازان این حزب به شمار بروم از آنجا که نظرات و آراء من آثار خود را در مواضع حزب وبخصوص جزوه تاملات راهبردی (سیاسی - عقیدتی) بجای گذاشته ومن در تاملات تنهایی خود آن را منافی ومغایر با مشی حضرت امام (ره) وقانون اساسی ومرامنامه حزب یافته ام وهمین امر را موجب انحراف حزب بخصوص در ایام انتخابات اخیر می‌دانم استعفای خود را از حزب مشارکت اعلام داشته ودیگر حزب را جایگاه مناسبی برای خود نمی بینم.
و نکته دوم آنکه لازم می دانم التزام عملی خود را به قانون اساسی و فرمایشات مقام معظم رهبری اعلام کرده واگر از سر تقصیر یا قصور به ارکان نظام جسارتی روا داشته‌ام حلالیت بطلبم. و بار دیگر از ملّت بزرگ ایران که این انحرافات واشتباهات موجب وارد آمدن خسارات بزرگی به آنان گردید، بخواهم که همه ی ما را به بزرگواری خود ببخشند.
واز اینکه ریاست محترم دادگاه به اینجانب فرصت دادند که عرایضم را مطرح نمایم تشّکر وافر دارم.
وآخر دعوانا ان الحمد الله رب العالمین
سعید حجاریان


توهین شیخ یوسف صانعی به رئیس جمهور

    نظر

آیت الله یوسف صانعی که چندی است طرفدارانش ایشان را مرجع تقلید میخوانند!!! و حتی القابی به گزاف به ایشان نسبت داده اند  از روش غیر اخلاقی توهین به رئیس جمهور استفاده کرد. البته سایت ایشان این توهین را تکذیب کرده و گفته ایشان در هنگام صحبت بیاد یک موضوع دیگه افتاده و این جمله را به زبان آورده است! جل الخالق! 
همانطور که مستحضرید توهین به هر شخصی بد و نکوهیده است و توهین به رئیس جمهور علاوه بر اینکه جرم محسوب می شود ، بدتر بوده و توهین به مردم و مملکت محسوب می شود و بنظر می رسد مدعی العموم بایستی به این توهین رسیدگی کند . البته ناگفته نماند که بسیاری از  طرفداران کاندیدای مغلوب از روش توهین و جسارت استفاده میکنند و متاسفانه اکثر آنها ادب را بوسیده و کنار گذاشته اند که انشاءالله از برکت ماه مبارک رمضان توبه نموده و ظرفیت خود را بالا ببرند .


در ادامه لینک دانلود فیلم توهین شیخ یوسف صانعی به رئیس جمهور برای تنویر افکار عمومی می آید .
http://www.jahannews.com/images/docs/files/000061/nf00061952-1.wmv