سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیاست

برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد

سیاست ,     نظر

غیرتمندان برآشفتند

ببینید

http://www.baztab.com/news/34667.php

http://www.baztab.com/news/34670.php

http://www.baztab.com/news/34506.php

توهین کنندگان سزای توهین به ادیان الهی را خواهند دید وقاحت روزنامه دانمارکی تا آنجاست که گفته است ما مسیح را هم استهزا می کنیم!! و ما میگوئیم شما گور خود را می کنید و خود را به ورطه نابودی می افکنید برای ما مسلمانان غیور همه پیامبران الهی مقدس اند و به هر کدام از پیامبران توهین شود اعتراض میکنیم . اصلا با توهین مخالفیم . شما اگر منطق دارید بیایید گفتگو کنید . وقتی توهین میکنید یعنی منطق ندارید . دین مبین اسلام ما را از هر گونه توهین برحذر داشته است اما اگر کسی به مقدساتمان توهین کند با تمام قوت او را محکوم میکنیم و اعتراض خود را نشان میدهیم .

             السلام علیک یا رسول الله بابی انت و امی

 


بی احترامی به پیامبر اسلام و اعتراض ما

سیاست ,     نظر

در پی بی‌احترامی برخی رسانه‌های کشور‌های غربی به ساحت مقدس پیامبر عظیم‌الشان اسلام(ص)، دکتر احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور، وزیر بازرگانی را مامور کرد با تشکیل شورای «بازنگری و لغو قرارداد‌های اقتصادی و مبادلات بازرگانی» را با این کشور‌ها بررسی و نتایج را به وی گزارش کند.
به گزارش ایسنا متن دستور رییس‌جمهور به وزیر بازرگانی به این شرح است:
جناب آقای کاظمی
وزیر محترم بازرگانی
سلام علیکم
با توجه به گستاخی و جسارت برخی رسانه‌های غربی به ساحت پیامبر رحمت و عدالت که نهایت عجز آنها و کینه صهیونیست‌های حاکم بر این کشور‌ها نسبت به اسلام و مسلمین است و هم‌چنین عدم برخورد جدی دستگاه‌های مسوول در آن کشورها، ضروری است با تشکیل شورایی متشکل از مشاور ارشد رییس‌جمهور، معاونان اروپا، آمریکا و مدیران اقتصادی وزارت امور خارجه و معاونان وزارت صنایع و وزارت نفت نسبت به بازنگری و لغو قرارداد‌های اقتصادی با کشور آغازکننده‌ی این اقدام نفرت‌انگیز و حامیان و ادامه‌دهندگان آن، اقدام و نتایج را به صورت مستمر به اینجانب گزارش نمایید.
دشمنان بدانند که نور اسلام را خداوند حامی و پشتیبان است.

.....................................................................................................................................................

واتیکان در واکنش به اقدام موهن نشریات اروپایی علیه مقدسات اسلامی اعلام کرد، حق آزادی بیان توجیه کننده اهانت به اعتقادات نیست.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از واتیکان، "جواکین ناوارو والس" سخنگوی واتیکان در بیانیه‌ای خواستار ایجاد فضایی از احترام متقابل شد و گفت: «همزیستی بین انسانها حاکم شدن فضایی از احترام متقابل را می‌طلبد تا از این طریق صلح را میان مردم و دولت‌ها به پیش ببرد.»
وی افزود: «آزادی بیان توجیه کننده اهانت به احساسات دینی مومنان نیست.»
این نخستین واکنش واتیکان به انتشار تصاویری موهن علیه حضرت محمد (ص) است.
انتشار 12 تصویر موهن از پیامبر اکرم (ص) در روزنامه یولند پوستن چاپ دانمارک در تاریخ سی‌ام سپتامبر موجی از خشم و اعتراض را در میان کشورهای اسلامی برانگیخت.
چندین روزنامه اروپایی نیز به بهانه آزادی بیان این تصاویر اهانت آمیز را منتشر کرده‌اند.
انتشار این تصاویر، تظاهرات مسلمانان دانمارک و اعتراض دیگر مسلمانان جهان و دولت‌ها، رهبران و مراجع اسلامی را در پی داشت و مردم بسیاری از کشورهای اسلامی به ویژه عربستان و کویت، خرید و فروش کالاهای دانمارکی را تحریم کردند.

.....................................................................................................................................................

و اگر می خواهید در عمل نیز با توهین کنندگان به پیامبر عظیم الشان اسلام مبارزه کنید کالاهای زیر را تحریم کنید :


به طور کلی محصولات وارداتی از دانمارک با کد زیر (57) قابل شناسایی است :


 


 

 

 
 


وقاحت و بی حیایی سردمداران اروپایی

سیاست ,     نظر

«سیلویو برلوسکنی»، نخست‌وزیر میلیاردر ایتالیا که حرکات ویژه و پرونده‌های عجیب و غریبش، بازتاب‌های گوناگونی در سطح جهان داشته، به تازگی در تعهد عجیبی، به مردم قول داده که تا انتخابات دیگر رابطه جنسی نخواهد داشت!

 نخست‌وزیر ایتالیا، با اظهارنظری عجیب، یک بار دیگر همه مردم را شوکه کرد.

وی اعلام کرد، تا انتخابات عمومی آوریل آینده، هیچ‌گونه تماس جنسی نخواهد داشت؛ برلوسکنی 69 ساله، این مطلب را در «ساردینیا» و در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی گفت.

پدر «ماسی میلیانو پوسرو»، پیش از این، از او برای مخالفت با ازدواج همجنس‌بازان و دفاع از ارزش‌های خانوادگی، تشکر و با تأیید مواضعش، از وی حمایت کرده بود.

برلوسکنی گفته است: «من تلاش می‌کنم که خواسته‌های شما را برآورده کنم و از هم‌اکنون، قول می‌دهم که تا دو ماه و نیم دیگر؛ یعنی تا 9 آوریل، هیچ‌گونه ارتباط جنسی نداشته باشم».
وی پیش از این نیز به خاطر کنایه‌های جنسی با ساخت جک‌های آنچنانی، مورد انتقاد قرار گرفته بود.

برلوسکنی در ژوئن گذشته، با اظهارنظر در مورد استفاده از جذابیت‌های خود برای جذب «تارخاهالومن»، رئیس‌جمهور فنلاند، در تلاش برای تأسیس آژانس غذایی اتحادیه اروپا در هلسینکی، باعث خشم دولت فنلاند شد. او در سال 2003 نیز به رهبران تجاری آمریکا گفته بود که در ایتالیا سرمایه‌گذاری کنند، چراکه اینجا منشی‌ها و دختران فوق‌العاده زیبایی دارد.

خبرنگاران معتقدند، این رهبر ایتالیایی که دو بار ازدواج کرده، خود را مرد محبوب زنان می‌داند.
او 27 سال پیش، زن اول خود را ترک گفت تا با «ورونیکا لاریو»، بازیگر ایتالیایی، ازدواج کند اما به نظر در سال‌های اخیر با وی نیز دارای مشکلاتی شده است.

     ......................................................................

وقتی رهبران اروپایی و غربی را می بینم که چه بی حیا هستند و با وقاحت تمام از مسائل حیوانی و جنسی خود سخن می گویند و به آن می نازند وتبلیغات انتخاباتی راه می اندازند به خودم به ایرانی بودن و مسلمان بودن خود افتخار میکنم که در کشوری زندگی میکنم که رهبر آن ، رئیس جمهور ْآن از با تقواترین مردان روزگارند خود یا معلم اخلاق اند یا متعلم اخلاق. و الحمد الله رب العالمین


نیویورک تایمز از احمدی نژاد میگوید :

سیاست ,     نظر

نیویورک تایمز نوشت : او با «افسانه» خواندن هولوکاست، تیتر اول رسانه‌های ایران و جهان شد. یکی از جوک‌ها با اشاره به تمایلات وی برای جداسازی آقایان و خانم‌ها در مکان‌های عمومی این است که روزی وی در آینه مشغول شانه کردن موهای خود است و می‌گوید: «خب ، آقایان به چپ و خانم‌ها به راست».
اما این تنها بخشی از مساله است.
احمدی‌نژاد فراتر از مرزهای تهران ، به نظر در حال کسب حمایتی بزرگ است. او به نقاط مختلف کشور سفر می‌کند و با وعده‌های اقتصادی و کمک به مناطق فقیر و صحبت‌هایی با محوریت مذهب، هواداران خود را جلب می‌کند.
ذبیح‌الله 18 ساله که در یک نانوایی کار می‌کند، می‌گوید: «تلویزیون خانه وی را نشان داد. بسیار ساده بود. او این کارها را برای مردم می‌کند تا غرور ایرانیان حفظ شود».
فراتر از اینها به رغم محدودیت‌های رئیس‌جمهور در ایران، احمدی‌نژاد نومحافظه‌کاری که از اعضای سابق نیروهای مسلح بوده، از مخالفت غرب با برنامه هسته‌ای ایران حداکثر استفاده را کرده و از آن برای ایجاد اتحاد ملی استفاده کرده است.
این فاکتورها باعث شده تا حتی مخالفانش هم به وی امکان فعالیت دهند. تقریبا با هر ایرانی که در خیابان برخورد کنید، خواستار دستیابی به انرژی اتمی است. احساسی که زمینه مساعدی برای سیاست‌های آتشین وی فراهم کرده است. در حالی که رهبر ایران پیش از انتخاب احمدی‌نژاد نیز تصمیم به مقابله‌ای سخت‌تر با غرب گرفته بود رئیس‌جمهور نیز با سبکی ستیزه‌جویانه که در ابتدا باعث شگفتی مقامات شد، بر سر کار آمد. اما وقتی که غرب موفق به توقف ازسرگیری برنامه‌های اتمی ایران و یا تنبیه آن نشد، شماری از مخالفان پذیرفتند که وی درست می‌گفته است.
مسئله اتمی ایران زمینه مساعدی را برای رئیس‌جمهور این کشور فراهم کرده تا یک کلاس جدید سیاسی را به وجود آورد. کلاسی که از نظر ایده ایدئولوژیک چهره‌ای جدید و فعال‌تر از ایران را نشان می‌دهد.
پس از چند سال حکومت اصلاح‌طلبان احمدی‌نژاد هم‌اکنون دقیقا در حال انجام وعده‌های خود است. احیای اولویت‌های آیت‌الله روح‌الله خمینی، مقابله با غرب در تمام رویکردها و ایجاد یک هویت ملی ضدغربی و در عین حال احیای چهره انقلابی ایران در جهان اسلام.
وی در کنار جمع کردن افراد هم‌فکر خود در پست‌های دولتی از حضور لیبرال‌ها و محافظه‌کاران نیز استقبال کرده است.
آنان تمرکز خود را مستقیما بر طبقه‌های فقیر و متوسط اجتماع نهاده و به طور کلی از سیستمی علیه فساد و بی‌توجهی صحبت می‌کنند.
در حال حاضر آنان حمایت تصمیم‌گیرنده نهایی این کشور، آیت‌الله خامنه‌ای را نیز دارند. نمایندگان مجلسی که رئیس‌جمهور را به خاطر سیاست‌های داخلی وی متهم می‌کنند نیز متوجه شده‌اند که کاری به جز نگاه کردن از دور نمی‌توانند انجام دهند.
یک پروفسور ایرانی که نخواست شناخه شود، گفت: «هم‌اکنون احمدی‌نژاد شخصی است که ساختاری جدید در سیستم سیاسی ایران ارائه داده است. آنان در روند ساختن هویتی جدید و در پی آن تاریخ ایران هستند».
وی که در آغاز کاندیداتوری چهره‌ای ناشناخته بود با توجه به سوابق نظامی و حضور وی در بسیج ناگهان خود را مطرح کرد.
عده‌ای از کارشناسان بر این باورند که آنان شاخه‌ای جدید و متفاوت از تندروها هستند.
وی با کمک همراهانش، چهره عمومی ایران شده است؛ مهاجم، محرک و با هیجان زیاد ضدآمریکایی. او توانسته تعبیر «بیدادگر جهانی» را جایگزین «شیطان بزرگ» کند. سخنرانی‌هایش نیز بر محور یکی از اصول اساسی شیعه یعنی «عدالت» است. اما اوج کار وی در اینجا بود که منطقه درگیر شورش‌های عراق و ظهور گروه‌های اسلامی مانند «حماس» در غزه و «اخوان‌المسلمین» در مصر به عنوان قدرت‌های سیاسی بود.
وی قصد دارد تا خود را فراتر از مرزهای ایران به عنوان یک پاره اسلامگراه مطرح کند مانند کاری که آیت‌الله خمینی کرد. چهارچوب فکری وی به شدت تحت تأیید آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی، یک روحانی تندرو و مدرس مذهبی در قم است.
به گفته محمدجواد لاریجانی، برادر دبیر شورای عالی امنیت ملی: «آنان می‌خواهند اسلام جدیدی را ارائه دهند و معتقدند که توسعه اسلام، موفقیت بزرگی خواهد بود».
به طور کلی هم‌اکنون ایرانیان در حال اتحاد دوباره هستند و اکثر آنان خود رئیس‌جمهور را محور این حرکت می‌دانند. البته این احساس وجود دارد که نهایتا رئیس‌جمهور نمی‌تواند به تمام وعده‌های خود عمل کند و این‌که مدیریت ایران با روی کار آمدن دولت جدید، در حال تغییر است. پارلمان در حال رویارویی با قوه مجریه در زمینه بودجه است ولی به نظر بودجه پیشنهادشده در راستای اهداف رئیس‌جمهور برای رسیدن به نیازهای اساسی مردم است. وی چند گام فشارآور را نیز از جمله ممنوعیت موسیقی غربی برداشته است.
وی سبکی متفاوت از دیگر مسئولان ایران را اجرا کرده است. وی برای نخستین بار با هیأت دولت خود به شهرهای کشور سفر می‌کند و با قدم زدن در خیابان‌ها و دست دادن و بوسیدن مردم، به آنان قول عمل کردن به وعده‌هایش را می‌دهد.


شکست آمریکا؛ دیروز ایران و عراق، امروز فلسطین


روزنامه «واشنگتن‌پست» در گزارشی با عنوان «آمریکا بازنده بزرگ انتخابات فلسطین» نوشت: دیروز انتخابات ایران، عراق ، مصر و امروز انتخابات فلسطین شکست احزاب سکولار، میانه‌رو و روی کارآمدن احزاب اسلامگرا ومعاند با آمریکا را رقم زد وآمریکا را بزرگ‌ترین بازنده انتخابات فلسطین ساخت.

پایگاه اینترنتی روزنامه «واشنگتن‌پست» روز شنبه با اعلام این مطلب نوشت: فلسطینی‌ها با انتخاب حماس که ده‌ها عملیات انتحاری انجام داده و آرزوی محو اسرائیل را در ذهن دارد، در انتخابات سراسری مجلس قانونگذاری خود، پاسخ دندان شکنی به آمریکا دادند.

پایگاه مذکور افزود: به عقیده برخی تحلیلگران و مقامات آمریکایی نتیجه انتخابات فلسطین شکست سنگینی برای استراتژی دولت بوش در خاورمیانه محسوب می‌شود.

در ادامه این گزارش آمده‌است: از آنجاکه قوانین دولت ‌آمریکا اجازه هیچ‌گونه مذاکره با سازمان‌های تروریستی را نمی‌دهد، پیروزی حماس به منزله قطع و یا حداقل کاهش کمک‌های آمریکا، محدود کردن تماس‌های با دولت فلسطین وقطع تلاش‌ها برای ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی خواهد بود.
پیروزی حماس به معنی عقیم ماندن مبارزات دولت بوش برای ایجاد دمکراسی در خاورمیانه است.

دولت آمریکا از مدتها قبل به‌علت بی‌علاقگی به درگیرشدن در مناقشه اسرائیل ـ فلسطینیان مورد سرزنش قرار داشت.

بعد از مرگ عرفات در سال ‪ ۲۰۰5‬وآغاز دوره جدید رهبری در فلسطین به ریاست «محمود عباس»، بوش وعده داد که اوضاع تغییر خواهد کرد و گفت، برای ایجاد یک دولت فلسطینی که ظرف سه سال آینده شکل خواهد گرفت، سرمایه‌گذاری سیاسی خواهد کرد.

برای تحقق این وعده ها، دولت بوش در صدد حمایت از محمود عباس جانشین عرفات برآمد و میلیون‌ها دلار برای انجام پروژه‌ای اجتماعی در فلسطین واریز کرد.

اما در زمانی که محمود عباس از آمریکا خواست در مواجهه با اسرائیل وی را تنها نگذارد و از او به شدت حمایت کند، عباس را رها کرد.

دولت بوش که عمدتا سیاست‌های خود را با اسرائیل هماهنگ می‌کرد از وقایعی که‌داخل فلسطین می‌گذشت، غافل ماند و فقط بر روی عقب‌نشینی اسرائیل از نوار غزه ‌متمرکز شد و اسرائیل را زیر فشار قرار نداد تا شهرک‌سازی را گسترش دهد، زندانیان بیشتری را آزاد کند و یا اقدامات دیگری که ممکن است حاکمیت ملی فلسطینی‌ها را محدود کند، به عمل آورد.

آمریکا بر خلاف میل اسرائیل، اواخر سال ‪ ۲۰۰۵ ‬سرانجام با شرکت «حماس» در انتخابات فلسطین موافقت کرد و شرطی برای خلع سلاح شدن آن نگذاشت.

تحلیلگران ضعف دولت بوش را در سیاستهای خاورمیانه‌ای وی، متمرکز شدن در ایراد سخنرانی‌های ضد و نقیض و بی‌توجهی به مسائل داخلی فلسطین می‌دانند.

برخی نیز می‌گویند، تلاش دولت بوش فقط به‌ایجاد برخی نهادهای دولتی مانند وزارت امور مالی که کمک‌های خارجی برای حکومت خودگردان فلسطین جمع آوری می‌کرد، متمرکز شد.

دولت بوش اوائل سال گذشته اعلام کرد که از راههای دیپلماتیک وارد مسائل خاورمیانه خواهد شد و برائت خود را از سیاست دولت کلینتون در دخالت بیش از حد در مذاکرات صلح اعلام کرد اما در سال ‪ ۲۰۰۵‬یک ژنرال عالی‌رتبه را برای سازماندهی نیروهای امنیتی فلسطین راهی این سرزمین کرد. «جیمزدی وولفنسان» رئیس بانک جهانی نیز برای کمک به عقب نشینی اسرائیل ازنوار غزه کمک مالی در اختیار این رژیم قرارداد.

از سوی دیگر، «کاندولیزا رایس» وزیر امور خارجه آمریکا که درماه نوامبر شخصا برای افتتاح یک راه عبوری مرزی به نوار غزه، به تل آویو رفته بود با اسرائیلی‌ها وارد مذاکره شد.

نقطه کلیدی برنامه دولت بوش برای فلسطین «محمود عباس» بود. عباس در زمان عرفات درسال ‪ ۲۰۰۳‬به مدت کوتاهی نخست وزیر فلسطین بود.

کمک‌کنندگان خارجی عرفات را تهدید کرده بودند ، اگر یک نخست وزیر قوی و با اراده منصوب نکند کمکهای‌شان را به فلسطینیان قطع می‌کنند و پس از قطع کمک آمریکا و اسرائیل به «عباس»، وی مدتی بعد استعفا داد اما پس از ریاست‌جمهوری عباس، آمریکا سیاست خود را تغییر داد و به‌ حمایت از وی پرداخت.

عقب‌نشینی اسرائیل از نوار غزه یک اقدام یک‌سویه بود چرا که «عباس» مدعی بود تلاش‌های وی باعث این پیروزی بزرگ شد، درحالی که حماس این عقب‌نشینی را حاصل مبارزات خود می‌دانست.

عباس مذاکره را با حماس قطع کرد و در ازاء آتش بس به حماس اجازه شرکت بدون قید وشرط را در انتخابات داد وهیچ شرطی برای خلع سلاح آن تعیین نکرد.

عباس به خیال آن‌که فتح در انتخابات پیروز می‌شود، محرمانه به آمریکا اطمینان داد که فتح پیروز خواهد شد و این ضربه محکمی بر پیکر اسلامگرایان در منطقه خواهد بود و نقطه اتکایی برای حکومت‌های دمکراتیک در منطقه می‌شود.

عباس همچنین وعده داد که بعد از پیروزی مجدد، بلافاصله برای خلع سلاح همه نیروهای مسلح مقاومت، قوانینی وضع خواهد کرد.

شارون نخست وزیر اسرائیل در ماه سپتامبر هشدار داده بود که تلاش خواهد کرد از شرکت حماس در انتخابات جلوگیری کند مگر آنکه این گروه تمامی مردان مسلخ حود را خلع سلاح کند و اسرائیل را به رسمیت بشناسد.
رایس نیز گفته بود، انتخابات ضرورت سیر تکامل برای توسعه روند مذاکرات صلح در فلسطین است


نگاهی به وضعیت اخلاقی در کالج های امریکا

بر پایه بررسی‌ها و تحقیقات ملی انجام شده توسط انجمن زنان دانشگاهی آمریکا، آزار و اذیت جنسی در محیط‌های دانشگاهی به صورت امری معمولی و عادی درآمده است و 62 درصد دانشجویان می‌گویند که با مواردی نامناسب از این دست برخورد داشته‌اند. اغلب آنان رویدادهایی از این نوع را به کارمندان یا دیگر مسئولان دانشگاهی گزارش نکرده‌اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

یکی از دانش‌آموزان نمونه این بررسی، گفته که هر روز شاهد این‌گونه تعدی‌ها در محیط و راهروهای مدرسه است. دانشجوی دیگری از دانشگاه ایندیانا می‌گوید، محوطه‌های اطراف ساختمان دانشگاه را جوانان دانشجویی اشغال می‌کنند که مشغول اعمال جنسی و کارهایی دیگر از این نوع هستند.

به نظر می‌رسد دانش‌آموزان یا دانشجویان در مورد این‌که در چه زمان خط قرمز شکسته می‌شود تا بخواهند گزارش بدهند، سردرگم مانده‌اند و نمی‌دانند که این خطوط قرمز در چه حدی باید باشند.

«فرانک وینیک»، تحلیلگر ارشد مواقع خطر تحصیلکردگان شرکت بیمه بیش از هزار مدرسه در آمریکاست، می‌گوید: بررسی اذیت و آزارهای جنسی به طور واقعی و تعیین حدود این آزارها بسیار سخت است. وی گفته که بیش از یک دهه است که شاهد اذیت‌های جنسی در محیط‌های کالجی بوده است، اما 62 درصد یکی از بالاترین آمارهایی است که تا به حال شنیده‌ام. زیرا گزارش و بررسی مشروح و نتایج حاصله، از زبان خود پاسخ‌دهندگان جمع‌آوری شده است و می‌توان آن را یافته‌ای جدید و شگفت‌انگیز قلمداد کرد. در ماه می، بیش از 2000 مورد از دانشجویان 18 تا 24 سال گفته‌اند که اذیت‌ها از طریق انجام رفتارهای ناخواسته بوده که شامل اشاعه شایعات جنسی و تماس‌های اجباری بوده است.

این بررسی نشان داده که زنان و مردان به طور یکسان و مشابه در محیط‌های اطراف کالج‌ها به روش‌های مختلف مورد آزار جنسی واقع شده‌اند. به مردها درباره همجنس‌بازی انگ زده شده و زنان نیز با نگاه‌ها و اظهارنظرهای جنسی مورد اذیت قرار گرفته‌اند. کمتر از یک‌پنجم آزاردهنده‌های جنسی، علت کارهای خود را برقراری رابطه مشترک دانسته‌اند، یک سوم گفته‌اند که شخص مورد نظرشان خواهان توجه بوده است و 60 درصد بقیه گفته‌اند که این آزارها را فقط به عنوان شوخی و مسخره‌بازی انجام داده‌اند.


کابوس امریکا ، سلاح هسته ای یا بورس نفتی ایران ؟

سیاست ,     نظر

دولت ایران، سرانجام موفق به تولید سلاح اتمی خود شد؛ سلاحی که می‌تواند به آرامی، سیستم مالی نفوذناپذیر امپراتوری آمریکا را نابود کند. این سلاح، بورس نفتی ایران است که در مارس 2006، بازگشایی خواهد شد. این بورس، مبتنی بر معامله نفت با یورو خواهد بود که به طور طبیعی، یورو را در برابر نفت قرار می‌دهد. از دیدگاه اقتصادی، این، تهدید بسیار بزرگ‌تری نسبت به صدام است، چراکه همه را وادار به این کار خواهد کرد.
اروپایی‌ها دیگر برای تأمین نفت خود، دلار نمی‌خرند، بلکه با واحد پولی‌شان، این کار را انجام می‌دهند، چراکه این کار، باعث ایجاد اعتماد و شرایطی مطلوب برای یورو می‌شود.
چینی‌ها و ژاپنی‌ها هم به شدت از این کار استقبال می‌کنند، چراکه آنان هم دیگر نیازی به خرید دلارهای آمریکا ندارند و خود را در برابر تنزل قیمت دلار، بیمه می‌کنند. آنان احتمالا یک بخش از دلارهای خود را نگه می‌دارند و بخش دوم را سریعا از چرخه اقتصادی خود خارج کرده و برای بخش سوم آنها در پرداخت‌های آتی برای جایگزینی آنها با یورو استفاده می‌کنند.
روسیه نیز با پذیرش یورو منافع اقتصادی عظیمی را به دست خواهد آورد. عمده رابطه آنها با کشورهای اتحادیه اروپا، کشورهای صادرکننده نفت، یعنی چین و ژاپن است. آنها که علایق بالای ناسیونالیستی دارند، با در آغوش کشیدن یورو، به آمریکا خنجر زده و از خونریزی او، لذت می‌برند.
کشورهای عرب صادرکننده نفت نیز با اشتیاق تمام از یورو در برابر دلار رو به افزایش استقبال می‌کنند. عمده تجارت آنها نیز مانند روس‌ها با کشورهای اروپایی است.
در اینجا تنها انگلیس است که بر سر دوراهی سختی قرار می‌گیرد. آنها دارای شراکت استراتژیک و سنتی با آمریکا بوده و روابط طبیعی را نیز با اروپا دارند؛ بنابراین، دلایل زیادی برای چسبیدن به برنده این بازی دارند. آیا آنان با دیدن سقوط تدریجی شریک طولانی‌مدت خود، باز هم پشت او را می‌گیرند یا نه، وی را رها می‌کنند؟
ما هنوز نباید فراموش کنیم که دو بورس بزرگ نفتی جهان، بورس‌های نیویورک و لندن هستند که به طور مؤثری توسط آمریکایی‌ها اداره می‌شوند. این احتمال قوی‌تر به نظر می‌رسد که انگلیس نیز با این کشتی، در حال غرق فرو می‌رود و یا با شلیک‌ گلوله‌ای به پای خود، بورس لندن را متغیر می‌کند. به هر حال، برای بقای پوند انگلیس، بنا بر دلایلی، انگلیسی‌ها به احتمال زیاد به خاطر فشار آمریکایی‌ها، یورو را نمی‌پذیرند. در غیر این صورت، بورس لندن هم با تغییر ارز به یورو، ضربه مرگبار دیگری به دلار و شریک استراتژیک خود می‌زند.
در هر صورت با صرف‌نظر از تصمیم انگلیس، آمریکایی‌ها نیز اجازه نخواهند داد که این اتفاق رخ دهد و برای همین از استراتژی‌های بسیاری استفاده می‌کنند تا این عملیات را خنثی کنند.
خرابکاری آمریکا در این روند، با یک ویروس کامپیوتری شبکه‌ای یا مخابراتی، یک حمله سروری و یا حمله‌ای 11 سپتامبروار به تجهیزات کامپیوتری بورس ایران، یک احتمال است.
کودتا یک راه قابل دسترس دیگر است.
مذاکره با شرایط قابل قبول و با توجه به محدودیت‌ها، راه‌حلی عالی برای آمریکایی‌هاست که منافع آمریکایی‌ها را نیز تهدید نمی‌کند. به هر حال، اگر گزینه‌های قبلی شکست بخورد، این راه، بهترین استراتژی است.
قطعنامه سازمان ملل هم بی‌شک، مورد تمایل همه کشورهای شورای امنیت نیست.
حمله اتمی یکجانبه، بدترین گزینه ممکن است که احتمالا آمریکایی‌ها از اسرائیل برای انجام این هدف کثیف، استفاده می‌کنند. نخست به این دلیل که نیروهای آمریکایی، فعلا درگیر دو جنگ مجزا هستند.
دوم آن‌که آمریکایی‌ها با این کار از دیگر ملل قدرتمند جدا می‌شوند و سوم آن‌که دیگر کشورهای دلارمحور نیز برای تلافی افزایش قیمت دلار و جلوگیری از افزایش بی‌اندازه قدرت نظامی آمریکا، دلار را از اقتصاد خود خارج می‌کنند.
و سرانجام این‌که ایران، متحدان استراتژیک قدرتمندی دارد که می‌توانند خود را وارد جنگ کنند؛ متحدانی مانند چین، هند و روسیه.
به هر حال، این راه‌حل هرچه باشد، از دیدگاه اقتصادی، بورس نفتی ایران، باعث شوکه شدن قدرت‌های اقتصادی و انحطاط ارزش دلار و نیز به شتاب تورم در آمریکا و فشار بر منافع طولانی‌مدت آمریکا منجر می‌شود.


جنگ غرب علیه ایران سرانجامی جز شکست ندارد

روزنامه انگلیسی «گاردین» نوشت: غرب با ایران جنگی را آغاز کرده است که نمی‌تواند در آن پیروز شود.

«گاردین» امروز در تحلیلی نوشت: «هرگز جنگی را که می‌دانید در آن شکست خواهید خورد، آغاز نکنید، اگر لازم است باب بحث را باز کنید اما وارد جنگ نشوید».

این روزنامه نوشت: در گزارش‌های اخیر خوانده و شنیده‌ایم که جنگ بر سر برنامه غنی‌سازی اورانیوم در ایران هیچ مبنای عقلانی ندارد، عباراتی مانند «همه گزینه‌ها در دست بررسی هستند» حاکی از آن است که جامعه بین‌الملل چنان درگیر جنگ‌های شبیه‌سازی‌شده تصویری شده که انسجام فکری خود را از دست داده است.

«گاردین» نوشت: ایران کشوری قدرتمند است و هنوز آن‌قدر حقیر نشده است که از یک سفید‌پوست تو سری بخورد، این کشور چهارمین کشور بزرگ جهان در زمینه تولید نفت است و جمعیتش تا سال 2010 به 80 میلیون نفر می‌رسد، فرهنگ ایران فرهنگی باستانی است و زندگی سیاسی در آن سیال و در حرکت است.

«گاردین»، پیمان منع تولید و تکثیر را معقول‌ترین پیمان بین‌‌المللی از سال 1968 تاکنون خواند و افزود: آمریکا با حضور سراپا مسلح خود در مناطق غیرنظامی شبه‌جزیره کره به کره شمالی اجازه داد به یک قدرت اتمی تبدیل شود، آمریکا به اسرائیل کمک اتمی می‌کند، انگلیس و آمریکا با فعالیت اتمی هند یا پاکستان مخالفتی ندارند، بنابراین می‌بینیم کشورهایی که از امضاء پیمان منع تولید و تکثیر سرباز زدند در زمره دوستان آمریکا قرار دارند.

این روزنامه انگلیسی نوشت: ایران کشور مغروری است که بین هند و پاکستان اتمی در شرق، روسیه اتمی در شمال و اسرائیل اتمی در غرب قرار گرفته است ، افغانستان و عراق نیز که با ایران مرز مشترک دارند در اشغال آمریکای اتمی هستند پس چگونه می‌توان گفت ایران حق داشتن توان اتمی ندارد؟

به نوشته «گاردین»، اعمال تحریم‌هایی مثل جلوگیری از حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی، تحریم هنرمندان، چهره‌های آکادمیک و توقیف حساب‌های بانکی نتایج عکس خواهند داشت.

«گاردین» افزود: تهران، دیکتاتوری صدام یا استبداد طالبانی نیست و در تعامل با این کشور باید ظرافت بیشتری صرف کرد.

نظرسنجی سایت سی ان ان در مورد لغو حضور ایران در جام جهانی فوتبال

سیاست ,     نظر

    سایت سی ان ان در اقدامی کاملا جهت دار اقدام به

    نظرسنجی در مورد لغو حضور تیم فوتبال ایران در جام

    جهانی فوتبال آلمان  2006 نموده است . و جالب است

    که برای القاء نظر خود کــلمه  yes   را  ابتدا قرار داده

    است و با این وجود تا زمــــان نگارش این مقاله 78%

    پاسخ دهندگان به لغــــو حضور ایران نظر منفـی داده

    و فقط 22% رای دهندگــــــان نظر مثبت داشته اند !!

     همانطور که میدانید شبکه  سی ان ان بعنوان یکی از

    امضاء کنندگـــــان قرارداد با وزارت دفاع امریکا از زمان

    جنگ عراق در قبال خبر سازی و شانتاژ و دروغ پردازی

    هایش انحصار پخش تصاویر و اخبـــار جنــــگ عراق را

    بدست آورد و همواره در تمام ماموریتهــــــا  یک افسر

    امریکایی خبرنگاران و عکاسان این شبکه را همراهی

    مــــی کردند تا در زمینه دروغ پردازی ها به آنان کمک

    نماید و نیز مراقب باشد آنها از تعهد خود عدول نکنند .

    اینک بر ماست که با حضور در ســــایت سی ان ان و

    دادن رای منــــفی به این نظرسنجی آنها را مقهور و

    منکوب نمائیم .

     آدرس این سایت :       http://edition.cnn.com/2006/WORLD/meast/01/13/iran.nuclear 

 

 


شارون کیست؟ دشمن را بهتر بشناسیم ...

سیاست ,     نظر

«آریل ساموئل موردخای شرایبر» معروف به «آریل شارون» در سال 1928 در روستای (کفر ملال) به دنیا آمد.
وی به مانند اکثر رهبران صهیونیستی از یهودیان لهستانی‌الاصل است؛ پدرش «ساموئل موردخای شرایبر» از لهستان به قفقاز مهاجرت کرد و در آنجا پس از مدتی کشاورزی، راهی فلسطین شد و در روستای (کفر ملال) ساکن شد.

به گفته خود آریل شارون، پدرش که از یهودیان ضدعرب معروف بود، اعتقاد داشت جوانان یهودی روزی باید تمامی سرزمین فلسطین را از اعراب پس بگیرند و در مزارع آن مشغول کشاورزی شوند. همچنین در سال 1933 در پنجمین سال تولدش، پدرش به عنوان هدیه تولد، به او یک تفنگ شکاری هدیه می‌دهد تا یاد بگیرد که به وسیله آن، زمین‌های کشاورزی‌شان را از دست اعراب حفظ کند!
پدر آریل، علاقمند بود فرزندش در رشته کشاورزی تحصیل کند، به همین منظور او را در کودکی برای کار کردن به مزارع موشاف (نوعی مزارع اشتراکی) می برد. اما آریل پس از رسیدن به جوانی ترجیح داد به جای کشاورزی در رشته تاریخ و حقوق تحصیل کند.
آریل شارون از کودکی تمایل شدیدی به مسائل نظامی داشت؛ به همین دلیل در سال 1942 و زمانی که فقط 14 سال داشت به گروه‌های (هاناگا) پیوست. گروه‌های «هاناگا» در آن زمان، اقدامات وحشیانه‌ای را برای فرار فلسطینیان از خانه‌ها و زمین‌هایشان طراحی و اجرا می‌کردند و به قتل مخالفان می‌پرداختند. این گروه‌ها پس از تأسیس دولت، اولین هسته‌های اسرائیل را تشکیل دادند.
آریل شارون در سال 1947 عضو پلیس شهرک های یهودی شد. وی سپس در بیست سالگی در جنگ 1948 شرکت کرد و سمت فرماندهی پیاده نظام در بخش اسکندریه را برعهده داشت، وی دراین جنگ از ناحیه شکم مجروح شد.
در اکتبر 1948، در کشتار فلسطینیان در «اللد»، که به فرماندهی مستقیم «موشه دایان» صورت گرفت، شارون 426 فلسطینی را در مسجدی به نام «دهمش» جمع کرد و پس از مسدود کردن درب، مسجد را منفجر کرد و کسانی را که زنده ماندند تا دو روز بدون آب و غذا زندانی کرد که پس از اصرار مسئولان صلیب سرخ برای رساندن آذوقه به زندانیان، شارون به سربازانش دستور داد تا به جای آب به زندانیان «ادرار» بدهند. شارون قصاوت را تا به آنجا ادامه داد که دستور داد تا زنان فلسطینی را عریان به یک محله یهودی‌نشین برده و پس از رها کردن آنها، به سربازان دستور داد آنها را به گلوله ببندند و اجساد آنها را مدت‌ها در خیایان‌ها رها کرد. وی سپس دستور داد تا مردان را نیز زنده زنده زیر زرهپوشان بیندازند و به قتل برسانند.

در آغاز سال 1949 فرماندهی یک گروهان پیاده را بر عهده گرفت، اما در سال 1951 افسر فرماندهی گردان اطلاعات مرکزی شد. در سال 1952 وی از فرمانده ستاد ارتش خواست تا به او اجازه دهد که از زندانیان محکوم به مرگ، یک گردان نظامی تشکیل دهد. این مسئله به دلیل ناآشنایی این افراد با فنون نظامی تا حدودی برای رئیس ستاد غیر مترقبه بود اما با اصرار شارون پذیرفت. شارون نام این گردان را 101 نامید که در اولین عملیات خود به روستای مرزی «القبیه» حمله کرد و کشتار گسترده ای را به راه انداخت که به کشته شدن 69 فلسطینی و ویرانی 41 منزل منجر شد.
شارون در همان سال 1952 در دانشگاه عبری قدس تحصیلات خود را دو موضوع تاریخ و خاورمیانه آغاز کرد و سپس برای تکمیل تحصیلاتش به دانشکده حقوق دانشگاه تل آویو رفت.
آریل شارون در جنگ سال 1954، گردان 101 را با گردانی بنام چتربازها ادغام کرد و گردان جدیدی تشکیل داد و فعالیت های تروریستی را هم علیه فلسطینیان و هم علیه کشورهای عربی ادامه داد.
او در سال 1956 سمت فرماندهی تیپ زرهی ارتش را برعهده گرفت و توانست گذرگاه «المتیله» را به اشغال خود در آورد.
شارون در اکتبر 1956، طی محاصره غزه در خان یونس، 250 فلسطینی را قتل عام کرد. وی در ادامه این محاصره دستور داد 750 نفر را در رفح به گلوله ببندند.
شارون تا سال 1964 در سمت فرماندهی تیپ ابقاء شد، اما دراین مدت اختلافات زیادی با روسای خود در آن موقع از آن جمله «موشه دایان» که ریاست ستاد ارتش را به عهده داشت، پیدا کرد. تمام این اختلافات بخاطر اشغال «المتیله» بود که ظاهراً هیچ سودی برای اسرائیل نداشته و موجب شده بود که ضررهای زیادی را هم از بابت این اشغال متحمل گردد. سرانجام در سال 1964 شارون تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به فرانسه برود تا در رشته علوم سیاسی تحصیل کند.
آریل شارون، پس از بازگشت از فرانسه از سال 1965 تا 1969 فرماندهی ارتش شمال را بعهده گرفت و پس از گذراندن یک دوره آموزشی در انگلیس و ارتقای به درجه سرلشگری، از سال 1969 تا 1973 فرماندهی ارتش جنوب را عهده‌دار شد.
در سال 1972، شارون با اعلام مخالفت با تقسیم شهر رفح میان مصری‌ها و فلسطینی ها، 7000 مصری را از رفح آوراره کرد و مخالفان را اعدام کرد.
در جنگ سال 1973 با وجود شکست ارتش اسرائیل در جنگ با اعراب، به دنبال اقدامات متهورانه وی، سربازان اسرائیلی به او لقب (پادشاه اسرائیل) دادند. پس از همین جنگ بود که وی درپی بحران های بعد از جنگ که به (جنگ ژنرال‌ها) در اسرائیل معروف شد، از ارتش استعفا داد و وارد صحنه سیاست شد.
شارون در اولین انتخابات پارلمانی از سوی حزب تندرو (لیکود) توانست عضویت کنیست را به دست بیاورد. در سال 1975 اسحاق رابین نخست وزیر وقت اسرائیل وی را به عنوان مشاور نظامی خود انتخاب کرد.
در انتخابات سال 1977، شارون به دلیل محبوبیت زیادی که در اثر کشتار فسطینیان نزد صهیونیست‌ها داشت، در راس فهرست نامزدهای مستقل، به کنیست راه پیدا کرد. مناخیم بگین در این دوره او را به سمت وزیر کشاورزی و شهرک سازی منصوب کرد. زمان تصدی وزارت کشاورزی او با اشغال بیشتر زمین های فلسطینیان و سرقت آب های آنان هم زمان شد و وی توانست کشاورزی اسرائیل را با پشتیبانی آمریکا متحول سازد و شهرک‌سازی در این زمین‌های اشغالی شتاب بیشتری گرفت.
پس از آنکه ارتش رژیم صهیونیستی در اردن، به اردوگاه‌های فلسطینی یورش برد و سپتامبر سیاه را در تاریخ فلسطین رقم زد، نیروهای مقاومت فلسطین به لبنان رفتند و در جنوب لبنان مستقر شدند. پس از تصویب یک حمله همه جانبه به جنوب لبنان توسط رژیم صهونیستی، آریل شارون در سال 1981 به سمت وزارت جنگ برگزیده شد. در سال 1982 ارتش این رژیم با تجهیزات و سلاح های اهدایی آمریکا، انگلیس و فرانسه و پشتیبانی سیاسی، تبلیغی و اطلاعاتی ویژه آمریکا، به بیروت حمله کرد و دومین پایتخت عربی بعد از قدس را به اشغال درآورد. در همین سال بود که آریل شارون در 18 سپتامبر ، کشتار خونین صبرا و شتیلا را به پرونده جنایات خود افزود و تنها طی 36 ساعت 3500 فلسطینی را به شهادت رساند و مسئولیت این کشتار متوجه او شد؛ در این راستا دولت اسرائیل برای آرام کردن اوضاع، او را از کار برکنار کرد اما لقب قصاب صبرا و شتیلا هیچگاه جنایات وی را از اذهان فلسطینیان پاک نکرد.
در پی مخالفت‌های شدید وی با برکناریش، بگین تا سال 1984، او را به سمت مشاور خود منصوب کرد. در همین سال وی به عنوان وزیر صنایع و تجارت انتخاب شد و تا مارس 1990 در این پست ماند.
بعد از انتخابات 1996 و نخست وزیری نتانیاهو، او وزارت شهرک سازی و اسکان را به شارون محول کرد. در زمان تصدی شارون تعداد شهرک های صهیونیست نشین به 144 شهرک رسید. نتانیاهو در اصلاح کابینه خود در سال 1998، قبل از ایهود باراک او را برای وزارت خارجه برگزید.
آریل شارون در سپتامبر 1999، به دنبال کناره گیری نتانیاهو از رهبری حزب لیکود، رهبری این حزب تندرو را برعهده گرفت. او سپس در سپتامبر سال 2000، با حضور خود در مسجد الا قصی موجب خشم مسلمانان و درگیری های خونین میان فلسطینیان و نظامیان رژیم صهیونیستی و در نتیجه شروع انتفاضه الاقصی شد.
وی در دسامبر 2000، به عنوان نامزد حزب لیکود برای تصدی نخست وزیری معرفی شد و قول داد در صورت انتخاب، کار فلسطینیان را در 100 روز تمام کند و موقعیت رژیم اسرائیل را در منطقه تثبیت کند.
شارون سرانجام در ششم فوریه 2001 توانست به بالاترین مقام در رژیم صهیونیستی یعنی سمت نخست وزیری دست یابد. این مسأله برای او مجالی بوجود آورد تا به کشتار و قلع و قمع فلسطینیان با شدت تمام ادامه دهد.
شارون از سال 2001، با تشکیل (جوخه های ترور) از بین محکومین به اعدام و نظامیان زندانی، (همانند گردان 101 در دهه 50 میلادی)، آشکارا به ترور رهبران ارشد فلسطین بپردازد و طی آن «شیخ احمد یاسین»، «رنتیسی» و بسیاری دیگر از رهبران مقاومت فلسطین را به شهادت رساند.
شارون در این زمان کوشید تا با اجرای پروسه دیوار حائل، به عملیات‌های استشهادی در فلسطین خاتمه دهد، اما موفقیتی به دست نیاورد.
وی تا سال 2005، نه تنها نتوانست انتفاضه را خاموش کند و امنیت را برای جامعه خود به ارمغان بیاورد بلکه در نهایت مجبور شد به رغم ایدئولوژی حزب متبوعش مبنی بر اسرائیل بزرگ از بخشی از خاک فلسطین (نوار غزه) عقب نشینی کند.
در اکتبر سال 2005 و درپی اعتراضات شدید به شارون برای خروج از غزه و بروز اختلاف در کابینه وی و انحلال کنیست، شارون از حزب لیکود کناره گیری کرد.
وی در اولین اظهاراتش پس از کناره‌گیری از حزب لیکود، اعلام کرد، حزب جدیدش موسوم به «مسئولیت ملی» در جهت ترسیم مرزهای دائمی بین اسرائیل و فلسطینیان تلاش خواهد کرد و دیگر طرحی برای عقب‌نشینی یکجانبه از سرزمین‌های اشغالی ندارد.
آریل شارون، در بخشی ازکتاب خاطراتش با نام «جنگجو»، ضمن ابراز تأسف از کشته شدن فرزند دوازده ساله‌اش براثر بازی با اسلحه کمری شارون که باعث شد وی مدتی از عرصه فعالیت‌هایش دور شود، سیاست اسرائیل را چنین ابراز می‌کند: «سیاست اسرائیل مانند نرخ ارز در حال نوسان است، گاهی بالا می رود و گاهی پایین می‌آید».
شارون در ادامه در پاسخ به سؤالی که به نظر وی در آینده، اسرائیل بالا می رود یا پایین، می‌گوید: «احساس می‌کنم که صلاح‌الدین جدیدی برای اعراب خواهد آمد و این اسرائیل است که باید چنین روزی را در نظر داشته باشد!».

منبع : سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی www.irdc.ir